ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
محدود شدن آزادی بیان افراد جامعه از اقشار مختلف، یکی از عمده‌ترین نگرانی‌های به‌وجود‌آمده بعد از رسانه‌ای شدن طرحی است که کمیسیون قضایی مجلس آن را دنبال می‌کند. برای بررسی این طرح با ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید. 
  • ۱۴۰۱-۱۱-۰۸ - ۰۰:۰۰
  • 10
ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
مردم باید احساس کنند مسئولان کشور شرایط فعلی جامعه را درک کرده‌اند
مردم باید احساس کنند مسئولان کشور شرایط فعلی جامعه را درک کرده‌اند

محدود شدن آزادی بیان افراد جامعه از اقشار مختلف، یکی از عمده‌ترین نگرانی‌های به‌وجود‌آمده بعد از رسانه‌ای شدن طرحی است که کمیسیون قضایی مجلس آن را دنبال می‌کند. برای بررسی این طرح با ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید. 

تدوین و پیگیری‌ تصویب چنین طرحی از سوی نمایندگان مجلس، در فضای حال حاضر کشور که باوجود گذشت بیش از چهار ماه از آغاز التهابات اجتماعی و ناآرامی‌های خیابانی هنوز شکاف‌هایی میان بخش‌هایی از مردم و مسئولان کشور وجود دارد، برای افکار عمومی چه پیام‌‌هایی خواهد داشت؟ زمان طرح چنین پیشنهادی را چه میزان مناسب می‌دانید؟
این یک موضوع حساس و پیچیده‌ای در همه جوامع دنیا است. یعنی مساله‌ای با مرزهای بسیار است که رعایت حدود این مرزها بسیار دشوار است. ببینید ما یک اصلی به نام آزادی بیان داریم، این اصل در فرهنگ و مکتب ما وجود دارد، در دنیا هم به آن توجه ویژه‌ای می‌شود. اما الان موضوعی که مطرح است «مرزهای آزادی بیان» است. آیا آزادی بیان مرز دارد؟ و آیا صرفا این مرز منحصر به آزادی می‌شود یا شامل رفتارها هم می‌شود؟ رفتارهایی که یک فرد در جامعه دارد، تا چه میزان می‌تواند آزاد باشد؟ ببینید در اینکه همه مردم اعم از اینکه فرد مشهوری باشند یا عامه مردم، حق دارند نسبت به هر موضوعی اظهارنظر کنند، تردیدی نیست. مردم حق دارند نسبت به اخبار پنهانی که در جامعه وجود دارد، اظهارنظر کنند و این اظهارنظر را بیان یا به اصطلاح امروزی آن، منتشر کنند. همچنین مردم می‌توانند تحلیل‌های گوناگونی که نسبت به شرایط مختلف وجود دارد، با رعایت ادب بیان کنند و هیچ فرد و سازمان و دستگاهی نباید این آزادی را محدود کند و فرد اظهارنظر‌کننده هم متقابلا نباید هیچ‌گونه هراس و نگرانی داشته باشد که ممکن است از جانب دستگاه‌ها به او گزندی برسد. اما اینجا یک بحثی به وجود می‌آید که اگر افراد یا فردی اخبار کذبی را منتشر کردند و این اخبار کذب تبعات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برجای گذاشتند و موجب نگرانی جامعه شد، آیا باید مورد مواخذه قرار بگیرند؟ اینجا کمی مرزها حساس می‌شود و یک سوال مهم‌تر اینکه آن افرادی که اخبار کذب را منتشر کردند، عمدا اینکار را کردند یا سهوا؟ زمانی‌که افرادی با اهدافی مانند آسیب زدن به جمعی یا نهادی این اخبار را منتشر می‌کنند، باید چه میزان آزادی قائل شد؟ حالا درباره طرح مجلس که گفته شده هرکس اخبار کذبی منتشر کرد، مثلا باید فلان مجازات شود، در نگاه اول می‌توان گفت که غلط است اما باید به ابعاد مختلف طرح مجلس پرداخت و قبل از اینکه به طرح مجلس بپردازیم باید درنظر بگیریم که فرد داریم تا فرد. یعنی مثلا زمانی یکی از افراد عام در جامعه اخبار کذبی را بااطلاع منتشر می‌کند، این حیطه انتشار او می‌تواند درحد خانواده یا بستگان آن فرد باشد اما فردی که اشتهاری دارد و فرد ورزشکار یا هنرمند یا مسئول سابق است که این مخاطبان گسترده‌ای دارد، اگر خبری را بخواهد با هدف برهم زدن جامعه منتشر کند، قضیه فرق می‌کند. در این‌صورت نمی‌توانیم خیلی روی این موضوع مانور دهیم که آزادی بیان وجود دارد و همه افراد می‌توانند اخبار غیرواقع را عامدانه در جامعه منتشر کنند. این درست ضدآزادی بیان است. این صحبت‌هایی که می‌کنم فرای طرح مجلس است و صرفا ناظر به طرح اخیر مجلس نیست. 

باتوجه به اینکه اکنون جامعه شرایط سختی را پشت سر گذاشته و این طرح مجلس در چنین شرایطی امکان دارد به برخی التهابات در میان افکار عمومی دامن بزند، به نظر شما مجلس می‌توانست در طراحی چنین ایده‌ای حساسیت بیشتری به‌خرج دهد؟
اساسا من یک دلخوری از مجموع دستگاه‌های حاکمیتی دارم و این است که شرایط جامعه را در حوزه‌های مختلف درک نمی‌کنند. متوجه نمی‌شوند که مردم در چنین شرایطی به آرامش روانی نیاز دارند چون چندماه پرالتهاب را گذرانده‌اند. برای نمونه مساله فیلترینگ و اینترنت این روزها از جنس مسائلی است که مسئولان درکی نسبت به جامعه ندارند و من در چند وقت اخیر بارها این مساله را مطرح کرده‌ام و گفتم حتی اگر فرضا بر این اعتقاد باشیم که فیلترینگ برای برخی برنامه‌ها لازم است، که البته در این بحث بسیار وجود دارد، آیا الان زمان اعمال آن است؟ آیا این اقدام مسئولان نوعی نمک بر زخم مردم پاشیدن نیست؟ یعنی افکار عمومی را تهییج و ناامید نمی‌کند؟ البته برخی معتقدند با توجه به شرایط امنیتی باید این اقدامات صورت می‌گرفت و البته برخی دیگر هم این نگاه را ندارند. در هرحال، آن شرایط گذشت، آیا ادامه این سیاست اینترنت، مردم را عصبانی نمی‌کند؟ هر تصمیمی که مردم را عصبانی می‌کند و ضرورت فعلی هم ندارد، نمی‌شود زمان دیگری درباره‌اش تصمیم‌گیری شود؟

ما در برهه‌های زمانی مختلفی دیدیم که برخی مسئولان مربوطه با رفتارهایی مانند توقیف گذرنامه خوانندگان و بازیگران مطرحی که بعضا موضع‌گیری‌های خارج چهارچوبی‌ هم نداشته‌اند باعث شدند برای مردم ابهامات فراوانی به‌وجود بیاید؛ فکر می‌کنید درحال حاضر و با گذشت بیش از سه ماه از آغاز التهابات داخلی در کشور می‌توان گفت حداقل بخشی از مسئولان متوجه برخی تندروی‌های پیش‌آمده در برخی برخوردها شده‌‌اند؟
فکر می‌کنم آن بخش از مسئولان که به آن اشاره کردید متوجه اشتباه خود شده‌اند. من حتی یادم است در یک دوره‌ای کمیته‌ای برای این‌کار درنظر گرفته شد که این موارد را کنترل کنند. اما گاهی آدم احساس می‌کند برخی نهادهای امنیتی درباره این مسائل اجتماعی تصمیم می‌گیرند، درحالی‌که مسائل امروز جامعه باید در جمع افراد مسئول و کارشناس در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تحلیل و راهکار داده شود. ولی این توجه وجود ندارد. مثلا ما در مسائل اخیر دیدیم که خانم یکی از فوتبالیست‌های سابق را از فرودگاه برگرداندند، واقعا تصمیم درستی نبود و باید این مساله پیگیری می‌شد که چه کسی این کار را کرده و به مردم کسی که این تصمیم اشتباه را گرفته، معرفی می‌شد. اینها کارهایی است که درمجموع هم در بعد خارجی هم بعد داخلی آن موجب تضعیف کشور است. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱