فاطمه مرادی، خبرنگار:درست وسط روزهایی که صحبت از «زن» نقل هر محفل و انجمن و رسانهای است شروع به مطالعه کتاب «سر بر دامن ماه» کردم. ابتدای کار گمانم این بود که محتوا و نثر تاریخی کتاب دلزدهام میکند اما پس از خوانش پنجاه صفحه متوجه شدم این رمان تاریخی یک دوره آموزشی پژوهش، نویسندگی خلاقانه و داستاننویسی است. از همان روز اول مطالعه هر پاراگراف پر شد از حاشیه و هایلایتهایی که تنها دلیل من برای فرار از امانت دادن کتاب به دوستانم شد. جلوتر که رفتم استنادات تاریخی، گلچین روایتها و پرداخت پختهشان مرا شیفته کتاب کرد چراکه نویسنده از وجود زنی در تاریخ روایت کرده که به ویژگیهای صرف زنانه محدود نشده، بلکه متناسب با اوضاع جامعه آنروزها امتی را رهبری کرده و سامان داده است.
کدام زن؟
فاطمه دولتی نویسنده کتاب دستمان را گرفته و به روزهایی میبرد که عباسیان با نیرنگ و حیله امام شیعیان را به شهادت رسانده و دیکتاتوریمابانه بر مردم حکومت میکردند. این خفقان و خودکامگی بهحدی میرسد که به حکمت خداوند متعال مهدی موعود(عج) از دیدگان مردم غایب میشود. در همین مقطع، ادعاهای گزاف جانشینی ولی خدا موجب سرگشتگی و چنددستگی روزافزون شیعیان میشود. در این بین تنها کسی که میتواند شرایط آشفته جامعه و امت اسلامی را مدیریت کند «بانو حدیث» مادربزرگ امام زمان(عج) است. زنی در اوج لطافت مادری در حالیکه هنوز سوگوار شهادت فرزندش امام حسن عسگری(ع) است با زیرکی به مصاف نیرنگهای عباسیان میرود. تمام صفحات کتاب از هویت بانویی رونمایی میکند که میتواند الگوی زنان مسلمان باشد. سرمشقی که نه محکوم به دخمه است و نه تبرج و دلبری. بلکه زنی است طالب علم و آگاه به زمانه خویش که در کشاکش زیست در دنیا هم خودش را بهعنوان یک انسان میسازد و هم مکتبی انسانساز میآفریند که اثراتش تا به امروز زنده و پایدار است.
روایتی خطی یا گسسته؟
پس از مطالعه شصت صفحه ابتدایی برایم سوال شده بود که چرا نویسنده دو خط زمانی را برای رمان انتخاب کرده و چرا از فلشبکهای متعدد کمک گرفته است. حدس میزدم این امر موجب سردرگمی خواننده شود. اما در ادامه متوجه شدم تنها راه مناسب انتقال حجم زیاد شخصیت و دادههای تاریخی استفاده از فلشبک و برگشت به زمان حال است. فاطمه دولتی گذشته و حال را به موازات هم روایت میکرد و همین امر باعث شد که نه ضعف در پرداخت شخصیت را شاهد باشیم، نه روایت خطی و کسلکننده را. از همه مهمتر بهترین راه برای ایجاد تعلیق در صحنهها و کشش خردهداستانها، شناخت و تثبیت شخصیتها استفاده از گسست زمانی برای روایت داستانها بود.
زنانی طالب دنیا و ماورای دنیا
«زبیده خاتون» مادربزرگ امام زمان و جمیلهای که قبیحه شد دو شخصیت اصلی کتاب هستند. قهرمان و ضدقهرمانی که دور از زندگی معمول ما نیستند. دو کنیز و یار غار که بهسبب حسادتورزی جمیله راهشان از هم جدا میشود، طوریکه انگار هیچوقت یکی نبودهاند. وصلت زبیده با امام هادی(ع) دستاویزی برای مکرهای جمیله میشود تا جایی که برای تسلط بر حدیث با افتخار به وصلت با شاهزاده عباسیان رو میآورد. دو شخصیت باورپذیر که نویسنده بهخوبی از پس ترسیم کشمکشهایشان برآمده و از کارکردهایشان برای پیشبرد داستان کمک گرفته است. اما نکته درخشان انتخاب این دو شخصیت در ترسیم دو دنیای متفاوت از دو زن است. تصویری برساخته از زنی طالب دنیا و مافیهای آن است و زنی که در پی هر چیزی ماورای دنیاست.
تلنگری برای جدیت در نوشتن
کتاب را که خواندم از خودم خجالت کشیدم. حسرت روزهایی را خوردم که پژوهش و نوشتن را بهعنوان کاری جدی برنتافتم. همیشه به دنبال شخصیتهای معاصری بودم تا قهرمانان باورپذیر داستانها و روایتهایم باشند غافل از اینکه تاریخ اسلام پر است از زنانی درخشان که در قالب زنانگیهای صرف نمانده و دست به نقشآفرینی اجتماعی زدهاند. از میان تمام آنها من فقط زینب کبری(س) را میشناختم و بس. «سر بر دامن ماه» تلنگری شد تا بیشتر تاریخ را بکاوم و به دنبال زنانی بگردم که علاوهبر معمولی بودن، اسطوره نیز بودهاند. نمونههایی که بر کتابهای زرد روانشناسی غربی چربیده و به فرهنگ و مذهب زنان ایرانی بیشتر نزدیک است.
نوشتن به مثابه ابزار یا هدف؟
چیزی که من را در میانه مطالعه کتاب شگفتزده کرد کوشش و حساسیت در انتخاب خردهداستانها و دیالوگها بود. نویسنده از بین 28 منبع، احادیث و راویتهایی را گردآوری کرده و با قلم و تکنیکهای داستانی به تصویر کشیده بود. در اواسط مطالعه فکر کردم دیالوگهایی که یادآور احادیث هستند زاییده تخیل خانم دولتی باشند اما بعد از بررسی متوجه شدم تمامشان سندیت دارند. نویسنده برای فهم بهتر خواننده آنها را در دیالوگها و روایتهای داستانی گنجانده بود تا خواننده تصویر روشنی از محتوای احادیث بهدست بیاورد. این جدیت در کار تداعیگر صحبت یکی از اساتیدم شد: «اگر میخواهی نویسنده شوی، هیچوقت نخواهی شد اما اگر میخواهی نویسندگی ابزاری برای بیان آرمانها و اهدافت باشد بدان که میشوی، چه بسا درخشانتر از چیزی که فکرش را میکنی.» و اما خوانش کتاب سر بر دامن ماه یادآور این گزاره بود که زن بودن در اسلام مساوی با خانهنشینی نیست. اسلام زن را با تمام ویژگیهای جنسیتیاش به مثابه انسانی میدید که هم مادری و همسری را دارد، هم به فراخور زمانهاش نقشآفرینی میکند. الگویی که نه در مکاتب فمینیستی میگنجد، نه در ایدئولوژیهای پوچ وهابیت. «سر بر دامن ماه» روایتگر زن و زنانی است که با یک دست گهواره را تکان میدهند و با دست دیگر جهانی را.