• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۱۱-۰۴ - ۰۰:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0
«فرهیختگان» از سیاست‌های ضدایرانی جشنواره برلین و تبعات این تصمیم‌گیری‌ها گزارش می‌دهد

خرسی که موش زایید

اینکه جشنواره برلین، هیچ فیلمی از سینمای ایران را در هیچ‌یک از بخش‌های خود قرار نداده، یکی از موارد عجیب امسال است.

خرسی که موش زایید

مجتبی اردشیری، خبرنگار:اگر بخواهیم فهرستی از سیاسی‌ترین جشنواره‌های سینمایی جهان تهیه کنیم، قطعا نام برلین، در صدر این جدول قرار خواهد گرفت. جشنواره‌ای که از همان ابتدای راه‌اندازی، نگاه ویژه‌ای به انگاره‌های سیاسی داشت و این انگاره، هر چه به جلو حرکت کرد، پرقدرت‌تر و مهیب‌تر شد. تا جایی‌که امروز بیش از آنکه با یک رویداد سینمایی طرف باشیم، بیشتر با یک مانیفست سینمایی مواجه هستیم که تنها شعارهایی سینمایی را در خود متجلی می‌کند. 
همین رویکرد، هیچ‌گاه آورده خاصی هم برای این جشنواره در پی نداشت. سبب شد تا اختلاف این جشنواره سینمایی نسبت به 2 رقیب سنتی او یعنی کن و ونیز، هر سال بیشتر شود تا جایی‌که امروزه، برلین، در زمره جشنواره‌های بزرگ سینمایی جهان قرار نداشته و هیچ‌گاه نام آن در کنار جشنواره‌های سینمایی تراز‌اول آورده نمی‌شود. 
نشانه بزرگ این بی‌اعتباری، طی سالیان اخیر، پررنگ‌تر نیز شده است مثلا کافی است به نام کارگردانان حاضر در اصلی‌ترین بخش این رویداد نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم کمتر کارگردان بزرگی حاضر است تا رونمایی فیلم خود را در برلین انجام دهد. برای همین امسال، اگر نام شان پن را (که قطعا صلابت دوران درخشان خود را نداشته و در جشنواره‌های بزرگ چندان تحویل گرفته نمی‌شود) از فهرست بخش اصلی حذف کنیم، با یک لیست کم‌مایه مواجه هستیم که جذابیت چندانی برای سینمادوستان سراسر جهان ندارد. حالا همین فهرست را با فهرست بخش مسابقه کن و ونیز دوره قبل مقایسه کنید تا ببینید عمق انزوای جشنواره‌ای که می‌توانست به کن و ونیز پهلو بزند به چه میزان رسیده است. 
البته که همین حضور شان پن هم دلیل واضحی دارد و آن اینکه فیلم ابرقدرت او، درباره جنگ اوکراین و روسیه است و کاملا مشخص است که چون در این فیلم، جانب اوکراین را گرفته، جشنواره برلین به هر ترتیبی که بوده، آن را در کنداکتور خود جای داده است. 
در جشنواره امسال هیچ فیلمی از سینمای ایران در بخش‌های رقابتی حضور ندارد. برخی رسانه‌ها، به اشتباه تصور می‌کنند که فیلم «بدترین دشمن من» به کارگردانی مهران تمدن، نماینده سینمای ایران در این دوره از جشنواره است اما نخست آنکه این فیلم در بخش اصلی حضور نداشته و در بخش مواجهه است. ثانیا این فیلم محصول مشترک فرانسه و سوئیس است و ثالثا مهران تمدن در همان پازل مورد علاقه جشنواره برلین می‌گنجد. تمدن در 12 سالگی از ایران مهاجرت کرده و به گفته خودش لائیک است. پدرش نیز جزء اعضای حزب توده بوده است. مستندسازی که تاکنون بارها به دلیل ساخت فیلم‌های مستند بر ضد جامعه و اعتقادات ایرانی، مورد نکوهش قرار گرفته است. 

    برلین؛ جشنواره‌ای ضدایرانی
جشنواره برلین البته در ساختار سیاسی خود، سیاست عجیبی دارد. در برابر جنبش‌ها و اعتراضات مردمی کشور خود، سکوت اختیار کرده و ناآرامی‌های مردمی در قاره سبز و البته آمریکا را نمی‌بیند. بیشترین توجه این جشنواره اما به قدرت‌های نوظهور جدید است. بسیار بعید است که یک دوره از جشنواره برلین طی سالیان اخیر برگزار شود و این جشنواره، طعنه یا حرکتی علیه حاکمیت ایران انجام ندهد. 
قطعا در این فهرست، حامیان ایران نیز مشمول تحریم می‌شوند مثلا این جشنواره، سال‌هاست که چشم خود را روی حملات ناجوانمردانه حکومت سعودی علیه مردم یمن بسته و این کشور و سینماگرانش را مشمول تحریم نمی‌کند اما بلافاصله پس از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، تزارها را تحریم کرده و آنها را ضدحقوق‌بشر قلمداد می‌کند. 
این سیاست هرساله در جشنواره برلین تقویت می‌شود. درواقع این جشنواره در دوره‌هایی تصمیم گرفت تا با تفکیک سینماگران دولتی از مستقل، پذیرای آن دسته از فیلمسازان مستقلی شود که حرفی سیاسی علیه حکومت کشورمان دارند و وقتی از این سیاست نتیجه دلخواه را نگرفت، به تحریم مستقیم سینمای ایران رو آورد تا جایگاه خود را به‌عنوان یک جشنواره مستقل و مملو از دغدغه‌های هنری به جهانیان نشان دهد. 
جشنواره برلین سینمای کشوری را تحریم کرده که همین چند ماه پیش موفق به تصاحب جوایزی از کن و ونیز شده بود و تراز خود را هم‌چون همیشه در سطحی بین‌المللی به اثبات رسانده بود. البته که تعداد جوایز بین‌المللی سینمای ایران طی ماه‌های اخیر به ده‌ها مورد می‌رسد که ازقضا، بخش قابل‌توجهی از آن جوایز، به فیلم‌های مستقلی رسید که اتفاقا در ساختار سیاسی این جشنواره نیز می‌گنجند. بنابراین جشنواره برلین با این اقدام، بیش از آنکه سینمای ایران را تحریم کند، رویداد خود را هدف قرار داد و درواقع، به پای خود شلیک کرد. 

 ژست‌هایی که سیاسی‌کاری را لو داد
داستان عجیب برلین اما از چند روز پیش آغاز شد؛ یعنی زمانی که این جشنواره در اطلاعیه‌ای عنوان کرد که پذیرای کمپانی‌ها، رسانه‌ها و خبرنگاران ایرانی نخواهد بود. البته این جشنواره، در مشی زیرکانه‌ای برای آنکه نشان دهد حامی هنرمندان و خبرنگاران و البته رسانه‌های مستقل است، عنوان کرد که منظور از این تحریم، کمپانی‌ها، رسانه‌ها و خبرنگاران دولتی است و اگر فیلم یا خبرنگار و رسانه‌ای به‌صورت مستقل درخواست شرکت در این دوره را داشته باشد، این امکان با اعتبارسنجی مهیا خواهد شد. 
در این فرآیند عجیب چند نکته نهفته است؛ نخست آنکه در آن زمانی که جشنواره برلین چنین اطلاعیه‌ای را روی سایت خود قرار داده بود، فهرست بخش اصلی این رویداد و البته بخش‌های فرعی دیگر بسته شده و طبیعتا هنرمندان مستقل، این امکان را نداشتند که اثر خود را ارسال کرده تا مشمول اعتبارسنجی شوند. آن عده هم که امکان ارسال داشتند، در همان مهلت قانونی خود ارسال کردند که حالا مشخص شده هیچ‌یک از آن آثار، در هیچ بخشی، پذیرفته نشده است. 
نکته دوم نیز به این مورد بازمی‌گردد که جشنواره اعلام کرده به تقاضای رسانه‌ها و خبرنگاران مستقل با قید اعتبارسنجی ترتیب‌اثر می‌دهد. حالا نکته اینجاست که در طول سالیان اخیر، عمده رسانه‌ها و خبرنگاران حاضر در برلین، مستقل نبودند و اساسا جشنواره برلین، اهمیت و جذابیت چندانی ندارند تا برخلاف کن و ونیز، رسانه‌ها و خبرنگاران بخواهند به‌صورت مستقل و از جیب خود هزینه کنند تا در این رویداد شرکت کنند. بنابراین قرار دادن چنین بندی با پیش‌شرط اعتبارسنجی، تنها با هدف دموکراتیک نشان دادن این رویداد است که البته اصل این موضوع بر اهل فن، از همان ابتدا روشن و مشخص بود. 
البته در این مورد، یک نکته بسیارمهم نیز برای اهل فن مشخص بود. آن نکته این است که اگر واقعا هدف از تحریم ایران، همکاری با روسیه در جنگ اخیر است، چرا این مهم چند روز پیش از آغاز جشنواره اعلام شد و همان‌زمان رسانه‌ای نشد؟ 
البته پرداختن به این موضوع نیز مهم است که وقتی جشنواره برلین اعلام کرد که از پذیرش کمپانی‌ها، رسانه‌ها و خبرنگاران ایرانی در این دوره خودداری می‌کند، هدفش تحریم سینمای ایران است که چون اعلام این تصمیم تبعاتی در تاریخ‌نگاری این رویداد دارد، به همین دلیل است که به عناوین بسنده کرد. کاملا طبیعی است که هدف جشنواره برلین، نه حکومت ایران است و نه مشارکت در جنگ روسیه و اوکراین، بلکه هدف، تخطئه هنر ایرانی در روزگاری است که سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری در رویدادهای بین‌المللی با اقبال مواجه می‌شود. 

  خرس برلین چه جنس هنرمندی را دوست دارد؟
اینکه جشنواره برلین، هیچ فیلمی از سینمای ایران را در هیچ‌یک از بخش‌های خود قرار نداده، یکی از موارد عجیب امسال است. در سالی‌که هنرمندان بسیاری به دلیل ناآرامی‌ها ممنوع‌الخروج شدند، این انتظار وجود داشت که جشنواره سیاسی برلین، جایگاه ممتازی برای برخی از این هنرمندان در نظر گرفته و در برخی موارد پذیرای آثار آنها باشد اما در کمال تعجب این دوره برلین خالی‌تر از هر دوره دیگری با ایران مرتبط است.
البته به این موضوع می‌توان از زاویه دیگری نیز نگریست. مانی حقیقی یکی از هنرمندانی است که جشنواره برلین احترام بسیاری برای او قائل است. وی در آخرین دوره‌ای که در این جشنواره حضور داشت، در جلسه پرسش و پاسخ، از سوالات سیاسی خبرنگاران کلافه شد و به این رویکرد اعتراض کرد.
طبیعتا این قبیل اعتراضات مواردی نیست که جشنواره برلین بخواهد آن را هضم کند. البته یکی از فاکتورهای علاقه‌مندی جشنواره برلین به برخی هنرمندان رویکرد آنها در قبال حاکمیت ایران و مسائل سیاسی مربوط به آن است و طبیعی است که برلین انتظار دارد که این دسته از هنرمندان از تریبون این جشنواره به‌عنوان بلندگویی در جهت بیان منویات ضدحاکمیت استفاده کنند و وقتی این اتفاق رخ نمی‌دهد، قطعا رویکرد جشنواره برلین نیز مانند قبل نخواهد بود.
حقیقی سال گذشته فیلم «تفریق» را -که به‌ گواه کسانی که آن را دیده‌اند، یکی از بهترین ساخته‌های کارگردانش است- به جشنواره برلین فرستاد اما این فیلم در کمال تعجب، هیچ جایی در این جشنواره نداشت. فیلمی که در ادامه حضور خوبی در چند فستیوال جهانی داشت و حتی به‌عنوان نامزد معرفی به اسکار 2023 معرفی شد که با رقابتی میلی‌متری از راه یافتن به اسکار بازماند.
بنابراین کاملا مشهود است که این نحوه برخورد تبعات آن انتظاری است که جشنواره برلین از هنرمندان به‌ظاهر همسو با خود دارد و وقتی آن اهداف محقق نمی‌شود، دست به تحریم هنرمندان یک کشور و سینمای آن می‌زند. برلین با این قبیل کارها این چراغ سبز را نشان می‌دهد که پذیرای هنرمندانی است که مطابق با دستورات و منویات آنها گام برمی‌دارند و در این زمینه تحمل کمترین میزان نقدها و یا حقیقت محض راجع ایران را نداشته و همه‌چیز باید طبق خواست مدیران این جشنواره که از حکومت مرکزی آلمان به آنها دیکته می‌شود، باشد.
البته تحریم سینمای ایران در جشنواره برلین، تنها محدود به امسال نیست و سال گذشته نیز هیچ فیلمی از سینمای ایران در بخش اصلی این رویداد حضور نداشت اما امسال این رویکرد به‌شکل ویژه‌ای رسانه‌ای شده تا احتمالا برخی هنرمندان، خط‌کشی‌های خود با حاکمیت را برای حضور در برلیناله 2024 از هم‌اکنون فراهم کنند.

    آیا برلین همچنان سیبل کارگردانان ایرانی است؟ 
جشنواره فیلم برلین هیچ‌گاه مقصد اولی برای سینماگران ایرانی نبوده است. این جشنواره از دهه 80 شمسی تاحدودی مورد استقبال قرار گرفت و در دهه 90 با بیشترین حجم استقبال از سوی هنرمندان کشورمان همراه شد. در همین دهه سیاست ضدایرانی این جشنواره نیز به اوج خود رسید تا تقریبا در هر دوره‌ای یک بیانیه صریح سیاسی علیه کشورمان صادر کند.
جشنواره برلین اما ویژگی‌های دیگری داشت که با استقبال فیلمسازان ایرانی قرار گرفت. مهم‌ترینش آن بود که ضوابط و مقررات سختگیرانه یک جشنواره سینمایی استاندارد را نداشت و کافی بود فیلمساز به‌گونه‌ای انتقادهایی جدی را علیه حاکمیت وارد کند تا به‌راحتی حتی به بخش اصلی این جشنواره وارد شود.
این امتیاز برای فیلمسازانی که می‌دانستند جایگاهی در کن، ونیز و دیگر جشنواره‌های سینمایی مهم جهان ندارند، یک فرصت ویژه تلقی می‌شد تا با حضور در این رویداد اسم‌ورسمی پیدا کنند و بر تعداد جوایز جهانی خود بیفزایند. البته این دسته از فیلمسازان به جشنواره برلین، به چشم یک وسیله نگاه می‌کردند. وسیله‌ای که سبب می‌شود سرمایه‌گذاران بیشتری برای آثارشان پیدا شود، بنابراین آنها نیز می‌دانستند که با مجموعه‌ای از قواعد بازی طرف هستند که اعتبار سینمایی چندانی ندارد اما می‌تواند رزومه خوبی برای آنها در جهت ساختن فیلم‌های بعدی‌شان شود؛ فیلم‌هایی که وقتی ساخته شدند، دیگر هیچ‌گاه از جشنواره‌ای مانند برلین سردرنمی‌آوردند.
بنابراین همان‌گونه که مشاهده می‌شود، جشنواره برلین از دهه 90 تا امروز هرچه به جلو پیش آمد، از تعداد فیلمسازان ایرانی حاضر در آن و تنوع آنها کاسته شد و درعوض بر تعداد آثار ایرانی حاضر در جشنواره‌هایی چون کن و ونیز افزوده شد. این راندمان نشان می‌دهد که فیلمسازان ایرانی به‌دنبال یک حضور سینمایی و افتخارآفرینی هنری هستند و نه صرفا حضور در جشنواره‌ای سیاسی که با پوششی سینمایی برگزار می‌شود.
وقتی سال گذشته هیچ فیلمی از سینمای ایران در بخش اصلی جشنواره برلین پذیرفته نشد، شاید افراد بسیاری متوجه تکمیل پازل ناامیدی سینماگران کشورمان از این رویداد نشدند اما برای امسال که بسیار بعید است بیشتر از انگشتان یک دست متقاضی ایرانی برای جشنواره وجود داشته، تقریبا همه سینمادوستان می‌دانند که این تحریم بیش از آنکه از سوی جشنواره برلین علیه سینماگران کشورمان روا داشته شود، به‌شکلی برعکس از تهران به قلب برلین دیکته شده است.
وقتی سینماگر ایرانی می‌داند حضور در جشنواره برلین و حتی افتخارآفرینی در آن دستاوردی برای آینده هنری وی ندارد و حتی به محدود شدن فعالیت‌هایش در داخل کشور می‌انجامد، آن‌وقت چرا باید اصرار داشته باشد که در چنین رویدادی حاضر باشد؟ به فهرست برگزیدگان ایرانی این جشنواره طی یک‌دهه اخیر نگاه کنید تا ببینید این جشنواره نتوانسته برای هیچ‌یک از برگزیدگان خود، در مقام صف‌شکن ظاهر شده و زمینه افتخارآفرینی بین‌المللی متوالی آنها را رقم بزند. حال آنکه جشنواره‌های استانداردی چون کن و ونیز حائز چنین شرایطی هستند و آینده هنری یک فیلمساز را به‌زعم خود ضمانت می‌کنند. بخشی از سیاست‌های دولت آلمان علیه ایران در جشنواره فیلم برلین متجلی می‌شود و سردمداران این رویداد هنوز نتوانسته‌اند و شاید هم نخواسته‌اند مسیر خود را از منویات سیاستمداران‌شان جدا کنند و نگاه هنری خود را به سیاست‌ ترجیح دهند. تا وقتی این سیاست در جشنواره برلین حکمفرماست، این جشنواره هرگز نمی‌تواند وجاهت هنری داشته باشد و از این رو یک جشنواره درجه چندم محسوب می‌شود که هیچ امتیازی را برای فیلمساز ایرانی به‌همراه ندارد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار