احسان حجتی:موسیقی و ترانه کودک یکی از بخشهای مهمی است که در فضای کودک میتوان کار کرد و اتفاقا با استقبال مخاطبان کودک و نوجوان همراه میشود. حافظه شنیداری ما پر است از ترانههایی که در کتاب یا در مدرسه دیدهایم و شنیدهایم. حتی در فضای دیداری نیز، بیشترین برنامههای کودک و فیلمهایی که در دوران کودکی دیدهایم، آن دسته از آثاری بودند که در گونه موزیکال قرار داشتهاند. با آزاده فرهنگیان، شاعر کودک و ترانهسرا در مورد ضرورتهای تولید موسیقی برای کودک گفتوگو کردیم. فرهنگیان بیست سال است که در بخش تئاتر و تلویزیون فعالیت میکند و برای بیش از 60 نمایش شعر نوشته است. فرهنگیان در مورد کارهایی که انجام داده است، میگوید: «از کارهای تلویزیونی میتوانم به برنامه «فیتیله» اشاره کنم که حدود ده سال با ایشان افتخار همکاری داشتم. همچنین مجموعه تلویزیونی «حیاط گلپر اینا»، «قلقلی و قِلَک»، «برنامه جمعه ایرانی»، «دست انداز»، «شوخی شوخی»، چند برنامه طنز رادیویی و نمایش خانگی و کارهای دیگری که الان در خاطرم نیست. در واقع شاید بهتره بگم بهعنوان شاعر کودک، ترانههای نمایشی برایم تخصصیتر و جدیتره.» متن گفتوگوی آزاده فرهنگیان را در ادامه بخوانید.
به نظر شما کودکان با شعر و ترانه و موسیقی چه ارتباطی دارند و چه تاثیری از آن میگیرند؟
کودک از زمان نوزادی بهطور غریزی ریتم را میشناسد و به آن واکنش نشان میدهد. این ریتم هم در شعر وجود داره هم در موسیقی. وقتی این دو در کنار هم قرار میگیرند، به دنیای ساده و روح زیبای کودک ورود پیدا میکنند. ارتباطی که کودکان با شعر و موسیقی برقرار میکنند باعث میشود هرآنچه که به شکل ریتمیک و موزون میشنوند تاثیر عمیقتری روی آنها بگذارد و دقیقا به همین علت است که چه در دوران قبل از دبستان و چه بعد از ورود کودک به مدرسه، نکات آموزشی و خوراکهای سالم ذهنی را از طریق شعر و گاهی همراه با موسیقی به بچهها یاد میدهیم؛ چراکه این ریتم تکرارشونده بیشتر از یک متن نثر ساده یا یک گفتار عادی در ذهن بچهها نقش میبندد.
فکر میکنید فیلمها و برنامههای موزیکال چه نقشی در تربیت کودکان دارند؟
این عبارت «انتقال پیام به مخاطب» خیلی کلیشه شده است. اما درواقع ما هرچیزی را که بخواهیم پررنگتر و ماندگارتر در ذهن مخاطب کودک ثبت کنیم، از در شعر و موسیقی وارد میشویم، چراکه تنوع فضا دارد و دائما تخیل کودک را بهطور ناخودآگاه قلقلک میدهد که با خودش همراه کند. بهخصوص که شادی در ذات کودکان وجود دارد و شنیدن موسیقی به همان دلیل ریتمدار بودن، او را بهوجد میآورد و با خودش همراه میکند. فیلم یا نمایش موزیکال برای بچهها خستهکننده نیست یا لااقل کمتر هست. چون بچهها از اینکه مدام بخواهند یکسری دیالوگ ساده را در قصه دنبال کنند زود خسته میشوند و اینجا شعر به تغییر فضا کمک میکند؛ چراکه اساسا انسانها و بهویژه کودکان تنوع را دوست دارند. بنابراین به نظر من شعر و موسیقی دو بال پرواز خیال کودک هستند و مفاهیم را به سرعت به بچه انتقال میدهند. اما نکتهای که خیلی مهم است، نوع بیان و کیفیت شعر و موسیقی در یک اثر موزیکال است. چیزی که این روزها در فیلمها و نمایشها به آن توجه نمیشود این است که گاهی بدون درنظر گرفتن محدوده سنی مخاطب، صرفا شعری نوشته میشود و یک موزیک با وزن ششوهشت روی آن قرار میدهند و به اسم اثر موزیکال ارائه میشود. درحالیکه برای هر گروه سنی دایره واژگان، وزن شعر، سازبندی موسیقی، ریتم و نکات ریز و درشت خاصی وجود دارد که مجموعه اینها در کنار هم باعث تولید یک اثر موفق یا ناموفق میشوند. وقتی کاری با توجه به تمام این نکات ساخته بشود یعنی که راهمان را درست رفتهایم و داریم کودک را با یک اثر سالم و کارشناسیشده روبهرو میکنیم تا از آن بهعنوان ابزاری برای آموزش و تربیت و سرگرمی استفاده کنیم.
فیلمسازی در حوزه کودک سخت است و این موضوع بر کسی پوشیده نیست. از نگاه شما مشکلات تولید فیلم موزیکال و شعر کودک در ایران چیست؟
در ایران تولید اثر موزیکال، بهخصوص تولید فیلمهای موزیکال برای کودکان، اول از همه نیاز به شناخت دنیای آنها دارد و بعد نیازمند تخصص است! این تخصص آنقدر مهم است که واقعا هرکسی نمیتواند به راحتی فیلم موزیکال بسازد. تا دلتان بخواهد فیلمهای ژانر کودک داریم همراه با شعر و آواز و موسیقی. اما واقعا تعداد انگشتشماری از آنها قابل دفاع هستند. یعنی آن تهیهکننده و فیلمساز و نویسنده و باقی عوامل باید جنس کار کودک را بشناسند. در تاریخ سینمای کودک کارهای موزیکال زیادی تولید شده است، اما همه آنها نتوانستند به درجه کیفی مطلوب دست پیدا کنند. ضمنا ممیزیهای بیمورد و غیراصولیای داریم که بهجای افراد کارشناس، کسانی تصمیم میگیرند که تخصص لازم را ندارند و منِ شاعر که خودم به دایره واژگان کودک آگاهم و میدانم در این کشور و این فرهنگ چه چیزهایی معیار ادب و اخلاق و طنز و... هستند، مجبور میشوم بهخاطر سلیقه شخصی بعضی از مدیران یا تهیهکنندهها، قسمتهایی از شعرم را تغییر بدهم که گاهی از اصل موضوع دور میشویم. البته این تغییرات در جاهایی کمککننده است به شرطی که آن شخص تخصص لازم را داشته باشد. در غیر اینصورت خروجی درست و سالم و دلنشینی نخواهد داشت. این مساله به موسیقی هم بسط پیدا میکند که البته در حیطه تخصص من نیست. اما چون گاهی مکمل کار شعر هست، من را هم درگیر میکند. در کل ما جز تعداد انگشت شماری فیلم موزیکال، که اکثرا هم به تولیدات دهه ۶۰ و ۷۰ برمیگردند، کارهای ارزشمند و ماندگاری نداریم.
به نکته خوبی اشاره کردید. چرا تلویزیون و سینما از دوران پرکار و موفق سینمای موزیکال کودک در دهه 60 و 70 فاصله گرفته است؟
اول اینکه چون فیلمنامه خوب خیلی کم داریم. تقریبا بهجز معدود افرادی، نویسندگان فیلمنامههای کودک شاعر نیستند و لزومی هم ندارد شاعر باشند. اما تهیهکننده برای کم کردن هزینهها حاضر نیست اشعار را به ترانهسرای کودک بسپارد و مشکل از همینجا شروع میشود که ترانهای که پایه و اساس شیوه روایت داستان فیلم است، جدی گرفته نمیشود و در ناخودآگاه مخاطب اثرگذار نیست. و مورد بعد، فیلمسازهای باتجربه و خبره در این حوزه کم داریم و آنهایی را هم که داریم امکان و فرصت تولید اثر پیدا نمیکنند و در کل شرایط تولید برای این بخش محدود است.
به فیلمهای موفق در دورههای قبل اشاره کردید. چه فیلمهای موزیکال و عروسکیای از کودکی خودتان به یاد دارید که خیلی روی شما تاثیر داشتند؟
من از دوران کودکی خودم شهرموشها را خیلی دوست داشتم. و همچنین مجموعه مدرسه موشها که تمامش یادآور خاطرات کودکی من است. یا مثلا گلنار، گربه آوازهخوان، الو الو من جوجوام و... کلاه قرمزی هم که از بهترین خاطرات همه ماست و همچنان در بین چند نسل طرفدار دارد و هرگز فراموش نمیشود. اشعار آن دوره را بیشتر خانم آزاده پورمختار و خانم شکوه قاسمنیا سرودند و اغلب آثار، ساختههای خانم برومند، آقای طهماسب و مرحوم صمیمیمفخم و هم دورههای گرانبهای این عزیزان است که هنوز هم خیلی از آنها آثار ماندگار سینما و تلویزیون و تئاتر هستند.
همانطوری که خودتان اشاره کردید امروزه نگاه به شعر کودک، یک نگاه سطحی و دمدستی شده است و شعر و ترانه کودک خیلی جدی گرفته نمیشود. برای اصلاح این نگاه چه کارهایی میشود انجام داد؟
در حال حاضر نگاههای تخصصی به ترانهسرایی برای کودک کمرنگ شده است. دوستان و اساتیدی که در حوزه چاپ و نشر فعالیت میکنند، بیشترین انرژی را در آن بخش صرف میکنند و ما شاعران خوب کودک و نوجوان زیاد داریم و کتابهای بسیار خوبی چاپ میشوند. اما ترانه نوشتن آن هم برای موضوعات نمایشی و فیلم و انیمیشن، کمی نگاه تخصصیتر میطلبد و باید برای آن هم کمی با فضای نمایش آشنایی داشت. به همین دلیل به شکل خاص، ترانههای کودکان کمتر مورد توجه و تمرکز قرار میگیرد.
مگر ما چند نفر را داریم که این کار را به شکل حرفهای و تخصصی انجام بدهند؟
درباره تئاتر و فیلم کودک عرض کنم که این شاخه هیچوقت مورد توجه و لطف قرار نگرفته است. حتی در جشنوارههای تخصصی همیشه مورد کملطفی واقع میشود و با اینکه بار نسبتا سنگینی از پروژه را به دوش میکشد، اما هیچوقت به شکل مستقل دیده نمیشود. درحالیکه ترانه کامل کننده موسیقیاست و وزنهای در یک اثر محسوب میشود. امیدوارم به مرور به آن بیشتر ارزش بگذارند. حتی نیاز به پژوهشهای تخصصی هم داریم که اثرگذاری شعر یک فیلم یا تئاتر کودک چقدر مهم است. شاید دیالوگهای آن اثر فراموش بشوند، اما شعر به همان علتی که ابتدا به آن اشاره کردم، در ذهن مخاطب ثبت و تکرار میشود.
مراحل سرودن یک شعر برای کودکان یا مخصوصا ترانههای موزیکال به چه صورت است؟ منبع الهامتان برای سرایش اشعار و ترانهها چیست؟
همونطور که عرض کردم ترانهسرایی برای چنین تولیداتی، نیاز حداقلی به آشنایی با مقوله نمایش دارد. باید با فیلمنامه ارتباط خوبی برقرار کنیم تا بتوانیم لُب کلام و پیام و هدف آن را دریافت کنیم. شناختن محدوده سنی مخاطب خیلی مهم است. اینکه از کدام کلیدواژهها در شعر استفاده بشود که در کوتاهترین زمان اثرگذاری بیشتری روی مخاطب داشته باشد. اینها را که درست بشناسیم، با تکیه به دانش و تجربیات قبلی، میشود کاری دلنشین و مطلوب نوشت که هم از لحاظ فنون ترانهسرایی و هم در معنا و مفهوم مورد توجه قرار بگیرد. مطالعه و خوب دیدن و خوب شنیدن به یک شاعر خیلی کمک میکند. وقتی ذهن و تخیل آماده باشد، آن شعر و ترانه در وجود شاعر بهطور غیرارادی میجوشد و روی کاغذ میآید. شاعر باید نگاه متفاوتی نسبت به بقیه داشته باشد. فانتزی و خیالپردازی در زبان شعر، آزاد است و برای یک ترانهسرای کودک مهم است که تخیلات کودکان را خوب بشناسد تا بتواند از آنها الهام بگیرد.
آرزو دارید چه شعری بسرایید که تابهحال نگفتید یا چه چیزی ساخته شود که شما شعرش را بسرایید؟
آرزوهای زیادی برای شعر و ترانه کودک دارم. خوشبختانه در حوزه نشر، شعر خوب و کتاب خوب فراوان داریم و در آن بخش غنیتر هستیم و امیدوارم به همین قوت پیش برویم. اما در بخش نمایش و رسانه، متاسفانه اهمیت ترانه کودک همچنان کمرنگ است و اندکی مغفول مانده. چه در آثار صحنهای، چه تلویزیونی و سینمایی و چه در بخش نمایش خانگی همچنان این ضعف و سهلانگاری بهوضوح دیده میشود. امیدوارم دوباره دوران طلایی آثار موزیکال با بهرهگرفتن از تجربههای جدید و بهروز، تکرار بشود تا بچههای ما کمتر سراغ آثار بیمحتوا و سرگرمیهای بیکیفیت و غیراستاندارد بروند. دوست دارم روی این بخش سرمایهگذاری بیشتری بشود که کارهای بهتری را شاهد باشیم. خودم هنوز دوست دارم یاد بگیرم و تجربه کنم و همین که بدانم حتی یک بیت از شعرهای من در ذهن یک کودک نقش بسته و ماندگار شده برایم کافیست. اما آرزوی قلبی خودم این است که روزی پسرم، که به موسیقی علاقهمند است، برای ترانههای من آهنگسازی کند و آن وقت است که حس میکنم کاری را که باید برای دل خودم انجام میدادم، به آن جامه عمل پوشاندهام. هنوز خیلی شعرهای نوشتهنشده دارم که باید آنها را بنویسم.
برای بچههایتان هم ترانه میگوید؟ خودشان چه فیلمها و برنامههایی را دوست دارند؟ کدام یک از آثاری که با آن خاطره دارید را به بچههایتان نشان دادید؟
گاهی شعری برای پسر و دخترم نوشتم که خیلی لذت بردند و معمولا اولین مخاطبانی که کارهای من را میبینند یا آنها را با موسیقی میشنوند، بچههای خودم هستند. همیشه واکنششان برایم هیجانانگیز است و بهترین مشوقهای من هستند. در خانه ما کلا انیمیشن همیشه طرفدار دارد و معمولا خانوادگی با هم میبینیم. بچهها تقریبا تمام فیلمهای کودک را دیدهاند، چه آثار قدیمی چه جدید. البته سلیقه پسرها و دخترها با هم فرق میکند و هرکدام فضای خاص خودشان را دارند. اما در کل وقتی تولیدات دهههای اخیر را میبینیم از کیفیت چندان خوبی برخوردار نیستند و ما در دورهای شاهد افت کیفی فیلمهای کودک بودیم. دختر و پسر من وقتی خودشان آثار قابل قبول و استاندارد را میبینند و میشنوند، متوجه این تمایز کیفیت بین اثر خوب و سالم با کارهای دمدستی میشوند. از کارهای دوره کودکی خودم که بچهها خیلی دوستش داشتند میتوانم به مدرسه موشها و گلنار اشاره کنم که برایشان جالب بود و آنها از ذوق من هم ذوق میکردند. البته شاید آثار دوران کودکی ما برای کودک این دوره چندان جذابیتی نداشته باشد چون کودک الان با دنیای تکنولوژی و فناوری سر و کار دارد و باید کاری تولید بشود که بتواند کودک را جذب خودش کند و در ذهنش بماند. موضوعات آن دوره با الان خیلی متفاوت بودند. تنوع موضوعات باعث میشود کودک امروز به راحتی بین کارها انتخاب کند ولی ما قدرت انتخاب چندانی نداشتیم. خوشبختانه انیمیشن لوپتو این ویژگیِ بهروز بودن موضوع را دارد و یکی از دلایلی که با استقبال مواجه شده همین است. اما باید برای تولید کارهای باکیفیت، سرعتمان را با سرعت پیشرفت تکنولوژی و بهروز شدن اطلاعات بچهها هماهنگ کنیم وگرنه بدون تعارف ازشون عقب خواهیم ماند. امیدوارم متخصصان دغدغهمند و خلاق بیشتری وارد این میدان بشوند و بودجههای بهتری به این بخش اختصاص پیدا کند چون واقعا نیاز داریم تولیدات باکیفیتتر و بهروزتری در داخل کشور داشته باشیم. این نسل با استانداردهای جهانی آشناست و از قوه تشخیص بالایی برخوردار است. اگر یک قدم از این نسل عقب بمانیم، از تمام جهات متضرر خواهیم شد و هرچه بدویم دیگر نفسی برای رسیدن به آنها برایمان باقی نمیماند.