سجاد عطازاده، مترجم:اختلافات جناحهای داخلی رژیمصهیونیستی پس از تشکیل دولت جدید بنیامین نتانیاهو بهشدت بالا گرفته و خیابانهای فلسطین اشغالی شاهد حضور میدانی گسترده مخالفان برای ابراز نارضایتی از تشکیل دولت اوست. بهعلاوه، حضور افراطیونی مانند ایتمار بن گویر در کابینه باعث شده است که انتقادات حامیان غربی تلآویو از این رژیم شدت بگیرد.
مقاله حاضر به قلم آلوف بن، سردبیر روزنامه هاآرتص رژیمصهیونیستی که در 13 دیماه (3 ژانویه 2023) در وبسایت فارن افرز منتشر شده است، به بررسی آینده نظام سیاسی این رژیم پرداخته و آن را در آستانه انفجار توصیف کرده است.
بنیامین نتانیاهو با یک رسالت به قدرت بازگشته است؛ تبدیل اسرائیل به یک کشور اقتدارگرایِ آشکارا نژادپرست، دولتی که یهودیت ارتدکس را بر حقوق بشر مقدم میدارد، با شهروندان عرب خود بهعنوان دشمن رفتار میکند و چک و بالانسهای تحمیل شده توسط یک قوه قضائیه قوی و مستقل را از بین میبرد. نتانیاهو قدرت را با ایجاد یک ائتلاف پارلمانی که ایدههای دموکراتیک و لیبرال را بهعنوان زائداتی خارجی که با هدف تضعیف هویت یهودی دولت اسرائیل به این کشور تحمیل شده است، مینگرد.
توافقاتی که احزاب عضو ائتلاف را به یکدیگر متعهد کرده است، طرحی برای یک انقلاب بهشمار میرود. اعضا متعهد شدهاند که «به دلایل مربوط به اعتقادات مذهبی»، تبعیض علیه زنان، غیریهودیان و اقلیتهای جنسی را مجاز کنند. آنها جمعیت بزرگ عرب ساکن مناطق شمالی و جنوبی اسرائیل را «چالش جمعیتی» نامیدهاند. باید به این نکته توجه داشت که توافقات سیاسی اسرائیل بهندرت به طور کامل اجرا میشوند، اما بهعنوان نقشه راه و مسیر سیاستی دولت عمل میکنند. مجموعه توافقات کنونی روشن کرده است که ائتلاف حکومتی جدید این کشور راستگراترین ائتلاف در تاریخ اسرائیل خواهد بود.
شور ایدئولوژیک این ائتلاف جدید را سه سیاستمدار هدایت میکنند که نتانیاهو در مقایسه با آنها فردی نرم جلوه میکند. اولین نفر، ایتامار بن گویر، یکی از پیروان فردی است که کاچ -یک سازمان سیاسی نژادپرستانه و طرفدار خشونت که در سال 1994 پس از کشتن 29 مسلمان از سوی یکی از اعضا، تروریستی و غیرقانونی اعلام شد- را تاسیس کرد. خود بن گویر، سابقهای طولانی در دستگیری و محکومیت برای جرائمی مانند حمایت از ترور و تحریک نژادپرستی دارد. نفر دوم، بزالل اسموتریچ، رهبر شهرکنشینان افراطی یهودی در کرانه باختری است که در سال 2005 با حدود 200 گالن سوخت دستگیر شد که مقامات گمان میکردند قصد داشت از آنها برای آسیب رساندن به زیرساختهای ملی و جلوگیری از برچیدن شهرکهای اسرائیل از غزه استفاده کند، اما بدون محکومیت آزاد شد. شخصیت سوم، آوی مائوز، رهبری یک حزب مذهبی و ملیگرای کوچک اما متعصب را برعهده دارد که میخواهد سیستم آموزشی، خدمات دولتی و رسانههای اسرائیل را از لیبرالها، فمینیستها و اقلیتهای جنسی پاکسازی کند. این سه افراطی که از سوابق نتانیاهو در خلف وعده و دروغگویی آگاه بودند، قبل از اینکه با نخستوزیر شدن او موافقت کنند، خواستار دریافت اختیارات جدید در قانون اساسی شدند. بن گویر پلیس اسرائیل و گشت مرزی را با اختیارات وزیری بیسابقه رهبری خواهد کرد. به اسموتریچ برای گسترش شهرکها و ترویج الحاق کرانه باختری به اسرائیل دست آزادتری داده شده است و مائوز مسئول آموزش فوقبرنامه خواهد بود و بودجه ویژهای برای «تقویت هویت یهودی اسرائیل» دریافت خواهد کرد.
آغوش باز نتانیاهو به روی این سه شخصیت به او فرصتی بینظیر داده است تا سیستم دولتی موجود را که به نظر او خصمانه است و نسبت به رهبری او احترامی قائل نیست، از بین ببرد. او با انتصاب یک سیاستمدار عمیقا وفادار، یاریو لوین، بهعنوان وزیر دادگستری، اولین گامها را برای انجام این کار برداشته است، نتانیاهو امیدوار است که لوین دادگاههای مربوط به فساد او را متوقف کند. نتانیاهو شاید برای پاسخ به افکار عمومی خارجی، درنهایت مجبور شود برخی از رفتارهای استبدادی و ایدئولوژیک افراطی خود را تعدیل کند؛ او در همین راستا برخی از ایدههای خطرناکتر بنگویر و اسموتریچ، مانند تغییر وضعیت مذهبی موجود در کوه معبد با اجازه دادن به برگزاری نماز یهودیان در یکی از مقدسترین مکانهای اسلام را متوقف کرد. اما نظام سیاسی اسرائیل در آستانه تبدیل شدن به یک استبداد تمامعیار و کرانه باختری در آستانه انفجار است. نتانیاهو با آتش بازی میکند.
نتانیاهو همواره از خود دو چهره رادیکال ایدئولوژیک و عملگرای معقول نشان داده است و تصویر خود را با شرایط سیاسی و بینالمللی تطبیق داده است. ازنظر ایدئولوژیک، او اسرائیل را پیش از دموکراتیک بودن، یهودی میداند، جنبش ملی فلسطین (و حامیان غربی آن) را یک کلاهبرداری ضدیهود میداند و به ارگانهای دولتی مانند ارتش، بروکراسی و قوه قضائیه با بدگمانی بسیار مینگرد. از نظر نخستوزیر و پایگاه مذهبی و جناح راست او، این نهادها «دولتی عمیق» هستند که بهعنوان سنگری برای اسرائیل قدیمی - چپ، سکولار و با سطح ناکافی از صهیونیسم- عمل میکنند. او آنها را دستگاهی میداند که تلاش میکند لیبرالهای آمریکایی و اروپایی را راضی کند. نتانیاهو از زمان اولین انتخاب خود بهعنوان نخستوزیر در سال 1996، خواستار «جایگزینی نخبگان قدیمی» با تازهواردان محافظهکار اجتماعی و سرسخت ملیگرا شده است.
اما نتانیاهوی دیگری نیز وجود دارد که زندگینامهاش مانند چکلیست نخبگانی است. او در ریهاویا، محلهای در اورشلیم که در سالهای اولیه مرکز فکری اسرائیل بود، بهدنیا آمد، در موسسه فناوری ماساچوست درس خواند و افسر نیروهای ویژه در نیروهای دفاعی اسرائیل بود. او همچنین شخصا سکولار است (نتانیاهو هرگز تصویر رسانهای خود را بهعنوان یک ملحد انکار نکرده است). این نسخه از نتانیاهو زمانی ظاهر میشود که نتایج انتخابات او را مجبور به معامله با طیف سیاسی مرکزی میکند یا با فشار غیرقابلتحمل ایالاتمتحده برای احیای روند صلح با فلسطینیها و دادن امتیازات دیپلماتیک مواجه میشود.
اولین دوره نخستوزیری نتانیاهو در سال 1999 به پایان رسید؛ زمانی که تلاشهای او برای رهبری یک انقلاب محافظهکارانه و متوقف کردن اجرای توافقنامه اسلو -که در آن اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین توافق کردند یکدیگر را بهرسمیت بشناسند و برای راهحل دو دولتی تلاش کنند- با مقاومت ترکیبی تشکیلات سیاسی اسرائیل و دولت کلینتون روبهرو شد. نتانیاهو در مقابل شروع به تکیه بر اعتبار عملگرایانه خود کرد. این حرکت در سال 2009 نتیجه داد، زمانی که او دوباره با تشکیل ائتلافی با ایهود باراک، رهبر حزب کارگر که یک دهه قبل او را شکست داده بود، نخستوزیر شد. در سال 2013، او با همکاری با دو حزب میانهرو، دوره نخستوزیری خود را تمدید کرد. در آن سالها، عمده تلاشهای سیاسی نتانیاهو بر سیاستخارجی متمرکز بود. او موفق شد تلاش باراک اوباما، رئیسجمهور ایالاتمتحده برای از سرگیری روند صلح اسرائیل و فلسطین را از مسیر خود منحرف کند؛ اما نتوانست سران دفاعی و اطلاعاتی واشنگتن و اسرائیل را برای حمایت از حمله به تاسیسات هستهای ایران تشویق کند. او همچنین قادر نبود تا توافق هستهای اوباما با تهران را متوقف نماید.
سپس در سال 2015، تقریبا 20 سال پس از اولین تلاش نتانیاهو برای کشاندن اسرائیل بهسمت راست، ایدئولوگها اکثریت واضح پارلمانی را بهدست آوردند. او یکبار دیگر توانست با یک ائتلاف کاملا راست و افراطی ارتدکس روی کار بیاید و رویای قدیمی و محقق نشده خود یعنی «جایگزینی نخبگان» را احیا کند. با حمایت دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده، او مساله فلسطین را کنار گذاشت و بر ارتقای قدرت یهود تمرکز کرد. این تلاشها با تصویب قانون اساسی جدید در سال 2018 به اوج خود رسید که رژیمصهیونیستی را بهعنوان «دولت- ملت قوم یهود» تعریف میکرد. این قانون همچنین متعهد شد که شهرکهای یهودی را در سرتاسر کشور گسترش دهد تا از گسترش جوامع عربی جلوگیری کند و همچنین امکان ساخت شهرهای کوچک مختص به یهودیها را فراهم آورد. در این قانون همچنین اعلام شد که فقط یهودیان از حقوق جمعی ملی برخوردارند و هیچ بندی هم برای تضمین برابریِ اسرائیلیهای غیریهودی وجود نداشت. از آنجا که این کشور قانون اساسی رسمی ندارد، قوانین اساسی بهعنوان نسخه دوفاکتو قانون اساسی عمل میکند و هدف این تصویب هم پایان دادن به مسائل حقوق بشری و برابری مدنی در تصمیمات دادگاه عالی رژیمصهیونیستی بود.
بااینوجود، اندکی پس از امضای قانون دولت-ملت، ائتلاف نتانیاهو از هم پاشید و اسرائیل در چهار سال بحران سیاسی غرق شد. این آشفتگی همزمان با تحقیقات جنایی درباره فعالیتهای نتانیاهو بود که منجر به کیفرخواست و محاکمه او به اتهام فساد سهگانه شد. این اتهامات اسرائیل را به دو اردوگاه رقیب تقسیم کرد: «بیبیستها» (نام مستعار نتانیاهو بیبی است) و «فقط نه به نتانیاهو». گروه اول محاکمه نتانیاهو در دادگاه منطقهای اورشلیم را بهعنوان طرح دولت عمیق برای خلاص شدن از شر دشمن سیاسی خود از طریق سیستم حقوقی به تصویر کشیدند. حزب لیکود نتانیاهو، که از سال 1977 بر سیاست اسرائیل تسلط داشته است، به فرقهای حول شخصیت رهبر خود تبدیل شد.
در مقابل، کل طیف سیاسی مخالف نتانیاهو در تلاش برای برکناری نتانیاهو متحد شدند. چندین سال طول کشید، پس از جدا شدن سه سیاستمدار راستگرای اصلی از اردوگاه نتانیاهو، او بهعنوان کسی که بیشترین دوره نخستوزیری در تاریخ اسرائیل را دارد، از قدرت کنار رفت و بهجای او یک «دولت تغییر» به رهبری نفتالی بنت، یک سیاستمدار راست افراطی بازنشسته، و یائیر لاپید، که رهبری حزب میانهرو «یشعتید» را برعهده داشت، به قدرت رسیدند. ائتلاف آنها همچنین شامل جناح چپ صهیونیستی و همچنین یک حزب عربی، برای اولین بار در تاریخ اسرائیل، بود.
در ابتدا دولت بنت لاپید توانست سبک حکومتی تجاری را از خود نشان دهد. اما درنهایت نتوانست به چشمانداز یا جهت قانعکنندهای غیر از دور نگهداشتن دشمن خود از قدرت دست یابد. ائتلاف تغییر پذیرفت که مساله فلسطین و اختلافات مذهبی-سکولار را کنار بگذارد، اما فایدهای نداشت. درگیریهای اساسی دوباره ظاهر شد و نتانیاهو را قادر ساخت تا حزب کوچک بنت را از بین ببرد و درنهایت ائتلاف را مجبور به انحلال کند. در 1 نوامبر، اسرائیلیها دوباره به پای صندوقهای رای رفتند.
در مبارزات انتخاباتی 2022، اردوگاه «نه به نتانیاهو» نتوانست متحد شود و در رقابتهای شخصی خود فرورفت اما نتانیاهو عزم خود را کاملا جزم کرد و ظهور تکاندهنده بنگویر، که قبلا یک چهره حاشیهای در سمت راست افراطی بود، به او کمک کرد. او قول داد به اعراب اسرائیلی نشان دهد که «صاحبخانه چه کسی است». احزاب بنگویر، اسموتریچ و مائوز (که بهصورت یک بسته ترکیبی در انتخابات شرکت کردند) پس از لیکود و یش عتید در رایگیری سوم شدند و سبب شدند تا ائتلاف نتانیاهو 64 کرسی از 120 کرسی پارلمان را به دست آورد. برای نتانیاهو، نتیجه بهمراتب بهتر از آن چیزی بود که نظرسنجیهای عمومی پیشبینی کرده بودند. درواقع، در مقایسه با دوره تاریخی اخیر اسرائیل، برخلاف نتایج انتخاباتی بسیار نزدیک، پیروزی بسیار بزرگ بود.
هنگامیکه نتانیاهو دولت جدید خود را تشکیل داد، سعی کرد از شرکای افراطی ارتدکس، نژادپرست و همجنسگراهراس خود فاصله بگیرد. او با رسانههای محافظهکار ایالاتمتحده مصاحبههایی انجام داد که در آنها قول داد که بهجای تعظیم در برابر شرکای سیاسیاش، در راس امور قرار گیرد. بهعبارتدیگر، نتانیاهو به ایفای دو نقش درآنواحد بازگشت؛ به لیبرالها اطمینان داد که از سبک زندگی سکولار آنها در برابر شور مذهبی محافظت میکند و درعینحال به محافظهکاران میگفت که رویاهای آنها را برآورده خواهد کرد.
اما مشخص است که درصحنه عمل نتانیاهو نمیتواند هر دو گروه را راضی کند و این ائتلاف رادیکال نیات واقعی و مستبدانه او را آشکار میکند. اصلاحات پیشنهادی در زمینه قانون اساسی نیز که در راس دستور کار دولت قرار دارند، از همین جنس هستند. هدف این اصلاحات از بین بردن استقلال قوهقضائیه و فروپاشی سیستمی است که در آن مشاوران حقوقی حق وتوی تصمیمگیریهای وزارتی و بروکراتیک را دارند؛ یکی از این پیشنهادها به دولت این اختیار را میدهد که تصمیمات دیوان عالی کشور را نقض کند. نتانیاهو، لوین را که بهزعم او قوه قضائیه اسرائیل شاخهای از چپ افراطی است، بهعنوان رهبر اصلاحات منصوب کرده است. بهعنوان وزیر دادگستری، وظیفه مکتوم دیگر لوین، یافتن راهی قانونی برای منحرف کردن محاکمه نتانیاهو و رهایی او از زیر این بار است.
در ازای حمایت از اصلاحات نتانیاهو، ارتدکسهای افراطی که در طول سالها تحولات سیاسی از او حمایت قاطع کردهاند، معافیتهای بهتری دریافت خواهند کرد (آنها در حال حاضر عملا از خدمت سربازی معاف هستند، اما این معافیت اکنون با چالشهای قانونی روبهرو است که در پی زدودن آنها است) ارتدکسهای افراطی همچنین از قوانین جدید و بودجه اضافی برخوردار خواهند شد که اجتناب مدارس دینی از تدریس آموزش زبان انگلیسی و ریاضی به پسران را آسانتر خواهد کرد تا آنها بتوانند فقط آموزش دینی ببینند. حملونقل عمومی در شبات وجود نخواهد داشت و دولت هنگام ارزیابی متقاضیان مشاغل بخش دولتی، مدارک مربوط به مطالعات دینی را معادل مدارک دانشگاهی در نظر خواهد گرفت. مدارس سکولار آموزشهای مذهبی بیشتری دریافت خواهند کرد. تفکیک جنسیتی افراد در فضاهای عمومی، از رویدادهای فرهنگی گرفته تا حملونقل عمومی، قانونی خواهد شد. حتی امروزه زنان مجبور هستند در اتوبوسهایی که به برخی از جوامع فوق ارتدکس خدماترسانی میکنند عقب بنشینند. اکنون چنین سیاستهای زنستیزانه از موهبت قانونی برخوردار خواهند شد.
نکتهای که ناظران بینالمللی را بیشتر نگران میکند این است که نتانیاهو تلاشهای خود برای جامه عمل پوشاندن به این وعدهاش را که «فقط قوم یهود نسبت به کل سرزمین اسرائیل مُحق هستند» دوچندان خواهد کرد. نتانیاهو برای عمل به تعهد خود برای «ترویج و توسعه شهرکسازیها» در تمام سرزمینهایی که اسرائیل آنها را کنترل میکند، با غصب زمینهای بیشتری از فلسطینیان حضور یهودیان در کرانه باختری را گسترش خواهد داد. دولت او شهرکهای موجود را از طریق اعطای جایگاه قانونی با سکونتگاههایی که بدون تایید دولت ساخته شدهاند، بیشتر در سیستم حقوقی و دولتی اسرائیل ادغام خواهد کرد. برای دستیابی به این اهداف، نتانیاهو به اسموتریچ اختیارات مهمی را بر شهرکها ارائه کرده است. او قصد دارد مجموعهای از اقدامات مانند کاشت درخت در زمینهای خالی از سکنه و گسترش چوپانان یهودی را اتخاذ کند تا فلسطینیها را از سرزمینهایی که اسرائیل خواستار آنها است، دور کند.
برای فلسطینیان، اقدامات دولت احتمالا وضعیت وحشتناک موجود را حتی بدتر هم خواهد کرد. کرانه باختری شاهد افزایش خشونت بوده است که به اسرائیل هم سرایت کرده است. از مارس 2022، برخی از فلسطینیها، عمدتا نیروهای تنها و اعضای گروههای شبهنظامی خلقالساعه، حملات خود را به اسرائیلیها افزایش دادهاند زیرا نیروهای نظامی اسرائیل عملیات خود را در اعماق شهرهای فلسطینی جنین و نابلس که کانون مقاومت در برابر اشغال از زمان بریتانیاییها به شمار میروند، گسترش دادهاند. در سال 2022، 31 اسرائیلی، اعم از غیرنظامی و پرسنل امنیتی، توسط فلسطینیان کشته شدند، درحالیکه 147 فلسطینی توسط نیروهای امنیتی اسرائیل در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی کشته شدند. چهار فلسطینی دیگر توسط شهرکنشینان یهودی، یک فلسطینی توسط یک سرباز یا شهرکنشین و چهار فلسطینی غیراسرائیلی توسط نیروهای امنیتی و پلیس در داخل اسرائیل کشته شدند. این وضعیت خشونتآمیز با توجه به سن بالای محمود عباس، رهبر 87 ساله تشکیلات خودگردان فلسطین که بهصورت دیپلماتیک با اسرائیل مبارزه میکند و در زمینه امنیت با تلآویو همکاری میکند، بحران جانشینی او را تشدید خواهد کرد. تشکیلات خودگردان همچنین در حال از دست دادن کنترل خود بر شهرهای کلیدی کرانه باختری است.
با کاهش کنترلهای داخلی بر قدرت نتانیاهو، کشورهای خارجی نقش مهمی در تعیین اینکه او چه تعداد از سیاستهای استبدادی و نژادپرستانه را میتواند اجرا کند، ایفا خواهند کرد. جو بایدن، رئیسجمهور ایالاتمتحده، نسبت به رادیکالترین اقدامات او اعتراض خواهد کرد. زمانی که بایدن برای تبریک به نتانیاهو برای تشکیل دولت جدید تماس گرفت، به او هشدار داد که واشنگتن به حمایت از راهحل دو کشوری و مخالفت با سیاستهایی که حیات آن را به خطر میاندازد یا با منافع و ارزشهای متقابل در تضاد است، ادامه خواهد داد. این صحبتها بهوضوح نشان داد که بایدن از هرگونه تلاشی برای الحاق کامل اراضی کرانه باختری جلوگیری خواهد کرد. نتانیاهو همچنین تا حدودی با توافقات 2020 ابراهیم که روابط بین اسرائیل و بحرین، مراکش و امارات متحده عربی را عادی کرد و درازای کنار گذاشتن اسرائیل از الحاقات امضا شد، محدود خواهد شد.
اما مشخص نیست که جامعه بینالملل، فراتر از ارائه انتقادات، واقعا تا چه اندازه با دولت جدید اسرائیل مقابله خواهد کرد. برای مثال، اوباما مکررا از نتانیاهو به دلیل سیاستهایش در قبال فلسطینیها انتقاد کرد، اما از دست زدن به اقدامات مشخصی مانند حمایت از قطعنامههای سختتر سازمان ملل که نخستوزیر را مجبور به تغییر مسیر میکرد، اجتناب کرد. اوباما همچنین علیرغم اختلافات عمیق با نتانیاهو بر سر ایران و فلسطین، کمکهای نظامی ایالاتمتحده به اسرائیل را گسترش داد. سطح حمایت از نخستوزیری که تعهدات بینالمللی بزرگی مانند بمباران تاسیسات هستهای ایران و برقراری صلح با عربستان سعودی داده است، موضوع کوچکی نخواهد بود. او به همه حمایتهای خارجی که میتواند داشته باشد نیاز دارد.
اما صرفنظر از میزان حمایت بینالمللی از نتانیاهو، اسرائیل در حال ورود به مرحله جدیدی است که آن را به کشورهای مستبدی مانند مجارستان، لهستان و ترکیه نزدیک میکند. نتانیاهو میخواهد به نسخه اسرائیلی ویکتور اوربان [نخستوزیر راست افراطی مجارستان که در غرب بهشدت مورد انتقاد است] تبدیل شود، قوه قضائیه را خنثی کند، رسانهها را کنترل کند و امکان برکناری از قدرت با رای مردم را غیرممکن کند. اردوگاه «نه به نتانیاهو» باید اختلافات خود را کنار بگذارد و برای مبارزه برای نیل به آزادیهای مدنی، آزادی بیان و برابری مجددا متحد شود؛ البته اگر میخواهد هر آنچه را که از دموکراسی شکننده اسرائیل باقیمانده است، حفظ کند.