نیلوفر مژدهی، خبرنگار:تیم نفتمسجدسلیمان با 9 امتیاز قعرنشین لیگ برتر است و در این شرایط احتمال بازگشت این تیم به دستهیک کم نیست. با این حال فوتبال برای این تیم در لیگ برتر هنوز روی کاغذ تمام نشده و اگر خوششانس باشند میتوانند با لغزش حریفان در لیگ برتر بمانند.
البته مشکلات این باشگاه آنقدرها هم فنی نیست که بخواهیم فقط نتیجه مسابقات را در عملکرد فنی تیم دخیل بدانیم و برایش اما و اگرهای فوتبالی بیاوریم. مشکل تیم نفتمسجدسلیمان بیشتر از آنکه فوتبالی باشد به اختلافات درون استانی بین اهالی فوتبال مربوط است. بحث بومی و غیربومی مطرح است و داستان شکل و شمایل دیگری به خود گرفته است. همین چندی پیش که مهاجری استعفا داد و هدایت یزدی هم از مدیرعاملی کنار رفت نیز مشکل فوتبالی نبود. آن زمان هم بازیکنان به کمکاری محکوم شدند و گفته میشد برخی از آنها میخواهند مربی دیگری را جایگزین مهاجری کنند. در آن زمان هم اتفاقات حاشیهای اطراف تیم زیاد بود و درنهایت تنها حاصل این درگیریها شکستهای سنگین پیاپی و سقوط تیم به انتهای جدول بود.
با تغییرات صورتگرفته در مدیریت و کادر فنی تیم نفتمسجدسلیمان اینطور بهنظر میرسید که قرار است مشکلات حل شود و بهزودی تیمی متحد خواهیم دید که حمایت مدیرعامل را در کنار خود دارد، اما حالا با گذشت چهار هفته از روی کار آمدن اشکش و ابوذر شجاعی بهعنوان سرمربی و مدیرعامل نفتیها شاهد اختلافنظر شدیدتری هستیم تا جایی که اختلافات علنی شد و در اردوی این تیم رسما درگیری در مقابل چشم همگان صورت میگیرد. از این رو بد نیست به آنچه در این مدت به تیم نفت گذشته بپردازیم؛ چراکه این تیم همچنان آبستن اتفاقات و حواشی تازه است.
اسپانسر تحمیلی
هدایت یزدی بعد از نتایج ضعیف و به بهانه چند شغله بودن از سوی وزارت نفت از مدیرعاملی باشگاه نفتمسجدسلیمان برکنار شد. ابوذر شجاعی به سرعت جانشین وی شد و در عملی انجام شده با اسپانسری تحمیلی روبهرو شد. اینطورکه شنیدیم مدیرعامل جدید در جریان توافق با علاقهبند، اسپانسر تازه این تیم نبود. شجاعی هنوز روی صندلی مدیرعاملی ننشسته بود که گویا علاقهبند آمد و مدعی شد از اهواز به او گفتند بیاید و اسپانسر تیم باشد. این شروع یک اختلاف تازه بود. دوطرف با هم به اتفاق نظر نمیرسند و چون این اسپانسر هم تاکنون پولی به باشگاه تزریق نکرده و مشکلات مالی به قوت خود باقی است بر شکاف بین آنها افزوده میشود. از همین رو شنیدیم اخیرا در درگیریای که بین علاقهبند با حراست باشگاه در اردوی تیم در احمدآباد مستوفی در حوالی شهر تهران صورت گرفت، ابوذر شجاعی فقط نظارهگر بود و تلاش نکرد مشکل را حل کرده یا بهنوعی مانع از ایجاد تنش در تیم شود. گویا علاقهبند تاکنون مبلغ قابلتوجهی به باشگاه تزریق نکرده و هر روز بر مشکلات تیم و اعتراض بازیکنان افزوده میشود. حتی برخی جدایی چند بازیکن این تیم را بهدلیل همین مشکلات مالی میدانند. از طرفی حضور برخی دلالها در کنار تیم و تحمیل بازیکنانی به این مجموعه نیز در جداییهای اخیر بیتاثیر نیست، هرچند هردو طرف مدعی هستند برای موفقیت تیم و جلوگیری از هدر رفت منابع مالی تلاش میکنند.
چرا توافق با عنایتی لغو شد
همانطورکه قبلا شنیدیم و به رشته تحریر در آوردیم اشکش 3 بازی فرصت داشت تا حقانیت خود را ثابت کند و در غیر این صورت باید نفت را رها میکرد. این مربی اما پس از 3 شکست متوالی و بدون توجه به نتایج بهدست آمده میخواهد تیمی بومی با بازیکنان مورد نظرش بسازد. به این ترتیب هم از هزینهها بکاهد و هم استعدادهای تازهای را تزریق کند، غافل از اینکه مهلت 3 هفتهای او به پایان رسیده و باید برود. این موضوع باعث شد تا ابوذر شجاعی باب مذاکره با برخی مربیان ازجمله رضا عنایتی، مجتبی حسینی و رسول خطیبی را باز کند. در بین این گزینهها، مذاکره با عنایتی شکل جدی به خود گرفت و توافق حاصل شد. آنها حتی لیست بازیکنان مورد نظر را نیز تهیه کرده بودند. در همین زمان بود که اشکش و همکارانش متوجه شده و اقدام کردند؛ چراکه آنها میخواهند بمانند و هنوز کار خود را تمامشده نمیدانند. یکی از نزدیکان باشگاه به ما گفت اطلاع کادر فنی تیم نفت از این مذاکرات باعث تنش بین اشکش و شجاعی در اردوی تهران شد. گویا شجاعی به او تذکر میدهد با این روال تیم سقوط میکند و از او میخواهد اردو را ترک کند و تیم را تحویل دهد، اما اشکش نمیپذیرد و با توجه به دوستدارانی که در خوزستان دارد تلاش میکند جای پای خود را مستحکمتر کند. افرادی که برای حضور او در تیم لیگ برتری نفتمسجدسلیمان از او حمایت کردند بار دیگر خواهان آن میشوند که فرصت بیشتری به این مربی داده شود و شجاعی که ظاهرا تنها مخالف او است نمیتواند کاری انجام دهد و به اجبار توافق با عنایتی را لغو میکند. درنهایت با توافق حاضران در اردو، درگیری خاتمه مییابد اما اختلاف همچنان بهقوت خود باقی است.
نفت مربی بومی میخواهد
دعوای بین اشکش و شجاعی شاید در ظاهر یک دعوای درون باشگاهی باشد، اما در شهری مثل مسجدسلیمان آنقدر مهم است که فرماندار و دیگر مدیران شهری را وادار به واکنش کند. اختلافات و درگیریها به شکلی پیش میرود که مدیران شهری تمایل خود به مربی بومی را اعلام میکنند و برای اینکه سمت یک نفر را نگیرند مدعی میشوند یا اشکش بماند یا اگر قرار است تغییری در کادر فنی صورت گیرد باید از بین مربیان بومی باشد. شجاعی از برنامههایش برای مذاکره با عنایتی میگوید و مدعی میشود با مربی بزرگ و بازیکنان با تجربه میتوان از خطر سقوط فرار کرد. او ادعا میکند میخواهد وریا غفوری را به تیمش بیاورد (اخیرا شایعه جدایی وریا از تیم فولاد مطرح بود) چراکه فکر میکند تیمش به یک کاپیتان با تجربه نیاز دارد و متذکر میشود اگر تیم بیفتد به نام او ثبت میشود و تلاش میکند عقایدش را به اطلاع مدیران برساند، اما تلاشهای شجاعی برای تغییر عقیده مدیران شهری بینتیجه میماند. به این ترتیب شاید در ظاهر اشکش بماند و مذاکره با عنایتی نیمهتمام ماند، اما اوضاع این تیم همچون آتش زیر خاکستر است و هر آن امکان شعلهور شدنش وجود دارد.