حسام آبنوس، فعال حوزه کتاب:جایزه جلال آلاحمد به پانزدهمین سال برگزاری خودش رسید و برگزیدگان و نامزدهایش را شناخت. تمام! حرف بسیار است که میشود در مناسبتهای مختلف درباره این جایزه و روند کلی و روند این دوره به آنها اشاره کرد، ولی نمیخواهم در این نوشتار به آنها بپردازم؛ یعنی از تفسیرهای اساسنامه جایزه تا میزان جایزه ریالی و شیوه انتخابها حرف بسیار است که بهتر است در مجال بهتری و نه در این فرصت کوتاه دربارهشان حرف بزنیم. میخواهم درباره موضوعی بنویسم که اغلب از آن غافلند و در موقعیت آسیبشناسی گردن خوبی است برای اینکه تقصیرها را گردنش بیندازیم. اسم این دیوار کوتاه رسانه است؛ هرچند واقعا رسانه مهم است و برخی نقدها اگر از فضای نق فاصله بگیرد، حتما موثر و مفید است.
بهتر است بگوییم از ناشر و نویسنده تا رسانهها در اینکه کتابها تصویری ندارند، مقصرند؛ ولی من بهعنوان یک فعال رسانه بر این باورم که رسانهها تا به کتابها نپردازند هر حرف و آسیبشناسی و پیشنهادی، آب در هاون کوبیدن است. وقتی فقط در مقاطعی مثل رویدادهای کتاب مانند، جوایز ادبی، نمایشگاه کتاب و... که صفحات شخصی در شبکههای اجتماعی هم درباره آن رویداد حرف میزنند، رسانهها به کتاب میپردازند، نباید انتظار داشت که مثلا در جایزهای مثل جلال آلاحمد به انتخاب درستی برسیم و ادبیات بر صدر بنشیند. وقتی در طول یک سال، توجه به کتاب و نویسنده و ادبیات در رسانهها از خبر و گزارشهای کلیشهای فراتر نمیروند، چه توقعی میتوانیم داشته باشیم که در رویدادی ادبی، اثر شایسته دیده شود و به مخاطب و جامعه معرفی شود؟
درواقع، بسته شدن باب نقد و گفتوگو و معرفی تا زمانی که باز نشود و صفحات ثابت کتاب بهصورت هفتگی در رسانههای کاغذی و برخط ایجاد نشود، وضع به همین منوال است. بماند که همانها هم که صفحات ثابت و محتوای دائم دارند، اغلب به تعارف و نان قرض دادنهای مرسوم میگذرد و سر مخاطب است که بیکلاه میماند. پس همچنان معتقدم اگر رسانه در طول سال به کتابها و نویسندهها توجه کند، در رویدادی مانند جلال آلاحمد متر و معیار بهتری برای مطالبهگری و پرسش در دست دارد و بهتر میتواند آثار نامزد و برگزیده را قضاوت کند و عیار جایزه را بررسی کند. در واقع، رسانه و فرد رسانهای در طول سال اگر فراتر از موظفی جریان رسانهای و رسانهاش به کتاب توجه کند و بخواند و بنویسد، احتمالا در پایان رویدادی مانند جلال آلاحمد تصویری ارائه میدهد مبتنیبر واقعیت و شفافیت برآمده از دل مشاهده و تجربه کردن.
معمولا رسم نیست در مطالبی از این جنس کسی به فکر پیشنهاد باشد؛ چون کاری که در ظاهر امر راحت است، نوشتن از کاستیها و کمبودهاست. به همین خاطر، بد نیست یکیدو پیشنهاد یا شبهپیشنهاد را با هم مرور کنیم. در این وضعیت که درباره بیتوجهی رسانهها حرف زدیم، هستند رسانهها و رسانهایهایی که به کتاب ضریب ویژهای میدهند و برای کتاب بیشتر از موظفی فرهنگی در صفحات خودشان ارزش قائلند. البته نباید از وظیفه ناشر و نویسنده درباره پیوستهای رسانهای نشر غافل شویم. درواقع، در شرایطی که سالانه هزاران عنوان کتاب در قالب رمان و داستان منتشر میشود، خیلی نمیتوانیم از رسانه و فرد رسانهای توقع داشته باشیم که درباره تمام کتابها اشراف داشته باشد و به آنها بپردازد. بلکه باید ناشر در تعاملی سازنده و روبهجلو نه بهصورتیکه بخواهد تمام کتابهایش در رسانهها ضریب یکسان بگیرد، کتبی را که از نظر خودش ارزش تبلیغی بیشتری دارند، به رسانههای مرتبط و افراد رسانهای برساند تا درباره قوت و ضعفهای یک کتاب حرف زده شود و بابت بیان نکات منفی و ضعفهای احتمالی دلخوری و ناراحتی نداشته باشد.
نکته دیگری که شاید طی این سالها کمتر شاهد آن بودیم، دخیل کردن اهالی رسانه در رویدادهایی مانند جوایز ادبی است؛ یعنی درنهایت، جوایز ادبی به فرد رسانهای در حکم یک پیامرسان و واسطه بین مخاطب و جایزه و مجریان نگاه میکنند؛ درحالیکه شاید اگر از میان خبرنگاران و فعالان رسانهای که با کتابها در طی سالها دمخور بودهاند در جایگاه صاحب رأی و نظر استفاده شود، آنوقت طی سال رسانهها نیز توجه بیشتری به کتابها و رویدادها داشته باشند. در واقع، این پیشنهاد خطاب به برگزارکنندگان است تا از ظرفیتهای افراد رسانهای حوزه کتاب و ادبیات در این رویداد و رویدادهای مشابه سود ببرد.
نکته دیگر اینکه پرونده پانزدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد، شنبه ۲۴ دی بسته نشود تا سال بعد با انتصاب دبیر علمی دوباره باز شود و یکیدو روز درباره آن حرف زده شود تا سال بعد. بلکه رسانهها به شکل جریانی مستمر درباره جایزه جلال سخن بگویند و گزینههای شایسته را پیشنهاد بدهند (حتی طوری کار کنند که گزینههایشان در جوایز مطرح شوند که این اتفاق خیلی دور از ذهن نیست) و نامزدها و برگزیدههای ادوار قبلی را نقد و بررسی کنند و درباره آنها سخن بگویند و به این شکل چراغ جایزه و جریان ادبی را در رسانه خود روشن نگه دارند.