• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۱۰-۲۶ - ۰۰:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0

اتوبان جلال یک‌طرفه نشود

پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال برگزار شد و برگزیدگانش نیز جوایز خودشان را دریافت کردند.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگار:پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال برگزار شد و برگزیدگانش نیز جوایز خودشان را دریافت کردند. «مهم‌ترین» یا «گران‌ترین» جشنواره ادبی کشور؛ عنوانش خیلی فرقی ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که این جشنواره ادبی احتمالا براساس نیازهای ادبی و حوزه نشر داخلی به وجود آمد و حالا بعد از 15 دوره از گردنه آزمون و خطا عبور کرده است. انتخاب سالروز تولد جلال آل‌احمد به‌عنوان روز برگزاری نخستین دوره، به‌طور کلی خط‌مشی این جایزه یا جشنواره را مشخص می‌کند. مدیریت این جشنواره نیز در دوره‌های مختلف دستخوش تغییراتی بود و هنوز هم خبر اختصاص 110 سکه به برندگان این جایزه ادبی در فهرست خاطرات خوب آنها قرار دارد، هرچند به حسرت تبدیل شد. 
جایزه جلال 15 دوره و دست‌کم دوسه نوع مدیریت فرهنگی را به خود دیده است. دولت‌ها می‌روند و می‌آیند و بسته به اوضاع اقتصادی کشور، جوایز این دورهمی یا جشنواره ادبی هم تغییر می‌کنند. فراتر از جایزه‌ها و آدم‌ها اما مساله‌ای که مهم است، تعیین یک جایگاه ثابت و شفاف برای این جشنواره در سپهر ادبی و فرهنگی ایران است. جایزه جلال قرار است کاشف استعدادهای نادیده و پنهان در اقصی نقاط کشور باشد یا حمایت هم می‌کند؟ جایزه جلال قرار است پلی باشد بین نویسندگان و مخاطبان یا صرفا در اندازه‌های استعدادیاب یا جایزه‌دهنده ظاهر می‌شود؟ قطعا برگزاری دوره‌های آموزشی در خلال روزهایی که این جایزه برپاست یک اتفاق خوب است؛ هرچند ساعت اندک و زمان کم این دوره محل بحث است و سوال مهم‌تر این است که تکلیف شهرستانی‌هایی که دوست ندارند به تهران بیایند و علاقه‌مند به حضور در این دوره‌ها هستند چه می‌شود؟ آموزش اگر یکی از اهداف برگزاری جایزه جلال است باید جدی‌تر گرفته شد. شاید مشکل جایزه جلال بلند کردن چند هندوانه با یک دست است. در سال‌های گذشته گفتیم و پیشنهاد دادیم که جایزه جلال نباید مختص به یک بازه زمانی کوتاه باشد و اساسا با جشنواره‌هایی مثل فیلم فجر یا موسیقی تفاوت دارد. اگر مبنای این جایزه، آموزش و حمایت از صداهای تازه و کم‌نام‌ونشان باشد آن وقت تمام سال را باید به آن اختصاص داد و نیازمند یک هسته قوی، ثابت و پیگیر است. هدف‌گذاری کوتاه‌مدت و بلندمدت، دسته‌بندی‌های جزئی‌تر در بخش‌های این جشنواره و رفتن سراغ استعدادها و کشف آنها به‌واسطه دفترهای مراکز استان‌های ارشاد، پیشنهادهایی است که می‌تواند اثربخشی جایزه جلال را بیشتر کند. 
مانور روی تعداد حاضران در مراسم اختتامیه یا میزان جوایز اهدایی یا حتی تعداد شرکت‌کنندگان در این آوردگاه ادبی، نمی‌تواند گره‌ای از کار ادبیات امروز ما باز کند. سابقه چندصدساله تاریخ ادبیات ما نشان داده که آنچه می‌ماند ادبیات است و آثار شاخص تحت هر شرایطی دیده و خوانده می‌شوند و نیاز به حمایت‌های مصنوعی و مقطعی هم نیست. این ادبیات است که می‌تواند وقایع مهم در تاریخ هر کشور را ماندگار کند و در بیان مسائل پیچیده هر کشور، بدون لکنت، روشنگری کند. جایزه جلال بخش کوچکی از ادبیات ماست که باید به یک هدف بزرگ ختم شود. مدیران می‌روند و می‌آیند و عملکرد آنها و تعداد آثار و خالقان استاندارد و باکیفیت، ماندنی است؛ درواقع کار اصلی جایزه جلال باید از شامگاه شنبه‌ای که گذشت شروع شود و برگزاری یک جشنواره نباید هدف مدیران و برگزارکنندگان باشد. قطعا برگزیدگان، بیشتر دیده می‌شوند و تولیدات و کتاب‌هایشان هم بیشتر خریده و خوانده می‌شوند اما برای آثار بعدی چه حمایتی از آنها خواهد شد؟ یادمان نرود که داستان‌نویسی و قصه‌گویی با ایرانی‌ها همراه بوده و یکی از ویژگی‌های ذاتی آنهاست. این روایت کردن و قصه گفتن در بخش‌هایی مانند مستندنگاری یا حتی گزارش‌نویسی و فیلمسازی هم باید خودش را به اصیل‌ترین شکل ممکن نشان بدهد. جایزه جلال باید بستری بشود برای ادبیات همه ایران و روایت کردن همه ایرانیان. سهیم بودن اقوام مختلف و انعکاس روایت‌های بومی، می‌تواند این جایزه را از خطر تبدیل شدن به یک دورهمی ساده و خودمانی نجات بدهد. خطری که در بزنگاه‌ها خودش را نشان می‌دهد و جایزه جلال به سهم خودش می‌تواند از شدت این خطرات بکاهد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟