میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر بینالملل: تشکیل کابینه جدید رژیمصهیونیستی توسط نتانیاهو چنان جنجال و سروصدایی به پا کرده که اغلب تحلیلگران سیاسی جهان را به بررسی پیامدها و جوانب مختلف تشکیل چنین کابینهای بر آینده رژیمصهیونیستی، علاقهمند ساخته است. در همین راستا نشریه اکونومیست در اولین شماره خود در سال جدید میلادی، موضوع تاثیرات و پیامدهای استقرار دولت جدید نتانیاهو بر روابط رژیمصهیونیستی و اعراب -بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس- را در کانون توجه قرار داده و تحلیلی را در این زمینه ارائه کرده است که حاوی نکات قابلتامل و درخور توجهی است. بر این اساس در نوشتار ذیل کوشش شده تا فارغ از بحث ترجمه تحتاللفظی و در عین حال با وفاداری به بنیان متن، ضمن برجستهسازی نکات مهم مطرحشده در این تحلیل، در راستای درکی بیشتر و بهتر از آینده روابط اعراب و رژیمصهیونیستی گام برداشته شود.
راستگراترین دولت تاریخ رژیم صهیونیستی
تحلیلگر یا تحلیلگران نشریه اکونومیست بدون هیچگونه تردیدی دولت جدید نتانیاهو را راستگراترین دولت تاریخ این رژیم معرفی میکنند. از منظر آنها تشکیل چنین دولتی در تلآویو اثرات دوسویهای را به دنبال داشته است؛ از یکسو شهروندان رژیمصهیونیستی را نسبت به آینده ساختار سیاسی نظامشان دچار نگرانی کرده است و در سوی دیگر کورسوی امید فلسطینیان را برای امکان تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی بر باد داده است. کابینه جدید نتانیاهو مملو از افراطگرایان فراملی و راستگرایان افراطی است.
«ایتامار بن گویر» و «بزالل اسموتریچ» دو نمونه برجسته از این افراد هستند. «بن گویر»، کسی که سکانداری امنیت داخلی را برعهده میگیرد، در سابقهاش بهعنوان یک حقوقدان، وکالت یهودیانی را برعهده داشته که به جنایات نفرتپراکنانه علیه فلسطینیان متهم بودهاند. همچنین او حزبی را رهبری میکند که سلطه یهودیان از رودخانه اردن تا دریای مدیترانه را در برنامه تبلیغات خود جای داده است. سفر اخیر او به «تمپل مونت»، سرزمینی که در کنار مسجدالاقصی مکان مقدس مسلمانان قرار دارد، چنان جنجالی به پا کرد که حتی صدای دولتهای عرب نزدیک به تلآویو را هم در آورد. در این راستا دولت امارات متحده عربی که تا یک ماه پیش از «بن گویر» در جشن استقلال این کشور میزبانی کرده بود، بهشدت او را مورد سرزنش قرار داده و حرکتش را یک هتکحرمت جدی و تحریکآمیز خواند.
اما درمورد «بزالل اسموتریچ»، وزیر مالیه کابینه نتانیاهو هم شاید گفتن همین نکته کافی باشد که وی در یک مقطع پیشنهاد جداسازی زایشگاههای یهودیان و اعراب را مطرح کرد؛ چراکه این دغدغه را داشت که مبادا همسرش مجبور به زایمان در کنار دشمن شود.
بدین ترتیب در سایه حضور اشخاص افراطگرایی همچون «بن گویر» و «اسموتریچ» در کابینه، طبیعتا خطمشیهای سیاسی نیز به سوی افراطگرایی کشیده خواهند شد. نتانیاهو به دنبال گسترش شهرکنشینی در سرزمینهای اشغالی کرانه باختری است. او اولین رهبر رژیمصهیونیستی است که به شرکای متحدش در دولت، وعده همکاری در جهت الحاق کرانهباختری را میدهد؛ همان سرزمینی که قلب دولت آینده فلسطینی به شمار میآید.
تیره و تار شدن چشمانداز توسعه روابط
«یک کابینه مملو از رادیکالهای فراملیگرا و راستگرایان افراطی احتمالا نمیتواند گرهگشای توسعه روابط رژیمصهیونیستی و جهان عرب باشد.» این نکتهای است که در مرکز توجه تحلیل نشریه اکونومیست جای میگیرد. رژیمصهیونیستی برای چندین دهه در معرض آماج محکومیت اعراب قرار داشته است، چنانکه تا سال 2020 این رژیم تنها توانسته بود با دو کشور عربی مصر و اردن روابط رسمی برقرار کند. بعد از آن موضوع توافقات ابراهیم (پیمان ابراهیم) مطرح شد که بهواسطه آن امکان برقراری روابط تلآویو با چند کشور عربی چون بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی فراهم شد. بسیاری از یهودیان در داخل سرزمینهای اشغالی این توافق را نشانهای برای کماهمیت شدن آرمان فلسطین تلقی کردند اما برخی دولتهای عربی توجیهات خاص خود را داشتند؛ در امارات متحده عربی این بحث مطرح بود که این رویداد جدید به آنها قدرت نفوذ در رژیمصهیونیستی را میدهد و میتواند راه را برای تعدیل بدترین سیاستهای تلآویو فراهم کند.
در چنین شرایطی دولت جدید نتانیاهو فرصتی را برای عرض اندام نظریههای رقیب پدید میآورد. درحالیکه نتانیاهو شخصا انتظار دارد موج جدیدی از توافقات دیپلماتیک در دوران وی به راه بیفتد، شواهد میدانی حکایت دیگری را نشان میدهد. روابط تلآویو و شاهنشین سعودی میتواند مصداق بارز این موضوع تلقی شود. نخستوزیر رژیمصهیونیستی در مصاحبهای که ماه گذشته با العربیه شبکه وابسته به سعودیها داشت از امیدواریاش برای یک توافق قریبالوقوع با پادشاهی سخن گفته و تحقق آن را یک جهش کوانتومی برای صلح فراگیر با اعراب تعبیر کرد. با این همه یک دیپلمات رژیمصهیونیستی بر این باور است که بهرغم شایعات مطرحشده درمورد تصمیم عربستانسعودی برای بررسی شناسایی رسمی این رژیم، ریاض قبل از هرگونه تصمیمگیری منتظر خواهد ماند تا ببیند دولت نتانیاهو به چه میزان تحریککننده است. سعودیها در ملاعام بر این نکته اصرار دارند که به رسمیت شناختن رژیمصهیونیستی تنها مسیر تشکیل دولت فلسطینی خواهد بود اما در خلوت تعداد کمی از سعودیها به این موضوع باور دارند. در واقع آنها میدانند که ریاض منافع جانبی دیگری را دنبال میکند؛ در شرایطی که ریاض و تلآویو دشمنی مشترکی با ایران دارند، احساس میکنند که آمریکا بیش از این نمیتواند محافظ قابلاتکایی برای منطقه باشد. بنابراین روابط دوجانبه ریاض و تلآویو یک شریک امنیتی آشکار در اختیار سعودیها قرار میدهد و در عین حال موقعیت آشفته آنها در واشنگتن را بهبود بخشیده و بر منافع اقتصادیشان میافزاید.
اما از نظر تحلیلگران اکونومیست همین نگرش نیمبند سعودیها نیز میتواند با یک دولت افراطگرا در تلآویو دستخوش تغییر شود. در حالی که برخی شهروندان سعودی ممکن است از مزایای رابطه با رژیمصهیونیستی سخن بگویند و فلسطین را چیزی جز دردسر تلقی نکنند؛ اقداماتی همچون بازدید «بن گویر» از «تمپل مونت» هم میتواند یادآور این مهم باشد که رابطه با رژیمصهیونیستی هم ممکن است چیزی جز دردسر برای آنها به ارمغان نداشته باشد.
در امارات متحده عربی نیز شرایط کم و بیش مشابهی حاکم است. حکمرانان ابوظبی پس از پیروزی نتانیاهو به او تبریک گفتند و حتی این گونه مطرح میشد که اولین سفر خارجی نخستوزیر جدید رژیمصهیونیستی به مقصد ابوظبی انجام خواهد شد. با این حال بعد از مدتی اعلام شد که سفر نتانیاهو به ابوظبی به تعویق افتاده است. اگر چه دفتر نخستوزیری رژیمصهیونیستی مشکلات تدارکاتی را عامل تعویق این سفر اعلام کرد، اما به نظر میرسید که این موضوع بیشتر با شیطنتهای انجامگرفته از سوی «بن گویر» مرتبط باشد. طبیعی است که تداوم چنین اقداماتی بهتدریج تمایلات اعراب نسبت به توافقات ابراهیم را از میان خواهد برد.
آرمان فلسطین همچنان پا برجاست
همانطور که پیش از این اشاره شد، برخی تحلیلگران سیاسی گسترش روابط میان اعراب و رژیمصهیونیستی و امضا توافقاتی چون پیمان ابراهیم را نشانه تضعیف آرمان فلسطین در میان اعراب تلقی کردهاند اما تحلیل اخیر نشریه اکونومیست بر این باور تاکید دارد که آرمان فلسطین هیچگاه در میان اعراب از میان نرفته و بسیاری همچنان این آرمان را مورد حمایت قرار میدهند. در این راستا جامجهانی قطر و رخدادهای پیرامونی آن میتواند بر همبستگی اعراب برای تداوم این آرمان گواهی دهد. براساس یک نظرسنجی که از سوی موسسه سیاستگذاری خاورمیانه مستقر در واشنگتن (یک اندیشکده حامی رژیمصهیونیستی) انجام گرفته است، در حال حاضر تنها 25 درصد مردم امارات متحده عربی و 20 درصد مردم بحرین از توافق ابراهیم حمایت میکنند؛ ارقامی که از نزول چشمگیر حمایت شهروندان این کشورها از پیمان ابراهیم خبر میدهد. علاوهبر این در تحلیل نشریه اکونومیست این دیدگاه نتانیاهو که عربستان شاهکلید برقراری رابطه با جهان عرب محسوب میشود، مورد تردید جدی قرار گرفته است: «او احتمالا در این مورد اغراق میکند. تعداد کمی از دولتهای عربی برای توافق با اسرائیل [رژیمصهیونیستی] صف کشیدهاند.»
در عین حال در تحلیل اکونومیست این احتمال در نظر گرفته میشود که اقدام اخیر «بن گویر» جرقه انتفاضه دیگری را در سرزمینهای اشغالی روشن کند؛ انتفاضهای که در سال 2000 و پس از اقدام مشابه آریل شارون، در سراسر فلسطین شعلهور شد. در کنار همه اینها نباید فراموش کرد که در سال 2021 و در زمانی که اخراج برنامهریزی شده خانوادههای فلسطینی از بیتالمقدس شرقی، به درگیری در مسجدالاقصی و جنگ 11 روزه در غزه و کشته شدن صدها فلسطینی منجر شد، دوستان عرب جدید رژیمصهیونیستی بیانیههای ناخوشایندی صادر کردند و تنها زمانی که آتش سلاحها رو به خاموشی گذاشت، اوضاع تا حدی به روال معمول بازگشت.