تنه به تنه شدن موج سرمای سیبری با ناحیه شرقی کشور و ورود سامانههای بارشی از سمت غرب باعث شده مردم کشور بعد از چنددهه بالاخره طعم یک زمستان تمامعیار را بچشند. پایین آمدن دمای هوا در شرق کشور شرایط سختی را بهوجود آورده که مردم غالبا اخبار آن را با تصاویر قطارهای یخزده در مسیر تهران به مشهد و برعکس در ذهن میسپارند. این اما تنها تاثیر سرما بر زندگی روزمره مردم نیست. درکنار یخزدگی لولههای آب، گاز نیز دچار افت فشار شدیدی شده است تا جایی که چارهای جز خارج شدن نوبتی شهرها و روستاها از مدار توزیع باقی نمانده است. این مصائب شرایطی را بهوجود آورده که درنتیجه آن تحمل دمای منفی 20 درجه به فعلی غیرممکن تبدیل شده است. غیرممکنی که مردم با نجابت و تحمل خود آن را ممکن کردهاند. شرایط بهوجود آمده ماحصل سرما، تحریم یا هر عامل دیگری که باشد زندگی مردم را مختل کرده و آنها را عصبانی میکند و بخشی از این عصبانیت نیز ناخودآگاه متوجه جواد اوجی، وزیر نفت بهعنوان متصدی سکان انرژی کشور است. بههرحال او تابستان امسال خطاب به کشورهای اروپایی بابت در پیش بودن یک زمستان سخت هشدار داده بود و اکنون که دمای غیر منتظره منفی 20 درجه وارد کشور شده است، آزمون زمستان سخت دامن خود او را نیز گرفته و طبیعی است فردی که نسبت به غفلت دیگران هشدار میدهد، اگر خود دچار غفلت شود بیشتر مورد شماتت قرار میگیرد. حال اگر فردی وضعیت بهوجودآمده را نادیده گرفته و بدونتوجه به واکنش افکار عمومی در اوج بحران زمستان برای وزیر نفت تقدیرنامه بنویسد شاید نتواند دمای هوا را بالاتر ببرد اما درجه عصبانیت را حتما بیشتر خواهد کرد، از سوی دیگر اخبار دیگری نیز منتشر میشود که این عصبانیت مردم را دوچندان میکند؛ خبر حقوقهای رانتی و فامیلی.
حکم روسیاهی بهتر از حکم افتخار بود!
دو روز پیش یعنی جمعه، طبق روال همیشگی و روزمره، بسیاری از مردم به شنبه و برنامه کاری و درسی خود فکر میکردند، دانشجوها و دانشآموزان به امتحانات پایان ترم و شاغلان به سرکار. با این حال، چند ساعت مانده به پایان جمعه، خبر تعطیلی ادارات، مدارس و دانشگاهها منتشر شد. مجید باقری، سرپرست معاون برنامهریزی و توسعه سرمایه انسانی و امور شورای شهرداری تهران علت این تعطیلی را درخواست شرکت گاز استان تهران دانست. او در این باره توضیح داد: «با توجه به برودت سرما و کاهش محسوس دما و ایجاد شرایط اضطراری بهمنظور مدیریت بهینه مصرف گاز و همچنین با هدف جلوگیری از افت فشار گاز و رعایت حال عموم همشهریان تهرانی، تمامی دستگاههای شهرداری تهران به استثنای دستگاههای خدماترسان، امدادی، درمانی و دارای شیفت کاری تعطیل هستند.» واکنشها به این تعطیلی مثبت نبود، چون مردم شاهد رفتار دوگانهای در هفتههای اخیر بودند. از یکسو برخی شهرها بهخاطر کمبود گاز تعطیل شدند و از سوی دیگر وزیر نفت چندین مرتبه مورد تقدیر قرار گرفته است. یکبار فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) به جواد اوجی، وزیر نفت فعلی لقب «مدیر تراز مکتب شهید قاسم سلیمانی» را میدهد، بار دیگر محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور در جلسه «ستاد بحران گاز» از اوجی تقدیر ویژه بهعمل میآورد. این تمجیدها از وزیری که این روزها مردم عملکرد مثبتش را لمس نکردهاند، حاکی از آن است که گویا برخی مقامات قدرت این را ندارند که نبض جامعه را تشخیص دهند به همین جهت با اظهارات نسنجیده فشار جامعه را بالا میبرند. درحالی لوح سپاس از وزیر نفت را در ایام شهادت سردار سلیمانی تقدیم میکنند که با نگاهی به رویکرد و مشی شهید سلیمانی میتوان بهسادگی متوجه شد که او در زمان حیات خود هیچگاه برای حفظ آبروی خود و سایر مسئولان از آبروی شهدا هزینه نکرده است. اینگونه لوحهای باری به هرجهت تقدیر، بیش از آنکه به عزت و سربلندی مکتب قاسم سلیمانی بینجامد، آن را خدشهدار میکند. در مکتب حاج قاسم مسئولان برای رفع احتیاجات مردم از آبرو خود هزینه میکنند و برای رهایی از مطالبه افکار عمومی خود را منتسب به شهدا کنند. اگر باب شود که برای دفاع از هر مسئولی در برابر افکار عمومی او را منتسب به حاج قاسم کنند، نهتنها کمکی به گسترش مکتب شهید نمیشود، بلکه از سرمایه اجتماعی او به نفع توجیه کژکارکردیها خرج میشود.
توجیهات غیرمنطقی مردم را عصبی میکند
چند روز پیش خبری منتشر شد، مبنیبر اینکه دختر دهه هشتادی یکی از اعضای شورای شهر تهران حقوق 33 میلیونی از این شورا دریافت میکند. این خبر سروصدای زیادی به پا کرد و واکنشهایی بههمراه داشت. یکی از کسانی که به این خبر واکنش نشان داد مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران بود. او در این باره گفته است: «وقتی این خبر را دیدم موضوع را پیگیری کردم و گفتند این فرد حقوق عقب افتاده داشته، بههمین دلیل این میزان حقوق را دریافت کرده است. حالا چرا حقوق این فرد عقب افتاده داشته باید این موضوع هم بررسی شود. امسال حقوق نیروهای قراردادی شهرداری براساس قانون کار افزایش خوبی پیدا کرد که این افراد هم، چون قرارداد خدمات اداری شهر داشتند شامل این افزایش حقوق شدند، اما افرادی که مسئول دفتر هستند حدود ۱۵ تا ۱۶ میلیون حقوق دریافت میکنند.» چمران درحالی حقوق عقبافتاده را عامل این فیش حقوقی سنگین برای یک جوان کمتجربه عنوان میکند که هیچ سندی برای این ادعا ارائه نکرده و بررسی را به آینده موکول کرده است.» او همچنین برای توجیه اقدام این عضو شورای شهر که دختر خود را با حقوقی هنگفت وارد شورای شهر کرده، گفت: «کسی که عضو شورای شهر میشود میتواند رئیس دفترش را با خودش بیاورد. این عضو شورا هم دخترش را برای این کار با خود به شورای شهر آورد. به این دلیل که رئیس دفتر یکسری وظایف خاص دارد، جایگاهش بالاتر از یک کارمند است، اما براساس تصمیمات گرفتهشده فیش حقوقی این خانم ماه آینده اصلاح میشود و براساس جدولی که در شورا وجود دارد باید حقوق و مزایا دریافت کند.»
چمران همچنین تاکید کرد: «افراد باید براساس تحصیلات، جایگاه و... حقوق بگیرند، شاید این فرد باید پست هم داشته باشد، اما اگر شرایط دریافت پست را نداشته باشد، پست داده نمیشود، اما میتواند کارها را انجام دهد، اما پول پست را دریافت نمیکند. برخی اعضای شورای شهر تهران میتوانند علاوهبر مسئول دفتر با خودشان مشاور هم بیاورند و حقوق آنها هم براساس جدول باید پرداخت شود. این افراد کارمندان موقت هستند و بعد از چهارسال باید بروند، اما اگر اعضا جدید شورا بخواهند میتوانند از آنها استفاده کنند یا اگر بخواهند این افراد به شهرداری بروند باید مراحلی مثل دادن امتحان و... را طی کنند.» این صحبتها درحالی از سوی رئیس شورای شهر منتشر شد که او حتی یک کلمه درباره خطای رخداده از مردم «عذرخواهی» نکرد و ترجیح داد بهجای عذرخواهی با توجیهات غیرمنطقی اعصاب جامعه را بیشتر به چالش بکشد.
پاس گل به غرب
در آشوبهای چندماه اخیر یکی از راهبردهای جبهه رسانهای غربی غلوگویی درمورد اتفاقات و ضریب دادن به سوءعملکردها بود تا درنتیجه آن فرصتی برای ایجاد تشنج در افکار عمومی ایجاد و این تشنج به نفع آشوبهای خیابانی مصادره شود. در چنین فضایی مفاهیمی همچون شهادت و ملت بهعنوان پادزهری برای خنثی کردن رویکرد تنشآفرین معاندان عمل میکند. اوج این عملکرد را میشود در مراسم تشیع پیکر 400 شهید گمنام در سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) و نیز سالروز شهادت سردار سلیمانی مشاهده کرد. شهید سلیمانی بهعنوان یک شخصیت محبوب ملی اکنون به نمادی برای پیوند دادن جامعه متکثر ایران تبدیل و همین امر باعث شده است طراحان غربی آشوبها شخصیت ایشان را بهعنوان مانع چندپاره شدن جامعه تلقی کنند و همه تلاش خود را برای ضربه زدن به این وجهه ملی بهکار گیرند. آتش زدن بنرهای منقش به چهره شهید سلیمانی گواه خوبی برای اثبات این سیاست است. در این فضا برخی چهرههای داخلی وارد عمل شده و با اقدامات نسنجیده هم بر موج عصبانیت جامعه میافزایند و هم در راستای اهداف جبهه غربی مکتب وحدتآفرین حاج قاسم را خرج خود میکنند. در بهترین حالت این کنش اشتباه و استفاده غلط از سرمایه ملی شهید سلیمانی را شاید شود از سر جهالت توصیف کرد، البته باید متذکر شد که همه با این خوشبینی به ماجرا نگاه نمیکنند.