فرهیخگان دور دوم سفرهای استانی رئیسجمهور روز پنجشنبه با سفر به استان یزد آغاز شد. سفری که تصاویر ماندگاری از استقبال پرشور مردم یزد از رئیسجمهور در میدان امیرچخماق این شهر و در هوای سرد زمستانی برجای گذاشت. این تصاویر زمانی اهمیت پیدا میکند که تلاش چندماهه اخیر اپوزیسیون برای به خیابان کشاندن مردم را بهخاطر بیاوریم. تلاشی که در روزهایی با دمای هوایی بهمراتب گرمتر از امروز با برخورد سردی از جانب مردم مواجه شد و نتوانسته بود در آوردن آنها به خیابان موفق عمل کند. به همین دلیل شاهد بودیم که هر روز سطل آشغالی در گوشه خیابان شعله میکشید تا بلکه اپوزیسیون بتواند با تصویری غلوشده از آتش ساختگی خود تنور انقلابی را روشن نگه دارد که هیچوقت از مرزهای توییتر فراتر نرفت. از زمان فروکش کردن التهابات خیابانی، مردم بارها تصاویری را ساختهاند که کاملا برخلاف تمایل طراحان آشوب بوده است. مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) در بابل، تشییع جنازه پرشور شهدای دفاع مقدس در سراسر کشور و مراسم بزرگداشت شهید سلیمانی که اوج آن در راهپیمایی کرمان نمود پیدا کرد، همگی برخلاف تصویری بود که رسانههای لندننشین با صداگذاری بر روی ویدئوها و اعتصابات اجباری سعی در بازنمایی آن داشتند. برخی اما برای توجیه این حضور پرشور سعی داشتهاند بین نگاه اعتقادی مردم و حاکمیت شکاف ایجاد کرده و اتفاق رخ داده را نادیده بگیرند. گرچه چنین دوگانهسازی از اساس غلط بوده و حداقل مراسم بزرگداشت سردار سلیمانی به عنوان چهره منتسب به نظام جمهوری اسلامی مانع از این روایت توجیهگرایانه میشود. اما مراسم استقبال پرشور مردم یزد از رئیسجمهور باعث میشود تا تصاویر بهروزتری نیز برای ازبین بردن این دوگانهسازی کاذب بهوجود بیاید. این استقبال البته پیامهای دیگری نیز دارد؛ ازجمله اینکه التهابآفرینیهای اخیر از انگیزه مسئولان برای پیگیری امور اجرایی نکاسته و کشور مسیر پیشرفت خود را همچون گذشته طی میکند. گرچه حضور پرشور مردم در صحنههای مختلف تلاش طراحان آشوب برای اجرای پروژه تجزیه ایران، ایجاد نزاع بین مسئولان اجرایی و ایجاد فضای ناامیدی را با شکست مواجه کرد اما همانطور که رهبر انقلاب نیز روز گذشته در دیدار با مداحان تذکر دادند در کشور سلایق مختلفی وجود دارد که نباید با نادیده گرفتن آن، اتحاد میان مردم مورد خدشه قرار گیرد. تذکری که بیش از همه مخاطب آن کسانی هستند که با اصل قرار دادن نظر خود هر منتقدی را با برچسبهای مختلف طرد کرده و با نادیده گرفتن سلایق گوناگون بهجای اصلاح، مسیر تخریب و وحدتشکنی را پیش روی کشور قرار میدهند.
پروژه منفعلسازی شکست خورد
سفرهای استانی علاوهبر اینکه فرصت رصد مستقیم چالشها و نظارت بر اجرای پروژههای عمرانی را در اختیار دولت قرار میدهد باب گفتوگوی مستقیم با مردم را نیز باز میکند. گفتوگویی که از دو جنبه میتواند کارآمد باشد؛ اولا دولت را در جریان مهمترین مسائل مردم قرار میدهد و ثانیا برای دولت سرمایه اجتماعی ایجاد میکند. سرمایه اجتماعی که باعث میشود دولت در سیاستها و تصمیمات خود همسویی مردم را داشته باشد و نتایج بهتری از اجرای آن بگیرد. اینکه مردم مسئولان اجرایی را صرفا در قاب محدود تلویزیون نبینند و با آنها رودررو به گفتوگو بنشینند باعث میشود تا مردم دولتمردان را از جنس خود احساس کرده و همراهی بیشتری نیز نشان دهند. نمونه کامل این مراوده مستقیم با مردم را میتوان در رفتار حاجقاسم مشاهده کرد. مراودهای که موجی از علاقه مردمی نسبت به شخصیت ایشان ایجاد کرده و با گذشت 3 سال از شهادت سردار سلیمانی نهتنها از شدت این موج کاسته نشده، بلکه دامنه آن به کیلومترها فراتر از مرزهای ایران رسیده است. با روی کار آمدن دولت سیزدهم سفرهای استانی بهعنوان دستورکاری مهم در لیست برنامههای اعضای هیاتدولت قرار گرفت. ممارست رئیسجمهور برای استفاده از روزهای آخر هفته جهت حضور در نقاط مختلف باعث شد تا دولت در مدت یکسالوچندماه بتواند یک دور به همه نقاط کشور سرکشی کرده و برخی استانها را نیز دوبار بازدید کند. طراحان پشتصحنه آشوب از زمان آغاز به کار دولت تاکنون بارها سعی داشتهاند به بهانهای در مسیر حرکت دولت اختلال ایجاد کنند. حملات سایبری به سامانه توزیع سوخت، جوسازی در حاشیه سفر رئیسجمهور به نیویورک و التهابات اخیر نمونههایی از اقدامات برنامهریزیشده برای توقف حرکت کشور است. این تلاش البته درنهایت با شکست مواجه شد و سفر رئیسجمهور به استان یزد نیز اقدام خوبی بود که توانست در راستای به تصویر کشیدن این شکست موفق عمل کند. تلاش برای انفعال مسئولان کشور نکتهای است که رهبر انقلاب نیز در صحبتهای روز پنجشنبه خود با مداحان به آن اشاره کرده و در ذیل نمونههایی از محاسبات غلط دشمن بیان داشتند: «[دشمن] خیال میکرد با فحش و بددهنی و اهانتهای گوناگون میتواند مسئولان کشور را از میدان خارج کند، منفعل کند. وقتی یک خرده بدگویی شد، هتاکی شد، بعضیها منفعل میشوند دیگر. محاسبه غلطی بود.»
از گلایههایی که گوش شنوا دارد نمیشود سوءاستفاده کرد
سوءاستفاده از مشکلات اقتصادی با هدف اقدام علیه کشور یکی از محاسبات غلطی بود که رهبر انقلاب نیز روز گذشته به آن اشاره کردند. محاسبهای که باعث شد ائتلاف غربی در همان ماه نخست تلویحا به شکست اعتراف کرده و از موضع براندازانه عقبنشینی کند. رابرت مالی، مدیر عامل گروه بینالمللی بحران و عضو تیم مذاکرهکننده آمریکا در مذاکرات وین 15ام مهرماه کمی بعد از آغاز آشوبهای کمفروغ ایران اعتراف کرد که آمریکا بهدنبال تغییر حکومت در ایران نیست. چنین گزارهای را کمی بعد امانوئل مکرون نیز معترف شد. رئیسجمهور فرانسه که دولتش از آغاز التهابات خیابانی موجی از هجمههای علیه ایران را آغاز کرده و لیستی از تحریمهای ضدایرانی را در دستورکار قرار داده است در دیدار با چهرههای اپوزیسیون اعتراف کرده است که کشورش تمایلی به تغییر نظام ایران ندارد. لادن برومند یکی از چهرههایی که در کنار مسیح علینژاد در دیدار با مکرون حضور داشته است درمورد محتوای این جلسه که در کاخ الیزه برگزار شد، توضیح میدهد که مکرون در این دیدار اعلام کرده است: «نه وظیفه داریم، نه اعتقاد داریم و نه مایلیم که نظام سیاسی شما را تغییر دهیم!» لادن برومند درحالی در شبکه ایران اینترنشنال پیام عقبنشینی مکرون را توضیح میدهد که تا پیش از آن مسیح علینژاد روایت دیگری از این جلسه ارائه داده بود. حضور مکرون در کنفرانس بغداد و مواجهه خندان با امیرعبداللهیان اما گریزی جز پایان کاسبی و افشای محتوای ضد براندازی جلسه مکرون با اپوزیسیون باقی نگذاشت. اگرچه واضح است که مردم با پروژه براندازی و تجزیهطلبی همراهی نکردهاند، اما آن سوی ماجرا را نمیشود نادیده گرفت که بههرحال گلایهمندی اقتصادی وجود داشته است که طمع سوءاستفاده نیز در دل طراحان براندازی ایجاد شده است. راه صحیح در مواجهه با این گلایهمندی این نیست که با برچسب براندازی آن را نادیده گرفت و چشم بر آن بست. برای اینکه تصویر پرشور مردم یزد در مراسم استقبال از رئیسجمهور بازهم تکرار شود، راه صحیح، شنیدن گلایهها و تلاش برای پاسخ منطقی به آن است.
به تکثر احترام بگذارید!
درمورد مسائل داخلی جامعه، مردم و مسئولان هرکدام ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند کمااینکه در اتفاقات ناگوار اخیر از شهریورماه تا به امروز، برخی گلایه داشتند و برخی دیگر سکوت کرده بودند. این واکنشهای متفاوت هرکدام در جایگاه خود حائز اهمیت بود و هست اما در این میان برخی افراد یا صاحبان تریبون رسانهای سعی کردند این تکثر در جامعه ایران را زیر سوال برده و با طرد کسانی که همانند آنها فکر نمیکنند، وحدت جامعه ایران را تضعیف کنند. رهبر انقلاب نیز در اینباره اخیرا اشاره کردند که «سلایق و نظرات مختلفی در کشور وجود دارد اما درباره اسلام، نظام و انقلاب بین مردم وحدت نظر است. بنابراین نگذاریم این وحدت ازبین برود و به اختلافات قومی، مذهبی و تحریک احساسات یک گروه علیه گروه دیگر کمک نکنیم.» ایشان با تاکید بر اینکه هرکس به اتحاد ملت خدشه وارد کند، برای دشمن و در زمین و نقشه آن کار کرده است، گفتند: «همگان ازجمله عناصر منبری، مداح، دانشگاهی، نویسنده و شاعر باید به این مساله توجه کنند و دشمن را دستکم نگیرند.» این صحبتها را میتوان خطاب به شخصیتهایی دانست که صحبتهایشان در فضای رسانهای ضریب پیدا میکند. شخصیتهایی که بدون توجه به عواقب اجتماعی صحبتهای خود بارها و بارها صحبتهایی را در فضای اجتماعی مطرح کردهاند که بهوضوح در آن تکثر جامعه ایران نادیده گرفته میشود. فردی مثل حسن عباسی نمونهای از این چهرهها است که در توییتی در صفحه شخصی خود متولی اتفاقات رخ داده را فوتبالیستها و هنرمندان دانست و با لحنی تند خواهان برخورد با آنها شد. به غیر از او، محمدصالح هاشمیگلپایگانی که خود دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر است و باید به ملزومات امر به معروف پایبند باشد زمانی که فضای جامعه ایران پر از التهاب و ناآرامی بود، صحبتهایی را مطرح کرد که نهتنها کمکی به حل مساله نمیکرد بلکه بر شدت التهابات ایجاد شده میافزود. او در مهرماه که مناقشات بر سر حجاب و وجود گشت ارشاد بالا گرفته بود، اعلام کرد تاکسیهای اینترنتی اگر بدانند با سوار کردن فرد بیحجاب جریمه میشوند، ۵۰ درصد مشکل کشف حجاب خودروها حل میشود. این سخن او بهقدری نسنجیده بود که واکنشهای بسیاری از چهرهها ازجمله دبیر شورای اطلاعرسانی دولت را درپی داشت. دبیر شورای اطلاعرسانی در پاسخ گلپایگانی به کنایه از وی خواسته بود در شرایط فعلی جامعه سکوت کند. برخی نمایندگان مجلس هم گوی رقابت را از این تریبوندارهای وقتنشناس ربوده و از مسدود شدن حسابهای افراد کمحجاب میگفتند. صحبتهای حسین جلالی در این مورد بلافاصله با واکنش افکار عمومی مواجه شد و وی را ناچار کرد تا حرف خود را اصلاح کند.
شکست دوقطبیسازی
تفاوت و تکثرنظر بین مسئولان و حتی مردم بدیهی و طبیعی بوده و هست، منتها تفاوت نظر زمانی مسالهساز میشود که نظرات قطبی شوند و برای بر زمین زدن قطب دیگر، اخلاق و قانون را ذبح کنند. در اتفاقات ناگوار چندماه اخیر نیز نظرات مختلفی درخصوص نحوه مواجهه با اعتراضات، سازوکار گشت ارشاد، التهابات جامعه و... مطرح شد. برخی دشمنان خارجی و بعضا داخلی نیز سعی کردند این اختلاف نظرات را به قطببندی و دعوای میان مسئولان تبدیل کنند. رهبری انقلاب در صحبتهای روز پنجشنبه خود در اینباره اشاره کردند که «خیال کردند با وسوسهها و هیاهوها میتوانند مسئولان سطح بالای کشور را دچار اختلاف نظر کنند؛ یکی بگوید این کار را بکنیم، یکی بگوید نکنیم، بینشان اختلاف بیفتد؛ این مشکلی که الان در خود آمریکا هست، در رژیمصهیونیستی هست، در بعضی از کشورهای دیگر هست که این اختلافات نمیگذارد کارهای بزرگ را انجام بدهند؛ خیال میکردند میتوانند این اختلاف را ایجاد کنند. محاسبه کرده بودند، [اما] محاسبه غلطی بود. خیال میکردند میتوانند با دلارهای نفتی فلان کشور مزدور آمریکا اراده جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار بدهند. اشتباه کردند؛ اراده قوی جمهوری اسلامی از همه این عواملِ قدرتِ آنها قویتر بود، عزمشان راسختر بود؛ محاسبه آنها محاسبه غلطی بود.»
اختلافنظری که رهبری در مورد فضای سیاسی رژیمصهیونیستی مطرح کردند این روزها بهقدری بالا گرفته است که مسئولان این رژیم علیه یکدیگر ائتلاف تشکیل داده و برای بر زمین زدن یکدیگر شورش خیابانی به پا کردهاند. در دیماه سال جاری بیش از 30 هزار نفر از صهیونیستهای معترض به سیاستهای بنیامین نتانیاهو نخستوزیر جدید اسرائیل که در اوایل دیماه این کرسی را تصاحب کرد، در خیابانهای تلآویو دست به تظاهرات زده و نتانیاهو و متحدینش در کابینه را جنایتکارانی توصیف کردند که با مقاومت مدنی بیسابقهای مواجه خواهند شد. رسانههای عبریزبان ضمن خودجوش توصیف کردن این تظاهرات تاکید کردند تظاهراتکنندگان نسبت به اصلاحات اعلام شده در ساختار قضایی اسرائیل که توسط وزیر دادگستری جدید صورت گرفته است اعتراض دارند. تظاهراتکنندگان این اقدامات را به کودتای نتانیاهو و متحدانش توصیف و کابینهاش را کابینهای جنایتکار دانستند که با مقاومت مدنی بیسابقهای مواجه خواهد شد. شماری از شخصیتهای سیاسی صهیونیست همچون «تزیپی لیونی» وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی و «میراو میخائیلی» وزیر سابق و رئیس حزب کار رژیمصهیونیستی هم در این تظاهرات شرکت داشتند تا فضای قطبی شده و پرتنش سیاست داخلی رژیمصهیونیستی را به تصویر بکشند. در همین فضای قطبی شده، «بنیگانتس» وزیر جنگ سابق رژیمصهیونیستی به نتانیاهو هشدار جنگ داخلی در این کشور را داد.
این چندقطبی شدن فضای داخلی رژیمصهیونیستی، الگویی بود که دشمنان میخواستند در ایران هم آن را اجرایی کنند اما محاسبه آنها غلط بود. آمریکا نیز این روزها از فضای چندقطبی درونی خود رنج میبرد، چندقطبیای که باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا نیز به آن معترف شد. اوباما چندی پیش در جریان ناآرامیهای درونی ایران گفته بود پشیمان است که چرا در زمان ریاستجمهوری خود تلاش بیشتری برای براندازی ایران نکرده بود. اوباما البته در بخشی از صحبتهای خود، اشاره کرد که علت این عدم حمایت، اختلافنظر عمیق بین مسئولان آمریکا بوده است. فارغ از اینکه برنامهای که ایالات متحده آمریکا برای اجرایی کردن اهداف خود دارد چه مواردی است و چگونه اجرایی میشود، همین صحبت اوباما تاکیدی بر این است که چندقطبیهای داخل آمریکا تاحدی است که حتی برای اجرای برنامههای خارجی خود، اتحاد لازم را ندارند. شاید بشود همین فضای متشتت سیاست داخلی آمریکا را دلیلی برای در دستور کار قرار گرفتن محاسبات غلط در مورد ایران دانست. محاسبات غلطی مانند اینکه ملت ایران بهعلت مشکلات اقتصادی با نقشه براندازی و تجزیهطلبی آنها همراهی خواهند کرد یا اینکه با دلارهای نفتی میتوانند مسئولان ایران را تحتتاثیر قرار بدهند. این محاسبات غلط زمانی بهتر درک میشود که نتایج معکوسی از خود برجای بگذارد. در التهابات اخیر بهجای اینکه بین مسئولان ایران شکاف ایجاد شود، بین اپوزیسیون مدعی براندازی شکاف ایجاد شد تا جایی که هر روز علیه یکدیگر صوت و سند منتشر کرده و کاسبی براندازی را رسواتر میکنند.
شکست پروژه تجزیه
تجمعات ضدایرانی که در چند وقت اخیر علیه ایران در نقاط مختلف جهان برگزار شد نشان داد تجزیه سرزمینی مهمترین دستورکار ضدایرانی التهابات اخیر بوده است. دستورکاری که اوج آن با راهپیمایی برلین نمایان شد. در راهپیمایی برلین 16 پرچم توسط گروههای تجزیهطلب برافراشته شد تا آنچه در شهرهای مرزی ایران درحال رخ دادن بود بهتر قابلیت درک پیدا کند. قاچاق محمولههای اسلحه به شهرهای غربی و تنشهای خیابانی شهرهای مرزی کشور استدلال خوبی است برای به تصویر کشیدن پروژه تجزیه ایران. اگر قرار باشد تلاش برای تجزیه کشوری نه با اقدام خارجی بلکه از طریق تحریک گروههای داخلی صورت بگیرد، وضعیت فعلی ایران نهایت این تلاش را نشان میدهد. اما مردم با وجود تبلیغات گسترده نه خواهان براندازی و تجزیه هستند و نه دربرابر آن سکوت میکنند. مسالهای که نشانگر اوج استحکام ساختارهای اجتماعی و ملی کشور است.
نکته جالب توجه درمورد تلاش طراحان تجزیهطلبی این است که آنها نهتنها در همراه کردن مردم با سناریو تجزیه ناکام ماندند که در ایجاد اجماع بین اپوزیسیون نیز توفیقی حاصل نکردند. به همین جهت نیز وقتی حامد اسماعیلیون در اجتماع ضد ایرانی که اخیرا برگزار شد از عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تجزیهطلب کومله بهعنوان متحد خود نام برد با موجی از اعتراضات سایر گروههای اپوزیسیون مواجه شد. از ابتدای التهابات، شبکه سعودی اینترنشنال بارها بابت دمیدن بر پروژه تجزیه و گفتوگو با سران گروهکهای تجزیهطلب مورد هجمه قرار گرفته است. تلاش تجزیهطلبانه اینترنشنال بهقدری شدید بوده است که حتی صدای خبرنگاران سایر شبکههای ضدایرانی لندننشین را نیز درآورد. رعنا رحیمپور، خبرنگار بیبیسی در همین راستا در گفتوگویی تلفنی مشی تجزیهطلبانه اینترنشنال و دستور مدیران این شبکه برای گفتوگو با رهبران احزاب تجزیهطلب را افشا کرده و نسبت به آن هشدار میدهد.
غرب با اعمال فشارهای بیسابقه بیش از یکدههای به بهانه پرونده هستهای ایران درقالب تحریم و جنگ اقتصادی، تهدیدات نظامی، تبلیغات گسترده و سیاهنمایی که تنها بخشی از آن فشار حداکثری دوران ترامپ است، نشان داده هیچ عنصری را برای به فغان رساندن یک ملت از قلم نینداخته است. ملت ایران در برابر این عناصر نهتنها فریب نخورده و با براندازی همراهی نکرد، بلکه حتی درحالت انفعال نیز قرار نگرفت. فعال بودن مردم در اوج فشارها را میتوان در راهپیماییهای گسترده سراسری علیه پروژههای براندازی در سالهای 1396، 1398 و بیشتر از آن در مواجهه با اغتشاشات 1401 دید.
عدمهمراهی ملت ایران با طراحان براندازی با وجود فشارها و تبلیغات مداوم، این واقعیت را نشان میدهد که غرب در محاسبه خود درمورد سوءاستفاده از گلایههای اقتصادی دچار اشتباه محاسباتی شده و سرمایهگذاری بیش از اندازهای روی یک پروژه شکستخورده داشته است. در همین راستا رهبر معظم انقلاب نیز در جریان دیدار اخیر خود با مداحان فرمودند: «[دشمن] خیال میکرد ملت ایران بهخاطر مشکلات اقتصادی -که وجود دارد- با نقشه براندازی و تجزیهطلبی دشمن همراهی خواهد کرد. این یک محاسبه است که غلط بود.»