عربستان سعودی می‌گوید به دنبال ایجاد زنجیره کاملی از فناوری هسته‌ای شامل غنی‌سازی تا تامین رآکتور است
 خرید تسلیحات متنوع و به‌روز و ذخیره‌سازی آنها برای روز نبرد، تا حدودی خاطر پادشاهان سعودی را آسوده کرده بود اما اگر در کنار این تسلیحات، چند بمب اتم نیز قرار می‌گرفت، آنها با خیالی آسوده تحولات جهان را رصد می‌کردند و برای دشمنان‌شان خط‌ونشان می‌کشیدند.
  • ۱۴۰۱-۱۰-۲۴ - ۰۰:۰۰
  • 00
عربستان سعودی می‌گوید به دنبال ایجاد زنجیره کاملی از فناوری هسته‌ای شامل غنی‌سازی تا تامین رآکتور است
سلمان دنبال بمب؟
سلمان دنبال بمب؟

 خرید تسلیحات متنوع و به‌روز و ذخیره‌سازی آنها برای روز نبرد، تا حدودی خاطر پادشاهان سعودی را آسوده کرده بود اما اگر در کنار این تسلیحات، چند بمب اتم نیز قرار می‌گرفت، آنها با خیالی آسوده تحولات جهان را رصد می‌کردند و برای دشمنان‌شان خط‌ونشان می‌کشیدند. آنها که فاقد توان و دانش فنی در این حوزه بودند، برای نیل به آسوده خیالی، دست نیاز به سمت پاکستان و عراق دراز کردند. نه کمک‌های مالی به پاکستان و نه تامین مالی برنامه هسته‌ای عراق، منجر به دستیابی ریاض به بمب اتم نشد تا سعودی‌ها خودشان دست‌به‌کار شوند و به دنبال دستیابی به برنامه هسته‌ای بروند. با پادشاهی بن سلمان در عربستان و سپردن زمام امور به دست ولیعهد جوان این کشور، ریاض به صورت جدی از آرزوهای هسته‌ای خود سخن گفت. در تازه‌ترین اظهارنظر، «عبدالعزیز بن سلمان»، فرزند بزرگ ملک سلمان و وزیر انرژی عربستان اعلام کرد که «عربستان سعودی قصد دارد از معادن اورانیوم خود برای توسعه صنعت انرژی هسته‌ای استفاده کند.» او در اجلاسی مرتبط با صنعت و معدن در ریاض از وجود «مجموعه متنوعی از اورانیوم» خبر داد و گفت که «پادشاهی سعودی قصد دارد از منابع ملی اورانیوم خود در سرمایه‌گذاری مشترک با شرکایش مطابق با تعهدات بین‌المللی و استانداردهای شفافیت استفاده کند.» آن‌طور که او گفته «این موضوع شامل کل چرخه سوخت هسته‌ای ازجمله تولید کیک زرد، اورانیوم با غنای پایین و تولید سوخت هسته‌ای برای مصارف ملی و البته برای صادرات است.» تلاش سعودی‌ها برای حرکت به سمت غنی‌سازی، چندان غیرقابل پیش‌بینی نبود؛ چراکه این کشور برخلاف همسایه کوچک خود یعنی امارات، نه‌تنها حاضر به تعهد برای عدم ‌انجام غنی‌سازی هسته‌ای نشده بود، بلکه پروتکل الحاقی را نیز تا به امروز نپذیرفته است. گام گذاشتن سعودی‌ها در مسیر غنی‌سازی اورانیوم، با حساسیت‌های جهانی همراه خواهد بود؛ چراکه یکی از راه‌های تولید بمب اتمی، از مسیر غنی‌سازی اتفاق می‌افتد. اگرچه نیروگاه اتمی تولید برق، به اورانیوم غنی شده در سطح پایین 5 درصدی نیازمند است اما همین فناوری می‌تواند برای غنی‌سازی اورانیوم در سطح بسیار بالاتر و برای تولید بمب اتم استفاده شود. غنی‌سازی با توجه به سرمایه‌گذاری سعودی‌ها در برنامه هسته‌ای کشورها برای دستیابی به بمب اتم، نگرانی‌های جهانی را به دنبال داشته است. 
بهانه سعودی‌ها برای حرکت به سمت برنامه‌ هسته‌ای، کاهش وابستگی به نفت و تامین بخشی از نیاز این کشور به برق بوده است. آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که تا سال 2030، 16 رآکتور اتمی بسازند. ریاض سال 2018 گفته بود برای این پروژه 80 میلیارد دلار هزینه خواهد کرد. عربستان سعودی از سال ۲۰۱۸ ساخت یک رآکتور تحقیقاتی ۳۰ کیلوواتی را در ریاض آغاز کرده‌ است. 

  چرا باید بدبین بود؟
برنامه غنی‌سازی اورانیوم حتی با غنای بالا شاید به تنهایی تهدید به حساب نیاید اما زمانی که این برنامه، به برنامه نظامی پیوند می‌خورد، اوضاع به صورت کلی متفاوت می‌شود. در اواخر دهه 80 عربستان‌سعودی به‌طور مخفیانه اقدام به خرید چند تیره موشک میانبرد دانگ‌فنگ-3 از چین کرد. این موشک‌ها که قابلیت حمل یک کلاهک 2 تنی را داشتند، دارای حداکثر برد 3300 کیلومتر بودند. دانگ‌فنگ-3، یکی از کم‌دقت‌ترین موشک‌های بالستیک است که قابلیت استفاده متعارف علیه اهداف را دارا نیست. تا سال 1988، 50 تیره از این موشک به عربستان تحویل داده شد. در آن زمان ریاض می‌توانست موشک‌های با دقت بسیار بالاتر را خریداری کند و همین هم باعث شد تا چرایی این موضوع در دستورکار سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی قرار گیرد. رد این خرید، به تلاش‌های پاکستان برای تست سلاح اتمی مرتبط بود. ریاض می‌خواست درصورت موفقیت پاکستان در تولید سلاح هسته‌ای، آنها نیز بتوانند این کلاهک را روی موشک‌های چینی نصب کنند. سعودی‌ها در سال‌های گذشته به موازات برنامه هسته‌ای، گام‌های جدی‌تری برای برنامه نظامی برداشتند. اوایل بهمن97 روزنامه واشنگتن‌پست با استناد به تصاویر ماهواره‌ای، گزارش داد که ریاض برای نخستین‌بار یک کارخانه تولید موشک‌های بالستیک ساخته است. این کارخانه در یک پایگاه موشکی در منطقه «الوطح» واقع در جنوب‌غربی ریاض ساخته شده است. واشنگتن‌پست راه‌اندازی این کارخانه را نشانه میل سعودی‌ها به دستیابی به تسلیحات اتمی دانسته بود. اینکه ریاض به سمت موشک‌های بالستیک رفته است، نشان می‌دهد غنی‌سازی ریاض، دارای یک پیوست نظامی نیز هست. 

  دوراهی ساخت بمب اتم
برای کسب ظرفیت هسته‌ای که می‌تواند در ساخت تسلیحات هسته‌ای به‌کا‌ر آید، دو مسیر وجود دارد. نخستین مسیر «غنی‌سازی هسته‌ای» است. در این مسیر سانتریفیوژها با غنی‌سازی اورانیوم غلظت آن را برای استفاده در سلاح به 90 درصد می‌رسانند.
مسیر دوم نیز «بازفرآوری سوخت مصرف شده رآکتورها» است. سوخت یک رآکتور 1000 مگاواتی آب سبک که بین 23 تا 30 تن است، پس از دوره‌ای یکساله تا 15‌ماهه مصرف شده و از رآکتور خارج می‌گردد. در صورت بازفرآوری این سوخت، 96 درصد آن اورانیوم، 3 درصد پلوتونیوم و 1 درصد پسماند غیر‌قابل‌استفاده خواهد بود. همچنین استفاده از رآکتورهای آب‌سنگین می‌تواند مستقیما به تولید پلوتونیوم بینجامد که لزوما نظامی نیست اما می‌توان درصورت اقداماتی، آن را به درجه تسلیحاتی رساند.
این دو مسیر هرکدام دشواری و آسانی‌های مخصوص به خود را دارند. مسیر غنی‌سازی نسبت به رآکتورها مزیت آسان‌تر بودن را داراست زیرا برخی کشورها قادر به ساخت سانتریفیوژ هستند اما سطح فناوری‌شان به طراحی و ساخت رآکتورهای هسته‌ای نرسیده است. توانایی هسته‌ای پاکستان در این دسته قرار دارد و صرفا قادر به تولید سانتریفیوژ است.
غنی‌سازی به غیر از فناوری‌های در دسترس‌تر داخلی در کشورها، امکان تامین قطعات از بازارهای جهانی را نیز فراهم می‌سازد درحالی‌که رآکتور را نمی‌توان به راحتی از بازارهای جهانی تامین قطعه کرد. تاسیسات و فعالیت‌های غنی‌سازی قابلیت پنهان‌سازی، پراکنده ساختن و نصب در عمق زمین را نیز دارند. این درحالی است که رآکتور را نمی‌توان به شکل پنهانی خریداری کرد و زنجیره فعالیت یک مجموعه را در سراسر کشور پراکنده کرد و رآکتور را به اعماق زمین برد.
با‌این‌حال مسیر غنی‌سازی یک دشواری بزرگ دارد و آن هم حساسیت‌های جهانی نسبت به آن است درحالی‌که رآکتورها به دلیل قابل کنترل بودن، کمتر حساسیت‌برانگیز هستند.
کشورهای منطقه برای ایجاد ظرفیت هسته‌ای با توجه به محدودیت‌هایی که دارند، شیوه‌های بسیار منعطفی را پیگیری می‌کنند. ترکیه و مصر برای ایجاد ظرفیت فیزیکی هسته‌ای و تشکیل سازمان انسانی این بخش، در تلاش برای خریداری رآکتورهای هسته‌ای هستند. با این وجود، تاسیسات هسته‌ای کشورهای دارنده رآکتور، به نیروگاه‌های هسته‌ای محدود مانده و به شدت تحت نظارت کشورهای سازنده باقی خواهند ماند. درصورت لزوم نیز این رآکتورها مورد‌ضربه قرار می‌گیرند. با‌این‌حال برای بسیاری از کشورها راهی جز حرکت به سمت توانایی تولید بمب وجود ندارد.
کشورهای منطقه ازجمله ترکیه که به صراحت از امکان حرکت به سمت ساخت سلاح هسته‌ای صحبت کرده‌اند، راهی جز در پیش گرفتن مسیر نیروگاه‌های هسته‌ای و رآکتورهای موجود در آن ندارند.
کشورهای قدرتمند هرچند از نیات احتمالی نظامی خریداران رآکتور باخبرند اما به چند دلیل دست به این اقدام می‌زنند. نخست آنکه در‌حال‌حاضر رشد علمی-صنعتی در جهان به اندازه‌ای است که نمی‌توان کشورها را از پیشرفت محروم نگاه داشت. دوم آنکه تعداد سازندگان رآکتورها افزایش یافته و رقابتی اقتصادی نیز در جریان است، اگر یک تولید‌کننده نفروشد، فروشندگان دیگری این کار را انجام خواهند داد. بر همین مبنا نیز آمریکا در سال 2017 مجوز انتقال برخی تجهیزات و فناوری‌های حساس در حوزه هسته‌ای را دریافت کرد. بعدها «ریک پری» وزیر انرژی وقت آمریکا در توجیه این اقدام گفت: «اگر ما این کار را نکنیم، چین و روسیه خواهند کرد و آنها لزوما به چهارچوب‌های عدم اشاعه پایبند نیستند.»
سوم آنکه این رآکتورها همواره تحت نظارت قرار داشته و درصورت نیاز قابل ضربه از سوی ناظران، خرابکاری، حملات سایبری و نظامی هستند.
با‌این‌حال وجود این نیروگاه‌ها سطحی از اطمینان‌بخشی را نیز برای کشورهای دارنده ایجاد می‌کند. ترکیه که نیروگاه‌هایش توسط روسیه ساخته می‌شوند، درصورت بروز موقعیت‌های حساس می‌تواند از لحاظ نظری، دست به بازفرآوری سوخت این رآکتورها بزند. با‌این‌حال سوخت رآکتورها در همه‌حال قابل بازفرآوری نیست بلکه باید سرد شوند، که این فرآیند نیازمند سه تا پنج سال زمان است. دوم آنکه خارج ساختن آنها مصادف است با فشار بین‌المللی جز در زمان‌های خطیر که فایده این اقدام از هزینه‌هایش بیشتر شود. سوم آنکه بازفرآوری نیز اقدام آسانی نیست و مشخص نیست کشورها بتوانند بازفرآوری را در کیفیت لازم انجام دهند. چهارم آنکه ساخت تسلیحات هسته‌ای نیازمند چرخه معتبری شامل موشک‌های بالستیک نیز می‌شود.

  سعودی‌ها کدام مسیر را برگزیده‌اند؟
نمی‌توان هر کشوری را که به سمت غنی‌سازی یا خریداری رآکتور حرکت می‌کند، خواهان دستیابی به تسلیحات هسته‌ای دانست اما در غرب آسیا دست‌کم دو کشور عربستان سعودی و ترکیه از نیات خود پرده برداشته‌اند.
در این میان ایران موردی متفاوت است. ایران پیش از انقلاب دست به خرید رآکتور زده و برای تامین سوخت آن در یک کارخانه غنی‌سازی اروپایی سرمایه‌گذاری کرده بود. تنها در یک مورد، تهران در قراردادی طی سال 1355، با آلمان بر سر ساخت دو رآکتور 1300 مگاواتی آب سبک در بوشهر و تامین سوخت آن‌ها تا 30 سال به توافق رسید. تهران همچنین به غیر از امضای ساخت رآکتورهای دیگر برمبنای دستیابی به 20 هزار مگاوات برق هسته‌ای تا سال 1370، با سرمایه‌گذاری در مجتمع غنی‌سازی یورودیف (Eurodif) در منطقه تریکاستن فرانسه، تلاش کرده بود برای تامین سوخت آن نیز چاره‌اندیشی کند.
با‌این‌حال چنین قراردادهایی علی‌رغم سرعت بالای انعقاد، در اواخر دوران شاه به دلیل هراس از خیزش هسته‌ای ایران کند شده و با وقوع انقلاب اسلامی به‌طور کامل متوقف شدند. به همین دلیل بود که نیروگاه هسته‌ای بوشهر که باید نیم دهه برای ساخت آن وقت صرف می‌شد، چهار دهه طول کشید تا تحت فشارها و کارشکنی‌های بین‌المللی تکمیل شود. از این رو بود که تهران با توجه به بسته بودن فضای بین‌المللی به سمت غنی‌سازی گام برداشت. درحالی‌که گام برداشتن سعودی‌ها در این مسیر با وجود دسترسی‌شان به بازارهای بین‌المللی چندان شفاف نیست. 
عربستان برخلاف ترکیه، خواهان در پیش گرفتن دو مسیر غنی‌سازی و رآکتورهای هسته‌ای برای ایجاد ظرفیت هسته‌ای تسلیحاتی است. به همین دلیل آنها به کمک چین به دنبال یافتن معادن اورانیوم، تولید کیک زرد، تبدیل آن به گاز UF6 و تزریق به سانتریفیوژها هستند. از سوی دیگر همزمان از طریق فناوری‌های غربی در پی تامین 16 رآکتور برآمده‌اند.

  آرزوهای دست‌نیافتنی 
محمد بن‌سلمان حرکت به سمت سلاح هسته‌ای را آغاز کرده است و به نظر می‌رسد موفق شده زیرساخت‌هایی نیز ایجاد کند اما با این وجود، مسیر ایجاد ظرفیت هسته‌ای معتبر دشوارتر از آن چیزی است که در ظاهر به نظر می‌رسد. اساسا پیشرفت‌های سریع هسته‌ای عربستان سعودی حاکی از حضور پیمانکاری خارجی در آن است. مرداد 1399 دو روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز و وال‌استریت‌ژورنال در گزارش‌های جداگانه به نقل از منابع غربی نوشتند که عربستان سعودی با کمک چین تاسیساتی برای تولید کیک زرد اورانیوم تاسیس کرده است. آشکار‌سازی وابستگی و تحت کنترل بودن شدید این برنامه، کم‌اعتباری ظرفیت هسته‌ای ریاض را نشان می‌دهد. در ادامه تلاش شده به بخشی از چالش‌های عربستان سعودی در حوزه هسته‌ای پرداخته شود. 

1- نیاز به زنجیره گسترده هسته‌ای و غیرهسته‌ای
حرکت به سمت ظرفیت هسته‌ای نیازمند شبکه‌ای گسترده‌تر از حوزه هسته‌ای است. در بخش زنجیره هسته‌ای، سعودی‌ها برای کسب توانایی باید به زنجیره‌ای از دانشمندان حوزه‌های مختلف دسترسی داشته باشند تا قادر به تامین و تکمیل زنجیره مورد نیاز گردند. دانشمندان فیزیک، شیمی در حوزه نظری و همچنین رشته‌های مهندسی برای طراحی و به کارگیری دستگاه‌ها و همچنین نیروهای فنی کدنویس‌ از این جمله هستند. این زنجیره دانشمندان به غیر از وجود، باید دارای عمق نیز باشد. علاوه‌بر این، دانشمندان این حوزه یا تماما در کشور خود باقی نمی‌مانند یا اینکه حاضر به فعالیت در حوزه هسته‌ای نیستند. 
در ایران با وجود مهاجرت بسیاری از نخبگان، بخش بزرگی از آنها در کشور مانده و در این میان تعداد زیادی نیز ‌انگیزه حضور در فعالیت‌های هسته‌ای را دارند. کامران دانشجو، وزیر علوم ایران در سال 1390، پس از انجام چند ترور علیه دانشمندان هسته‌ای ایران اعلام کرد تنها در دانشگاه صنعتی شریف 300 دانشجو خواستار تغییر رشته خود به حوزه‌های هسته‌ای شده‌اند. در کنار ‌انگیزه موجود، ایران در حوزه‌های دیگر مانند فیزیک و شیمی نیز قاعده دانشگاهی و علمی بزرگی دارد. 
از سوی دیگر به‌جز مساله علمی، یک کشور باید از توانایی‌های صنعتی نیز برای کپی‌برداری، طراحی و تولید دستگاه‌های هسته‌ای برخوردار باشد. در حوزه توانایی‌های فنی و صنعتی نیز به غیر از وجود چنین توانایی‌هایی، باید توانایی پنهان‌سازی بسیاری از تولیدات صنعتی را داشته باشد. به نظر نمی‌رسد عربستان سعودی دست‌کم درحال حاضر از چنین توانایی‌هایی برخوردار باشد. 
فراتر از حوزه هسته‌ای، حفاظت از این حوزه بسیار اهمیت دارد که شامل ابزارهای مختلف غیرهسته‌ای می‌شود. شبکه امنیتی کشور باید قادر به پنهان ساختن و حفاظت از تاسیسات و دانشمندان هسته‌ای باشد. از سوی دیگر دستگاه دیپلماسی یک کشور نیز باید بتواند در برابر فشارهای دیپلماتیک، راهی برای حفظ ظرفیت‌های هسته‌ای کشور بیابد. 
عربستان سعودی به دلیل دسترسی قابل توجه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و برخی دیگر از کشورها، نفوذپذیری بالاتری نسبت به کشوری مانند ایران دارد. همین مساله می‌تواند باعث افشای ابعاد فعالیت‌های هسته‌ای آنها و ضربه‌پذیری‌شان گردد. 

2- مخالفت قدرت‌ها با ظرفیت هسته‌ای 
هرچند احتمال دارد قدرت‌های بزرگ به بهانه تامین ظرفیت هسته‌ای عربستان سعودی به این کشور توانایی‌های بدهند، اما به نظر نمی‌رسد این ظرفیت برای سعودی‌ها به اعتباری به اندازه دیگر کشورها منجر شود. بر فرض ساخت رآکتورهای پرتعداد در عربستان و حتی ایجاد زنجیره غنی‌سازی با استفاده از پیشرفته‌ترین دستگاه‌های غنی‌سازی وارداتی، این ظرفیت هسته‌ای راهبردی به‌شدت تحت حفاظت و کنترل قدرت‌های ایجاد‌کننده باقی خواهد ماند و از تولید قدرت کافی برای اقتضائات عربستان ناتوان است. این مساله بهترین سناریو درباره ظرفیت‌های هسته‌ای سعودی است که شامل موافقت قدرت‌های بزرگ با کسب و ارائه این ظرفیت به ریاض است. اگر در فضایی منفی، قدرت‌های بزرگ با ظرفیت هسته‌ای عربستان مخالف باشند، سعودی‌ها زمینه‌های چندانی برای ایجاد قاعده علمی، ساخت تاسیسات و حفاظت امنیتی از زنجیره هسته‌ای خود ندارند. 

3- نظام سیاسی نامطمئن 
وقوع انقلاب اسلامی در ایران، غرب را از وقوع انقلابی مشابه در دیگر کشورهای اسلامی ترساند. عربستان سعودی نیز از آن مستثنی نیست. اما آنچه بر این هراس دامن زد، اشکال دیگری از ناآرامی به غیر از انقلاب است. حتی اگر عربستان شاهد انقلابی اسلامی نباشد، احتمال بروز بی‌ثباتی در آن همانند سوریه و عراق و غلیان تفکرات تکفیری‌ها وجود دارد. با این حال میزان هراس از سعودی‌ها، از این نیز بیشتر است. عربستانی‌ها جنگ با یمن را در سال 2015 به امید سرنگونی دولت مرکزی آن و اشغال صنعا آغاز کردند اما در ادامه ضمن قرار گرفتن زیر ضربات موشکی و پهپادی، یمنی‌ها بخشی‌هایی از جنوب این کشور را نیز تصرف کردند. احتمال اقدامات نظامی سنگین‌تری علیه عربستان از سمت یمن وجود دارد که می‌تواند به تصرف مناطقی در داخل خاک عربستان منتهی شود. از سوی دیگر، سعودی‌ها از سمت شمال به‌شدت از سوی 30 میلیون شیعه عراقی که در مجاورت میادین نفتی و شهرهای مهم سعودی قرار دارند، احساس تهدید می‌کنند. در کنار آن، دست‌کم 4 میلیون شیعه دوازده‌امامی، دو میلیون زیدی و یک‌ میلیون اسماعیلی در کشور 21 میلیون نفری عربستان سعودی زندگی می‌کنند. جنگ یمن به دیگران ازجمله قدرت‌های بزرگ نشان داد سعودی‌ها در برابر حملات معتبر خارجی احتمال سقوط دارند. 
شاید این‌گونه به ذهن برسد که احتمال دارد قدرت‌های بزرگ به همین دلیل امکانات هسته‌ای به عربستان ارائه کنند تا بازدارندگی هسته‌ای مانع از بروز تهدیدات خارجی سنگین شود، اما نوع تهدیدات خارجی‌ای که سعودی‌ها با آن مواجه شده‌اند دوای هسته‌ای ندارد تا قدرت‌های بزرگ از آن بهره گیرند. 

  بمب هسته‌ای؛ رویای دیرینه آل‌سعود
غربی‌ها برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانمندی هسته‌ای، ادعای شکل‌گیری مسابقه تسلیحاتی در منطقه را مطرح می‌کردند. برخلاف این فضاسازی‌ها، رفتار هسته‌ای ایران نشان می‌دهد هیچ‌گاه در این مسیر گام برنداشته است. تهران در ابتدا رآکتور و سوخت مورد نیازش را به تولید‌کنندگان بین‌المللی غربی و شرقی سفارش می‌داد و پس از کارشکنی‌ها به‌سمت ظرفیت‌سازی داخلی گام برداشت. تهران تاکنون هزینه ساخت سلاح هسته‌ای را داده اما از تولید آن در عین توانایی ساخت، خودداری کرده است. این مساله به‌خوبی نشانگر نیات شفاف ایران در مخالفت با ساخت تسلیحات هسته‌ای است. 
در مقابل ایران تنها کشور برخوردار از تاسیسات هسته‌ای نیست تا تنها عامل هراس هسته‌ای محسوب شود. رژیم‌صهیونیستی به‌مدت بیش از نیم‌قرن در غرب آسیا از تسلیحات هسته‌ای برخوردار بوده و بزرگ‌ترین و معتبرترین تهدید هسته‌ای منطقه است. گفته می‌شود صهیونیست‌ها قادر به تولید 200 تا 400 سلاح هسته‌ای هستند؛ عددی که تقریبا برابر با مجموع تسلیحات هسته‌ای هند، پاکستان و کره‌شمالی یا حتی بالاتر از آن است. 
اسناد موجود نشان می‌دهند عربستان‌سعودی نیم‌قرن قبل به‌دلیل هراس از رژیم‌صهیونیستی به‌سمت ساخت سلاح هسته‌ای حرکت کردند. «محمد خیلوی»، دیپلمات عربستانی در سازمان‌ملل، در سال 1994 دست به انتشار صدهزار سند زد که نشان می‌داد سعودی‌ها از شکست اعراب در جنگ 6 روزه 1967 به هراس افتاده و پس از چند سال، در سال 1975، برنامه تحقیقاتی خود برای ساخت تسلیحات هسته‌ای را آغاز کردند. سعودی‌ها در ادامه این سیاست بود که از اواخر دهه 1970 و سپس 1980 به سرمایه‌گذاری در برنامه تسلیحات هسته‌ای پاکستان پرداختند؛ زمانی‌که خبری از برنامه پیشرفته هسته‌ای ایران نبود. 
در کنار این سابقه باید به وضعیت جدید جهان نیز اشاره داشت. با توجه به تغییراتی جهانی کشورهای زیادی خیزش در ابعاد بزرگ‌تر را آغاز کرده‌اند که یکی از نیازمندی‌های آن ایجاد ظرفیت‌های هسته‌ای است. 
در نظام دو قطبی یا تک‌قطبی به‌دلیل تصلب فضا، قدرت‌های منطقه‌ای امکان ظهور نداشتند. در جریان جنگ سرد، چین که از سال 1964 اتمی شده بود یا جزئی از بلوک شرق بود یا برای مقابله با شوروی، در کنار آمریکا قرار گرفت. چین با تمام قدرت و عضویت در شورای امنیت، عملا امکان ظهور و بروز به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای را نداشت. انگلیس و فرانسه نیز در اروپا تحت سایه آمریکا قرار داشتند. 
در نظام چندقطبی پیش رو اما در کنار قدرت‌های متعدد جهانی، قدرت‌های منطقه‌ای زیادی نیز شکل خواهند گرفت. در غرب آسیا، ایران، ترکیه و عربستان قدرت‌های منطقه‌ای به‌شمار می‌روند. 
در این شرایط قدرت‌های منطقه‌ای نیز با توجه به اقتضائات‌شان به‌سمت ابزارهای گوناگونی جهت بسط قدرت در منطقه خواهند رفت. تلاش برای گسترش قدرت نرم، حضور نظامی منطقه‌ای به شکل مستقل، متنوع ساختن اقتصاد برای پوشش نیازهای کشور و ایمن ساختن آن دربرابر اراده قدرت‌های جهانی و همچنین پوشش نیاز متحدان منطقه‌ای از این جمله هستند. 
ظرفیت‌های هسته‌ای نیز جزئی از این ابزارها هستند. در جهان دو‌قطبی کشورهای متحد یکی از قطب‌ها به حساب آمده و توان هسته‌ای ابرقدرت، چتر بازدارندگی این کشورها نیز به‌شمار می‌رود. در جهان چندقطبی اما با آزاد شدن زنجیره‌های اتحاد و کاهش تعهدات کشورها به یکدیگر، قدرت‌های منطقه‌ای نیز به‌دنبال کسب بازدارندگی مستقل هسته‌ای گام برمی‌دارند. بر این مبنا حرکت عربستان به‌سمت ظرفیت هسته‌ای ناگزیر است و باید راهی جهت جلوگیری از آن اندیشید. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱