محمود زارعی، پژوهشگر اقتصاد:انتخاب رضا فاطمیامین بهعنوان وزیر صنعت، معدن و تجارت در دولت سیزدهم با توجه به سابقه و عملکرد او در زمان تصدی مسئولیت در آستان قدسرضوی این امید را زنده کرد که توجه دولت به مدیریت زنجیره تامین و توسعه شرکتهای زنجیره تامین معطوف خواهد شد و با ایجاد تحول در رویکرد سنتی فرآیند تولید، توزیع، فروش و صادرات کالاهای ایرانی، شاهد یک گام بزرگ برای رونق اقتصادی و پیشرفت کشور خواهیم بود. حتی در زمان انتخابات ریاستجمهوری نیز شاهد آن بودیم که مدیریت زنجیره تامین نقش پررنگی در برنامههای اقتصادی سیدابراهیم رئیسی داشت و وی با تاکید بر لزوم اصلاح فرآیند سنتی اداره بازار، عنوان میداشت که با مدیریت زنجیره تامین میتوان قیمت کالاها را تا 30 درصد کاهش داد؛ اقدامی که تا امروز حداقل شاهد آن نبودیم یا نمودی از آن را در اجرا ندیدهایم.
برای تبیین دقیق اهمیت مدیریت زنجیره تامین برای اقتصاد ایران باید دو مولفه را بررسی کرد؛ نخست چیستی مدیریت زنجیره تامین و بهصورت خاص آشنایی با شرکتهای مدیریت زنجیره تامین و سپس شرایط بازار سنتی کشور. با شناخت این دو مقوله میتوان بهراحتی خلأ مدیریت زنجیره تامین را در جایجای اقتصاد کشور حس کرد.
یکی از ابزارهایی که بسیاری از کشورهای جهان برای مدیریت بازار از آن بهره میگیرند، فرآیند مدیریت زنجیره تامین یا بهعبارتیدیگر شرکتهای زنجیره تامین است. مدیریت زنجیره تامین، مدیریت فرآیند نیازسنجی بازار، تامین مواد اولیه، تولید محصول، مدیریت کیفیت، مدیریت توزیع و فروش محصولات است. هدف نهایی مدیریت زنجیره تامین بهبود عملکرد فرآیند تولید و توزیع مناسب کالاهاست. در این فرآیند دسترسی بهموقع و دقیق تولیدکنندگان به اطلاعات بازار، این امکان را میدهد که تنها براساس تقاضای موجود و آتی (نیاز واقعی بازار) دست به تولید محصول بزنند. این شناخت این فرصت را میدهد تا مشکلاتی مانند انباشت و کمبود کالا در بازار روی ندهد، به تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و خردهفروشان کمک میکند فعالیت اضافی را کاهش دهند و بالطبع محصولات را با هزینه نهایی کمتری تولید و توزیع کنند.
امروزه شرکتهای زنجیره تامین محصولات متولی مدیریت زنجیره تامین هستند. این شرکتها درواقع با مدیریت زنجیره تولید یکمحصول از تامین مواد اولیه تا تولید محصول نهایی، تامین پایدار کالا و تضمین کیفیت آن را برعهده دارند. فعالیت شرکتهای زنجیره تامین محدود به مرزهای جغرافیایی نمیشود، درحالحاضر برخی شرکتهای زنجیره تامین جهانی بهصورت چندملیتی فعالیت میکنند، بدینصورت که مواد اولیه را از یک کشور تامین میکنند و فرآیند تولید محصول و بستهبندی را در سایر کشورها انجام میدهند و محصول نهایی را در اقصینقاط جهان توزیع میکنند.
برای شناخت و درک عملکرد این شرکتها در کشور فرآیند تامین آرد را میتوان مثال زد، نمونهای کوچک و البته ناقص از مدیریت زنجیره تامین در داخل کشور. شرکت بازرگانی دولتی ایران گندم را از کشاورز خریداری میکند، سپس این گندم را در اختیار کارخانهها طرف قرارداد قرار میدهد و درنهایت با شبکه توزیع خود، آرد تولیدی را بهدست نانواییها در سطح کشور میرساند.
دومین رکن برای تبیین اهمیت مدیریت زنجیره تامین برای کشور ترسیم وضعت سنتی بازار ایران است. درحالحاضر واسطهگری یا بهعبارت دقیقتر دلالی بهجزئی از تاروپود اقتصاد کشور تبدیل شده، موضوعی که اثرات آن را میتوان در افزایش قیمت تمامشده محصولات، افت کیفیت محصول تا دستیابی مصرفکننده نهایی به آن، احتکار و اخلال در فرآیند توزیع در زمان وقوع نوسانات قیمتی شاهد بود. رویکرد سنتی اداره بازار به دلالی وجاهت داده و واسطهگری را بهعنوان بخش غیرقابلحذف از فرآیند تولید و توزیع محصولات بهرسمیت میشناسد.
آنچه شرکتهای زنجیره تامین میتوانند برای اقتصاد فعلی کشور به ارمغان بیاورند در چند حوزه قابلبررسی است؛ اول آنکه این شرکتها با حذف دلالها موجب کاهش قیمت تمامشده محصول میشوند و کالا را با قیمت کمتری دست مصرفکننده نهایی میرسانند. دوم آنکه با برنامهریزی و بررسی شرایط بازار این شرکتها عهدهدار تامین پایدار محصولات و تضمین امنیت توزیع کالا میشوند، در این وضعیت کمبود یا مازاد عرضه یک محصول در بازار را شاهد نخواهیم بود، سوم آنکه تضمین کیفیت و خدمات پس از فروش را نیز برعهده خواهند داشت. چهارمین مزیت توسعه شرکتهای مدیریت زنجیره تامین، توجه به رویکرد تولید صادراتمحور است. این شرکتها با شناسایی تقاضا در بازارهای صادراتی و با اتکا به ظرفیتهای داخلی میتوانند کمک شایانی به توسعه صادرات و بهبود تراز تجاری کشور داشته باشند. پنجمین مزیت این شرکتها حمایت از تولید و تولیدکنندگان داخلی بهویژه در بخش کشاورزی است، شرکتهای مدیرتی زنجیره تامین با تسهیل دسترسی تولیدکننده به نهادهها، محصول او را با قیمتگذاری منصفانه خریداری میکند و موجب توسعه کارآفرینی در کشور میشود. ششمین مزیت این شرکتها تسهیل در فرآیند تامین مالی زنجیره تولید و استفاده بهینه از اعتبارات بانکی است.
با تمام آنچه شرکتهای مدیریت زنجیره تامین میتوانند برای اقتصاد ایران و مردم بههمراه آورند، همچنان توجه و توسعه این رویکرد چندان موردتوجه جدی نبوده است باید دید دولت سیزدهم در زمان باقیمانده از تصدی خود بهسمت تحول در بازار سنتی متمایل خواهد شد یا همچنان این بازار سنتی خواهد بود که مدیریت را در دست خواهت گرفت و ریل گذشته را خواهد پیمود و دولت را کماکان در ریل گذشته به پیش خواهد برد.