نیلوفر مژدهی، خبرنگار:فدراسیون فوتبال در برخی موارد با انتخابهای عجیبش برای نیمکت تیم ملی، واکنش علاقهمندان به این رشته محبوب را برانگیخته است. سالها قبل نیز به لطف خرد جمعی درحالیکه گزینههای داخلی مطرحتری وجود داشتند امیر قلعهنویی بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و اتفاقا انتخاب او با انتقادهای زیادی همراه بود. درنهایت همین انتقادها و عدم نتیجهگیری تیم ملی این همکاری را به پایان رساند. حالا هم اتفاقات اخیر این امکان را به وجود آوردهاند تا سرمربی تیم گلگهر کاندیدای نیمکت تیم ملی شود. نیمکتی داغ که در یکی دو سال اخیر با حواشی زیادی همراه بوده است و درنتیجه میتوان این کاندیداتوری را نیز یکی از این حواشی دانست.
عملکرد خوب در گلگهر
در هفتههایی که بردن برای تیم گلگهر سخت شده بود کمتر کسی فکر میکرد این تیم دیگر بتواند با بالانشینان رقابت کند اما به لطف تعللهای استقلال ساپینتو حالا این تیم خود را در رده سوم جدول میبیند. به نظر میرسد تیم قلعهنویی به کورس رقابت برای قهرمانی برگشته است. هر چند فاصله امتیازی این تیم (پیش از بازی عقبافتاده با آلومینیوم اراک) در پایان نیمفصل اول با تیم پرسپولیس صدرنشین 5 امتیاز است اما همامتیازی او با سپاهان و استقلال این شانس را برایش قائل بوده که در جایگاه سوم قرار بگیرد. عملکرد تهاجمی تیم این مربی بد نیست و 20 گل زده که معدل آمار بیش از یک گل در هر بازی است نشان میدهد جایگاهش اتفاقی نیست و آنها توانایی رقابت دارند. فراموش نکنیم تیم گلگهر یک بازی معوقه با تیم آلومینیوم دارد که امتیازش میتواند برای گلگهریها باشد. همین بهانه کافی است تا او را به گزینههای تیم ملی اضافه کنیم.
یک مربی ایرانی برای تیم ملی با یک تجربه ناموفق در این تیم. میتوانیم خوشبین باشیم، اما آیا وقتی سرمربی تیم قهرمان نیمفصل هم ایرانی است و درحالیکه تعداد مربیان ایرانی نامدار کم نیست این گزینه منطقی به نظر میرسد؟ فرض بر منطقی بودن این انتخاب سوال این است که معیار و ملاک انتخاب مربیان ایرانی برای تیم ملی چیست که دیگر گزینهها حذف شدند و نام این مربی بهعنوان تنها گزینه مطرح است. در تواناییهای امیر قلعهنویی شکی نیست و او بارها به روشهای مختلف نشان داده مربی است که میتواند از پس فوتبال و بازیکنان پرحاشیه بر بیاید اما آیا این میتواند ملاک حذف سایر گزینهها باشد؟ این سلیقه چه کسانی است که به موجب آن دیگر گزینهها حذف شدند یا حتی در بین گزینهها قرار نگرفتند؟
کانون حمایت از امیر قلعهنویی
چندی پیش ائتلافی بزرگ در کانون مربیان شکل گرفت. گروهی در این کانون با حذف سکانداران قبلی اداره امور را در دست گرفتند و با توافقاتی که در نتیجه انتخابات صورت گرفت فعلا در راس قدرت هستند. در ظاهر شاید این کانون چندان قدرتمند به نظر نرسد و دو دستگی از دور در بطن آن دیده میشود اما همه آنها بر یک چیز اتفاق نظر دارند و آن استفاده از مربی ایرانی برای تیمهای ملی است. طبیعی است این اصل وجودی تشکیل کانون است و آنها باید از مربی ایرانی حمایت کنند؛ چراکه در غیر است صورت موجودیت خود را زیر سوال بردند. درنتیجه چه جلالی باشد، چه ذوالفقارنسب و چه قلعهنویی مهم است که مربی ایرانی در رأس بنشیند.
در چنین شرایطی وقتی همه اعضای کانون به توافق رسیدند که فدراسیون را مجاب به استفاده از مربی ایرانی کنند بهترین گزینه از نگاهشان امیر قلعهنویی بود. او سخنرانی جالبی در آخرین جلسه مجمع این کانون داشت و برای خیلیها دلبری کرد. در نتیجه بهسرعت به ائتلاف اصلی این کانون تبدیل شد. وقتی اعضا بر سر این مربی به توافق رسیدند زمان آن بود که فدراسیون فوتبال برای استفاده از این مربی مجاب شود. اینطور که شنیدیم رایزنیها آغاز شد و کانون با استفاده از هر قدرتی که داشت به هیاترئیسه نفوذ کرد و رای چند نفر را گرفت. فراموش نکنیم کانون مربیان اخیرا زیر پوشش اتاق بازرگانی رفته است و طبعات حمایتهای مالی، این کانون را قدرتمندتر میکند.
در چنین شرایطی بود که جلسه هیاترئیسه فدراسیون فوتبال برگزار شد و کانون با جلب نظر تعدادی از اعضا، موافقت آنها را برای انتخاب امیر قلعهنویی بهعنوان سرمربی تیم ملی گرفت. شاید برایتان جالب باشد بدانید اعضای هیاترئیسه موافق مربی ایرانی بودند و اغلب آنها خواهان همکاری با قلعهنوعی شدند. در بین آنها فرهاد مجیدی و جواد نکونام هرکدام یک رای آورند. در این بین اما مربی خارجی هم دو رای داشت و این یعنی هنوز هیاترئیسه به توافق نرسیده و مربی خارجی همچنان طرفداران خود را دارد. این که رای برای مربی خارجی متعلق به چه کسانی است اصلا سخت نیست. در نتیجه اینجاست که اهمیت افرادی که رای میدهند و قدرت آنها در اولویت قرار میگیرد. در این میان البته این نکته هم قابلتوجه است که قلعهنویی هنوز انتخاب نهایی فدراسیون برای جانشینی کیروش نیست و در روزهای آینده ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که فضا کاملا تغییر کرده و حتی شاید شاهد بازگشت کیروش به نیمکت تیم ایران باشیم.
وضعیت کیروش پس از ترک ایران
شاید برای کیروش بهتر باشد به ایران برنگردد چراکه این بار مخالفان او بیشتر از موافقانش هستند. دست فدراسیون برای بازگرداندن کیروش باز است و وزیر هم چراغسبز را نشان داده است مجلس اما بهراحتی زیر بار نمیرود. نمایندگان مردم در صحن علنی مجلس اعلام کردند که با انتخاب این مربی در جامجهانی عملا از بیتالمال اشتباه استفاده کردیم و وزیر را تا پای استیضاح کشاندند. آنها فعلا آرام گرفتهاند ولی کوچکترین لغزشی میتواند به قیمت برکناری سجادی تمام شود. در بین مردم هم خاطره چندان خوبی از کیروش به جا نمانده است. اغلب فوتبالیها نیز از او بهعنوان مربی شکستخورده یاد میکنند. تئوری کیروش که زمانی در ایران طرفدار پیدا کرده بود دیگر جواب نمیدهد و به جز یکی دو مربی دیگر مربیان تاکتیکهای ورودی این مربی به فوتبال ایران را به دست فراموشی سپرده و سعی دارند از فوتبال روز دنیا تبعیت کنند.
کیروش و تاج توافقی لفظی کرده بودند؛ چراکه تاج تصور میکرد با شکست ولز، باخت پرگل مقابل انگلیس به فراموشی سپرده میشود اما این اتفاق رخ نداده است و دیگر آن موج حمایتی را نمیبینیم. درنتیجه هرچه تاج تلاش کند رفیق قدیمی را برگرداند شرایط به او اجازه نمیدهد. مجلس مانعی است که نمیگذارد هر نامی با هر مبلغی وارد فوتبال شود؛ چراکه داغ ولخرجیهای بدون تحلیل رئیس فدراسیون هنوز هم بر پیشانی ورزش ایران باقی مانده و بعید است بهسرعت پاک شود.
البته آنطور که شنیده میشود برخی اعضای پرنفوذ هیاترئیسه منتظر روشن شدن وضعیت کیروش هستند و شاید او دوباره به گزینه جدی تاج برای نشستن روی نیمکت تیم ملی در جام ملتها بدل شود. در این میان مساله اصلی این است که مرد پرتغالی تمایل دارد تا قراردادش فقط تا جام ملتها معتبر نباشد و او بتواند پس از آن هم همچنان هدایت تیم را برعهده داشته باشد که خود این موضوع میتواند چالشی برای فدراسیون برای بازگرداندن او باشد.
چرخش تاج به سمت برانکو
در هیاترئیسه فدراسیون فوتبال اختلافنظرها بهشدت زیاد است و نمیتوانند بر سر یک موضوع به توافق برسند. با این حال تاج همچنان به مربی خارجی علاقه دارد. این بار اما محتاطتر است. او در انتخاب ویلموتس که تلاش کرد یک مربی نامدار را به فوتبال ایران بیاورد شکست خورد اما از آنجا که وزیر تحت فشار است و انتخاب اخیر او نیز در جامجهانی با انتقاد مجلس همراه شده است ریسک نمیکند و درحال ارزیابی شرایط است.
شرایط برای تاج و کیروش که زمانی با هم توافق کرده بودند فرق کرده است. حالا تاج علیرغم میل باطنی نمیخواهد کیروش را برگرداند چراکه جایگاه خود را عزیرتر میداند. از طرفی تجربه تلخی که با ویلموتس داشت نیز او را ترسانده است. از این رو بهترین گزینه، آشناترین گزینه است.
اینطور که شنیدیم تاج میخواهد روی برانکو هم سرمایهگذاری کند. برانکو در فوتبال ایران مرد موفقی بوده است. او چه در تیم ملی و چه در باشگاه همیشه برای فوتبال ما خوب کار کرد و هرچند انتقادهایی به عملکرد او وارد است اما باز هم میتواند گزینه قابلاتکایی برای تاج باشد. گزینههای خارجی زیاد برای تیم ملی وجود دارد. مربیانی که در جامجهانی با تیمهای حاضر خوب درخشیدند و خیلی از آنها حالا بدون تیم بوده منتظر پیشنهادهای جدید هستند اما برانکو شاید قیمت مناسبتری داشته باشد و با فوتبال ایران هم آشنا است. از این رو دمدستترین و کمحاشیهترین گزینه خواهد بود.
تاج قطعا با انتقادی که مجلس به قراردادهای این فدراسیون با مربیان خارجی وارد کرده نمیتواند پول زیادی خرج مربی کند. پس اگر به مربی ایرانی تن ندهد مجبور است با این آشنای کراوات قرارداد ببندد. شایعات درمورد برانکو هم ما را به سوی این توافق میبرد. آنجا که خبرنگار عمانی در پیامی به برانکو اتهام کمکاری میزند و مدعی میشود او به خاطر یک پیشنهاد دیگر از خاورمیانه برای اخراج شدن تلاش میکند. اگرچه مرد کروات دیروز به «فرهیختگان» گفت: «به حضور در تیم دیگری فکر نمیکنم.» اما وقتی قطعات پازل را کنار هم قرار دهید این فرضیه دور از ذهن نیست و میتواند آن را به اظهارات اخیر برانکو در مورد قراردادش با تیم ملی عمان ربط داد. او چندی پیش گفته بود قراردادش با عمان به شکلی است که میتواند آن را فسخ کند و به تیم دیگری برود. شاید او در آن زمان برای مقصد بعدی زمینهسازی میکرد.