حسب اهمیت ماجرا و حماسهآفرینیهای منتفعان و نه متخصصان سدسازی در ایران، به محض اطلاع از یک تاریخسازی دیگر! این بار در استان کهگیلویه و بویراحمد و نزدیکیهای شهر گچساران و بالا گرفتن حواشی پیرامون سد چمشیر که حالا به گمانم هم متخصصان بیشتری و هم افکار عمومی نسبت به آن حساس و مطلع شدهاند، راهی این شهر و آن منطقه شدم تا پای پروژه و در یک مشاهده میدانی، جهت ادای تکلیف و رسالت خبری، ضمن اطلاعرسانی از آنچه در آن منطقه میگذرد، سخن مدافعان و موافقان احداث این سازه پرحاشیه را هم بشنوم. رفتم، با همه حواشی و سنگاندازیهایی که متولیان و منتفعان، نه متخصصان جهت بازدید از سد و پاسخگویی به سوالات من داشتند، دیدم و برگشتم و روایتی از این سفر و تمام آنچه دیدم و پرسیدم و مطلع شدم نوشتم. «افتضاح گتوند 2 در راه است؟» عنوان گزارشی است که اول دی ماه امسال در همین صفحه و روزنامه منتشر شد و ماحصل تمام آن چیزی است که در سفر به گچساران و حضور در محدوده سد چمشیر دستگیرم شد (باز هم تکرار میکنم، با همه کارشکنیها، بیاحترامیها و سنگاندازیهایی که از سوی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بهعنوان متولی اصلی این پروژه اتفاق افتاد). بعد از انتشار این گزارش اما ماجراهایی رخ داد و حاشیههایی ایجاد شد که در ادامه و در پاسخ به بهاصطلاح جوابیهای که این شرکت به روزنامه و در پاسخ به گزارش «افتضاح گتوند 2 در راه است؟» برای ما ارسال کرده است اشاره میکنم. ابتدا جوابیه عجیب و پر از بغض و نگرانی شرکت آب نیرو را با هم بخوانیم تا بعد و الباقی ماجرا!
جناب آقای محمدامین ایمانجانی
مدیرمسئول محترم روزنامه «فرهیختگان»
با سلام
احتراما پیرو درج مطلبی تحت عنوان «افتضاح گتوند2 در راه است؟» منتشره در آن رسانه مورخ اول دیماه که حاوی انبوهی از مطالب غیرمستند و ناصحیح است، توضیحات ذیل جهت جلوگیری از انحراف افکار مخاطبان آن رسانه ایفاد میگردد.
لطفا وفق مندرجات قانونی مطبوعات در اولین فرصت ممکن نسبت به انتشار آن اقدام فرمایید.
محسن بیات
مدیر روابطعمومی
چمشیر، افتخاری دیگر همچو گتوند
در متن منتشرشده توسط روزنامه فرهیختگان انبوهی از مغالطات و ادعاها وجود دارد که به جهت ادبیات «دُن کیشوتوار» نگارنده، فاقد روششناسی منسجم جهت پاسخگویی است. لذا به جهت صیانت از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ضمن پرهیز دادن از همنوایی با جریان ضدانقلاب خارج کشور، که در برخی فرازهای متن به وضوح قابل رویت است، بهصورت تیتروار به برخی از مغالطات و ادعاهای ناصحیح مندرج در متن منتشره اشاره میشود.
1- در متن منتشره ادعا شده که سد چمشیر پروژهای ضد محیطزیستی است و دلیل علمی این امر اعتقاد و اطمینان نگارنده عنوان شده است. جهت مزید اطلاع روزنامه وابسته به یک نهاد علمی (که طبعاً میباید مشوق مخاطبان خود در به کارگیری رویکرد علمی باشد) یادآوری میگردد که معیار اجرا یا عدم اجرای یک پروژه عمرانی، وفق نظامنامه فنی و اجرایی کشور اعتقاد قلبی یا غیرقلبی کسی نیست. بلکه این معیار شامل اخذ نظر سازمان حفاظت از محیطزیست و در مراتب بالاتر شورای عالی فنی کشور است که سد چمشیر بابت مکانیابی، اجرا و آبگیری، مجوز این نهادها را اخذ کرده ولیکن تصمیم نهایی درخصوص آبگیری آن با کمیته قانونی آبگیری است که ازجمله اعضای آن، چندین تن از اساتید رشتههای مرتبط دانشگاهی در حوزه آب، محیط زیست و زمینشناسی هستند.
2- در عنوان متن منتشره از عبارت «افتضاح گتوند» استفاده شده است. جهت مزید اطلاع مخاطبان تاکید میشود که بهرهبرداری از سد گتوند بهعنوان یکی از شاهکارهای مهندسی کشور تاکنون باعث تولید ارزش افزوده بسیاری در بخشهای حیاتی کشور شده و ثروتآفرینیِ ناشی از «آب باکیفیت تنظیمشده توسط سد گتوند»، حجم و کیفیت محصولات کشاورزی در اراضی مشروب از خود را ارتقا بخشیده و یکی از دلایل پایداری ایران اسلامی دربرابر تحریمهای ظالمانه، ایجاد «زیرساختهای اقتدارآفرینی همچون سد گتوند» در قالب «قوه عاقله نظام اسلامی» است. از آنجا که طبق تاکید «ریچارد نفیو» (به عنوان معمار تحریمهای جمهوری اسلامی ایران) هدف غایی از اعمال تحریمها آن است که ایران، زیرساختهای خود را نسازد، فرزندان دانشمند ایران اسلامی با هدایت و راهبری شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران به فعالیت درخشان خود در مکانیابی، ساخت و بهرهبرداری از سازههای غرورآفرینی همچون سد گتوند ادامه خواهند داد، تا معماران و مجریان تحریمهای ایران اسلامی و همنوایان با آنان، به مقصود اصلی خود که ویرانی ایران باشد، نایل نگردند.
3- در بخش دیگری از مغالطات منتشره با واژگان نامناسبی چنین آمده که: «هر کس که سرش به تنش میارزد و اطلاعاتی از زمین شناسی و محیط زیست و اقتضائات و شرایط آن منطقه دارد مخالف آبگیری و قبلتر ایجاد سد چمشیر بوده است». از آنجا که مکانیابی و تصمیم به احداث سد چمشیر، ماحصل کار کارشناسی چندصد تن از کارشناسان زبده مورد مشورت شورای عالی فنی کشور بوده و بابت ساخت آن، سختگیرانهترین ضوابط فنی و زیستمحیطی اعمال شده، درصورتیکه به قول نگارنده، اساتید خبره دانشگاهی مورد مشورت سازمان برنامهوبودجه و شورای عالی فنی کشور، سرشان به اندازه کافی به تنشان نمیارزد! پیشنهاد میشود تا روزنامه فرهیختگان رسما پیشنهاد انحلال سازمان برنامهوبودجه (به عنوان نهاد رسمی مصوبکننده مطالعات حوضههای آبریز کشور) و نیز شورای عالی فنی و شورای عالی آب را ارائه کند و دپارتمانهای علوم مهندسی و مدیریت آب و نیز زمین شناسی در دانشگاههای کشور نیز (منجمله رشتههای تحصیلی مورد اشاره در ساختار آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی) منحل شود تا بلکه افراد صاحب صلاحیت دیگری که مدنظر این روزنامه باشند درخصوص نحوه مدیریت حوضههای آبریز، برای کشور تصمیم بگیرند و اساتید دانشگاهی که تخصصی مرتبط دارند به اصرار این روزنامه از گردونه تصمیمگیری خارج شوند.
4- در بخش دیگری از «مغالطات انبوه» مندرج در متن منتشره، ادعاهایی در خصوص کارشناسان حراست و مسئول روابطعمومی شرکت آب نیرو و مدیرعامل این شرکت عنوان شده که به جهت وجود مطالب ناصحیح و ادبیات کودکانه، پاسخگویی به آن در شأن شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران نمیباشد. دیدار با اهالی رسانه توسط کارشناسان روابطعمومی، ارائه مستندات و حتی درخواست برگزاری بازدید خبرنگاران از دستاوردهای افتخار آفرین نظام اسلامی (که توسط شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران احداث شدهاند و بارها مورد تحسین و ارجاع رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز قرار گرفتهاند)، از گذشته تا به امروز امری بدیهی و کاری معمول و مرسوم بوده و هست و جای بسی تاسف است که نگارنده از این دیدار و درخواست جهت ارائه مستندات شرکت آب و نیرو تعجب نموده و آن را اقدامی غیرمرسوم میخواند. لازم به ذکر است که این اقدام تاکنون برای بیش از 100 رسانه کشور توسط روابطعمومی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران انجام شده تا اهالی رسانه با اطلاعات و مستندات قابل استناد و قابل پاسخگویی علمی روبهرو شوند و با فرضیات و اطمینان قلبی خود تنها نمانند.
کاش کشور یک سازمان نظام رسانهای منسجم میداشت تا اطمینان قلبی اشخاص معیار قضاوت علمی نباشد، اما افسوس...
تاکید می شود که شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بابت بهکارگیری این ادبیات سخیف برای روزنامه فرهیختگان و «مالک دارای شأن علمی آن» عمیقا متاسف است و در این شرایط با استعانت از درگاه الهی با عزمی افزون جهت ارتقای سطح پایداری سرزمین ایران و خنثیسازی برنامههای تحریمی دشمنان ایران اسلامی با قوت هرچه بیشتر برنامهریزی و اقدام خواهد کرد.
5- در بخش دیگری از مغالطات، ادعا شده که با پرسوجو از اهالی محلی امکان اطلاع از وجود گسل در منطقه وجود دارد. در شأن شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران نیست که به چنین جملهای پاسخ دهد. اگر انبوهی از اساتید خبره دانشگاهی در حوزه زمین شناسی بهراستی صلاحیت اظهارنظر درخصوص جنس طبقات زمین را ندارند راهحل همان است که در بند ۳ ارائه شد.
6- تاکید میشود که حدود سه ماه قبل از انتشار مغالطه مربوطه در روزنامه فرهیختگان، شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران از بخش قابلتوجهی از اهالی رسانه (شامل نگارنده متن) جهت اطلاع از کموکیف احداث سدهای چمشیر و گتوند و ارائه مستندات آن دعوت کرده بود که به جز نامبرده (از بخش اجتماعی روزنامه فرهیختگان) بقیه به دعوت این شرکت پاسخ گفته و از نزدیک شاهد ثروتآفرینی سد گتوند به منزله تأمینکننده آب مناسب و پایدار جهت پاییندست خود بودهاند.
7- تاکید میکنیم که آنچه در توان داریم را در جهت بیاثر کردن «معماری نحس» امثال ریچارد نفیو به کار خواهیم گرفت و در این راه از سرزنش هیچ سرزنشگری نمیهراسیم.
خب ادبیات مسئول روابطعمومی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران را هم دیدید و خواندید و علیرغم این که سعی می کرد با ژست آرام و علمی با نقد یک رسانه مواجه شود، در غیرمستدلترین حالت قلمفرسایی کرد که خب این هم سندی است برای تایید گزارش روزنامه «فرهیختگان» و نقدهایی که به این سد پرحاشیه در این روزنامه داشتیم. بهنظرم می توان بند به بند جواب داد، هرچند که اتفاقا پاسخ به چنین سیاهه ای دون شأن رسانه و روزنامه «فرهیختگان» است ولی چه کنیم افکار عمومی حداقل یک بار هم که شده باید بداند و ببیند که نمیشود با برچسب چسباندن به رسانه و نقدکننده، راه عدالتخواهی را کج و افکار عمومی را منحرف کرد و با چنین حربههای نخ نمایی مسیر اشتباه و انتفاع را طی کرد. بند به بند با جوابیه پیش خواهم رفت و برخلاف این مدعیان علم ولی بیعمل، مستدل مثل همان گزارش قبل پاسخ خواهم داد ولی قبل از آن ناگفته نماند که بعد از انتشار گزارش مذکور، از سمت وزارت نیرو تلاشهایی جهت پاسخگویی و تنویر افکار عمومی شد و حتی نمایندهای از سمت این وزارتخانه به روزنامه «فرهیختگان» آمد و حدود یک ساعت جلسهای در محل این روزنامه برقرار بود. ماحصل گفتوگوها هم این شد که «فرهیختگان» میزبان مناظرهای بین موافقان و مخالفان سد چمشیر باشد تا در یک شرایط بیطرف هر دو جبهه دلایل و مستندات خود را ارائه کنند تا افکار عمومی متوجه بشود که دغدغهمندان و مخالفان آبگیری سد چمشیر حقیقت را میگویند یا موافقان این سد. نماینده وزارت نیرو هم قول داد این اتفاق بیفتد و این مناظره برگزار شود، ولی بعد از آن جلسه تا همین لحظه که من در حال نوشتنم، علیرغم پیگیری، این اتفاق رخ نداده و با وجود اینکه مخالفان این سد مصر بودند تا این مناظره برگزار شود، موافقان مدعی، هیچ پاسخی ندادند! این هم می تواند سند دوم خلافگویی آقای مسئول روابطعمومی باشد!
در بند اول این جوابیه اشاره شده که این سد مجوزهای لازم را برای احداث و آبگیری از سازمان حفاظت محیط زیست دارد. خب، این مجوزی که شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران ادعایش را دارد، مربوط به سال 1388 است. حرفی هم نیست، منتها علی سلاجقه، رئیس کنونی سازمان حفاظت محیط زیست علنا و صریحا، هم طی نامهای به رئیسجمهور و هم درمقابل خبرنگاران و... با آبگیری این سد مخالفت کرده است. سلاجقه در نامهای که 5 دی ماه به رئیسجمهور نوشته اینطور آورده: «آبگیری سد چمشیر واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل مطرح شدن تردیدهایی درخصوص وجود منابع شوری در مخزن و دریاچه سد و احتمال شوری آب، به دغدغه نهادهای علمی و تخصصی و سازمانهای مردمنهاد و فعالان محیطزیست کشور تبدیل شده است. بررسیهای این سازمان که حاصل مطالعات کارشناسی درونسازمانی و تعامل با دانشگاهها و نهادهای علمی تخصصی این حوزه بوده نیز موید نگرانیها و ابهامهای جدی در این خصوص میباشد. بررسیهای کارشناسی نشاندهنده لزوم بازنگری در مطالعات کیفی مخزن به دلیل تغییر دادههای هیدرولوژیکی زمان احداث سد و کاهش بارندگی در 13 سال منتهی به زمان آبگیری، مطالعات تکمیلی زمینشناسی به دلیل وجود گسل در مخزن و وجود منابع شوری متعدد در دریاچه مخزن، انجام مطالعات عواقب و پیامدهای اجتماعی، محیطزیستی، اقتصادی و امنیتی ناشی از آبگیری و شوری آب و... در پاییندست حوزه، شهرها، روستاها، مراتع و اراضی کشاورزی تحتتاثیر و برآورد میزان خسارتهای احتمالی میباشد. از این رو، طی مکاتبهای با معاونت محترم آب و آبفای وزارت نیرو موضوع ابهامات قبلی مطرح و مطالعات و مستندات تکمیلی جهت تصمیمگیری نهایی درخواست گردید. لذا پیرو دستور جنابعالی در جلسه 04/10/1401 هیات دولت درخصوص این سد و براساس جمیع مطالعات، مستندات و همچنین ابهامات موجود، تا انجام و تکمیل موارد درخواستی بالاخص حفر گمانهها تا عمق 100 متری به روش RCC و کسب اطمینان خاطر از مدیریت عواقب و پیامدهای محیطزیستی، اجتماعی و امنیتی نظر سازمان بر عدم آبگیری این سد میباشد.» حالا این که آقای مسئول روابطعمومی به جای اشاره به مستندات و اظهارنظر علمی، دنبال برچسب زدن و ایجاد دعوای زرگری است، هم مایه تعجب و هم تاسفبرانگیز است و همینجا شاید بتوان به مدیر آن سازمان پیشنهادی داد برای ایجاد یک تغییر، البته اگر انتساب آقای مسئول روابطعمومی به یک چهره خاص، مانع نشود!
در ارتباط با سد گتوند که هم در تیتر این جوابیه با افتخار از آن یاد شده و هم در پاراگراف دوم با توسل به آن نگارنده گزارش «افتضاح گتوند 2 در راه است؟» تاخته، بهتر است به اظهارات و مستنداتی که کارشناسان منتشر کردهاند و سالهای سال است که در رسانهها دستبهدست میشود و در اختیار خود این آقایان هم هست رجوع شود. مضاف بر این، معاون اول رئیسجمهور سابق هم جمله معروفی در ارتباط با این سد دارند و صراحتا گفتهاند این سد یکی از افتضاحات مهندسی کشور است. مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری هم در پژوهشی اعلام کرد این سد 20 درصد بر شوری جلگه خوزستان اضافه کرده است. اما چرا راه دوری برویم، عیسی بزرگزاده که از مدیران همین شرکت بودند و الان هم از مدیران ارشد وزارت نیرو هستند در یک سخنرانی در مرکز استراتژیک ریاستجمهوری اعلام کرد قبول داریم این سد به شوری آب جلگه خوزستان اضافه کرده و حاصلخیزی آن را کاهش داده و برخلاف ادعاهای این شرکت میزان کشت را هم کاهش داده است. البته عیسی بزرگزاده هم در ادامه همان ادعایی را کرد که همین منتفعان از سدسازی همیشه تکرار میکنند و گفت چرا به جای گتوند به کشت نیشکر که باعث شوری آب میشود گیر نمیدهید! سال 1398 هم که با سیل عظیمی که رخ داد دریچه سد را باز کردند تا حجم عظیم نمکی که پشت سد بوده را خالی کنند. دقیقا بعد از این بود که دورهگردیهای رسانهای روابطعمومی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران آغاز شد تا بگویند گتوند تاثیری بر شوری آب ندارد و نمکی هم آنجا نیست! شکر خدا که ما به عنوان یک رسانه با دست پر و مستند و مستدل حرف میزنیم و حتی فراموشکاریهای منتفعان سدسازی در کشور را به خاطرشان میآوریم، اگرنه اینها که ادعای کار علمی و تخصصی دارند، نهتنها حاضر به پاسخگویی به ما نشدند، نهتنها جرات حضور در رسانه را جهت پاسخگویی نداشتند و نهتنها وقتی در محل سد چمشیر حاضر شدیم و خواستیم آنجا توضیح بدهند ما را از سد بیرون انداختند که در جوابیه عجیب و تاسفبرانگیزشان هم هیچ سند علمی و توضیح دقیق و مستدلی ارائه نکردند و منت این را هم بر سر رسانه و مخاطب گذاشتند که پاسخ به فلان نکته و بهمان موضوع در شأن این شرکت نیست! این شرکت چه شأنی جز خدمت به مردم دارد که پاسخگوی مطالبات و سوالات آنها نیست؟ در این پاراگراف مسئول روابطعمومی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران رسانه «فرهیختگان» را همردیف تحریمکنندگان ملت بزرگ ایران قلمداد میکند که بهدنبال ویرانی کشور است. خب ما که تسلیم چنین ادعاها و برچسبهای نخنما نمیشویم اما بهتر این است که مسئولان این شرکت و متولیان ساخت چمشیر و گتوند و... پاسخ بدهند نابودی محیطزیست مردم ایران، شوری آب و نابودی کشت و کسب مردم عزیز ایران، خشکسالی ناشی از سدسازیهای بیرویه، گرفتن هوای تنفس مردم ایران و درگیریهای قومی و... ناشی از پروژههای هنگفت این شرکت و... سبب نابودی این کشور شده یا سفر یک خبرنگار برای روایت میدانی از یک پروژه پرحاشیه و روایت آن چیزی که به دست آورده و تلاشش برای گفتوگو با خود مسئولان و موافقان این سد؟ ما هموطنانمان را همنوا و همصدا با تحریمکنندگان این کشور نمیدانیم و نمیخوانیم و ناتوانی ها و قصورات خود را هم گردن کسی نمیاندازیم، ما مطالبه میکنیم و پای این مطالبهگری هم میایستیم.
دکتر بهرودی، دکتر مجید مختوم، دکتر مهدی زارع، دکتر حسین آخانی و... اسامی بلند و پرآوازه محافل علمی کشور هستند که اگر آنها را نمیشناسید، بهتر این است که در موتورهای جستوجوگر نامشان را بنویسید تا با آنها آشنا شوید. کسانی که هم در بعد نظری و هم در بعد عملی روی تخصصشان سخنی نیست و با هر دیدگاه و عقیدهای نهتنها پیگیر حفظ محیطزیست ایران عزیز هستند که جرات حضور در رسانه و پاسخگویی به سوالات و شبهات را دارند. سند و دلیل دارند. اینهایی که منتفع و مدافع سد هستند، آیا چنین جرات و جسارتی دارند؟ اگر داشتند یا دارند، چرا وقتی من به گچساران رفتم و خودم را به محدوده سد رساندم من را از آنجا بیرون انداختند و حاضر به پاسخگویی به سوالات من نشدند؟ چرا از تهران تماس گرفتند و گفتند این خبرنگار حق حضور در آن محدوده را ندارد؟ چرا وقتی گزارش اول منتشر شد و بعد نمایندهای از وزارت نیرو به روزنامه آمد و پیشنهاد مناظره را قبول کرد، بعد رفت و دیگر آفتابی نشد؟ چرا اینطور جوابیه مینویسند؟
درمورد 4 ارجاع من بهعنوان خبرنگار به متن خود گزارش است برای فهم دقیق ماجرا، اما هم آن آقای سیاح و هم آن کارمند دیگر روابطعمومی و هم این آقای مسئول روابطعمومی هر سه میدانند که دلیلی ندارد یک نفر بی هیچ مقدمهای و بدون هیچ هماهنگی، یک روز مدتی قبلتر از حواشی این سد به ساختمان روزنامه بیاید، وارد تحریریه شود و شروع به توضیح درباره اقدامات شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران کند، کمی بعدتر به یک همنشینی و ناهار دعوت کند و وقتی خبرنگار نپذیرد، بعدتر که برای کاری نیاز به همکاری دارد به خبرنگار بگویند یادت هست دعوت کردیم که ناهاری بخوریم و گفتوگویی بکنیم نیامدی؟ پس همکاری نمیکنیم! البته این در شأن رسانه نیست واکنشی به کسی که وظیفهاش ارتباط با رسانههاست اما هنوز ادب و ادبیات گفتوگو با رسانه و نوشتن جوابیه را نمیداند داشته باشد؛ کسی که در شأن یک شرکت با کارنامهای (حداقل در گتوند و چمشیر) پر از شبهه اینطور حقبهجانب و سخیف نامهنگاری کند.
در بند بعدی جوابیه دوباره مسئول روابطعمومی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران گفتند در شأن این مجموعه نیست که جواب مطالبه و شبهه مردم را بدهد! آدم انگشت به دهان میماند از این سطح از استدلال و پاسخ علمی! خب یک جمله روی یک کاغذ جیبی مینوشتید تا هم درختها حیف نمیشد و هم سه صفحه دست خالی و فقدان استدلال و مدرک در تایید آبگیری چمشیر را فریاد نمیزدید.
پاراگراف 6 که منتهاالیه پاسخگویی نهاد مسئول به رسانه است. اولا در ارتباط با سد چمشیر هیچ تماس و دعوتی از سمت شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران با اینجانب صورت نگرفت و درباره سد گتوند هم دعوتی شد که بهخاطر ماموریتی دیگر امکان حضور نداشتم، حالا نمیدانستم که باید تمام کار و بارم را تعطیل میکردم تا شاهکار گتوند را برای بار چندم تماشا کنم!
بند هفتم هم که دوباره و چندباره، توسل به همان حربه نخنمای اتصال منتقدان به معاندان و فرار از پاسخگویی! مردم و دغدغهمندان محیطزیست، قاضی خواهند بود و حالا و با این متن پر از بغض و کینه، حتما بیش از پیش به افکار و مقاصد منتفعان سدسازی در ایران پی خواهند برد که به جای پاسخگویی به رسانه اینطور قلمفرسایی میکنند و مسیر توهین را به جای توضیح انتخاب میکنند.