حذف نقد فیلم در رسانه چه آسیبی به جریان‌های سینمایی می‌زند
اندازه حضور اجتماعی یک اثر سینمایی، به اندازه تمام لحظاتی است که قبل و بعد از آن و در پیرامونش شکل می‌گیرد، مخاطبان پیگیرش هستند و نسبت به آن اظهارنظر می‌کنند، خبرهای مربوط به تولید و حتی پس از نمایش آن را می‌خوانند و نقد و تحلیلش می‌کنند.
  • ۱۴۰۱-۱۰-۲۰ - ۰۰:۰۰
  • 01
حذف نقد فیلم در رسانه چه آسیبی به جریان‌های سینمایی می‌زند
چراغ‌های خاموش سینما
چراغ‌های خاموش سینما

معین احمدیان، دبیر گروه فرهنگ:شما چند بار قیصر، اجاره‌نشین‌ها، آژانس شیشه‌ای یا حتی ابد‌و‌یک‌روز را دیده‌اید؟ شاید یک ‌بار یا دو بار و شاید هم اینقدر دیده‌اید که پلان به پلانش را حفظ شدید. با این حال، این فیلم‌ها بیشتر از اینکه دیده شوند درباره‌شان حرف زده می‌شود. فیلم‌های سینمایی همچون موجود زنده‌ای هستند که حیات و ممات‌شان فقط به اندازه حضورشان بر پرده سینما نیست. اندازه حضور اجتماعی یک اثر سینمایی، به اندازه تمام لحظاتی است که قبل و بعد از آن و در پیرامونش شکل می‌گیرد، مخاطبان پیگیرش هستند و نسبت به آن اظهارنظر می‌کنند، خبرهای مربوط به تولید و حتی پس از نمایش آن را می‌خوانند و نقد و تحلیلش می‌کنند. این بخش جذاب فیلم دیدن و درباره‌اش حرف زدن اینقدر مهم است که بحث و نقدهای پیرامونی یک اثر سینمایی، خودش یک معنایی فراتر از آن اثر پیدا می‌کند و اغراق نیست اگر بگوییم که بخش مهمی از محتوایی که حول یک اثر سینمایی شکل می‌گیرد می‌تواند از خود آن اثر مهم‌تر و البته جدی‌تر شود. اتفاقا از همین نقطه جذاب است که رسانه سینما اهمیت ویژه پیدا می‌کند. مخاطبان سینمای ایران دوست دارند آدم‌های جدی با نظرگاه ویژه درمورد قیصر برایش بنویسند حتی اگر دوست نداشته باشند که آن فیلم را برای چندمین بار ببینند. دوست دارند فرآیند ساخت فیلم گاو یا دایره مینا را بارها و بارها مرور کنند و اثرگذاری و تاثیرپذیری آثار مهم تاریخ سینما از جامعه ایران را از دریچه‌های مختلف بازخوانی کنند. این اشتیاق تمام‌نشدنی برای حرف زدن، نوشتن و حتی خواندن درمورد یک فیلم سینمایی، درست از زمان پایان یک فیلم شروع می‌شود. این جذابیت زمانی بیشتر می‌شود که نوشتن درمورد یک فیلم بهانه‌ای برای نوشتن از فرامتن آن باشد. محتوایی که برای قیصر یا گوزن‌ها آماده می‌شود، قرار نیست فقط درمورد آدم‌های داخل فیلم باشد بلکه می‌خواهد از آدم‌هایی بیرون از فیلم حرف بزند که قصه این فیلم‌ها از دل آن بیرون آمده است. فیلم‌ها بهانه می‌شوند تا فضای اجتماعی پیرامونی خلق یک اثر هنری بازخوانی شوند. حتی نوشتن درمورد فیلم در میان آرا اندیشمندان و فلاسفه هم جا باز کرده است. مثلا وقتی آرای فیلسوف جنجالی مثل ژیژک را می‌خوانیم می‌بینیم که سینما ماده خام پرقدرتی برای طرح بسیاری از مسائل فلسفی است. 
ضمن اینکه زنجیره رسانه‌ای که حول محتوای یک اثر شکل می‌گیرد، این توانایی را دارد که جریان‌‌های مختلف فیلمسازی را راهبری کنند. نمونه مشهور و تاریخی مجله کایه‌دو سینما است. نقد و نظریه فیلم به‌گونه‌ای که امروز می‌شناسیم و حتی فیلم‌سازی تقریبا همه چیز خود را به نقد فیلم فرانسوی، دوره‌ای که از ۱۹۴۵ آغاز می‌شود به‌ویژه دستاوردهای مجله کایه‌دو سینما که ۱۹۵۱ راه افتاد مدیون است. این مجله معتبر فرانسوی ضمن طرح و دفاع از نظریه مولف تاکید ویژه بر «دست‌خط» مولف داشت و به کشف سینماگران مولفی همچون اورسن ولز، جان فورد، آلفرد هیچکاک و هاوارد هاکس پرداخت. پس می‌توان گفت که یک رسانه با تکنیک‌های ویژه و با هدایت ذهن مخاطب، می‌تواند تصویر ایده‌های خود را در نسبت با هنر سینما بازنمایی کند. رسانه‌ها با واژه‌سازی و نقد یک اثر، نه‌تنها حال و آینده یک پروژه هنری را تغییر می‌دهند بلکه با ریل‌گذاری در متن سینما، فرآیندها و ساختارهای تولید و نمایش یک اثر را هدایت می‌کنند. 
رسانه‌های سینمایی در انواع مختلفش، می‌توانند نظام واژگانی طراحی ‌کنند که جریان تولید از آن اثر بگیرد و اغراق نیست اگر بگوییم پروژه‌های سینمایی متناسب با همین نظام طراحی واژگان در دسته‌بندی تولید قرار می‌گیرند. از نمونه‌های این نظام واژگان می‌توان به فیلمفارسی، موج نو سینما یا حتی سینمای اجتماعی، فیلمساز مستقل و فیلمساز وابسته اشاره کرد که کارکردی بیش از هو‌وجنجال رسانه‌ای یافته‌اند و ذهن فیلمسازان و سرمایه‌گذاران سینمایی را هم جهت می‌دهند. 
رسانه‌ها نه‌تنها در زایش و شکل‌گیری یک جریان ‌سینمایی اثرگذارند بلکه در ماندگاری، برجسته شدن و بقا و حتی نابودی آن هم نقش مهم و کلیدی دارند. در چنین فرآیندی اگر رسانه‌های سینمایی دچار ضعف‌های ساختاری و ارتباطی با مخاطبان‌شان شوند، سینما هم متاثر از آن تبدیل به یک عنصر تحمیلی و بدون کارکرد برای اجتماع خود خواهد شد و اگر رسانه زمینه‌های تحول و بازآفرینی ایده‌ها را فراهم کند، خواهد توانست جریان‌سازی کند. 

    مشکل از کجا شروع شد؟
برای اینکه یک رسانه ‌سینمایی به دامچاله کلیشه‌های مرسوم تولید خبر نیفتد، ابتدا باید نسبتش را با همه گروه‌های اجتماعی معلوم کند و در شناخت حداکثری نسبت به جامعه پیرامونی خود، صاحب یک ایده نو باشد. ایده‌ای که برای سینمای ایران چشم‌انداز واقعی ترسیم ‌کند و برایش برنامه‌ریزی داشته باشد. در فضای پر‌سوءتفاهم جامعه امروز ایران، هر‌گونه سوگیری در نمایش اطلاعات با واکنش مخاطب همراه می‌شود و ناخودآگاه در همان دسته‌بندی کلیشه‌ای رسانه‌های سینمایی قرار می‌گیرد؛ دسته‌بندی‌هایی که بیشتر متاثر از جریان‌های سیاسی هستند. تولید محتوای سینمایی تحت‌تاثیر امر سیاسی نتوانست ایده‌های تازه‌ای را شکل دهد و در همان نقطه اول ارتباطش را با عموم مخاطبان سینمایی از دست داد. رسانه‌های سینمایی از انتهای دهه هشتاد به‌شدت متاثر از وقایع سیاسی قرار گرفتند و همین مانع از راهبری‌شان در حوزه فرهنگ شد. 
دهه نود دهه واگذاری پایگاه تولید محتوای سینما به دنیای مجازی بود. برخی سینمانویسان و عمده فیلمسازان از بین شبکه‌های اجتماعی، اینستاگرام را بیشتر پسندیدند. رسانه‌ای متکی به تصویر و شهرت چهره‌های سینمایی. اینستاگرام یک شمایل عجیب و حتی بی‌صورتی برای محتواهای سینمایی شکل داد. حالا بیش از اینکه درمورد ابد‌و‌یک‌روز یا قیصر حرف زده شود و نقطه‌نظر و بحث‌ها درمورد یک فیلم سینمایی عمیق شوند، تکه‌هایی از این فیلم‌ها مثل نرو سمیه یا دیالوگ مشهور کافه قیصر وایرال ‌می‌شد. مجلات سینمایی که نتوانستند خودشان را با شرایط جدید رسانه تطبیق دهند، یک‌به‌یک حذف شدند یا همان مسیری را طی کردند که انتهایش وایرال کردن تکه‌های داغ یک کنش سیاسی و اجتماعی بود. به‌نظر می‌رسد که آن شوق عمیق خواندن درباره آثار سینمایی، در حال خاموش شدن است. هنرمندان ترجیح می‌دهند با راه انداختن صفحات‌شان در فضای مجازی رسانه شخصی خودشان را داشته باشند. آنها آنقدر که عکاس‌ها و ژست گرفتن جلوی آنها را دوست دارند چندان علاقه‌ای به حرف زدن درمورد فیلم‌هایشان ندارند. جریان خزنده‌ای بی‌آنکه خودش را کامل نشان دهد در حال طراحی وضعیتی است که مرجعیت و اعتبار رسانه‌های رسمی سینمایی را ازشان بگیرد تا تمام جلوه‌گری سینمایی‌ها به ژست‌های داخل شبکه‌های اجتماعی محدود شود. وقتی رسانه‌های جدی سینما، لاغر و نحیف شوند، نتیجه‌ای هم جز این نخواهد داشت که جریان نقدنویسی از گرما و پویایی بیفتد و درنهایت رسانه‌های رسمی سینما، خالی از نقدنویسان و صاحبنظران جدی شود. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱