فاطمه طاریبخش، خبرنگار:علم و فناوری یکی از بخشهای اسناد توسعه اخیر بوده و هستند. اسنادی که مسیر پیشرفت یک کشور را در طول 5 سال پیشرو طراحی میکنند. بدون شک در وضعیت امروز باید علم و فناوری را بخش مهمی از این سندها دانست؛ اول به این دلیل که بخش عظیمی از جوانان در بستر دانشگاهها براساس سیاستهای کلان تعیینشده آموزش میبینند و دوم به این دلیل که تبدیل علم به فناوری در روند شکلگیری شرکتها و محصولات دانشبنیان میتواند تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی و حتی شاخصهای اقتصادی داشته باشد.
درحال حاضر باتوجه به پایان زمان سند توسعه ششم صحبتها حول جزئیات هفتمین سند توسعهای ایران بالا گرفته است. هرچند جستهوگریخته برخی از نادیده گرفتن نظرات کارشناسان و فعالان علم و فناوری در نگارش بندهای مربوط به این حوزه صحبت میکنند. از همین رو و برای بررسی بیشتر اولویتهای سند به سراغ حسین نادریمنش، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس و عضو کمیسیون آموزش نقشه جامع علمی کشور رفتهایم تا از او درباره این نقشه و سند توسعه هفتم بپرسیم. در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
حسین نادریمنش، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تربیتمدرس درباره نحوه سیاستگذاری در حوزه علم و فناوری و توجه به چالشهای این حوزه در سند هفتم بیان کرد: «شاید مهمتر از چالش این است که باید درک کنیم در مهندسی علم و فناوری کشور کجا هستیم. اگر دهه جنگ را کنار بگذاریم و سه دهه بعد از جنگ را بررسی کنیم، باید عنوان کرد در دهه 70 ما مشکل جدی ظرفیت دانشگاهها را داشتیم. یعنی مشکل آموزشی جدی داشتیم که بتوانیم رشتهای را راهاندازی کنیم یا دانشگاه جدیدی راه بیندازیم که دانشجویان پشتکنکور نمانند و با همکاری دانشگاه دولتی و غیردولتی موفق شدیم تا این ماموریت را انجام دهیم و نسل یک دانشگاههای ما به مرحله قابل قبولی رسید. در دهه 80 نسل دو دانشگاهها در دستورکار قرار گرفت و همزمان نوشتن سندی 20ساله نیز در سال 82 آغاز و سال 83 سند به اتمام رسید که براساس آن باید تا سال 1404 ایران از نظر دانشبنیانی در منطقه اول شود. بحث پژوهش از این دهه بهصورت جدی مطرح شد و از این دهه بهسمت نسل دوم دانشگاهها حرکت کردیم.»
در دهه 90 باید به دانشگاه نسل 3 میرسیدیم
نادریمنش درباره پیشرفت کشور در حوزه پژوهش و نسل دوم دانشگاهها عنوان کرد: «ما موفق شدیم در سال 81 که من عضو ستاد نانو بودم، در طول یک سال 8 مقاله در حوزه نانو منتشر کنیم. درحالحاضر بیش از روزی 8 مقاله در این حوزه منتشر میکنیم که نشان از رشد در این حوزه است. در دهه 80 در رشد پژوهش و نوع دوم دانشگاهها بهخوبی جلو رفتیم. در سند 20ساله هم آورده بودیم که تا سال 1404، در حوزه تولید علم و شاخصهای علم و فناوری در منطقه اول شویم که خوشبختانه این اتفاق افتاد، یعنی در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 ما در منطقه از نظر تولید علم به این جایگاه رسیدیم.»
او در ادامه تصریح کرد: «TRL مخفف سطح آمادگی فناوری است و سطوح مختلفی دارد. درواقع علمی که در دانشگاه است یا دانش است یا نمونه آزمایشگاهی که به آن TRL سطح یک میگویند. ما باید در دهه 90 بهسمت نسل سوم دانشگاهها پیش میرفتیم که نسل کارآفرین را تربیت کنیم و این TRLیکها را تبدیل به فعالیتهای نو کنیم. درواقع به شرکتهای جدی تولیدی دانشبنیان برسیم و از سمت دیگر در داخل و خارج کشور بازار ایجاد کنیم، اما این فرآیند بهدلایل مختلف در دهه 90 بهاندازه کافی خوب پیش نرفت.»
مسالهمحوری صرفا با دفاتر ارتباط با صنعت محقق نمیشود
نادریمنش درباره علل نرسیدن کشور به دانشگاههای نسل 3 گفت: «در کشور ما نه بخش خصوصی و تولیدی واقعی است که مبتنیبر دانش خودمان باشد، همچنین دانشگاههای ما نیز چون عموما با پول نفت اداره میشوند و به همین دلیل مسالهمحور نیستند و به صنعت پاسخ نمیدهند؛ هرچند بحثهای جدی ارتباط دانشگاه با صنعت را دفتر کاربردی ارتباط با صنعت در دانشگاهها پیش میبرد، اما از این راه مساله حل نمیشود. باید پلتفرمهایی مثل پارکهای علم و فناوری جدیتر گرفته شوند. وظیفه آنها این است که پژوهشها هدفمند و کاربردی شوند درنتیجه به ایجاد هستههای فناوری و مراکز پیشرشد و رشد و شرکتهای بالغ میرسند. بعد از آن نیز پارکهای دانشگاهی و استانی شکل میگیرند.»
او در همین زمینه افزود: «برنامه هفتم نیز باید برنامهای باشد که از نگاه دانشی و دانشگاهی کمک کند که دانشگاههای نسل 3 و 4 شکل بگیرند. این مورد به این معنی نیست که تمام 2 هزار یا 3 هزار موسسه آموزش عالی ما بهسمت دانشگاههای نسل 3 و 4 بروند. حداقل باید بخشی از دانشگاههای ما که عموما دانشگاههای توانمند هستند به این نسل برسند.»
سهم کمتر از یک درصدی 7 هزار شرکت دانشبنیان در GDP
او درباره اهمیت رسیدن به دانشگاههای نسل 3 در ایران گفت: «به چند دلیل باید این کار را انجام دهیم، اول اینکه طبق گزارشهایی که وجود دارد ما بیش از 7 هزار شرکت دانشبنیان داریم، اما اگر سهم آنها را در GDP نگاه کنیم کمتر از یک درصد است. البته برخی میگویند تا 3 درصد و برخی میگویند 0.45 درصد است، درصورتیکه این تعداد شرکت دانشبنیان باید حداقل 10 درصد GDP را ایجاد کنند که قطعا GDP را قویتر خواهند کرد. برای مثال در آلمان 70 درصد اقتصاد را شرکتهای SME یا کوچک و متوسط که دانش و فناوری را تولید میکنند، شکل میدهند.»
رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس در همین خصوص اضافه کرد: «اگر این هستههای کوچک دانشی شکل بگیرد اولا فارغالتحصیلان ما محیط کار دارند و مجبور نمیشوند که برای ادامه زندگی و نبود کار به خارج از کشور مهاجرت کنند. پس باعث ایجاد کسبوکار و حفظ نیروهای نوین میشوند. دوم اینکه شرکتهای دانشبنیان (کوچک و متوسط) بهدلیل اینکه تولیدمحور هستند، میتوانند ارزش افزوده ایجاد کنند. در ادامه نیز چون وابسته به دانش هستند، خودبهخود در دانشگاهها سرمایهگذاری میکنند، درنتیجه گردش مالی پایداری برای دانشگاهها ایجاد میشود و دانشگاهها، بودجههایی از جنس وابستگی کمتر به نفت خواهند داشت.»
نادریمنش با اشاره به اینکه شرکتهای دانشبنیان ماهیت رقابتی دارند، بیان کرد: «درنتیجه با فراگیری شرکتهای دانشبنیان بازار رقابتی میشود و کشور دیگر بهسمت خامفروشی نمیرود و بهرهوری معادن و نفت و گاز و تولیدات مختلف بالا میرود. درواقع اعتمادی ایجاد میشود که باعث تضمین کیفیت ملی است، درعینحال میتوانیم با بیرون از کشور رقابت داشته باشیم. یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم اگر خواستار عبور از این شرایط هستیم، باید بهصورت جدی به بحث فناوری دانشبنیان و ایجاد هستههای کوچک و متوسط دانشی و ایجاد تسهیلات برای آنها در محیطی کاملا رقابتی توجه کنیم. این اصول باید در برنامه هفتم ما شکل بگیرد.»
ریلگذاری سند هفتم تولیدمحور باشد
نادریمنش با تاکید بر اینکه سند هفتم باید چند رکن اصلی داشته باشد، عنوان کرد: «بنابراین برنامه هفتم باید در حوزه فناوری چند اصل را داشته باشد. رکن اول این است که هدفگذاری و ریلگذاری دولت، ریلگذاری تولیدمحور باشد. این نوع ریلگذاری یعنی بانکها برای تولید، وام بیش از 3 یا 4 درصدی ندهند. نباید تورم وحشتناک داشته باشیم و سرمایه نباید در مسیرهای کاذب بیفتد. مانند اینکه زمین یا ماشین کالایی سرمایهای محسوب شود، بلکه سرمایهگذاری باید خرج خلق دانش مولد شود تا درنتیجه درآمدزایی کند و تجدیدپذیر باشد. پس باید چالشهای این راه را از نظر قوانین اصلاح کنیم. البته قوانینی مانند جهش تولید تا حدی کمک کردهاند، اما به قوانین بیشتری نیاز است. حمایت از مالکیت فکری و معنوی، حمایت از شرکتهایی که تولید با کیفیت داخلی دارند، جلوگیری از رانتها و فساد دلالهای واردکننده و کمک به اینکه محصولات خوب ما در بازارهای خارجی نفوذ کنند باید از اصول برنامه هفتم باشد.»
او در پاسخ به این سوال که برای رسیدن به نسل سوم دانشگاهها دیر است یا نه، گفت: «دیر نیست و نهایتا یکی دو حکم میخواهد. البته در برخی از صحبتهایی که با کارشناسان این حوزه داشتم، ظاهرا ادعا کردند برخی از افراد در مراکز سیاستگذاری وزارت علوم جلساتی داشتند. سندی در این مرکز درست کردند، اما متاسفانه طراحان اصلی برنامه هفتم از این اسناد استفاده نکردند. امیدوارم در ویرایش نهایی حتما از این مورد استفاده شود؛ چراکه این مهمترین گلوگاه ما است برای اینکه بتوانیم از توانمندیها استفاده بهینه داشته باشیم.»
او درباره انفعال جامعه فناوری و نوآوری کشور درمقابل تصمیمگیریها توضیح داد: «من بررسی جزئی در این خصوص نداشتهام که بتوانم بگویم این برداشت درست است یا نه، اما باید توجه کرد زمانی که وارد فاز فناوری میشویم، عملا مرتبط به بخش خصوصی میشود و کار از بخش دولتی و دانشگاهی بیرون میآید؛ اما بخشهای خصوصی روی این مورد وقت نمیگذارند و شرکت خود را اداره میکنند و جلو میروند و ماهیتا تفاوت دارند. بخشهای دانشگاهی نیز بهتازگی به این بخش وارد شدند. البته در وزارتهای صمت و... در جلساتی که ما گذاشتیم، احساس میکنم بیشتر توجه میشود؛ چراکه 10 کارگروه مختلف در وزارت صمت برای حوزههای فناورانه گذاشتند. مثلا در رابطه با تجهیزات پزشکی کاملا اعداد و ارقام را درآوردند و فناوران در این خصوص مطالبه میکنند.» رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اینکه ما سالانه بین 1.5 تا 1.7 میلیارد دلار تجهیزات پزشکی وارد میکنیم، گفت: «اگر بتوان این موارد را در داخل تولید کرد قطعا بهصرفه خواهد بود. نزدیک به 2.2 میلیارد دلار پول برای واردات دارو میدهیم و هرچقدر این محصولات را در داخل تولید کنیم، بهتر خواهد بود. البته 700 میلیون دلار آن مواد اولیه است که همه آن مواد اولیه نیست و بسیاری API است و بالای 1.5 میلیارد دیگر محصول نهایی و کیتهای مختلف است. احساس میکنم که همه این موضوع را متوجه میشوند که در حوزه علم و فناوری مسیر درست کدام است اما کند پیش میروند. سرعت و جسارت بیشتری میخواهد و نیاز دارد تا محیط پاکسازی شود که افراد بتوانند رقابت کنند. از سمت دیگر نیز ما تعداد زیادی شرکت دانشبنیان ایجاد کردیم اما ارزیابی دقیقی نیست که تمام اهداف خود را پیاده میکنند یا نه.»
نقشه جامع علمی باید هر 5 سال بهروزرسانی شود
عضو کمیسیون آموزش نقشه جامع علمی کشور، ارزیابیای از این نقشه داشت و توضیح داد: «در ستاد نقشه جامع علمی بهصورت جدی مسائل مختلف پیگیری میشود. نکتهای که وجود دارد این است که این نوع نقشهها باید هر 5 سال یکبار بهروزرسانی شوند. ایراد اصلی این است که این سند باید ارزیابی جدی شود و هر5سالبه5سال چشمانداز آیندهپژوهی بهروزتر شود و تیم نظارتی ارزیابی آن بیشتر و کنترلشده باشد و در این فرآیند کمک کند.» نادریمنش با اشاره به اینکه به نقشه جامع علمی نمره قبولی میدهد، گفت: «اما معتقدم این ساختار هنوز با ساختارهای اجرایی کشور آنطورکه باید و شاید انطباق ندارد. در اصل زمانی که به ساختارهای اجرایی میرسند، مشکل ایجاد میشود و وظایف خود را انجام نمیدهند. ابزارهای اجرایی وظایف خود را انجام نمیدهند و برای این نقشه ابزار تاثیرگذاری وجود ندارد. سعی میکنند که ابزارها بیشتر شود اما هنوز با عملیاتی شدن نقشه فاصله داریم. البته باید توجه داشت که شورای انقلاب فرهنگی بیشتر وظیفه سیاستگذاری دارد و نه اجرا، زمانی که سندی نوشته میشود این بخشهای اجرایی و مقننه کشور است که در راستای آن نقشه باید سیاستهای اجرایی و پیادهسازی آن را درقالب برنامههای 5ساله تغییر دهد. شاید بخشی از اجرایی نشدن این نقشه مربوط به دستگاههای اجرایی شود.»
او در ادامه با تاکید بر اینکه نقشه جامع توسط تیمهای اکثرا دانشگاهی نوشته شد، بیان کرد: «من در آن زمان برخی از قسمتهای آن را قبول داشتم و برخی دیگر را نه. خوبی سند این است که میتوان آن را ارزیابی کرد و تغییر داد. زمانی که نوشته شد، سعی کردند با توجه به نیازهای روز باشد. اما نکته این است که باید هر5سال بهروزرسانی شود. اگر قسمتی براساس سیاستگذاری و ریلگذاری باشد که آن قسمت را میتوان بهراحتی اصلاح کرد. البته این سیاستها حرفهای کلی است و نیاز به برنامههای اجرایی دارد و خطکشهایی که آن را طراحی و اجرایی کند. آیا میتوان با آن مشکلات را حل کرد؟ نه نمیتوان؛ چراکه یک سند است.»
اسناد راهبردی در پیادهسازی به مشکل میخورند
رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس در پایان با اشاره به اینکه اسناد راهبردی در پیادهسازی به مشکل میخورند، افزود: «در دنیا نیز این مورد وجود دارد. زمانی مجله بیزینس هاروارد که برای دانشکده بازرگانی بود، گزارشی نوشت که بررسی برنامههای راهبردی آمریکا بود. از هر برنامه راهبردی خوبی که نوشته میشد، 9 سند با شکست مواجه میشود چون در مورد پیادهسازی آن خوب فکر نمیکنیم. در چین از هر 10 سند، 7 سند با شکست مواجه میشود. بهعبارت دیگر اگر برای این اسناد برنامه اجرایی و پیادهسازی نداشته باشید و خوب فکر نکنید، شکست میخورد. یکی از ایرادهای ما کمتوجهکردن به بخش پیادهسازی اجرایی و عوامل و نیازهای اجرایی است که شامل مدیریت بودجه و برنامهریزی است که در اکثر اسناد استراتژیک و راهبردی وجود دارد.»