روز پنجشنبه محمد مرندی، مشاور رسانهای تیم مذاکرهکننده ایران یا به تعبیر دقیقتری که خودش میگوید مشاور رسانههای بینالمللی تیم مذاکرهکننده ایران در یک گفتوگوی اینترنتی با علی علیزاده حاضر شد تا به این سوال پاسخ دهد که سرنوشت برجام پس از اعتراضات اخیر ایران چیست؟ مرندی بهطور خلاصه این سوال را اینگونه پاسخ میدهد: «در روز آخر مذاکرات وین، جوزف بورل یک متن را ارائه داد که جمعبندی تیم مذاکرهکننده از آن رسیدن به توافق بود. تیم مذاکرهکننده ایرانی بعد از بازگشت به ایران برای اینکه متن شفافتر شده و باب سوءاستفاده غربیها بسته شود تغییراتی را روی متن اعمال کرد تا متن دقیقتری تنظیم شده و سپس این متن به جوزف بورل ارائه شد که بورل نیز آن را تایید کرد و پیشنهادات ایران را منطقی خواند. طرف آمریکایی که در آن زمان درگیر برگزاری انتخابات کنگره بود با هدف به تعویق انداختن توافق به بعد از انتخابات پیشنهادهای نامربوط جدیدی را روی میز گذاشت که نشان از نداشتن اراده واشنگتن برای رسیدن به توافق داشت. ایران نیز فارغ از متنی که تا آن زمان آماده شده بود پاسخ موارد نامربوط طرف آمریکایی را داد. بعد از انتخابات نیز ماجرای التهابات ایران انگیزه امتیازگیری را در طرف غربی تقویت کرد و همین امر باعث شد تا رسیدن به توافق به تعویق بیفتد. درحال حاضر با فروکش کردن التهابات فضا برای توافق بر مبنای همان متنی که در گذشته آماده بود به وجود آمده و صحبتهایی هم طی این مدت شده است و مساله باقی مانده درحال حاضر مطالبات آژانس است که مدیرکل آژانس نیز قرار است در همین راستا به ایران بیاید و اگر مساله آژانس حل شود توافق هم میتواند صورت بگیرد. البته نمیشود قطعی صحبت کرد اما شرایط بهگونهای است که احتمال رسیدن به توافق منطقیتر است.» پیش از این در گزارشهای متعددی در «فرهیختگان» به گزارههایی که مرندی اکنون مطرح میکند پرداخته بودیم.
این بخش البته تنها قسمت این گفتوگوی 3 ساعته نیست. طی این گفتوگو سیری از اظهارنظرهای طیفهای مختلف سیاسی نیز مورد بررسی قرار میگیرد که در طول مدت مذاکره کارکردی جز تضعیف تیم مذاکرهکننده نداشته است. اظهاراتی که از جعل روایت مسیر مذاکرات آغاز شده و گاه تا طرح اتهامات اثباتنشده و گاه توهینآمیز خطاب به تیم دیپلماسی دولت سیزدهم نیز پیشروی میکند.
مرندی آمریکایی است
بعد از آنکه ماجرای تابعیت برخی دولتمردان پیشین در فضای رسانهای سروصدا پیدا کرد برخی از چهرهها و رسانههای نزدیک به جناح اصلاحطلبان مترصد فرصتی نشسته تا تلافی یک دعوای سیاسی را بر سر منافع ملی در حوزه سیاست خارجی تخریب کنند. اما باید به این امر نیز توجه شود که تلافی بدون منطق نهتنها سیاست خارجی بلکه هویت رسانهای مدعیان را نیز ازبین میبرد. بعد از آنکه حسین دهباشی در توییتی محمد مرندی را بدون ارائه هیچ مدرکی شهروند آمریکا و متعهد به وفاداری به این کشور توصیف کرد، چهرههای اصلاحطلب و رسانههای منتسب به آنها به این اتهام ضریب داده و بعدها افرادی خارج از جناح اصلاحطلبان نیز همین اتهام بدون سند را تکرار کردند. محمد مرندی داشتن گذرنامه آمریکایی و سوگند وفاداری به این کشور را تکذیب میکند و ابهام بهوجودآمده را اینگونه توضیح میدهد که در زمان تحصیل پدرش در آمریکا که به زمان پیش از انقلاب بازمیگردد، در این کشور متولد شده و بعد از انقلاب به ایران بازگشته است. اتهامزنی درمورد گذرنامه آمریکایی مرندی درحالی است که در زمان حضور وی در تیم مذاکرهکننده دولت روحانی چنین اتهاماتی از جانب اصلاحطلبان مطرح نمیشد اما در اوج مذاکرات باقری با طرفهای غربی باب اتهامزنی برای اعمال فشار به تیم دیپلماسی دولت سیزدهم گشوده شد. اتهامزنیای که اظهارات متناقض چهرههایی چون سعید لیلاز نشان داد چیزی جز منافع حزبی هدف آن نبوده است.
بالاخره از نظر شما برجام خوب است یا بد؟
بعد از آنکه بورل در اوایل شهریورماه از منطقی بودن پاسخهای ایران سخن گفت ارزیابیها در فضای داخلی ایران، رسیدن به توافق را تداعی نمود. تیم دیپلماسی ایران تصمیم گرفت برای در دست گرفت فضای رسانهای جزئیاتی از دستاوردهای توافق را در اختیار رسانهها قرار دهد تا ماجرای توافق موقت در سال 2015 تکرار نشده و طرف ایرانی مانع از ارائه گزارهبرگهای ادعایی از محتوای توافق و مصادره به مطلوب فضای افکار عمومی بهنفع غرب شود. یک روز بعد از این جلسه و قبل از اینکه توافقی صورت بگیرد اخبار جلسه باقری در رسانهها درز پیدا کرد و برخی رسانههای اصلاحطلب برخلاف توافق صورتگرفته به نقد محتوا پرداخته و حتی برخلاف مواضع پیشین خود بازگشت به برجام را نامطلوب توصیف کردند. بهطور مثال یکی از روزنامههایی که دولت سیزدهم را به توافق نکردن و از دست رفتن فرصت متهم میکرد به گفتوگویی با سعید لیلاز پرداخته است که در آن لیلاز صراحتا دستیابی به بمب اتم را مطلوب توصیف کرده و عبارت امیدوارم برجام امضا نشود را به کار میگیرد. عبارتی که به تیتر رسانههای اصلاحطلب تبدیل شد و باعث شد آنها به یکباره موضع خود را از «توافق کنید» به «توافق نکنید» تغییر دهند تا نشان دهند رسیدن به توافق تنها زمانی از نگاه این جناحها مطلوب محسوب میشود که دستاورد حزبی و تبلیغاتی نیز داشته باشد.
هرچی واعظ بگه!
اگر همانطور که دولت روحانی با خطاب قرار دادن ظریف بهعنوان سردار دیپلماسی مذاکره را به میدان نبرد تشبیه میکرد این تشبیه مورد اجماع را به درستی بپذیریم به تبع آن باید قبول کنیم که به قواعد جنگی نیز پایبند باشیم. اعتماد نکردن به سربازان دشمن و اطلاعات آنها شاید یکی از اصول اساسی این نبرد تلقی شود. اصلی که بهراحتی توسط برخی رسانهها و خبرنگاران آن زیر پا گذاشته شد. علی واعظ تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران در امور ایران و ازچهرههای نزدیک به رابرت مالی، عضو گروه مذاکرهکننده آمریکا است که در چند ماه اخیر به مرجع خبری اصلاحطلبان تبدیل شده است و پای ثابت اتاقهای گفتوگوی آنها است. بعد از آنکه واعظ در مصاحبه با یکی از روزنامههای داخلی توافق موقت را نسبت به توافق برجام مطلوب توصیف کرد، این خط توسط بسیاری از اصلاحطلبان نیز به کار گرفته شد و سعید لیلاز نیز در مصاحبه ضدبرجامی خود رسیدن به یک توافق موقت را مطلوب توصیف کرد. درحالی علی واعظ یعنی سرباز دیپلماسی آمریکا به تئوریسین سیاست خارجی برخی رسانههای داخلی تبدیل شده است که اعضای تیم دیپلماسی ایران به بهانههای مختلف مورد هجمه این رسانهها قرار میگیرند. بهانههایی که محدود ماندن به سطح طویل بودن میز گفتوگوی رئیسجمهور با پوتین، آنها را مضحک و گاه مغرضانه جلوه میدهد.
دیپلماسی فریدونی
در گفتوگوی پنجشبهشب، مرندی که در تیمهای مذاکرهکننده هر دو دولت روحانی و رئیسی حاضر بوده است درمورد سابقه تضعیف تیم دیپلماسی به عبارت «خزانه خالی است» روحانی اشاره کرده و به نقل از یکی از اعضای تیم دیپلماسی سابق میگوید غربیها در جلسه مذاکره با کنایه گفتهاند شما که خزانهتان خالی است هستهای را برای چه میخواهید؟ مشاور رسانههای بینالمللی تیم مذاکرهکننده درمورد اقدامات ضداقتدار دولت روحانی به حضور حسین فریدون در تیم مذاکره نیز اشاره کرده و حضور وی را اقدامی برای تحت فشار قرار دادن تیم دیپلماسی توصیف کرده تا توافق هرچه سریعتر صورت گیرد. اقدامی که مرندی روایت میکند یکمرتبه به تنش لفظی شدید بین ظریف و برادر روحانی نیز انجامیده است. مرندی در ادامه فشارهای رئیسجمهور را عاملی موثر بر مذاکرات دور ششم وین نیز توصیف میکند. عاملی که باعث شد تیم مذاکرهکننده تحت فشار تن به تعهدات فرابرجامی بدهد که پیش از این در گزارش «گاف بزرگ عراقچی» در «فرهیختگان» به آن پرداختیم. نکته جالب توجه این است که این خط تضعیفکننده تیم مذاکره را گاه خود ظریف نیز با ناتوان توصیف کردن سیستم دفاعی کشور در برابر بمبهای آمریکا تداوم میداد تا نشان دهد اساسا درک صحیحی از اهرم قدرت مذاکراتی بر فضای فکری دولت روحانی حاکم نبوده است.