میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بینالملل:در روزهایی که جنگ اوکراین و حواشی مرتبط با آن همه توجهات را به سوی خود معطوف کرده است؛ اوضاع سیاسی در منطقه بالکان هم چندان مساعد نیست و هر لحظه انتظار بالا گرفتن تنشها و تبدیل آن به یک درگیری تمام عیار سیاسی و نظامی وجود دارد. با توجه به پیشینه درگیریهای خونین نظامی در این نواحی (دهه 1990 میلادی) از یک سو و ترکیب متنوع قومی و دینی ساکنان آن از سوی دیگر، همواره به این منطقه به چشم انبار باروت یا در تعبیری دیگر آتش زیر خاکستر نگریسته شده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد جنگ اوکراین از این ظرفیت برخوردار است که جرقه درون انبار باروت را رقم زده یا همان بادی باشد که آتش زیر خاکستر را بار دیگر شعله ور میسازد. در همین راستا تنشهای اخیر منطقه بالکان و چگونگی ارتباط آن با بحران اوکراین، موضوعی است که مورد توجه تحلیلگران نشریه «اخبار دفاعی آمریکا» قرار گرفته است. «تام کینگتون» و «سباستین اسپرنگر» دو تحلیلگری هستند که در شماره اخیر این نشریه به نکاتی در رابطه با شرایط میدانی جنگ اوکراین و همچنین به ارتباط تحولات بالکان با این جنگ پرداختهاند. اگرچه روشن است که این تحلیل با نگاه جانبدارانه نسبت به ناتو و جهان غرب نگاشته شده و بهطور قطع تنها زاویه خاصی از واقعیت ماجراها در بالکان را تحت پوشش قرار میدهد؛ اما از جهت شناخت نسبی رویکردها و موقعیت ناتو و جهان غرب در جنگ اوکراین و همچنین پیوندهای موجود میان بروز تنشهای اخیر در بالکان و تداوم بحران در اوکراین، میتواند حائز اهمیت تلقی شود.
بازیگری ناتو در بیرون از منازعه
از منظر «تام کینگتون» و «سباستین اسپرنگر» تحلیلگران نشریه «اخبار دفاعی»، تا به این لحظه میتوان ناتو را پیروز میدان جنگ در اوکراین تلقی کرد. آنها دلایلی را در این زمینه مطرح میکنند، مانند اینکه نیروی تهاجمی روسیه نسبت به ابتدای جنگ تضعیف شده و ملتهای مختلف برای پیوستن به ناتو پیشگام شدهاند. با این همه در نگاه آنها پیروزی اصلی ناتو از جای دیگری سرمنشا میگیرد؛ اینکه ناتو ضمن حفظ فاصله و بدون ورود مستقیم به درگیری، توانسته از اوکراین حمایت و پشتیبانی کند. در واقع آنها معتقدند که ناتو در طی این جنگ در مسیر درست و خوبی حرکت کرده؛ چراکه در عین حال که سازمان بهعنوان یک مجموعه خود را بیرون از منازعه نگاه داشت، دست اعضا را بهصورت انفرادی باز گذاشت تا با ارسال تجهیزات و کمکهای نظامی به اوکراین، در جهت تضعیف روسیه و ممانعت از موفقیت آن گام بردارند. بدین ترتیب است که ناتو بدون شلیک حتی یک گلوله تاکنون پیروز میدان تلقی میشود. حالا با فرا رسیدن زمستان و پایین آمدن دما، مقامات غربی انتظار دارند که وقفهای در جنگ ایجاد شود؛ اما اینکه آیا این وقفه میتواند به آغاز مذاکرات میان روسیه و اوکراین منجر شود، هنوز روشن نیست.
کمبود تجهیزات نظامی؛ چالش میدانی ناتو
در شرایطی که تحلیلگران نشریه «اخبار دفاعی» آمریکا، ناتو را پیروز کنونی منازعه اوکراین معرفی میکنند، در ادامه تحلیل خود نمیتوانند نگرانیها نسبت به ضعفهای ناتو درصورت طولانی شدن جنگ را پنهان کنند. در این راستا آنها به شکلی صریح اعتراف میکنند که در روی زمین و در صحنه میدانی جنگ یک چالش و معمای سخت در حال ظهور است. مهمات اوکراین و متحدانش در حال اتمام است. «کینگتون» و «اسپرنگر» تاکید میکنند که اخیرا از سوی چندین مقام غربی آمارهای هشداردهندهای در مورد تجهیزات توپخانهای منتشر شده است. در همین راستا اظهارنظری با این مضمون به «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نسبت داده شده که «مهماتی که اوکراینیها در طی یک هفته شلیک میکنند، به همان مقداری است که غرب میتواند آن را در طی یک ماه تولید کند.» در کنار این اظهارنظر رئیس ستاد مشترک آمریکا، ژنرال «میکائیل بایدن» یکیدیگر از فرماندهان ارشد نظامی ایالات متحده هم میگوید: «در حال حاضر بحثی کاملا جدی در مورد آمادگی صنایع دفاعی برای افزایش ظرفیت تولید وجود دارد.» از نظر این ژنرال آمریکایی، کمبودهای در حال ظهور در مسیری قرار گرفتهاند که ملاحظات عملی را در رابطه با چگونگی پیشبرد جنگ ضروری میسازد. این یک بحث مهم آینده است، ما به چه میزان و به چه مدت قادریم حمایتمان را از اوکراین حفظ کنیم؟
بحث ذخایر و تجهیزات نظامی، حتی در خارج از اوکراین هم یک عنصر کلیدی برای برنامههای دفاعی ناتو تلقی میشود. در این راستا برخی افراد مانند «راب بائر» یکی از اعضای کمیته نظامی ناتو، شروع به طرح سوالاتی در مورد مخارج مهم ناتو کردهاند؛ برنامههایی که بعد از الحاق کریمه از سوی روسیه به اجرا درآمده و البته نتوانستهاند به ذخایر کافی برای سازمان تبدیل شوند.
بالکان؛ اهرم فشار روسیه بر ناتو
نویسندگان نشریه اخبار دفاعی پس از بحث مشکلات میدانی ناتو در اوکراین، به موضوع مهم دیگری توجه نشان میدهند که بهطور قطع بر آینده عملکرد ناتو در اوکراین و حتی در سراسر اروپا بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در این راستا «تام کینگتون» و «سباستین اسپرنگر» معتقدند که بادهای جنگ اکنون به حیاطخلوت ناتو در بالکان رسیده است؛ جایی که تلاشهای حامیان روسیه برای بیثباتسازی منطقه اثرات موفق خود را بروز داده است. در این مسیر آنها به اظهارات «وسکو گارسویچ» سفیر سابق مونتهنگرو در ناتو و پروفسور کنونی روابط بینالملل دانشگاه بوستون آمریکا استناد میکنند. این مقام سابق مونتهنگرو میگوید: «عملکرد ناتو در منطقه تاکنون خوب بوده است. اما در حال حاضر این سازمان با فعالیت فزایندهای از سوی روسیه مواجه شده است که هدف ویژه آن متوقف ساختن این حرکت مثبت است. « ظاهرا در ابتدای سال همه چیز برای ناتو خوب به نظر میرسید چراکه اعضای منطقهای مانند آلبانی، کرواسی، مونتهنگرو و مقدونیهشمالی در برابر همدردی برخی سیاستمداران محلی با روسیه، رویکرد بیتفاوتی را در پیش گرفته بودند. اما آنگونه که غرب و ناتو انتظار داشتند این شرایط مثبت تداوم نیافت و مسیر کشورهای حوزه بالکان به تدریج با غرب زاویه پیدا کرده و وزن متحدان مسکو در این نواحی سنگینتر از قبل شد.
صربستان در نقش متحد آشکار روسیه
در شرایطی که رویکرد رسمی و اولیه برخی کشورهای حوزه بالکان به همراهی با غرب متمایل بود، سیاستمداران صربستان از همان ابتدا با پیوستن به ناتو و اعمال تحریمها علیه مسکو مخالفت کرده و در عوض با استناد به میراث مشترک اسلاوها و ایمان ارتدوکس، در جهت برقراری ارتباط نزدیکتر با روسیه کوشیدند. بر این اساس در حالی که سارایوو نسلکشی انجام شده بوسیله فرماندهان پشتیبانی شده از جانب صربها را بازخوانی میکرد، صربها سال 1999 و بمباران پایتخت خود بلگراد توسط جنگندههای ناتو را به یاد میآوردند. آنها در ماه سپتامبر با روسیه توافقی را امضا کردند که بر مشورت متقابل میان دو کشور در «عرصه سیاست خارجی» تاکید داشت. در عین حال میان مسکو و بلگراد همکاریهای دفاعی تنگاتنگی در جریان بوده است؛ صربها جنگندههای میگ، سیستمهای دفاع هوایی و تانک از روسیه میگیرند و حتی به مسکو اجازه دادهاند دفتری در داخل وزارت دفاع این کشور باز کند. در کنار این موارد، صربها دست به اقدام دیگری هم زدهاند که اگرچه ممکن است موجبات نگرانی روسها را فراهم کند، اما بهطور قطع باعث آزردگی مقامات ناتو خواهد شد. صربستان به سوی خرید تسلیحاتی از چین گام برداشته و در این راستا نخستین خریدار اروپایی تسلیحاتی این کشور در سال 2022 با خرید سیستم موشکهای زمین به هوای FK-3 و پیش از آن پهپادهای CH-92A بوده است.
«گارسویچ» سفیر پیشین مقدونیه در ناتو درباره یکیدیگر از اثرات جانبی سیاستهای روسیه بر صربستان نیز سخن میگوید؛ رهبران صربها با مشاهده اقدامات روسیه در اوکراین، با اعتمادبهنفس بیشتری ادعاهای ارضی خود را نسبت به مناطق مرزی صربنشین خارج از مرزهایشان مطرح میکنند. موضوعی که اولین بازتاب آن را میتوان در همسایه دیوار به دیوار صربستان یعنی بوسنیوهرزگوین، مشاهده کرد.
روسها و توازن شکننده نیروها در بوسنیوهرزگوین
به نظر میرسد تحلیلگران نشریه «اخبار دفاعی» بر این باور هستند که بوسنیوهرزگوین را میتوان قربانی اصلی رقابت روسیه و غرب در اروپا تلقی کرد. آنها ضمن اشاره به موزانه قوا و تقسیم قدرت ظریف و دقیقی که در میان جوامع قومی این کشور پس از جنگ بالکان به وجود آمده است، اکنون حفظ این شرایط را بهشدت در معرض خطر میبینند. جمهوری خودمختار با اکثریت قومی صرب که به نام «جمهوری صربسکا» شناخته شده و تحت حمایت صربستان قرار دارد، اکنون در معرض جدایی از بوسنیوهرزگوین قرار گرفته است. حضور و نقش روسیه در این جمهوری نیز قابل ملاحظه است چنانکه تعلیم نیروی پلیس این جمهوری برعهده مسکو است. علاوهبر این در ماه سپتامبر و در جریان ملاقات برنامهریزیشده پوتین با «میلوراد دودیک»، رئیس منطقه صربسکا، وی علنا غرب را در تحریک روسیه برای تهاجم به اوکراین مقصر دانست.
با در نظر گرفتن این تحولات نیروهای حافظ صلح در بوسنیوهرزگوین به بیش از 1000 نفر افزایش یافته است، اما به عقیده «عصمت فاتح کانکار» همکار برنامه مشارکت برای صلح در کالج ناتو، تردید جدی وجود دارد که این تغییر بتواند شرایط بهتری ایجاد کند؛ چراکه اتحادیه اروپا میداند که در صورت بروز هرگونه مشکلی در بوسنیوهرزگوین، این مقدار نیروی حافظ صلح کافی نخواهد بود. در عین حال عصمت فاتح بر این نظر است که جنگ اوکراین فرخوانها را در جمهوری صربسکا برای جداییطلبی و برچیدن سلطه بوسنیوهرزگوین تشویق کرده است. این حرکتها در زمانی انجام گرفته که سفیر روسیه میگوید که در صورت تمایل بوسنی به الحاق با ناتو، این کشور میتواند گزینه اوکراین را مد نظر قرار دهد.
کوزوو؛ آتش زیر خاکستر
مورد کوزوو را میتوان کاملا مجزا از شرایط بوسنیوهرزگوین تلقی کرد. صربستان در سال 1999 تلاش کرد تا جنبش جداییطلبی را که بوسیله گروههای قومی آلبانیاییتبار در کوزوو ایجاد شده بود، سرکوب کند. با این همه پس از مداخله ناتو و بمباران بلگراد توسط جنگندههای این سازمان، کشور مستقل کوزوو تاسیس شد و توسط ایالات متحده و بیشتر کشورهای غربی مورد شناسایی قرار گرفت؛ هرچند که روسیه و چین از شناسایی رسمی آن امتناع کردند.
در سایه چنین وضعیتی است که اکنون یک جنجال به ظاهر کوچک بر سر تصمیم کوزوو برای توقف استفاده شهروندان صربتبار از وسایل نقلیه پلاک شده در صربستان، میرود تا به کشیده شدن ماشه خشونتها در این منطقه تبدیل شود. این مساله پس از آن شکل جدیتری به خود گرفت که قضات صرب تبار و 500 افسر پلیس منطقه صربنشین کوزوو دست از کار کشیدند.
مونتهنگرو صحنه درگیری بیپایان حامیان مسکو و غرب
«کینگتون» و «اسپرنگر» در بررسی اوضاع مونتهنگرو، از آن بهعنوان کشوری یاد میکنند که تا زمان استقلال در سال 2006 شریک صربستان در فدراسیون محسوب میشد. علاوهبراین آنها این ادعا را مطرح میکنند که به باور بسیاری از تحلیلگران سیاسی، روسیه در پس پرده کودتای ناموفقی قرار داشت که در سال 2016 رخ داد و هدف آن نیز جلوگیری از پیوستن این کشور به ناتو بود. با این حال مونتهنگرو یک سال بعد به ناتو ملحق شد، اما بهرغم الحاق به ناتو، در طی این سالها منازعه میان سیاستمداران حامی روسیه و غرب همچنان تداوم یافته است. بهعنوان یک نمونه بارز، در ماه سپتامبر مونتهنگرو 6 دیپلمات روسیه را از کشور اخراج کرد، آن هم به این علت که «راسکو کونیویچ» وزیر دفاع حامی غرب روسیه را به دست داشتن در حمله سایبری بزرگی به کشور متهم میکرد. اما درست یکماه بعد از این رخداد، مخالفان وزیر دفاع در پارلمان موفق به برکناری وی شدند.
تضعیف از درون، استراتژی جدید روسیه در برابر ناتو
درنهایت نویسندگان نشریه اخبار دفاعی بر این باور هستند که روسیه از طریق اهرمهایی چون صربستان یا شکافهای قومی موجود در دیگر کشورهای بالکان به دنبال فشار بر ناتو است. آنها به گفتههای «گارسویچ» استناد میکنند که از احتمال بهرهگیری روسیه از این ابزار سخن میگوید. این [حمایت از جداییطلبی] برگ برندهای است که آنها از آن استفاده نخواهند کرد، اما تلاش میکنند که کشور [بوسنیوهرزگوین] را ضعیف و ناتو را مشغول نگاه دارند. این همان اتفاقی است که در مولداوی و قفقاز نیز رخ داده است. روسیه به منازعات منجمد علاقهمند است. در همین راستا «کونیویچ»، وزیر دفاع پیشین و برکنارشده مونتهنگرو هم معتقد است که «اگرچه پروژه جلوگیری از الحاق مونتهنگرو به ناتو ناکام ماند، اما روسیه استراتژی دیگری را در پیش گرفته است؛ استراتژیای که بر بیثباتسازی سازمان ناتو از درون و از طریق واسطههایش اتکا دارد.»