شهراد شاهرخی طهرانی، تحلیلگر مسائل اجتماعی:متأسفانه جریانی در جامعه به راه افتاده است (که البته سال هاست که این جریان فکری در جوامع و نظام اجتماعی خانواده نفوذ کرده است)که این جریان به توده های فکری غربی بر می گردد و اساس خانواده و بنیان نظام اجتماعی را هدف قرار داده است و باعث بر هم زدن نظام خانواده و مهمتر از آن باعث از بین رفتن اصول اخلاقی در جامعه می شود. فمینیسم امروزه به « دفاع از حقوق اساسی زنان براساس آرمان برابری طلبی» اطلاق می شود. جنبش های دفاع از حقوق زنان در آغاز برای اعتراض به برخی نابرابری های اجتماعی شکل گرفتند ، اما با گذشت زمان به جریانی فرهنگی و سیاسی تبدیل شدند.
برخی اندیشمندان می گویند که بهتر است به جای واژه فمینیسم از واژه فمینیسم ها استفاده بشود چون گرایش های فمینیستی به قدری مختلف اند که نمی شود آنها را در یک مفهوم واحد جمع کرد.
در حقیقت باید گفت که جریان فمینیستی یکی از خطرناک ترین جریانات فکری ست که برخی توده ها و زنان و دختران را در جامعه تحت تأثیر آن قرار داده و این جریان فکری پیدایش آن از جوامع غربی بوده و از آن جا شروع شده تا به جوامع شرقی رسیده است و از جمله ایران را هم تا حدی تحت تأثیر قرار داده است تا آنجا که بعضی از دختران و زنان جامعه ما بدون کوچکترین شناخت و توجهی و تحت تأثیر متعصبانه این جریان و عدم توجه به عواقب این پدیده شوم و نامیمون همچنان به این جریان خطرناک و آلوده پیوسته اند.
«فمینسیم» نه با هدف برابری حقوق زنان بلکه با هدف برتری جویی در جامعه گام نهاده است و تنها بدنبال آن است تا حضور خود را با برتری جویی و خودمحوری در جوامع نشان دهد و با اهداف مرد ستیزانه فطرت جامعه را به سمت آنارشی و از هم پاشیدن بنیان خانواده می کشاند و تنظیم خانواده و اجتماع را بر هم می زند ، طوری که علاوه بر اینکه به حرمت و شخصیت جامعه ضربه وارد می کند باعث میشود که معنویت جامعه و عرف اصیل اجتماعی و جامعه هم به خطر بیفتد؛ چرا که آنچه در توده های فکری و جنبش های فمینیستی آموزش داده می شود این هست که زنان بایستی آلفا و مستقل باشند و تنها از جنسیت خود تبعیت کرده و جنسیت خود را برتر دانسته و نیز این جریان انحرافی و فکری باعث ترویج خشونت علیه مردان می شود و نیز «مرد ستیزی» را به دنبال دارد؛
متأسفانه این جریان ناسالم و خطرناک فکری در میان دختران نوجوان و کم سن هم نفوذ کرده و سبب این شده است که آنها از سنین کم همراه با مدرنیته شدن جوامع ،نگرش دیگری به زندگی مشترک و ازدواج داشته و نگاه خوبی به مقوله ازدواج و زندگی مشترک در آینده را نداشته باشند و به همین دلیل می باشد که ما شاهد افزایش سن ازدواج یا کاهش ازدواج در جامعه و یا در آینده ای نزدیک شاهد فقدان ازدواج خواهیم بود؛ در واقع معضل «مجرد زیستی» یکی از آسیب های ناشی از همین «فمینیسم » است که با تفکری که در جامعه از خود به جای گذاشته است سبب شده است که جوانان ، چه دختر و چه پسر همچنان مجرد مانده و از امر ازدواج دور شوند، (البته نبایستی مشکلات اقتصادی را فراموش کرد، چرا که مشکلات اقتصادی و معیشت جوانان هم در امر ازدواجشان بی تأثیر نیست) و لیکن در نقد فمینیست و جلوگیری از این پدیده افراطی غربی بایستی کوشا بود و تلاش کنیم تا با فرهنگسازی و تدبیر درست از نفوذ بیشتر این جریان فکری و ناخجسته، کم کرده و یا جلوگیری به عمل آورد.(که البته تنها با آگاهی و فرهنگسازی صحیح می توان جلوگیری کرد و گر نه غیر از این ممکن نیست).
فمینیسم از جهت مفهومی، به معنای تقابل بین زن و مرد است؛ همچنانکه معنای لغوی فمینیسم، طرفداری از جنس مونث به عنوان راهکاری جهت مقابله با موقعیت مرد نهفته است. با این نگاه، فمینیسم ستیز ابدی بین دو جنس خواهد بود؛ بنابراین عنوانی که در مقام تقابل بین مرد و زن است، نمیتواند پشتوانه فلسفی و جامعهشناختی داشته باشد. چرا که فمینیسم اگرچه ماهیت ضد تبعیضی دارد، اما خود یک نگاه تبعیضآمیز است. فمینیسم ها معتقدند که بافت جوامع و نهادهای اجتماعی و حتی تفکرات دینی بر اساس حفظ منافع جنس مذکر شکل گرفته است، در صورتی که این تفکر در آنها بسیار اشتباه هست و تنها در جهت دینگریزی و برتری جویی، این گرایشات فکری (فمینیسم)شکل گرفته است.در واقع پروردگار، همه انسان ها را به برابری و عدل و یکسان آفریده است و انسان، تعالی یافته آفریدگاری ست که از نفخه روح مقدس خویش در وجود انسان نهاد تا بشر طریق رستگاری پیش گیرد و در حقیقت عشق و معنا بکوشد. جامعه زمانی رستگار می شود و به سمت و سوی پیشرفت کشیده می شود که زنان و مردان با همیاری و همفکری یکدیگر برای به دست آوردن آینده ای روشن تلاش کنند.