کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار:سهشنبه حدود ساعت ۱۱ از میدان حسنآباد به سمت پل حافظ میرفتم. روز تعطیل بود و طبق روال همیشگی انتظار داشتم خیابان خلوت باشد. جلوتر رفتم، خیابان پر بود از ایستگاههایی که از مردم پذیرایی میکردند. صدای نوحه خیابان را پر کرده بود و دیگر صدای بوق موتور و ماشین به گوش نمیرسید. به مسیرم ادامه دادم، حدس میزدم این جمعیت برای تشییع پیکر شهدای گمنام آمده باشند. خبرش روز قبل از تلویزیون پخش شده بود که قرار است همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) پیکر ۴۰۰ شهید گمنام در سراسر کشور تشییع شود. سالهای گذشته هم این روال جریان داشت و در این روز بهخصوص پیکر شهدای گمنام تشییع میشد. جمعیت زیادی آمده بود. از قبل مشخص شده بود که ۲۰۰ پیکر در تهران تشییع شوند و ۲۰۰ پیکر دیگر در استانهای دیگر. این شهدا در عملیاتهای بدر، رمضان، کربلای ۵، کربلای ۶، والفجر یک، بیتالمقدس و تکدشمن در سال ۶۷ در مناطق شرق دجله، شرق بصره، شلمچه و سومار به شهادت رسیدهاند.
احترام مردم ایران به واژگان ایثار و شهادت فقط مختص سالهای انقلاب و دفاع مقدس نیست. این واژگان به بلندای تاریخ این سرزمین اعتبار دارند و حال در روزگاری زندگی میکنیم که کوچه کوچه شهرهایمان گواهی میدهند که ایران و ایرانی، بزرگترین تکریمکننده مفهوم ایثار و شهادت است. در جنگ تحمیلی ۸ ساله، تعدادی از رزمندگان بهدلایل گوناگون ازجمله به اسارت درآمدن رزمندگان و عدم امکان جابهجایی و انتقال ابدان شهدا، هویتشان نامعلوم بود و به اصطلاح «مفقودالاثر» ماندند. البته خاطراتی هم نقل میشود که برخی از شهدای جنگ تمایل داشتند که گمنام شهید شوند. نمونهاش خاطرهای از شهید صادق صدیفی که توسط مادرش بازگو شده بود و میگفت: «صادق همیشه میگفت مادر دوست دارم پیکرم پیدا نشود و گمنام بمانم، چند روز بعد پلاکش را پشت آینه اتاق پیدا کردم و لرزیدم؛ اما بعدها همرزمانش برایم تعریف کردند که مجبورش کردند قبل از عملیات دوباره پلاک بگیرد.» شهید ابراهیم هادی هم نمونه دیگری است که آرزویش این بود که گمنام بماند. این گمنام بودن برای ما ایرانیها یک توصیف حماسی است و مردم ایران از کوچک و بزرگ برای این جنس سلحشوری احترام زیادی قائل هستند و آنها را قهرمانان ملی خود مینامند.
در سالهای بعد از جنگ، تلاشهای فراوانی برای شناسایی و کشف بازماندگان دفاع مقدس صورت گرفت، اما تعدادی از آنان در جریان تبادل اسرا و شهدا و طی «عملیات تفحص» شناسایی و برخی همچنان مفقودالاثر تلقی شدند. با اتمام بحث تبادل اسرا و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی و بررسیهای بهوجودآمده، در سال ۱۳۸۴ با اعلام رسمی بنیاد شهید، رزمندگانی که ابدان شریفشان کشف و شناسایی نشد بهعنوان «شهید» و «مفقودالجسد» معرفی گردیدند. واژه «مفقود» در ادبیات دفاع مقدس به شهیدان عزیزی اطلاق میشود که پیکرهای مطهرشان در مناطق عملیاتی و معرکه جنگ باقی مانده و به مواضع نیروهای خودی برنگشته است. برای ما که عادتمان دادند به اعداد و ارقام، باید بگوییم 4 هزار و 313 شهید جاویدالاثر داریم که خانوادههایشان همچنان به انتظار آمدنشان هستند.
نخستین تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام
نخستین بار سال ۷۴ پیکر شهدای گمنام به خاک سپرده و یک حرکت تاثیرگذار فرهنگی در کشور کلید زده شد. اولین بار شهدای گمنام در جزیره ابوموسی تدفین شدند. کمکم این رسم به دانشگاهها و مراکز مختلف علمی، آموزش و تحقیقاتی کشیده شد و دلیل آن تقاضاهای مختلف مردم و مسئولان برای نزدیکی به مزار شهدای گمنام بود که برایشان منشأ خیر و برکت محسوب میشود. سازمان صداوسیما، مجتمع «UCF» اصفهان، مرکز پلیس راهنمایی و رانندگی کشور، رآکتور آب سنگین اراک، بازار تهران، تپه نورالشهدای کلکچال، باغموزه دفاع مقدس، دانشگاه تهران، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه الزهرا(س)، دانشگاه شهید بهشتی، فرهنگسراها، بوستانها، پادگانها و ارگانهای نظامی کشور ازجمله نهادهایی هستند که در طول ۲۷ سال گذشته میزبان پیکر مطهر شهدای گمنامی شدند که بعد از گذشت سالها از جنگ تحمیلی، پیکرشان در تفحص کشف میشود. همچنان این حرکت فرهنگی در کشور ادامه دارد و بعد از گذشت ۲۷ سال از اولین تشییع پیکر شهدا همچنان بهعنوان یکی از مراسم مهم و قابل احترام برای مردم برگزار میشود.
اولین تدفین در دانشگاه
۱۹ دی ماه سال 1380 و مصادف با روز شهادت امام ششم شیعیان، دانشگاه امام صادق ۶ شهید گمنام را تدفین کرد. این اولین تدفین شهدای گمنام در یک دانشگاه بود. سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح، در یکی از مصاحبههایش گفته است که تدفین شهدای گمنام در دانشگاهها از سال ۸۰ براساس ایده علی لاریجانی رئیس وقت صداوسیما آغاز شد. واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی پس از اینکه باب تدفین شهدا در دانشگاهها باز شد حتی از دانشگاههای دولتی نیز پیشی گرفتند و در زمینه این اقدام ارزشمند پیشگام شدند. تدفین پیکر پاک شهدا در دانشگاههای دولتی از سال ۸۴ سرعت گرفت تا جایی که تا پایان سال ۸۷ تدفین پیکرهای پاک شهدای گمنام در ۶۲ واحد دانشگاهی کشور انجام شد. براساس آمارهای ارائهشده از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در آغاز سال ۸۸ تعداد ۶۰ دانشگاه از تمام استانهای کشور خواستار تدفین شهدای گمنام در محیط دانشگاه بودهاند.
شناسایی از طریق روشهای علمی
فروردین ماه سال ۹۷ سردار سیدمحمد باقرزاده درباره شناسایی پیکر شهدا گفت: «وقتی موضوع شناسایی افراد از راه ژنتیک مطرح شد از سال ۷۰ تلاش کردیم تا با استفاده از جمعی از پزشکان نسبت به این کار اقدام شود که ۷۰ تن از پزشکان دعوت به همکاری شدند و اعلام کردند این کار نشدنی است و هزینه سنگین و تجهیزات خاصی لازم دارد و کار نتیجه نداد. در آن زمان شناسایی اجساد ۱۰۰۰ دلار در خارج از کشور هزینه داشت که پیگیری خود را ادامه دادیم و با اعزام یکی از پزشکان حاذق به خارج از کشور برای بررسی موضوع مقدمات دستیابی به تخصص لازم فراهم شد، اما تحریمها در خرید تجهیزات فنی ما را دچار مشکل کرد. نمونهبرداری DNA از جسم بافت نرم، خون و پوست و گوشت آسان و از استخوان بسیار سخت است که پزشکان ما توانستند در این مسیر به موفقیتهایی دست یابند.» وی افزود: «ولی حالا با نمونهگیری DNA استخوان شهدای تفحص شده و نگهداری آن در بانک ژنتیک شهدای گمنام، امکان تطبیق با نمونه DNA خانوادهها فراهم است و میتوان هویت برخی از شهدای تازهتفحصشده را شناسایی کرد اما طبق استفتا از مقاممعظمرهبری تا زمانیکه یأس از شناسایی این شهدا ایجاد نشود، این شهدا بهعنوان شهدای گمنام معرفی نشده و خاکسپاری نمیشوند. بنابراین آماری که از شهدای گمنام ارائه میشود با آماری که از شهدای تازهتفحصشده اعلام میشود متفاوت است. طبق اعلام فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین تا سال ۹۷ بیش از ۴۰ هزار شهید در جریان عملیاتهای تفحص پیدا شده و به کشور بازگشتهاند.»
باقرزاده در آذرماه امسال آمار جدیدی اعلام کرد و گفت: «تاکنون پیکر پاک ۴۷ هزار شهید تفحص شده که هویت بیش از ۳۵ هزار تن از آنان شناسایی شده است.»
شهدای غواص
اردیبهشت ماه سال ۹۴ یک خبر درباره شهدای غواص تبدیل به تیتر رسانهها شد. خبر این بود: «کشف پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته.»
این شهدا در سال ۶۵ و در جریان عملیات کربلای ۴ حضور داشتند و جلوتر از خطمقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دست و پاهای بسته شده در یک گور دستهجمعی دفن شده بود و پیکر آنها بعد از گذشت ۲۹ سال توسط تیم تفحص پیکر شهدا کشف شده بود. این خبر در آن سال احساسات مردم ایران را جریحهدار کرده بود و باعث یادآوری ظلم به مردم ایران در دفاع مقدس شد. از میان ۱۷۵ شهیدی که کشف شده بود بیش از ۵۰ نفرشان احراز هویت شدند و بقیه آنها گمنام ماندند. پیکر این شهدا در ۲۶ خردادماه سال ۹۴ با استقبال بینظیر مردم در تهران تشییع شد. این مراسم تشییع به دلیل نوع شهادت تعدادی از این شهیدان ازجمله غواصان و خطشکنان و همچنین بازتاب آن در بین مردم و رسانهها بیش از ۵ ساعت طول کشید. از هر منطقه و از هر قشری در این مراسم شرکت کرده بودند.
چند روایت از چشمانتظاری
شهید عبدالحسین برونسی
سال ۱۳۹۰، پس از گذشت ۲۷ سال پیکر شهید عبدالحسین برونسی به کشور بازگشت. بنا به گفتههای رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در همان سال درمورد محل دقیق شهادت شهید برونسی اطلاعاتی از قبل وجود نداشت و گروه ویژه برونمرزی بهدنبال نقطهای که این شهید در آنجا باشد، نبود، بلکه بهصورت تصادفی با یک گروه از شهدا که در اثر مرور زمان از زیر خاک بیرون آمده بودند، برخورد کردند. تا زمانیکه پلاک شهید بررسی نشده بود، هویت شهید مشخص نبود. اما بعد از شناسایی گردنبند وی هویتش مشخص شد. یکی از مشکلاتی که خانواده شهدا دارند تردیدی است که از هویت شهیدشان دارند. درباره شهید برونسی هم همین اتفاق افتاد و بین خانواده ایشان کمی تردید وجود داشت. همسر شهید برونسی معتقد بود که چون شهید در یکی از فرمایشاتش گفته بود که پیکر من مفقود خواهد شد و برنمیگردد، پس پیکر متعلق به شهید برونسی نیست. اما درنهایت این پیکر توسط خواهر و برادر شهید به همراه چهار پسر از پنج پسر ایشان پذیرفته شد. برونسی در سال 1363 و طی عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسید.
شهید بهروز صبوری
شهید بهروز صبوری یکی از هزاران شهید گمنامی است که با تصاویری از چشمانتظاری مادرش در فضای مجازی به شهرت رسید. این شهید در سن ۲۰ سالگی به جبهه رفت و در سال ۶۱ به شهادت رسید اما به دلیل شرایطی که همرزمانش داشتند، نتوانستند پیکرش را بازگردانند. مادرش بیقرار بود و چشمانتظار. او میگفت: «وقتی میخواست به جبهه برود؛ گفت میروم و ۴۰ روز دیگر برمیگردم. ۴۰ روزش شد ۳۱ سال. همین ۴۰ روزش را هم نمیتوانستم تحمل کنم چه برسد به ۲۸۳ بار طی کردن ۴۰ روز که هر لحظهاش بهاندازه یکسال میگذشت. راست میگویند وقتی منتظری، مفهوم زمان برایت متفاوت میشود. هر بار که میدانستم شهید گمنام آوردهاند با شتاب و امید میرفتم، عکسش را هم میبردم تا شاید نشانی از او پیدا کنم، ۳۱ سال همینطوری دنبالش دویدم. میگویم دویدم، چون برای دیدنش و نوازش صورتش و حتی استخوانهایش هم عجله داشتم. عاشق که باشی برای دیدن عشقت اصلا نمیتوانی راه بروی و ناخودآگاه میدوی. آنقدر میدوی تا بالاخره برسی به آنکه دلت میخواهدش.»
مادر شهید صبوری در این سالها هر زمانی که پیکر شهدای گمنام را میآوردند به دنبال پسرش بود. او بیقرار بود. او را به عنوان مادری میشناختند که دنبال گمنام ۶۱ میگشت. عاقبت در ۸ اسفند سال۹۲ نتایج آزمایشDNA این خانواده اعلام شد و خبر آوردند گمنام ۶۱ را پیدا کردهاند. پیکر شهید در دانشگاه خلیجفارس بوشهر در میان شهدای گمنام دانشگاه دفن شده بود. اما بعد از این اتفاق هم مادر آرام نمیگرفت او نگران بود. نگران مادران چشمانتظار دیگر. میگفت: «هنوز در اطرافم زیادند مادرانی که چشمانتظارند و من جنس غم آنها را میشناسم و حتی از روی آنها خجالت میکشم.»
شهید حمید ادیبی
اردیبهشت ماه سال ۹۰ پیکر شهید گمنامی در کرمان و دانشگاه علوم پزشکی تشییع شد. اما داستان این شهید به اینجا ختم نشد. خانوادهای در کرمان زندگی میکردند که نام پسرشان حمید ادیبی بود. حمید در ۱۹ سالگی به جبهه رفته بود و پس از مدتی برای خانوادهاش خبر آمده بود که فرزندشان در جبهه شیمیایی و شهید شده است. خانواده حمید میگویند که مادر شهید که چند سال پس از شنیدن خبر شهادت فرزندش به رحمت خدا رفت، شبی به خواب یکی از اعضای خانواده میآید و میگوید فرزندش در همین نزدیکی است و از خانواده شهید میخواهد که به دنبالش بگردند. این خواب با تشییع شهید گمنام در کرمان همزمان بوده است و پدر شهید که دنبال فرزندش بوده از روی تاریخ شهادت و سن شهدا، شهید گمنام را همان فرزند شهید شدهاش میدانست. به دنبال این ماجرا پس از دفن شهید گمنام، پدر شهید ادیبی ماجرا را پیگیری میکند و با همکاری بنیاد حفظ و نشر آثار ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان، درنهایت و پس از دهها ماه با آزمایش ژنتیک مشخص میشود که شهید گمنام دانشگاه علوم پزشکی کرمان همان شهید حمید ادیبی است. شهید ادیبی ۲۵ سال به عنوان شهید جاویدالاثر معرفی شده بود.
شهید سیدعلیاکبر حسینی
خرداد ماه سال ۹۳ بود که روز شهادت امام موسی کاظم(ع)، پیکر دو شهید گمنام دفاع مقدس وارد روستای درود نیشابور شد. سیدعلیاکبر حسینی، یکی از افرادی بود که سال ۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسیده و جاویدالاثر بود اما سرانجام در سال ۹۴ و با گرفتن آزمایش DNA هویت این شهید مشخص میشود. دختر شهید حسینی میگوید خواب دیده که پدرش را دیده که همان شهید گمنامی است که در سال ۹۳ به نیشابور آمده است. او میگوید: «چند روز قبل از اینکه شهدای گمنام را به درود نیشابور بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت دو شهید گذاشتهاند و یکی از تابوتهایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت رو به قبله پدر شماست، در همان حال گفتم اینکه اسمی ندارد، نزدیکتر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود: شهید سیدعلیاکبر حسینی. با مادرم تماس گرفتم و گفتم درود خبری است و آنجا بود که فهمیدم قرار است دو شهید گمنام در درود به خاک سپرده شوند. وقتی پیکر شهدا را به نیشابور آوردند، بیتاب بودم و هرچه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد و میگفتند به خواب که اعتباری نیست، نمیشود تنها به یک خواب بسنده کرد. به یاد دارم از آن زمان هر وقت به درود میآمدم ساعتها بر مزار این شهید گمنام اشک میریختم، چون به دلم برات شده بود که این شهید پدر من است، همه میگفتند خودت را اذیت میکنی. میگفتم بههرحال این شهید هم گمنام است و خانوادهای ندارد، من بهجای خانوادهاش به دیدارش میآیم و در این یک سال با این شهید به اندازهای خو گرفتم که به این باور رسیدم که پدرم است.»