حامد حجتی، خبرنگار:از بهترین نکات دیدار خانواده شهدای شاهچراغ، درکنار آن همه مهربانی و لطف و عاطفه ترسیم واقعیت جاری در روابط انسانی و جهانی است. اینکه در یک مکان زیارتی درحالیکه انسانها برای عبادت و رازونیاز با خداوند حضور پیدا کردهاند، در شرایط کاملا غیرجنگی با اسلحه به مردم حمله میشود، یعنی مرزهای شقاوت و جنایت و نفاق را جابهجا کردهای.
شقاوت و جنایت که همین حضور در جمع مردم بیگناه بیدفاع است و کشتن آنها با فجیعترین حالت ممکن، یعنی برایت فرقی نکند گلوله به زن میخورد یا به مرد. به کودک میخورد یا به سالخورده. فقط میخواهی عقدههای جنایتکارانه خود را رها کنی.
اما نفاق دردآورترین و سنگینترین حالت انسان است. بهنظر میرسد نفاق همسایه دیواربهدیوار ابلیس است. کفر مطلق است و این یعنی هیچ ممنوعیتی برای بازخوانی رفتار این دست آدمها نیست. از طرفی بهراحتی در شاهچراغ انسانهای بیدفاع به گلوله بسته میشوند و همین آدمهای منافق در همان روزها به بهانه فوت یک فرد، حنجرهشان را پاره میکنند که در ایران به حقوق زنان توجه نمیشود، در ایران آزادی انسانها نادیده گرفته میشود، در ایران زندگی از مردم سلب شده است یا این گروه اهل مبارزه مسلحانه هستند با اسلحه حرف میزنند که اینگونهاند یا میخواهند در جهان دموکراتیک امروزی از ابزار دموکراسی برای حرفهای خود بهرهگیری کنند. اینکه همزمان با وقیحانهترین شکل طرفی دستشان به خون مردم آلوده است و از طرفی دیگر کراواتزده پشت تریبونهای رسانهای میایستند و فریاد آزادی سر میدهند، جای تعجب ندارد، اینها همان نفاق مجسمند، یعنی همان کفر یعنی همان همسایگی با ابلیس.
چه تلخ است این روزها، هم باید در مقابل این دست دسیسهها و توطئهها صفبندی داشته باشیم، هم غم این روزهای مردم را بخوریم، هم دشمن از نیروی جوان و مومن یعنی آنهایی که به انقلاب و نظام تفکر اسلامی اعتقاد دارند شهید بگیرد.
نفاق این روزها چند چهره دارد که همزمان درحال گسترش است؛ از یکسو در جنگ سخت مقابل تفکر انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت در دنیا ایستاده است، از سوی دیگر از ابزار تحریم و تبعیض استفاده میکند تا ارتباط این جبهه با جهان مسدود شود. این تحریم گرچه در ایران در وسیعترین حالت ممکن است؛ اما هرجای عالم که صدای عدالتخواهی و دادخواهی باشد، تحریم و تبعیض دیده میشود. از سوی دیگر چهره نفاق تعامل دیپلماتیک جهانیان در سازمانهای جهانی با تفکر انقلاب اسلامی است. برای رسیدن به نظم بهاصطلاح نوین جهانی سازمانهایی تاسیس شده است که در این پازل کاملا سوگیرانه و جهتمند به انزوای اندیشهها و مکتبهای حقمدار دست میزنند. اگر درطول عمر این دست سازمانها جهتگیری غیر از حمایت از اندیشه اومانیستی و سکولار دیده باشیم باید تعجب کنیم.
از سوی دیگر این نفاق پروبال دادن به تصمیمسازان و تصمیمگیران داخل کشور است. ایجاد رانت و ویژهخواری است. اختاپوسهایی که اقتصاد خانوادهها را در چنگال خواستههای خود گرفتهاند، همان مافیای خطرناکی که نمیخواهد سفره مردم ایران روشن باشد.
چهره دیگر این نفاق رسانهها هستند. رسانههایی که بیش از اینکه رسانا باشند، نارسانایند. تمام آنچه را باید بگویند نمیگویند، سکوت میکنند، وارونه مینویسند. رسانهها در زندگی امروز، نزدیکترین ابزار به انسانند. در هر لحظه، در هر مکان، با کمترین هزینه، با یک کلیک به جهان متصل میشوند. رسانه اگر در خدمت حق نباشد، در خدمت مردم نباشد، در خدمت عدالت نباشد، بیشترین آب را به آسیاب نفاق میریزد. واژگونی رویدادها، بهحاشیه رفتن حق در جامعه جهانی، همهوهمه از اصول رسانههای نفاق است.
دیدار با خانواده شهدا سهضلع داشت؛
ضلع اول حقیقت یعنی حضور همین خانوادهها که داغدار عزیزانشان شده بودند، یعنی همان بخشی از رخدادها که جریان نفاق نمیتواند آن را ببیند و ناگزیر است تا دست به حذف فیزیکی آنها بزند.
ضلع دوم جریان جنایتکار و سکولار است که گسترش اخلاق و معنویت و زندگی آرام را در سایه تفکر انقلاب اسلامی تاب نمیآورد، همان جریانی که درطول ۴۰ سال گذشته برای روزهای این مردم نقشه کشیدهاند تا تهی شوند. همانهایی که اقتصاد را مثل خنجر زهرآلود در پهلوی مردم ستمدیده قرار دادهاند و مدام میخواهند این زخم را عمیقتر کنند.
ضلع سوم رسانهها هستند. اگر درست، بجا و بهنگام رفتار کنند، گذشتهها را صادقانه بگویند، امروز را درست روایت کنند و فردا را روشن ترسیم کنند، مردم بهسمت زندگی خوب رهوار خواهند رفت.
اما اگر این روزها تلخیم، اگر دلمان تنگ است، اگر حرفهایمان به همدیگر منتقل نمیشود، اگر صدایمان به مردم نمیرسد، هرچه هست در تزلزل ضلع سوم خلاصه میشود. همانکه حضرت ماه در همین دیدار به آن تاکید کردند. چهره نفاق و زوایای پنهان گفتهها و عملکردهای آن تنها با رفتار درست رسانهای برملا میشود و رسانه یعنی محتوای درست، یعنی حرف صاف و ساده، یعنی پیگیری و فراگیری.
اگر رهبر معظم در این دیدار میفرمایند: «درباره حقوقبشر، درباره حقوق زن، درباره مسائل گوناگون انسانی، حرفشان این است، عملشان آن است؛ یعنی منافقِ کامل! و منافق، کافر است و کافر دشمن خدا است، عدوّالله است؛ اینها، هم کافرند، هم منافقند، هم دشمن خدایند. اینها در این قضیّه شاهچراغ رسوا شدند.» یعنی توجه به ضلع دومین جریان، یعنی باید بدانیم در کدام زمینبازی میکنیم. راه پیروزی در این میدان بیشک تقویت بنیانهای رسانهای است. در همین دیدار در کنار خانواده شهدای شاهچراغ که عملا 13 خانواده داغدار و غیررسانهای هستند، میفرمایند: «بایستی دستگاههای فرهنگی ما، دستگاههای رسانهای ما، عناصر هنری ما، این قضیه را مثل قضیه عاشورا، مثل قضایای گوناگون تاریخی، نگه دارند، بزرگ کنند، ترسیم کنند، آیندگان بفهمند. ما در این زمینهها کوتاهی داریم؛ ما در قضیه رسانه و تبلیغ و ترسیم واقعیات کوتاهی داریم.»
جریان نفاق وقتی از هم متلاشی میشود که حق با صدای بلند فریاد شود. باید همه درکنار هم حق را فریاد بزنند و این فریاد یعنی تبلیغ، یعنی رسانه، یعنی کسانی که دستی در نگارش دارند. تفاوت اندیشه ما با آنچه در دنیا رقم خورده آن است که دنیا با تمام قوا به زندگی در سایه نفاق اهتمام دارد و ما زندگی را حول محور حق میدانیم. مارپیچ نفاق اگرچه برای دورماندگان از راستی و پارسایی خوشایند است، اما صراط مستقیم حق راهی است که تا همیشه انسان را بهسمت افقهای روشن هدایت میکند.