بازخوانی چند برنامه تلویزیونی ویژه نوجوانان
تعارف که نداریم، تا همین چندسال پیش خیلی اسم‌شان و دغدغه‌هایشان شنیده نمی‌شد، همین نبودن، دیده نشدن، خودش عاملی بود برای تقویت سردرگمی ذاتی این رده سنی.
  • ۱۴۰۱-۰۹-۲۷ - ۰۰:۱۵
  • 00
بازخوانی چند برنامه تلویزیونی ویژه نوجوانان
چرا تلویزیون برای نوجوان‌ها رنگی نمی‌شود؟
چرا تلویزیون برای نوجوان‌ها رنگی نمی‌شود؟

مریم طیبی نظری:  تعارف که نداریم، تا همین چندسال پیش خیلی اسم‌شان و دغدغه‌هایشان شنیده نمی‌شد، همین نبودن، دیده نشدن، خودش عاملی بود برای تقویت سردرگمی ذاتی این رده سنی. نهایتا و برای خالی نبودن عریضه همیشه اسمشان پشت‌بند کودک می‌آمد؛ کودک ونوجوان! اصلا همین تبعیت خودش مساله‌ای است به قول برخی فیلسوفان تحلیلی واقع‌نگر، زبان و کلمات منشا واقعیت دارند بنابراین این تبعیت و بعد آمدن، خودش نشان از بی‌توجهی به این رده سنی است. نوجوان کودک نیست، بزرگسال هم نیست، نوجوان است با ویژگی‌های رشدی و شناختی مخصوص به خود. نوجوان به دنبال ساختن هویت خود است ‌و پاسخگویی به این سوال مهم که «من کیستم؟». نوجوان اگر در پاسخ به سوالاتش به منابع سنتی جامعه نظیر مدرسه، خانواده یا حتی محتوای فرهنگی تولید شده توسط رسانه‌های رسمی رجوع کند، اگر به سمت تبدیل شدن به یک عنصر مصرفی و پناه بردن به سبک زندگی فراغتی برود و خوراک فرهنگی و رسانه‌ای خود را از فضای مجازی و فیلم‌های خارجی تامین کند و اگر حس تعلق و هویت‌یابی‌اش را با پیوستن به گروه‌های هواداری و فن‌های متفاوت خارجی و داخلی رهیابی کند، تبدیل به نسلی منزوی و غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد شد. در این میان رسانه ملی نقش مهمی در شکل‌دهی به هویت نسل‌ها دارد. 
نوجوان را باید با تمام ویژگی‌های خاص خود و در بستر اقتضائات زمان خودش فهم کرد و برای آن سیاستگذاری کرد و یکی از آن مصادیق سیاستگذاری در فرهنگ و رسانه است. اما واقعیت داستان این است که با مقایسه کمیت و کیفیت برنامه‌های تلویزیونی ساخته‌شده مخصوص نوجوانان با کودکان و بزرگسالان می‌توان اذعان کرد متولیان این امر نوجوانان را مخاطبان جدی برای رسانه به حساب نمی‌آورند. بنابراین نه ریل‌گذاری مناسب و دقیقی برای این رده سنی دیده می‌شود و نه گفتمانی منسجم پیرامون آن. نمونه‌های نسبتا موفقی هم که در این سه دهه اخیر ساخته شده‌اند، صرفا برآمده از دغدغه و خلاقیت و جسارت سازندگان‌شان بوده نه برون‌داد یک جریان و گفتمان تخصصی. به همین دلیل است که چنین نمونه‌هایی پراکنده و بسیار کم هستند. از طرفی همین برنامه‌های ساخته شده هم از تنوع مدلی برخوردار نیستند. در ادامه به بررسی چند مورد از پر‌طرفدارترین برنامه‌های تلویزیونی ویژه نوجوانان می‌پردازیم که در طول این چند دهه پخش شده‌اند. 

جسارت مدیران جواب داد
دهه ۷۰ همان دهه‌ای است که با وعده سازندگی سیاستمردان بعد از جنگ و فشار‌های سیاسی و اقتصادی امنیتی شروع شد. رسانه ملی در این زمان مواجه بود با نوجوانانی که دهه‌پنجاهی ودهه‌شصتی به حساب می‌آمدند. مخاطبانی که بیشتر عاشق شنیدن بودند و مجذوب این جعبه جادویی. تلویزیون و برنامه‌هایش آنقدر برای آنها جذاب بود که حتی مدل نشستن مجریان برایشان یک الگو حساب می‌شد. در این میان و با توجه به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی و نبود هیچ‌گونه برنامه تخصصی برای نو‌جوانان، ساخت برنامه‌ای با محوریت نوجوانان می‌توانست سر و صدا کند. مدیران آن دوره صدا‌وسیما جسارتی را به خرج دادند و برنامه‌ای در قالب گفت‌و‌گو‌محور با پلاتو‌های طولانی که مخصوص نوجوانان باشد را طراحی کرده و ساختند. بله، نیم‌رخ! 
نیم‌رخ ساخته شد و بسیار هم مورد پذیرش مخاطب قرار گرفت و حالا که سال‌ها می‌گذرد، کمتر دهه‌شصتی را می‌توان سراغ گرفت که بگوید با امیر‌حسین مدرس و ف ف دوست‌داشتنی‌اش خاطره خوشی ندارد. نیم‌رخ توانست با توجه به بستر همان سال‌ها خوب بدرخشد ‌‌مخاطب را جذب کند و خاطره‌ای دوست‌داشتنی برای نو‌جوانان بر جای بگذارد.  در همان دهه بود که خلاقیت و ‌جسارت مدیران بار دیگر جواب داد و برنامه اکسیژن روی آنتن رفت. شهاب حسینی برای اولین‌بار در قامت مجری در قاب تلویزیون دیده شد و انصافا توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند. اکسیژن برنامه‌ای داستان‌محور با آیتم‌های طنز بود. محوریت داستان این مجموعه درباره فردی بود که درمرکز شهر اتاقی را به‌عنوان اتاق اکسیژن تاسیس می‌کند تا کسانی که از آلودگی هوا اذیت شده و دچار مشکل می‌شوند به آنجا مراجعه کنند و طی همین رفت‌وآمد‌ها و معاشرت‌ها حوادثی رخ می‌داد که برنامه را این حوادث و داستان‌ها پیش می‌برد. 

کل‌کل دوست‌داشتنی
سال ۸۴ کسی احسان علیخانی را نمی‌شناخت و حتی حدس آن را هم نمی‌توانست بزند که آن گزارشگر با‌نمک برنامه «پسران ایرانی» قرار است در آینده یکی از برنامه‌سازان نامی تلویزیون شود. پسران ایرانی با اجرای جواد مولایی و گزارشگری احسان علیخانی و به تهیه‌کنندگی امیرحسین خرمشاهی، در دهه ۸۰ روی آنتن رفت. این برنامه تفاوت ساختاری عجیبی با برنامه نیم‌رخ نداشت اما باز هم توانست در آن برهوت بی‌برنامگی صداوسیما برای نوجوانان، مخاطب نوجوان را پای تلویزیون بنشاند. به‌خصوص که در یک کل‌کل دخترانه-پسرانه با برنامه دخترانه‌ای که در همان زمان پخش می‌شد، موفق ظاهر شده بود. کل‌کلی که دل را نمی‌زد و شاید بهترین وصف برایش کل‌کل دوست‌داشتنی باشد. 
این دهه با یک اتفاق فرهنگی رسانه‌ای دیگری هم مواجه بود که مشخصا توانست تاثیر مهم و تعیین‌کننده‌ای را بر اتمسقر رسانه‌ای ایران بگذارد. از چند سال پیش تکنولوژی ماهواره‌ای به دنیا عرضه شده بود و حالا در این دهه با فراگیرشدن‌شان در بین بعضی از خانواده‌ها، نوجوانان به‌طور طبیعی با گستره‌ای از شبکه‌ها و برنامه‌های تولیدی مخصوص به خود مواجه شدند. این برنامه‌ها که غالبا غربی بودند، با کیفیت بالای دیجیتالی خود و آب و رنگ‌شان توانستند به محبوبیت برسند و در ظاهر پیام‌های منفی و زننده‌ای را به مخاطب نوجوان منتقل نمی‌کردند. لذا در آن زمان که تولید محتوای مناسبی درون کشور و فضای رسانه‌ای بومی ایران برای نوجوانان اتفاق نمی‌افتاد، بهترین گزینه برای خوراک مصرفی آنان همین شبکه‌های ماهواره‌ای بود.  همین عدم وجود برنامه برای نوجوان، تمام میدان رسانه‌ای و فرهنگی ایران را تسلیم رقیبان کرد. در نتیجه مخاطبان نوجوان به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای، گیم‌ها و شبکه‌های اجتماعی کشیده شدند که متاسفانه در دهه بعد تاثیرات چنین خوراک فرهنگی خود را در سبک زندگی، هستی شناختی و... مخاطبان نشان داد. 

عجیب ولی واقعی
این‌بار و در دهه ۹۰ و بعد از آن فراموشی وظایف مدیران و سیاستگذاران فرهنگی که باعث میدان‌داری رقیبان قوی در صحنه شده بود، ساختن برنامه‌ای برای نوجوانان کاری جسورانه بود که میلاد دخانچی با همکاری اوج آن را به سرانجام رساند. این برنامه‌ای بود که با پشتوانه علمی و اتاق فکر و آنالیز شخصیتی نوجوانان و فضای اجتماعی پا به میدان گذاشت. فاز که مخفف فرزند ایران زمین است، در قالب مستند-مسابقه رئالیتی‌شو مخصوص نوجوانان روی آنتن رفت. در این مسابقه تعدادی از نوجوانان در گروه‌های مجزا طی ۷ فاز در مراحل جذاب و دیدنی برای حل مسائل اجتماعی روز به رقابت می‌پرداختند.  فاز اولین برنامه‌ای بود که سعی داشت به نوجوانان بگوید شما هم می‌توانید و با شعار «بلند شو، ‌‌کاری کن» شروع به فعالیت کرد.  نوجوانان با تکیه بر هوش و خلاقیت و مهارت کار گروهی، در عمل به ایده‌های خود می‌پرداختند. کمترین بازتاب این امر ایجاد حس دیده شدن، اعتماد و توانایی در نوجوانان بود. ساخت چنین برنامه‌ای با توجه به موردی بودن آن عجیب بود ولی واقعیت داشت.  سال ۹۶ بود که مدیران رسانه ملی از افتتاح شبکه‌ای مخصوص نوجوانان به نام امید خبر دادند؛ شبکه‌ای که قرار بود نوجوانان را در نسبت با زمانه خود دارای فهم متناسب کرده و برایشان به تولید محتوا در قالب‌های متنوع دست بزند تا به‌این‌وسیله بتواند این خلأ فرهنگی را جبران کند، اما آنچه در عمل شاهد بودیم بیشتر باز‌پخش برنامه‌های موفق دهه‌های ۷۰ و ۸۰، آن هم با کیفیت پایین دیجیتالی برای نسل جدید بود که بومیان عصر دیجیتال هستند و عادت بصری متفاوتی پیدا کرده‌اند. برای ارزیابی موفقیت این شبکه کافی است در خیابان و به صورت رندم از نوجوانان بپرسید که آیا تا به حال شبکه امید را دیده‌اید؟ قبل از انجام چنین آزمایشی می‌توان بدون تردید گفت پاسخ‌ آن نوجوان‌ها هرچه باشد، فرسنگ‌ها از تصورات مدیران شبکه امید به دور است. 

اقیانوس آرام
الحق‌و‌الانصاف ما جوانان را هم توانسته پای برنامه بنشاند، در این فضای رسانه‌ای و اجتماعی سیاه و ناامید‌کننده که تصور آینده‌ای روشن برای مخاطب امری است دشوار، سازندگان اقیانوس آرام با محور قرار دادن دغدغه‌های هویتی نوجوانان توانسته‌اند تصویری امید بخش را برای مخاطب فراهم کند.  تاکنون چهار فصل از اقیانوس آرام پخش شده است، فصل چهارم به تهیه‌کنندگی هادی نعمت‌اللهی محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که در  52قسمت تولید شده و در حال پخش است.  این برنامه با برقراری گفت‌وگو‌ و‌ تعامل با نوجوانان چالش‌های این نسل را با نگاهی نو بررسی کرده و با استفاده از افراد موفق با روایت قصه زندگی خود و مسیر موفقیتشان به انتقال تجربیات آنها می‌پردازد. شاید بتوان مهم‌ترین نقطه مثبت این برنامه را تعاملی بودن آن دانست. امید و داشتن رویا چیزی است که این روزها همه ما مخصوصا نوجوانان به آن نیازمندند.  این برنامه ازنظر ساختار و فرم و محتوا و محیط تولید به آثار مختلف دیگری نیز شباهت دارد. علی‌رغم این شباهت‌ها اما به دلیل وجود فضای تعاملی میان نوجوانان و نداشتن مجری اداره‌کننده برنامه توانسته برای خود نقطه تمایزی از دیگر برنامه‌ها ایجاد کند. نکته قابل توجه در این‌باره این است که فرم انتخاب‌شده بسیار متناسب با ذائقه نوجوان دهه هشتادی است؛ چراکه این نسل از شنونده بودن صرف فراری بوده و به دنبال آن است که بتواند دیالوگ برقرار کنند، دیالوگ‌هایی که از پیش تعیین‌شده نباشند و طی آن عقیده و نظر خود را بیان کند بدون آنکه حتما از طرفی بخواهد قانع یا نصیحت شود. به نظر می‌رسد اقیانوس آرام توانسته است این بستر را فراهم کند اما حیف که چنین برنامه‌هایی در فضای کنونی که به‌شدت نیازمند چنین بسترهایی است، انگشت‌شمار و حتی نایاب است. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱