زهرا رمضانی، خبرنگار: وحدت حوزه و دانشگاه از آن اتفاقاتی است که در صورت محقق شدن، نهتنها شرایط تحول بنیادین در علوم انسانی کشور را فراهم میسازد، بلکه مولفههای تغییر در دیگر علوم را هم بنا به نیاز کشور آماده میکند. موضوعی که هرچند از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته بود، اما هنوز راه زیادی برای رسیدن به زبان مشترک میان نخبگان حوزوی و آکادمیک در موضوعات مختلف وجود دارد. وحدتی که اهمیتش حتی به تقویم هم رسیده و امروز بهعنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه شناخته میشود. علیرغم اینکه در طول 4 دهه گذشته، مسیرهای مختلفی برای برقراری این وحدت طی شده که چشمپوشی از آنها دور از انصاف است، اما با نگاهی به وضعیت موجود میان این دو نهاد، باید عنوان کرد لازم است برنامهریزیهای جدیتری برای رسیدن به آن صورت بگیرد. در این میان راهاندازی حوزه دانشگاهیان در سال 77 از سوی نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها را میتوان یکی از بازوهای تحقق این شعار دانست. مرکزی که حالا بهعنوان مرکز علوم اسلامی دانشگاهیان شناخته میشود و در کنار برگزاری کلاسهای درس مربوط به علوم اسلامی در دانشگاههای کشور، ایدههای مختلف هم برای نزدیکی بیشتر میان نخبگان هر دو حوزه دارد. در این گزارش به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه به سراغ محمد دادسرشت، مدیر حوزههای علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها رفتیم تا از اقدامات صورتگرفته از سوی این مرکز و تفاوتهای میان درس علوم اسلامی و معارف اسلامی بگوید.
مساله نزدیک شدن دو نهاد علمی کشور یعنی حوزه و دانشگاه از چالشهای سالهای متمادی در حوزه علم و اندیشه بوده است. حوزه علوم اسلامی بهعنوان یکی از نمادهای این وحدت تا امروز تا چه میزان توانسته در تحقق آن موثر باشد؟
یکی از مصادیق عینی تحقق وحدت میان این دو نهاد، مراکزی مثل علوم اسلامی دانشگاهیان هستند؛ چراکه محلی برای وفاق و گفتوگوی بین حوزویان و دانشگاهیان و زیست مشترک بین این دو به شمار میرود. امسال نیز محل جدیدتری را برای نزدیکی حوزه و دانشگاه تحت عنوان تالار گفتوگوی حوزه و دانشگاه ایجاد کردهایم، تالاری که در آن از اساتید حوزه علمیه و دانشگاه دعوت میشود تا درباره مسائلی که بهصورت مشترک هم حوزه و هم دانشگاه باید برای رسیدن به راهحل در آن، نظراتشان را مطرح کنند. جلساتی نیز برگزار میشود. بهطور مثال نقش روحانیت در ارتقای سلامت جامعه یکی از موضوعاتی است که هم به حوزه علوم پزشکی مربوط است و هم به حوزه علمیه ربط دارد و قطعا تبادل نظر در آن نتایج خوبی را به همراه خواهد داشت. یا نقش حوزه علمیه در ارتقای صنعت ایران هم جزء مباحثی است که به دانشگاه فنی و مهندسی ارتباط دارد و راهاندازی این تالار میتواند کمککننده باشد.
حوزه علوم اسلامی به دبیرخانه دائمی وحدت حوزه و دانشگاه تبدیل شد
امروز عمدهترین چالشی که در حوزه علوم اسلامی و تحقق وحدت حوزه و دانشگاه وجود دارد، چیست؟
پنجشنبه هفته گذشته، نخبگان حوزه و دانشگاه را از سراسر کشور تحت رویداد ایدهپردازی وحدت حوزه و دانشگاه دور هم جمع کردیم. 6 محور بستر بودن وحدت حوزه و دانشگاه در راستای وحدت علم و دین، تبادل امتیازات حوزه و دانشگاه، ایجاد و تقویت عوامل وحدت بین حوزه و دانشگاه، تطهیر قلمرو علم و روحانیت از بیگانههای فرهنگی وحدت حوزه و دانشگاه در اثرگذاری اجتماعی و وحدت حوزه و دانشگاه جهت ارتقای معنوی جامعه را برای تبادل نظر میان صاحبنظران انتخاب کردیم. بر همین اساس نیز 6 گروه 8 نفره شکل دادیم و هر گروه حول یک موضوع به ایدهپردازی برای تحقق آن پرداختند. موضوع دیگر اینکه مرکز علوم اسلامی از ابتدای امسال به دبیرخانه دائمی وحدت حوزه و دانشگاه تبدیل و چند کار را انجام دادیم که اولین کارمان جمعآوری بانک اقدامات صورتگرفته در راستای تحقق این مساله است. نکته دوم بررسی کارهای پیش رو و موانع است و نکته سوم هم بررسی خوانشهای مختلف برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه است. یکی از موانع این است که ما یک وحدت گفتمانی نداریم و هر کسی برداشت خاص به خودش را دارد و موضوع دیگری که اتفاقا در همان رویداد ایدهپردازی هم مطرح شد، اینکه حوزه و دانشگاه چندان از یکدیگر مطلع نیستند. یعنی کتابهایی که در حوزه علمیه در بحث علوم اسلامی تولید میشود، تقریبا 99 درصد آنها به فضای دانشگاهی کشور نمیرسد، یعنی یا جو غالب دانشگاه آن را نمیپذیرد یا حوزه علمیه در روابطعمومی ضعف دارد. مشکل سوممان تصورات غلط هر دو نهاد نسبت به یکدیگر است که باید آنها را برطرف کنیم. چالش بعدیمان این است که باید روسای حوزههای علمیه و دانشگاهها قدمهای محکمتری را برای رفع این مشکلات بردارد و تا زمانی که به این حوزه شعاری نگاه شود، یکی از مهمترین چالشهای تحقق این وحدت است.
دبیرخانه دائمی وحدت حوزه و دانشگاه میتواند به معنی واقعی وحدت میان این دو نهاد را برقرار کند؟
اگر بتوانیم نگاه اندیشمندان مختلف را در یک قالب کنار یکدیگر بررسی کنیم احتمالا میتوان نقاط اشتراک و اختلاف را به درستی احصا کرد تا درنهایت آنها به نزدیک شدن به وحدت گفتمانی برسند. حوزه علوم اسلامی بهعنوان دبیرخانه باید بتواند تعامل حوزه و دانشگاه را که براساس سند دانشگاه اسلامی جزء وظایف ما است را محقق کند، برای تحقق این مساله هم یکی از مسیرها، حوزه اطلاعرسانی است و اصلا تالار گفتوگو نیز به همین دلیل راهاندازی شده است. البته این اتفاق یک کار زمانبری است و بهزودی نمیتوان انتظار داشت.
دهه 90 را باید دهه اوج فعالیتهای مرتبط با علوم اسلامی در دانشگاهها دانست، اما هر چه به سالهای منتهی به همهگیری کرونا نزدیک شدیم، از این مهم فاصله گرفتیم؛ این مهم را قبول دارید؟
اینگونه نیست. ما سال 96 با تغییر ساختار مواجه شدیم و با حذف ردیف بودجه مرتبط با این بخش با یک افول در این زمینه مواجه شدیم تا جایی که تعداد مراکز علوم اسلامی ما به 6 مرکز رسید اما با تلاش مدیران وقت این تعداد به 34 مرکز افزایش مییابد و در همان سال 3 هزار و 200 نفر هم ورودی داشتیم اما باز هم با تغییر مدیریتی به 5 هزار و 200 نفر و سال گذشته به 7 هزار و 800 نفر میرسد.
چالش اصلی امروز دبیرخانه دائمی وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟
با حذف ردیف بودجه از سال 96، عملا دیگر هیچ بودجه مستقلی نداریم و امروز زیر نظر رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری هستیم و بودجهمان نیز براساس سیر قانونی نهاد تخصیص پیدا میکند. هر چند امروز همه دستگاههای فرهنگی از لحاظ بودجهای در مضیقه هستند، اما تصور میکنم بیش از اینکه مسائل بودجهای ما را تحتفشار بگذارد، کمبود منابع انسانی در مراکزمان اذیتکننده است. هرچند که در صورت تامین بودجه میتوانستیم این مشکل را حل کنیم، اما امروز با کمبود جدی نیروی انسانی در حوزه اجرا روبهرو هستیم. خوشبختانه در بحث تدریس و برگزاری کلاسهای علوم اسلامی، از آنجایی که نیروسازی میکنیم، مشکلی از بابت تعداد اساتید برای ارائه آموزشها نداریم.
وضعیت تشکیل تالار گفتوگو در دانشگاهها چگونه است؟
ما امسال یک دبیرخانه در ستاد حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان برای این مساله برپا کردیم که کارهای مختلفی انجام داده که یکی از آنها راهاندازی تالار گفتوگو در دانشگاههایی است که دارای مرکز علوم اسلامی و حوزههای علمیه است. از سال جاری در استانهایی مانند استان فارس، همدان، آذربایجان شرقی، تهران و حوزههای علمیه برگزاری این تالارها دنبال شده است. البته براساس ابلاغیهای که داشتیم، اعلام کردیم که این تالار حداقل فصلی یکبار باید برگزار شود.
61 مرکز علوم اسلامی در دانشگاهها داریم
براساس پیشنویس چشمانداز 1404 علوم اسلامی دانشگاهیان، ما باید 60 مرکز مرتبط با علوم اسلامی در کشور داشته باشیم، چه میزان از این هدف محقق شده است؟
ما امسال 61 مرکز در این زمینه داریم. سال گذشته شعارمان تحول در نظام آموزشی و تربیتی بود که خوشبختانه این اتفاق افتاد و امسال نیز شعارمان نظامهای آموزش و ترتیبی ویژه دانشگاههای خاص مانند پزشکی، فرهنگیان و فنی و مهندسی است و در همین راستا امروز 7 رشته علوم اسلامی را با توجه به این شعار نوشتهایم. همچنین توسعه کمی با رویکرد فرهنگ ایرانی- اسلامی هم هدف دیگرمان است. البته ما در حوزه پزشکی توسعه کمی را داشتیم، اما تلاشمان برای توسعه در دانشگاه فرهنگیان بوده و امروز 20 دانشگاه فرهنگیان یا به عبارت دیگر 20 استان کشور صاحب حوزه علوم اسلامی شدهاند و با توجه به فعال بودن 61 مرکز، باید بگویم که زودتر از آنچه در چشمانداز آمده، به تحقق اهداف رسیدهایم و اگر همینگونه تا سال 1404 ادامه دهیم، بیش از 100 مرکز در سطح کشور خواهیم داشت.
راهاندازی 20 مرکز جریانساز در حوزه علوم اسلامی هم محقق شده است؟
شعار سال آیندهمان تامین بیشتر مرکز جریانساز خواهد بود، بااینحال امروز هم مراکز جریانسازی را داریم که ازجمله آن میتوان به مرکز علوم اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، تهران، تبریز و شهرکرد اشاره کرد.
سرفصل دروس در دانشگاههای خاص متفاوت خواهد بود
براساس پیشنویس سند چشمانداز، باید 50 عنوان درسی در حوزه علوم اسلامی داشته باشیم. این هدف تا چه میزان به مرحله اجرا درآمده است؟
ما برای دانشگاه فرهنگیان عناوین درسی را متناسب با شرایط این دانشگاه نوشتهایم. بهطور مثال ما بحث استعمار و سیر آموزش و پرورش را مختص دانشگاه فرهنگیان داریم که صرفا ویژه مخاطب این دانشگاه است. ما با همکاری اساتید و صاحبنظران این حوزه، ویژه دانشگاه فرهنگیان یک نظام آموزشی نوشتهایم که محتوا و عناوین درس هم مختص این قشر باشد. البته ما کاملا براساس الزامات شورای گسترش آموزش عالی حرکت کرده و مانند یک رشته مستقل اقدام به نگارش دروس علوم اسلامی مختص دانشگاه فرهنگیان کردیم. همچنین در حوزه علوم پزشکی هم این اتفاق افتاد و ما در این حوزه بحث دین و سلامت را دنبال میکنیم. برای دروس عمومی هم همین روند را دنبال میکنیم و اساسا جذابیت سرفصلهای آموزشی باعث شد تا شاهد افزایش جمعیت مخاطبانمان باشیم. در سال تحصیلی 1400-1399، حداکثر 5 هزار نفر ورودی به این کلاسها را داشتیم درحالیکه سال گذشته با تغییر سرفصلها و عناوین این میزان به 7 هزار و 800 ورودی رسید که بخشی از این افزایش ورودیها حتما برای تغییر در سرفصلها بوده است، یعنی با تغییر سرفصلها هم شاهد جذابیت و هم پاسخگوی بیشتر به نیاز مخاطبان بودهایم. نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که کمتر سندی مانند سند نظام آموزشی-تربیتی ما توانسته باشد رفت و برگشت با صف را انجام داده باشد، بهطوریکه این سند 8 بار به صف ارسال شده و بعد از چکشکاری، به تصویب رسیده است. دلیلمان هم این بود که هم کار کارشناسی انجام داده باشیم و هم سند بهگونهای باشد که قابلیت اجراسازی داشته باشد. یعنی ما اول کمیتههای مختلف را تشکیل داده، پیشنهادهای اولیه را میگیریم و همپوشانیها را حذف کرده و بعد از اینکه به سند اولیه میرسیم به گروههای صفی که شامل دانشجویان، اساتید، کارشناسان و... است، ارسال میشود و بعد از دریافت همه نیازها، به تدوین سند نهایی میرسیم.
سال گذشته بیش از 7 هزار دانشجو در کلاسهای علوم اسلامی شرکت کردند
چه میزان از آموزش دروس علوم اسلامی از سوی جامعه دانشگاهی استقبال میشود؟
در سال تحصیلی سال گذشته 7 هزار و 800 ورودی داشتیم که نزدیک به 20 درصد آنها را دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی تشکیل میدادند و مابقی از مقطع کارشناسی بودند. سرمایهگذاری اصلی ما نیز روی مقطع کارشناسی بهویژه ورودیهای جدید در هر سال است. همچنین بیش از 400 استاد دانشگاه به این جمعیت اضافه میشود که در حوزه ویژه مربوط به اعضای هیاتعلمی و اساتید شرکت کرده بودند. امسال هم کمی افزایش جمعیت را هم در حوزه دانشجویی و هم استادی داشتیم اما از آنجایی که آمارمان را سال تحصیلی به سال تحصیلی اعلام میکنیم، هنوز آمار نهایی امسال را بهصورت کامل نداریم. با توجه به اینکه هدفگذاریمان بیشتر کیفی بوده و از طرفی هم وضعیت بودجهای و منابع انسانیمان با مشکلاتی همراه است، هدفگذاریمان برای مخاطبان، رسیدن به جامعه 10 هزار نفری است.
بیشترین استقبال از کلاسهای علوم اسلامی در کدام استانها بوده است؟
استان تهران بیشترین استقبال را داشته که البته بیشترین مرکزمان نیز در دانشگاههای پایتخت است؛ بعد از تهران، خراسان رضوی و شهرکرد در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
70 درصد اساتید آموزشی دروس، حوزوی هستند
در حوزه آموزش دروس علوم اسلامی، چه میزان از حوزویان و چه میزان از اعضای هیاتعلمی دانشگاهها مشارکت میکنند؟
70 درصد از اساتیدی که به تدریس این دروس میپردازند از حوزههای علمیه و 30 درصد باقیمانده هم از اعضای هیاتعلمی دانشگاهها هستند. در حوزه استادی و اعضای هیاتعلمی که برای یادگیری و مباحثه هم میآیند، گاهی اساتید حوزه و گاهی اساتید دانشگاهی برای آنها تدریس میکنند.
5 تفاوت اساسی میان دروس علوم اسلامی با دروس معارف
مهمترین تفاوتی که بین دروس معارف و علوم اسلامی وجود دارد را چه میدانید؟
تفاوت حوزه علوم اسلامی با دروس معارف را میتوان در 5 حوزه تقسیم بندی کرد. اولا حوزه دروس معارف برای تمام دانشجویان لحاظ شده است، درحالیکه دروس علوم اسلامی تنها برای دانشجویانی است که یا علاقه خاصی دارند یا با درس معارف اغنا نشدهاند و به همین دلیل در سر کلاسهای دروس علوم اسلامی شرکت میکنند تا بتوانند به پرسشهای ذهنیشان پاسخ دهند. به عبارت دقیقتر، یک بخشی از جامعه هدف ما مخاطبانی به شمار میروند که خودشان خواهان شرکت در این کلاسها هستند، درحالیکه دروس معارف برای همه دانشجویان است. تفاوت دوم، این است که دروس علوم اسلامی برای اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی است که اصلا دروس معارفی ندارند و الزاما فقط برای کارشناسیها نیستند و از این رو باید بگویم که از لحاظ مقطع تحصیلی جامعه مخاطب هم با دروس معارف تفاوت دارد. تفاوت سوم بین این دو هم آن است که عناوین و عمق درسی ما با دروس معارف متفاوت است، یعنی ما موضوعات مختلف را بهصورت عمیقتر میپردازیم درحالیکه در دروس معارف اینگونه نیست. تفاوت چهارم هم تفاوت فضای کلاسی است، یعنی در کلاسهای علوم اسلامی به دلیل حضور اساتید و دانشجویان دغدغهمند، فضای کلاسی متفاوت از فضای کلاسهای دروس معارف است. نکته آخر هم اینکه ما تنها حوزه معرفتی را مدنظر قرار نمیدهیم، بلکه 3 رکن معرفت، تهذیب و اثرگذاری اجتماعی را دنبال میکنیم، درحالیکه دروس معارف اساسا برای اثرگذاری اجتماعی نگارش نشدهاند. به عبارت دقیقتر ما در علوم اسلامی بخشی از کلاسهایمان معرفتی بوده، بخشی هم ناظر به اخلاق و کسب مهارتهایی است که براساس آن فرد بتواند در رشته خود و مسائل انقلاب اسلامی اثرگذار باشد.
دروس علوم اسلامی هر 5 سال مورد بازبینی قرار میگیرد
یکی از موضوعات اساسی بحث بازنگری دروس است، سرفصلهای علوم اسلامی هر چند سال یکبار بهروزرسانی میشوند؟
هر 5 سال یکبار عناوین و نظام آموزشیمان بهصورت کامل به روزرسانی میشود، درحالیکه طی سالهای گذشته کمتر این اتفاق برای دروس معارف انجام شده است. همچنین دروس ما تخصصیتر از معارف است، به این معنی که امروز ما یکسری دروس را تحت عنوان دروس عمومی داریم که هر دانشجویی میتواند آن را پشتسر بگذارد، در مقابل هم برخی دروس را ویژه دانشجویان پزشکی و فرهنگیان داریم. همچنین در حال نگارش دروس مختص دانشجویان فنی و مهندسی هم هستیم. نکته دیگر اینکه دروس ما برای مقاطع تحصیلات تکمیلی با آنچه برای کارشناسی و اساتید است، متفاوت نگارش میشود. یعنی ما با توجه به مخاطبمان ویژهنویسی دروس را داریم، درحالیکه چنین وضعیتی در دروس معارف وجود ندارد. این نکته را هم بگویم که ما به هیچ عنوان نمیخواهیم خودمان را با دروس معارف مقایسه کنیم؛ چراکه کارکردهایمان با دروس معارف متفاوت است.