۷۶ هزار ایرانی در ۱۰ سال گذشته اقامت دائم کانادا را گرفته‌اند؟
خروج سرمایه یک پدیده اقتصادی- اجتماعی است که عواملی نظیر نبود چشم‌انداز مناسب در وضعیت سیاسی و اقتصادی، خلأهای موجود در سیاست عمومی کشور در حمایت از سرمایه، موانع کسب‌و‌کار و دشوار بودن فعالیت‌های اقتصادی، ریسک بالای سرمایه‌گذاری، تمایل به زندگی خارج از مرزهای کشور و اخذ اقامت در کشورهای خارجی در آن دخیل است.
  • ۱۴۰۱-۰۹-۲۶ - ۰۰:۱۵
  • 20
۷۶ هزار ایرانی در ۱۰ سال گذشته اقامت دائم کانادا را گرفته‌اند؟
هدیه ۲۰ میلیارد دلاری ایرانی‌ها به ترودو
هدیه ۲۰ میلیارد دلاری ایرانی‌ها به ترودو

مهدی عبداللهی، دبیر گروه اقتصاد :خروج سرمایه یک پدیده اقتصادی- اجتماعی است که عواملی نظیر نبود چشم‌انداز مناسب در وضعیت سیاسی و اقتصادی، خلأهای موجود در سیاست عمومی کشور در حمایت از سرمایه، موانع کسب‌و‌کار و دشوار بودن فعالیت‌های اقتصادی، ریسک بالای سرمایه‌گذاری، تمایل به زندگی خارج از مرزهای کشور و اخذ اقامت در کشورهای خارجی در آن دخیل است. همچنین مهم‌ترین مصادیق خروج سرمایه از کشور مواردی نظیر سرمایه‌گذاری و خرید دارایی‌ها در خارج کشور، مانند خرید مسکن، سرمایه‌گذاری درقالب احداث شرکت یا خرید دارایی مالی (اوراق بهادار، سپرده بانکی یا رمز ارزها) است. همچنین مهم‌ترین سازوکار خروج سرمایه استفاده از ارز حاصل از صادرات غیرنفتی است. با این وجود به‌نظر می‌رسد که خروج سرمایه در ایران سوای از دلایل قابل توجیه از روند غیرقابل توجیهی برخوردار است که نشان می‌دهد این امر درواقع «عادت اقتصادی» و یا حتی فرهنگ اقتصادی ایرانیان شده است. خروج سرمایه از ایران به مقاصد مختلفی صورت می‌گیرد اما در این گزارش به سه مقصد شامل کانادا، ترکیه و امارات اشاره شده است. آمارهای حداقلی از خروج حداقل ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار سرمایه از ایران به این سه کشور طی ۱۰ سال اخیر حکایت دارد.

خروج سرمایه 170 میلیارد دلاری 
محاسبه دقیق خروج سرمایه کار دشواری است، اما می‌توان با بررسی «حساب سرمایه» که داده‌های آن توسط بانک مرکزی منتشر می‌شود به بخشی از این واقعیت دست یافت. در این خصوص تنها آماری که می‌توان به آن اشاره داشت، اولی رصد خرید ملک و سرمایه‌گذاری و تاسیس شرکت و انواع و اقسام سرمایه‌گذاری‌های ایرانیان در کشورهای دیگر است. در این خصوص گرچه داده‌هایی در زمینه خرید ملک و تاسیس شرکت‌ها در برخی از کشورها قابل دسترسی است، اما همه کشورها این داده‌ها را منتشر نمی‌کنند. همچنین یکی از روش‌های دریافت تابعیت و اقامت در سایر کشورها، سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه، داشتن دارایی قابل توجه و در‌اختیار گذاشتن آن در‌خدمت دولت کشور مقصد و سایر دارایی‌هایی است که معمولا داده‌های آن به‌طور رسمی منتشر نمی‌شود. پس در اینجا دسترسی ما به تنها بخشی از آمارهای خروج سرمایه است. اما بخش دیگری از آمارهای مربوط به خروج سرمایه واقعیت‌های پنهان در حساب سرمایه است. به این صورت که در نبود آمارهای واقعی و رسمی و مستند و عدم‌مشخص‌بودن اجزای حساب سرمایه کشور، می‌توان بخشی از تضعیف حساب سرمایه کشور را به خروج سرمایه از کشور و عدم‌جذب سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم خارجی نسبت داد. باید اشاره کنیم که حساب سرمایه به‌عنوان عامل مسلط، نقش کاهنده و مشارکت منفی در موازنه کل تراز پرداخت‌های کشور دارد. 
آن‌طور‌که در نمودار قابل رویت است، خالص حساب سرمایه ایران از سال 1385 به بعد بدترین وضعیت را پیدا کرده است، وضعیتی که حتی در دوره جنگ تحمیلی نیز در ایران تجربه نشده است. طبق این آمارها، با انتخاب محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان ریاست‌جمهوری ایران در سال 1384، خالص حساب سرمایه ایران وضعیت بحرانی‌تری به خود گرفته است. این وضعیت با بحران امنیتی سال 1388 و پس از آن با تشدید تحریم‌های آمریکا علیه ملت ایران در سال‌های 1389 تا 1391 بازهم بحرانی‌تر شده، به‌طوری‌که بالاترین رقم خالص حساب سرمایه طی 40 سال اخیر مربوط به چهار سال 1389، 1390، 1396 و 1397 است. در این سال‌ها خالص حساب سرمایه بین منفی 16 تا 19.4 میلیارد دلار بوده است. طبق آمارهای رسمی بانک مرکزی، خالص حساب سرمایه از سال 1384 تا 1400 به‌ رقم منفی 168 میلیارد دلار رسیده است. رقمی که حتی اگر نصف آن هم خروج سرمایه باشد، به اندازه دو سال کل صادرات غیرنفتی کشور است.

ایرانی‌ها در رتبه 4 تا 8 مهاجرت به کانادا 
سرمایه‌گذاری ایرانی‌ها در خارج به‌واسطه فقدان آمارهای رسمی داخلی، چندان قابل رصد نیست اما در برخی کشورها ازجمله کانادا، امارات و ترکیه بخشی از جریان خروج سرمایه به این مقاصد تقریبا در داده‌های رسمی این کشورها قابل رصد است. یکی از این نمونه‌های قابل تامل، مورد کشور کاناداست. این کشور سال‌هاست به سیاه‌چاله جذب مفسدان اقتصادی سایر کشورها ازجمله ایران تبدیل شده است. البته درصد کمی از شهروندان و مهاجران ایرانی دارای سوءسابقه و سابقه مفاسد اقتصادی هستند که حالا ساکن کانادا شده‌اند. اما آمارهای رسمی که بتوان میزان مهاجرت ایرانی‌ها به این کشور را رصد کرد، صرفا در تعداد سالانه افراد دریافت‌کننده تابعیت دائم کانادا در دسترس است. طبق داده‌های آماری سالانه اداره مهاجرت، شهروندی و پناهندگی کانادا (IRCC)، از سال 2013 تا 2021 تعداد درمجموع 76 هزار و 381 ایرانی از کانادا تابعیت دائم دریافت کرده‌اند. آنطور که در آمارها قابل مشاهده است این افراد فقط دریافت‌کنندگان تابعیت دائم بوده و سایر شیوه‌های مهاجرتی ازجمله دانشجویان، اقامت موقت، ویزاهای گردشگری و کوتاه‌مدت در آن ذکر نشده است. طبق گزارش رسمی اداره مهاجرت، شهروندی و پناهندگی کانادا، ایرانی‌ها در سال 2021 پس از کشورهای پرجمعیتی همچون هند با رتبه 1، چین با رتبه 2، فیلیپین با رتبه 3، نیجریه با رتبه 4، فرانس با رتبه 5، آمریکا با رتبه 6 و برزیل با رتبه 7، در رتبه 8 قرار گرفته‌اند. توجه داشته باشیم پس از ایرانی‌ها، از کشورهای عربی یا از کشورهای ثروتمند یا حتی از ترکیه خبری نیست و این افغانستانی‌ها هستند که در رتبه 9 و پاکستانی‌ها در رتبه ۱۰ قرار گرفته‌اند. البته در برخی سال‌ها مثل 2015 و 2014 ایرانی‌ها رتبه 4 را در مهاجرت به کانادا داشته و در برخی سال‌ها رتبه 6 را نیز کسب کرده‌اند. 

سرمایه‌گذاری 20 میلیارد دلاری ایرانی‌ها در کانادا
مهاجرت به کانادا انواع و اقسامی دارد. یکی از آن‌ها، مهاجرت از طریق کارآفرینی است. درخصوص دریافت تابعیت کانادا با تابعیت، هر یک از استان‌های کانادا برنامه مستقلی برای اعطای تابعیت به سرمایه‌گذاران خارجی دارند. در برنامه‌های کارآفرینی معمولا براساس عوامل مختلفی همچون میزان سرمایه، سابقه کار مدیریتی یا کارآفرینی، سن، مدرک زبان، مدرک تحصیلی و ... به افراد امتیاز داده می‌شود. برای مثال، برای دریافت تابعیت در استان آنتاریو کانادا باید شما 800 هزار دلار دارایی داشته باشید یا 600 هزار دلار در کانادا سرمایه‌گذاری کنید. در استان منیتوبا کانادا رقم دارایی 500 هزار دلار و رقم سرمایه‌گذاری 250 هزار دلار است. در مناطق کم‌جمعیت استان با 500 هزار دلار دارایی و 150 هزار دلار سرمایه‌گذاری می‌توان اقدام کرد. در جزیره پرنس ادوارد کانادا دارایی 600 هزار دلار و سرمایه‌گذاری 150 هزار دلار است. در ایالت ساسکاچوآن کانادا دارایی 500 هزار دلار و سرمایه‌گذاری 300 هزار دلار است. در ایالت نوااسکوشیا کانادا دارایی 600 هزار دلار و 150 هزار دلار است. یکی دیگر از برنامه‌های جذب سرمایه‌گذار خارجی، برنامه سرمایه‌گذار مهاجر کبک (QIIP) است. هدف QIIP تشویق اتباع خارجی ثروتمند با تجربه تجاری برای مهاجرت به کبک است تا بتوانند به اقتصاد کانادا کمک کنند. این کمک به صورت سرمایه‌گذاری مستقیم به دولت است که به نوبه خود از این سرمایه برای پیشبرد و تامین مالی تعدادی از برنامه‌های اقتصادی استان استفاده می‌کند. اتباع خارجی متقاضی دریافت تابعیت باید صاحب حداقل دو میلیون دلار سرمایه باشند. دارای بین 2 تا 5 سال سابقه مدیریتی باشند، قرارداد سرمایه‌گذاری با یکی از شرکت‌های واسطه مورد تایید دولت کبک را امضا کنند، سرمایه‌گذاری به میزان 1.2 میلیون دلار به مدت 5 سال در کبک انجام دهند. 
با در نظر گرفتن حداقل 250 هزار دلار انتقال سرمایه از سوی ایرانیان به کانادا برای دریافت تابعیت دائم در این کشور و با در نظر گرفتن این موضوع که طی سال‌های 2013 تا 2021 تعداد 76 هزار و 381 ایرانی از کانادا تابعیت دائم دریافت کرده‌اند، میزان سرمایه‌گذاری ایرانی‌ها در این کشور به رقم عجیب 19 میلیارد دلار می‌رسد. البته اگر لیست دارایی‌های منتقل شده از سوی ایرانیان به این کشور را هم لحاظ کنیم رقم خروج سرمایه از ایران به کانادا طی سالهای 2013 تا 2021 به بالاتر از 20 میلیارد دلار نیز می‌رسد. 

ارقام عجیب از سرمایه‌گذاری در امارات 
مورد دیگر از نمودهای خروج سرمایه در ایران، به مقصد امارات است. البته امارات مقصد قدیمی است و درحال حاضر کمتر مورد توجه ایرانیان است. طبق آمارها، در سال گذشته 545 هزار ایرانی در امارات ساکن بوده‌اند. گرچه در سال‌های اخیر خروج سرمایه از ایران به مقصد دبی و ابوظبی امارات کمتر شده، اما طبق آمارهای اداره املاک و اراضی دبی، در سال 2012 حجم سرمایه‌گذاری ایرانی‌ها در املاک امارات حدود 900 میلیون دلار بوده است. همچنین طبق این آمارها، ایرانی‌ها در سال 2011 پس از هندی‌ها، انگلیسی‌ها و پاکستانی‌ها، در رتبه چهارم گروه خریداران املاک در دبی بودند که 1144 ملک به ارزش یک میلیارد و 215 میلیون دلار خریداری کرده بودند. این ارقام در سال‌های بعد نیز بین 400 تا 500 میلیون دلار در نوسان بوده، اما از سال 2017 تاکنون ارقام قابل‌توجهی منتشر نشده است. 

سرمایه‌گذاری 9 میلیارد دلاری در ترکیه 
در سال‌های اخیر ترکیه به یکی از اصلی‌ترین مقاصد خروج سرمایه از ایران و البته برخی کشورهای همسایه و روسیه تبدیل شده است. براساس قوانین مهاجرتی ترکیه، این کشور 6 شرط برای اعطای تابعیت دائم دارد که شامل 1. سپرده بانکی از سه‌میلیون دلاری 500 هزاردلاری، 2. سرمایه ثابت 500 هزاردلاری، 3. ارزش خانه خریداری‌شده 250 هزار دلار (امسال به 400 هزاردلار)، 4. شرط استخدام 50 کارمند 5. خرید سهام به ارزش 500 هزاردلار و 6. خرید اوراق قرضه به ارزش 500هزاردلار است. بررسی‌ها نشان می‌دهد ایرانی‌ها از سال 2015 تا 10 ماهه 2022 تعداد 35 هزار و 558 فقره مسکن در این کشور خریداری کرده‌اند. اگر به‌طور میانگین رقم سرمایه‌گذاری را 250 هزار دلار هم در نظر بگیریم، رقم خروج سرمایه از ایران به ترکیه طی سال‌های 2015 تا 10ماهه امسال به حدود 9 میلیارد دلار می‌رسد. البته این فقط در حوزه خرید خانه است و آمار تاسیس شرکت‌ها، خرید سهام و سپرده بانکی در نظر گرفته نشده است.

۸ دلیل فرار سرمایه‌ها
نگاهی به داده‌های تاریخی نشان می‌دهد بدترین وضعیت خالص حساب سرمایه مربوط به سال‌هایی است که یک اتفاق امنیتی همچون آشوب‌های سال 1388 یا اتفاقات دی‌ماه 1396، آبان 98 و اغتشاشات اخیر رخ داده است. البته موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ چراکه نگاهی به قوانین تحریمی که از سوی آمریکا و غربی‌ها بر ایران اعمال شده، نشان می‌دهد آمریکا و کشورهای غربی بلافاصله پس از اتفاقات سیاسی و امنیتی در ایران، پیوست سیاسی و امنیتی آن را تهیه و ضمیمه این اتفاقات می‌کنند و به بار امنیتی آن افزوده و فضا را ملتهب‌تر می‌کنند. در این فضای ملتهب، ترجیح برخی از فعالان اقتصادی و خانوارها این است که سرمایه خود را به کشورهای دیگر ببرند. اما فضایی که تحریم‌ها ایجاد کرده، موجب گسترش نقل‌وانتقالات غیررسمی، تخصیص انواع رانت‌ها ازجمله ارز رانتی برای واردات و صادرات و شکل‌گیری فضای غیرقابل‌رصد برای سیاستگذار پولی کشور می‌شود که درنهایت این موضوعات رصد خروج سرمایه را خارج از دسترس سیاستگذار پولی می‌کند. نکته قابل‌تامل اینکه، داده‌های تاریخی نشان می‌دهد خروج سرمایه در ایران که در این دو دهه پررنگ‌تر شده، تماما با عوامل روز و مرسوم قابل‌توجیه نبوده و احتمالا دید بلندمدت فعالان اقتصادی است که باعث خروج سرمایه از ایران حتی در سال‌های خوش‌بینی و ثبات هم شده است. 
همان‌طور که گفته شد خروج سرمایه در اقتصاد تبدیل به بیماری مزمن شده و این دید بلندمدت فعالان اقتصادی و خانوارهاست که بدون توجه به اتفاقات کوتاه‌مدت، ‌انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در ایران پیدا نکرده و به خرج سرمایه خود از چرخه اقتصاد ترغیب می‌شود. با این حال اما می‌توان دلایلی را که در کوتاه‌مدت باعث افزایش خروج سرمایه از میانگین بلندمدت آن می‌شود را به ترتیب زیر برشمرد: 1. تقویت نرخ ارز؛ یکی از علل اصلی فرار سرمایه که اکثرا بر آن اتفاق نظر دارند، احتمال تغییر (افزایش) نرخ ارز است. به‌عبارت دیگر پول داخلی کمتر از حد ارزش‌گذاری خواهد شد، درنتیجه کاهش رسمی ‌در ارزش‌گذاری پول در آینده قابل‌پیش‌بینی است. البته این معضل در کشور‌های توسعه‌یافته مانند ایران که از درآمد‌های نفتی نیز برخوردار است گاهی اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل‌کنترل می‌شود 2. کسری بودجه؛ کسری بودجه دولت که به‌وسیله انتشار پول تامین مالی شده است، فشارهای تورمی ‌را به وجود می‌آورد. افزایش نرخ تورم باعث کاهش ارزش دارایی‌های داخل می‌شود. بنابراین به‌دلیل اجتناب از کاهش دارایی داخلی افراد به خرید دارایی‌های خارجی یا انتقال سرمایه داخلی به خارج اقدام می‌کنند. 3. ریسک؛ اختلاف ریسک سرمایه‌گذاری در کشور‌های در حال توسعه و کشور‌های صنعتی، یکی دیگر از عوامل فرار سرمایه است. اکثر کشور‌های پیشرفته، نظام سیاسی و اقتصادی باثبات با ترتیبات قانونی مدون و مشخص دارند، درحالی‌که کشور‌های درحال توسعه از این جنبه‌ها محروم هستند. 4. نرخ رشد اقتصادی؛ رشد اقتصادی با فرار سرمایه یک رابطه دیالکتیک و دوطرفه دارد به‌صورتی‌که افت تولید ناخالص داخلی منجر به فرار سرمایه و ایضا خروج سرمایه نیز بر کاهش هرچه بیشتر تولید ناخالص داخلی موثر است.  5. قوانین و مقررات؛ محدودیت‌ها و مقرراتی که دولت‌ها روی بازار‌های مالی داخلی وضع می‌کنند، یکی از علل این پدیده است. از عوامل ساختاری دیگری که ساکنان داخلی را به سرمایه‌گذاری در خارج تشویق می‌کند، شامل پایین بودن هزینه فرصت در بازار سهام داخلی و فقدان کامل بیمه سپرده روی دارایی‌های نگه‌داشته‌شده در سیستم بانکی است. 6.ناامنی بازار‌ها؛ موضوع دیگری که به خروج سرمایه از ایران تبدیل شد، ناامنی بازارها بود. حتی بازار مسکن نیز گاهی تحت سایه تحریم‌ها و ریسک‌های داخلی متزلزل می‌شد. بنابراین مردم کار مولد و صنعتی را رها کردند و به فکر انتقال سرمایه به بازارهای امن‌تر بودند 7. محدودیت‌های اجتماعی؛ محدودیت‌های اجتماعی برای برخی گروه‌های اجتماعی (فارغ از اینکه محدودیت‌های مدنظر این افراد را قبول داشته باشیم یا خیر) منجر به مهاجرت و انتقال سرمایه به خارج از کشور می‌شود. 8. عدم ترسیم چشم‌انداز اقتصادی-اجتماعی قابل فروش به مردم؛ یکی دیگر از عواملی که منجر به تشدید خروج سرمایه می‌شود، فقدان تصور خوب از آینده اقتصادی-اجتماعی کشورها است. خانوارها و فعالان اقتصادی نسبت به اینکه در 10 سال آینده در کشور چه اتفاقی خواهد افتاد و آنها به‌لحاظ اقتصادی-اجتماعی چه جایگاهی خواهند داشت، بسیار حساس هستند. آنها می‌خواهند خود و خانواده‌هایشان وضعیت مطلوب و قابل‌رویت و قابل‌لمسی در آینده داشته باشند. عدم ثبات اقتصادی و پیش‌بینی‌ناپذیری موقعیت‌های آتی منجر به تخریب تصورات افراد از آینده می‌شود و این بدبینی منجر به تصمیم مهاجرتی می‌شود. 

خروج سرمایه در سیاه‌چاله صرافی! 
کنترل حساب سرمایه جزء اوامری است که در شرایط عادی اقتصادی توصیه نمی‌شود، اما تجربه کشور‌های درحال توسعه و همچنین تجربه اخیر کشور روسیه پس از تحریم‌ها نشان می‌دهد اجرای این مساله در شرایط نااطمینانی و بحرانی برای جلوگیری از خروج سرمایه بسیار موثر است. به‌عنوان مثال در بحران 2008 کشور‌های آسیای‌شرقی خیلی زودتر از کشور‌های غربی از رکود خارج شده و بحران را پشت‌سر گذاشتند. یکی از موارد کمک‌کننده در کتاب بلانچارد، اقتصاددان با عنوان «آنچه اقتصاد از بحران آموخت» همین مساله است. او معتقد است اعمال محدودیت از سوی مقامات کشور‌های شرقی بر حساب سرمایه و محدودیت خروج و ورود ارز باعث شد این کشور‌ها زودتر بتوانند به بحران خاتمه دهند. در کشور‌های آسیای‌شرقی مانند کره، تایوان و... به‌هیچ‌وجه مانند ایران از صرافی‌های فراوان برخوردار نبوده و بسیاری از فعالیت‌های ارزی ازطریق بانک‌ها انجام می‌شود. این درحالی است که در کشور ما تنها 620 صرافی مجاز وجود دارد و درکنار آن شبکه‌ای گسترده از بازار‌های سیاه ارزی وجود دارد که نمی‌توان از نقش آنها در توزیع مخاطرات گذشت کرد. در کشور ما ارز یا از طریق بانک مرکزی که آن‌هم درآمد‌های نفتی است وارد می‌شود یا از طریق صادرات‌های غیرنفتی. در مورد اول که عمده درآمد ارزی ایران در بلندمدت را رقم زده است، بانک مرکزی ارز را در بازار توزیع کرده که گسترده بودن شبکه ارزی در ایران به چرخش بیش از حد کمک می‌کند. در مورد دوم، به دلیل تحریم‌ها، مبادلات تجاری کشور از طریق صرافی‌ها انجام می‌شود که در این مسیر، انواع و اقسام انتقال‌های غیررسمی در شبکه غیررسمی، زمینه خروج سرمایه را فراهم می‌سازد. یکی از موارد قابل‌تامل در سال‌های اخیر در ایران، موضوع بازگشت ارز حاصل از صادرات بود. این موضوع پس از تحریم‌های جدید آمریکا علیه کشورمان، موافقان و مخالفانی داشت. مخالفان عمدتا صادرکنندگان بودند. اما موافقان بازگشت ارز صادراتی به کشور می‌گویند اگر قرار باشد کالا از کشور خارج شود و بهای آن به اقتصاد ملی بازنگردد نه‌تنها کشور از دستاوردهای مورد انتظار محروم می‌شود بلکه زیان‌های آن شامل تورم ناشی از کاهش عرضه محصول به بازار داخلی، کاهش پس‌انداز ملی، کاهش ذخایر ارزی کشور و افت ارزش پول ملی نصیب کشور و ملت خواهد شد. بنابراین، «صادرات» هنگامی و درصورتی موضوعیت دارد که ارز حاصل از فروش خارجی کالا یا خدمت به چرخه اقتصاد کشور برگشت داده شود، در غیر این صورت آنچه رخ داده، «فرار سرمایه» با «نقاب صادرات» است. این موارد کنترل حساب سرمایه از سوی دولت و بانک مرکزی را الزامی می‌کند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰