در آزمون‌های آزمایشی موسسات چه خبر است؟
نگاه همه ما در این روزها این است که باید همان‌طور که می‌خواهیم اعتراضات را به گوش مسئولان برسانیم و درکنارش همراه نوجوان و جوانی باشیم که سوال دارند و نمی‌دانند باید چه تصمیمی بگیرند.
  • ۱۴۰۱-۰۹-۲۲ - ۰۰:۱۵
  • 23
در آزمون‌های آزمایشی موسسات چه خبر است؟
کاسبان کنکور به شعر و ایران هم رحم نکردند
کاسبان کنکور  به  شعر  و ایران هم رحم نکردند

عاطفه جعفری، خبرنگار:«این اسیری تا به کی، ای ملت بی‌دست و پای/ گر برای حفظ آزادی ز مادر زاده‌ایم»
«آخر ای مظلوم از مظلوم چون خود یاد کن/ چون ببینی ظالم از ظالم حمایت می‌کند»
«معنی دولت قانونی اگر این باشد/ نامی از دولت و قانون به جهان کاش نبود»
شاید با خواندن این شعارها فکر کنید، داریم برای یک اعتراض آماده می‌شویم، اما جالب است بدانید که این اشعار در آزمون یک انتشارات کمک‌آموزشی آمده و فقط هم این سه بیت نبوده است. گزارش امروزمان در این صفحه به مساله‌ای اختصاص دارد که در جای خود بسیار مهم و تاثیرگذار است و اگر به آن توجه نشود، می‌تواند اثرات مخرب داشته باشد. نگاه همه ما در این روزها این است که باید همان‌طور که می‌خواهیم اعتراضات را به گوش مسئولان برسانیم و درکنارش همراه نوجوان و جوانی باشیم که سوال دارند و نمی‌دانند باید چه تصمیمی بگیرند. اما موسسه انتشاراتی گاج روز جمعه 18 آذرماه آزمونی را برگزار کرده و تمام اشعاری که برای سوال یکی از درس‌ها انتخاب‌شده، اشعاری ناامیدکننده و سیاه است. درحالی‌که این موسسه آموزشی با توجه به رسالتی که دارد باید درکنار آموزش‌وپرورش به نسل جدید فکر کند. مطمئنا پیامدهای چنین کارهایی نمی‌تواند برای نسل جدیدی که این همه سوال دارد، خوب باشد.

    ماجرای اشعار آزمون
جمعه 18 آذرماه آزمون گاج برای پایه دوازدهم علوم انسانی برگزار می‌شود و نکته ماجرا در اینجاست اشعاری که برای این آزمون انتخاب ‌شده همه اشعاری هدف‌دار و سیاه بوده‌اند؛ اشعاری که در دوره‌ای خاص گفته ‌شده اما با هدف درکنار هم قرار گرفته و مطمئنا کسی که طراحی سوالات را برعهده داشته، با نگاهی خاص این اشعار برای آزمون انتخاب کرده است:
گرچه تو خفته‌ستی آسیای جهان هیچ نخسپد همی و کار کند
از بد این مردمان، وز غم این روزگار/ هست همه اعتماد، بر کرم کردگار
ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم/ ز بس که داد زدیم آی دزد خسته شدیم
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی/ این گلبن نورس را بی‌ریشه نباید کرد
ز انتخاب چو کاری نمی‌رود از پیش/ به پور کاوه بگو فکر انقلاب کند
این اسیری تا به کی، ای ملت بی‌دست و پای/ گر برای حفظ آزادی ز مادر زاده‌ایم
می‌برد از دسترنجش گنج اگر سرمایه‌دار/ بهر قتلش از چه دیگر پافشاری می‌کند؟
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست/ از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او/ تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست
خونریزی ضحاک در این ملک فزون‌گشت/ کو کاوه که چرمی به سر چوب نماید
بود اگر جامعه بیدار در این دار خراب/ جای سردار سپه جز به سر دار نبود
پیرو اشراف داد نوع‌خواهی می‌زند / با سرشت دیو دعوی سروشی تا به کی؟
فوری از نای وزیر آید نوای «بس کنید»/ از فلان مامور اگر ملت شکایت می‌کند
آخر ای مظلوم از مظلوم چون خود یاد کن/ چون ببینی ظالم از ظالم حمایت می‌کند
آه مظلومان چو آتش در میان پنبه است/ چون فتد اینجا به آنجا هم سرایت می‌کند
بگذرند از کبریایی گر خداوندان آز/ ثروت دنیا خلایق را کفایت می‌کند
پافشاری پی حق خود اگر ملت داشت/ مال او غارت یک دسته عیاش نبود
معنی دولت قانونی اگر این باشد/ نامی از دولت و قانون به جهان کاش نبود
ما طرفداری خورشید حقیقت کردیم/ آن زمانی که هما سخره خفاش نبود
ای دوست ببین بی‌سروسامانی ایران/ بدبختی ایران و پریشانی ایران
از وضع کنونی و ز بدبختی ملت/ زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران
گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ/ گویی که شدم حبسی و زندانی ایران
بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی/ بیچارگی و محنت و حیرانی ایران
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک/ فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه/ ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید
گر شد از جور شما خانه موری ویران/ خانه خویش محالست که آباد کنید
کنج ویرانه زندان شد اگر سهم بهار/ شکر آزادی و آن گنج خداداد کنید

     تغییر یک کلمه در شعر!
نکته همه این اشعار این است که تقریبا 90 درصدشان، از یک شاعر انتخاب‌شده است. فرخی‌یزدی شاعری است که شعرهایش در این آزمون استفاده شده؛ شاعری که همه می‌دانیم دلش برای ایران می‌تپید و نگاهش به وجود خارجی‌ها در کشور چگونه بود. فرخی یزدی اشعارش برای آن دوره ایران بود، جالب است درمورد او بدانیم در اواخر سال ۱۲۹۸ شمسی (خورشیدی) به تهران سفر کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را درباره آزادی در روزنامه‌ها به نشر سپرد. وی در جریان جنگ جهانی اول، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت‌پیگرد انگلیسی‌ها قرار گرفت. وی هنگامی‌که به‌طور ناشناس از طریق موصل عزم ورود به ایران را داشت به دست سربازان روسیه مورد سوءقصد قرار گرفت. در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله با قرارداد 1999 مخالفت کرد و به همین سبب مدت‌ها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، همراه با بقیه آزادیخواهان باز هم مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی شد.
جالب است کسی که این سوال‌ها را طراحی کرده، یکی از بیت‌های فرخی‌یزدی را هم تغییر داده است؛ شعر اصلی محتوایش این است:
فوری از نای وزیر آید نوای راضیم/ از فلان مامور اگر ملت شکایت می‌کند
 اما در آزمون این‌طور آمده است:
فوری از نای وزیر آید نوای «بس کنید»/ از فلان مامور اگر ملت شکایت می‌کند

    چرا باید با این مدل تهییج‌ها مقابله کرد؟
در این سه‌ماهی که از اتفاقات در کشور گذشته، صحبت‌های زیادی‌ شده و درمورد ابعاد مختلف این وقایع تقریبا حرف‌ها زده ‌شده است. همه ما می‌دانیم، با توجه به شرایط موجود، با نسلی مواجهیم که نگاه، بیان، نوع تفکر و جهان‌بینی آنان متفاوت با ساختار فکری نسل گذشته است. باید توجه داشت که نسل جدید دوران انقلاب را ندیدند و این مهم به‌خوبی برایشان تبیین نشده است. ما برای حل مسائل موجود نیازمند گفت‌وگو هستیم و چاره‌ای جز این نیست، اما متاسفانه در این زمینه نسبت به آداب گفت‌وگو و تسلط بر موضوع دچار مشکل بوده و با فرهنگ و ادبیات گفت‌وگو غریبه هستیم و تلاش نمی‌کنیم به این سمت‌وسو حرکت کنیم. آنها را آرام کنیم. حرف‌شان را بشنویم و برایشان‌ وقت بگذاریم، نه اینکه با چنین کارهایی مانند انتخاب این شعرها آنها را تهییج کنی و به خیابان‌ها بفرستی.
میرسبحان سادات، روانشناس و پژوهشگر حوزه نوجوان و خانواده درمورد فضایی که این روزها درگیرش هستیم و نوجوانان و بحران هویت در آنها می‌گوید: «هرچقدر محیط اطراف بتواند به نوجوان کمک کند فرآیند هویت‌یابی بهتر طی می‌شود اما سوال اینجاست که چقدر نوجوان امروز با خانواده ارتباط دارد و عقاید او را می‌پذیرد؟ نوجوانان نمی‌دانند که اصلا انقلاب ۵۷ برای چه اتفاق افتاد و شهدا چه کسانی بوده‌اند، حتی بنیاد انقلاب را زیرسوال می‌برند، چون نمی‌دانند جنگ تحمیلی، دفاع مقدس و ارزش‌های انقلاب چه بوده، آن‌وقت توقع داریم پای این انقلاب بماند؟ درواقع ما نتوانستیم این جای خالی را پرکنیم و دیگران وارد شدند. نوجوانی سن ابراز وجود و میل به دیده شدن است، این ویژگی نوجوانان دهه‌های ۵۰ و ۶۰ هم بوده و در جنگ خودشان را نشان دادند، اما سوال اینجاست که آیا بعد جنگ بستری برای نوجوانان ایجاد شد؟ اگر هم بود ویژه قشر مذهبی بود و خیلی‌ها جذب کانون‌ها و بسیج و مسجد نشدند. نوجوان کجا باید خود را بروز دهد؟ کجا باید صحبت و شبهاتش را مطرح کند؟ پس فضای مجازی بستری است که او می‌تواند خود را نشان دهد، اما نه به‌سمت ابراز وجود، بلکه به‌سمت خودنمایی. به همین جهت در خیابان تیپی می‌زند که حتی می‌داند بد است اما می‌زند، چون می‌خواهد دیده شود. بنابراین خیلی از نوجوانانی که امروز به خیابان می‌آیند به‌دنبال خودنمایی هستند.»
او در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «نوجوان همه‌چیز را آرمانی می‌بیند، چون تجربه‌ای ندارد و به‌تازگی وارد جامعه شده، بنابراین آرمانگرا، عدالت‌خواه و ایده‌آل‌گرای صددرصدی می‌شود، حتی دانشجویان ۲۰-۲۲ ساله همچنان همان نوجوانانی هستند که تجربه کسب نکرده‌اند. نوجوان در معرض رسانه است و ما روی تربیت رسانه‌ای او کار نکرده‌ایم، او هرچه ببیند و بشنود باور می‌کند و در یک تصمیم‌گیری لحظه‌ای که جزء ویژگی سنش است، می‌گوید من باید این نظام را سر جایش بنشانم.
نیاز به راهکار داریم، یکی از معضلاتی که داریم این است که باید برای چه کسی راهکار ارائه دهیم؟ راهکار حکومتی این است که باید حکومت به‌سمت بسترسازی برای همه مخاطبان برود، مخاطب به هر دلیلی دوست ندارد به پایگاه بسیج برود باید محلی باشد که خود را بروز دهد. اگر مخاطب خانواده باشد، راهکار این است که ارتباط خانواده با بچه‌ها باید برقرار شود، من به‌عنوان کارشناس برای خانواده‌ها دوره می‌گذارم، اما مهم‌ترین مشکلی که در خانواده‌ها وجود دارد عدم مهارت گفت‌وگو است و فضای مجازی و فیلم نمی‌تواند این مشکل را رفع کند. از این رو این مهم نیازمند دانش، فهم و مهارت است که عمده آن با مطالعه و تعمیق و همچنین با کمک گرفتن از دیگر ابزارها امکان‌پذیر است. در حوزه رسانه که هیچ تربیت رسانه‌ای را شاهد نیستیم، درمورد مدارس هم فضای گفت‌وشنود براساس یک‌سری اصول نداریم، ممکن است تریبون آزاد برگزار شود اما نتیجه‌ای ندارد جز تخلیه هیجان.»

    کنار آموزش‌وپرورش یا مقابله با پرورش
سال 97 بود که طرحی جدید برای حذف مشق‌شب از سوی وزارت آموزش‌وپرورش داده شد، باعث شد صدای بسیاری از ناشران کمک‌آموزشی مخصوصا همین انتشاراتی که درموردش صحبت کرده‌ایم، به‌دنبال هزاران راه بروند که مشق‌شب حذف نشود که شاید کمی از آن درآمدهای میلیاردی‌شان کم نشود. به‌دنبال استفتا از علمای قم بودند و بسیاری از کارها را انجام دادند. حالا و در این موقعیت کشور و به‌جای حمایت، چنین اشعاری استفاده می‌شود و با نگاهی سیاه سعی می‌کنند نوجوانان را با خود همراه کنند.
مطمئنا یکی از وظایف این موسسات با وجود همه مخالفت‌هایی که برای حضورشان در مدارس و کنار کودکان و نوجوانان وجود دارد، این است که با آموزش‌وپرورش برای تربیت نسل جدید هماهنگ باشند.
نسل جدید دانش‌آموزان که کودکان‌ونوجوانان دهه‌های ۸۰ و ۹۰ را شامل می‌شوند، ذهنی پرسشگر و تفاوت‌های خاصی دارند. این نسل به‌صورت فزاینده‌ای در معرض اطلاعات فراوان از تمامی جهان و دنیای مجازی است. کودکان‌ونوجوانان این نسل به‌راحتی و تنها با جست‌وجوی یک واژه می‌توانند به دنیایی از اطلاعات دست یابند و برخلاف گذشته‌ها دسترسی آسانی به این اطلاعات وجود دارد. همین آسان بودن دسترسی به جهانی از اطلاعات -که چندان نمی‌توان از درست یا غلط بودن آن اطمینان داشت- لزوم حضور جدی خانواده‌ها و همچنین نهادی مانند آموزش‌وپرورش را می‌طلبد؛ نهادی که وظیفه اصلی آن باید آموزش و بعد از آن تربیت و پرورش کودکان باشد. آموزش‌وپرورش باید علاوه‌بر اجرا کردن وظیفه‌های همیشگی خود و فراهم کردن شرایطی درست و مطمئن برای تحصیل دانش‌آموزان، نسبت به وظایف جدیدش آگاه شود و بداند که هر نسل با نسل‌های گذشته‌اش تفاوت دارد و نمی‌توان دانش‌آموزان کنونی را مانند سال‌های گذشته تربیت کرد و راه درست زندگی را به آنها نشان داد.
آموزش‌وپرورش باید با برنامه‌ریزی دقیق و منسجم به تربیت صحیح افراد در راستای دستیابی به معیارهایی چون اخلاقیات، دانش و معرفت، درک، بینش و کسب مهارت قدم بردارد. این موسسات که حتی الان برای کتاب‌های اول دبستان هم برنامه دارند و بچه‌ها مجبور به خرید این کتاب‌ها هستند، باید راهی برای ارتباط با نسل حاضر و تقویت آن داشته باشند. محتوای غنی و قوی در ادبیات ما بسیار وجود دارد و این نگاه سراسر ناامیدی می‌تواند تاثیر منفی در این نسل داشته باشد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۶