«فرهیختگان» از حرکت سازمان سینمایی در مسیر حمایت از هنرمندان شهرستانی گزارش می‌دهد
یکی از شاخصه‌های مدیریت سینمایی در دولت سیزدهم، توجه به هنرمندان شهرستانی و تمرکززدایی از پایتخت است. سیاستی که محمد خزاعی در همان نخستین روزهای تکیه زدن بر کرسی سازمان سینمایی، از آن رونمایی کرد و طی یک سال نخست ریاست خود بر مهم‌ترین نهاد سینمایی کشور نیز تاحدود بسیاری به آن وفادار ماند. 
  • ۱۴۰۱-۰۹-۱۷ - ۰۰:۱۵
  • 00
«فرهیختگان» از حرکت سازمان سینمایی در مسیر حمایت از هنرمندان شهرستانی گزارش می‌دهد
سینمای گریز از مرکز
سینمای گریز از مرکز

مجتبی اردشیری، خبرنگار:یکی از شاخصه‌های مدیریت سینمایی در دولت سیزدهم، توجه به هنرمندان شهرستانی و تمرکززدایی از پایتخت است. سیاستی که محمد خزاعی در همان نخستین روزهای تکیه زدن بر کرسی سازمان سینمایی، از آن رونمایی کرد و طی یک سال نخست ریاست خود بر مهم‌ترین نهاد سینمایی کشور نیز تاحدود بسیاری به آن وفادار ماند. 
وفاداری خزاعی به این قول خود سبب شد تا حواشی بسیاری نیز برای او رقم بخورد. خزاعی که تلاش کرد تا در طول یک سال نخست فعالیت خود، در کنار رفع و رجوع مشکلات عدیده سینما، از سفرهای استانی نیز غافل نماند، مدام از سوی بسیاری از رسانه‌ها به این مورد متهم شد که مشکلات انباشت‌شده سینما را رها کرده و به گشت‌و‌گذار خود در دورتادور ایران می‌پردازد اما آن رسانه‌ها، شاید در آن لحظه به خاطر نداشتند که توجه به هنرمندان شهرستانی، یکی از قول‌های بزرگی بود که خزاعی در همان نخستین روزهای مدیریتش آن را رسانه‌ای کرد و تا امروز تلاش گسترده‌ای را به انجام رسانده تا نسبت به این رفع‌تبعیض بزرگ، قدم‌های بلندی بردارد. 
البته که رئیس سازمان سینمایی، با آگاهی در این مسیر قرار گرفت. او به خوبی می‌دانست سینمای ایران در کنار مشکلات کوچک و بزرگ بسیاری که دارد، دارای یک ضعف خیلی بزرگ است و آن اینکه تمام قدرت و هیبت آن، در پایتخت متمرکز شده و همین اتفاق سبب شده تا در طول تمامی این سال‌ها هنر شهرستان‌ها و هنرمندان آنها نتوانند آن‌طور که باید، در مختصات حرفه‌ای کشور حضور به هم رسانند و به همین دلیل، همواره تهران در رأس قرار داشته و مابقی شهرهای کشور، در قامت شهرستان‌هایی که نقشی در مختصات سینمایی ندارند، تنها به‌عنوان تماشاگرانی فرعی، ناظر بر آنچه بودند که در پایتخت رقم می‌خورد. 

وقتی صدای هنرمندان شهرستانی بلند می‌شود
محمد خزاعی از نخستین روزهای حضورش در سازمان سینمایی، با شعار گسترش و تحقق عدالت فرهنگی برای همه کشور، سفرهای استانی را با هدف توسعه فیلمسازی حرفه‌ای در مناطق مختلف ایران برنامه‌ریزی و عملیاتی کرد. او در این زمینه به چندین استان سفر کرد و در هر سفر، با مجموعه‌ای از هنرمندان به رایزنی پرداخت. 
در همان زمان که این دیدارها صورت می‌گرفت، عده‌ای تیغ تیز نقد را به سمت خزاعی گرفتند که چرا به سفرهای استانی بی‌فایده متوسل شده است. این شاید برای نخستین‌بار بود که رئیس سازمان سینمایی، طی برنامه‌ای مدون، سفرهای استانی را طراحی کرده بود و مستقیما با هنرمندان آن استان، جلسات متعدد برگزار می‌کرد. 
حاصل این سفرها اما اگرچه تا به امروز چندان رسانه‌ای نشده است اما برجسته شدن مشکلاتی بود که برای دهه‌ها در گلوی هنرمندان شهرستانی مانده بود. هنرمندانی که سال‌های متمادی، به کسب تجربه پرداخته‌اند اما زمینه کافی برای بروز استعدادهای آنها فراهم نیست که این نبود زمینه می‌تواند در فقدان بستر مناسب، نبود سرمایه کافی یا عدم‌حمایت از سوی مسئولان استانی خلاصه شود. 
اما مشکل هر کدام از اینها که باشد، این صدا برای نخستین‌بار توسط مهم‌ترین مسئول سینمایی کشور شنیده شد و حالا همه چیز فراهم است تا طی 3 سال باقی‌مانده از عمر دولت سیزدهم، نتیجه این سفرها مشخص شود. 
ضمن آنکه هنرمندان شهرستانی هم‌اکنون از این شجاعت برخوردار شده‌اند که دربرابر آنچه نامتوازن بودن توزیع بودجه، امکانات و نبود فرصت‌های برابر فیلمسازی عنوان شده، اعتراض کنند تا زمینه را برای یک فعالیت نرمال و عادی فراهم نمایند. 
این صدای اعتراض زمانی بلندتر می‌شود که می‌بینیم بسیاری از استعدادهای شهرستانی، حتی از این بابت نیز به رئیس سازمان سینمایی اعتراض داشته‌اند که شهر آنها از سیستم آموزشی منسجم و استانداردی برخوردار نیست و آنها باید برای آموزش آکادمیک و بهره‌مندی از کلاس‌های مختلف سینمایی، راهی مرکز استان یا پایتخت شوند و در آخر که توانستند با هزار مشغله، از این کلاس‌ها فارغ‌التحصیل شوند، زمینه کار برای آنها در استان خود فراهم نیست و چون نمی‌توانند در پایتخت بمانند، باید عطای فعالیت حرفه‌ای خود را به لقایش ببخشند. 
اینها تنها گوشه‌ای از مشکلات عدیده‌ای است که هنرمندان شهرستانی با آنها دست‌به‌گریبان هستند. مزیت این سفرهای استانی در آن است که رئیس سازمان سینمایی به‌صورت بی‌واسطه در جریان ریز جزئیات مشکل‌ها قرار گرفته و زمینه رفع تبعیض را فراهم می‌کند. به همین دلیل است که درخواست مساعدت خزاعی از دولت در زمینه اعطای کمک 1000 میلیارد تومانی، چندان هم بیراه نباشد؛ کمکی که قطعا بخش عمده‌ای از آن، صرف زیرساخت‌ها و توجه به شهرستان‌ها و هنرمندان بی‌شمار در آن خواهد شد. 

توجه به هنرمندان شهرستانی در دولت سیزدهم
البته اگرچه هنوز خبری از اعطای این تسهیلات ارزشمند رسانه‌ای نشده است اما با یک محاسبه ساده متوجه می‌شویم خانواده حدودا 10 هزار نفری سینما در تهران و شهرستان‌ها با گوشه‌ای کوچک از این تسهیلات، تا چه اندازه می‌تواند نقش‌آفرینی عادلانه‌تری در سپهر سینمایی کشور داشته باشد. 
البته سازمان سینمایی خود به‌خوبی به این حقیقت واقف است که این تسهیلات شاید در کوتاه‌مدت به دست آنها نرسد و اگر هم قرار بر اعطای چنین کمکی باشد، هیچ‌گاه تمام آن به شکل دفعی و یکباره صورت نمی‌گیرد، بنابراین این سازمان در اقدامی درست، از هم‌اکنون دست به کار شده و توجه ویژه‌ای را برای همکاری با هنرمندان شهرستانی در نظر گرفته است. 
یکی از آخرین نمونه‌های این حمایت در جشنواره سینما حقیقت متجلی است؛ بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور در حوزه مستند که از بیستم آذرماه کار خود را آغاز می‌کند. یکی از ویژگی‌های مهم این دوره، حضور ویژه بیش از ۱۰۰ مستندساز جوان استانی است که علاوه‌بر حضور در پردیس ملت و استفاده از برنامه‌ها و کارگاه‌های آموزشی، برنامه بازدید از فیلمخانه ملی ایران و چند موزه دیگر برای آنها تدارک دیده شده است. 
این یک شکل حمایت است که تیم سینمایی در قبال هنرمندان شهرستانی به انجام رسانده است. البته که شکل حمایت، به طرق مختلف خواهد بود. از سالن‌سازی در شهرهای محروم گرفته تا تاسیس آموزشگاه‌های استاندارد سینمایی و البته حمایت از فعالیت هنرمندان، ازجمله کمک‌های بزرگی است که سازمان سینمایی مشغول تدارک آن است. این برنامه‌ها با توجه به بودجه 100 میلیاردی که سازمان سینمایی، فعلا برای حمایت از استان‌ها اختصاص داده است، روی غلتک خواهد افتاد و به‌زودی مراتب دیگر آن رسانه‌ای خواهد شد. 
این اتفاق حمایتی که بخشی از آن در جشنواره فیلم کوتاه تهران و بخش دیگرش در جشنواره سینما حقیقت رقم خورده، یقینا در جشنواره فیلم فجر نیز که گستره بیشتری از استان‌ها را شامل می‌شود، در بر خواهد گرفت. آنچه در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است آنکه سازمان سینمایی برای احیای این روند، منتظر بودجه و بخشنامه نمانده و خود واردعمل شده تا با توجه به امکانات موجود، حمایت حداقلی خود را از هنرمندان شهرستانی به انجام برساند. 

تمرکززدایی از سینمای سلبریتی‌زده
اگرچه فرآیند حمایت از هنرمندان شهرستانی به‌عنوان یک وظیفه تعریف ‌شده و قابل‌درک از سوی سازمان سینمایی است اما در نگاه کلان، این مهم به تعادل‌بخشی مقوله هنر و اصل شایسته‌سالاری در سینمای ایران خواهد انجامید. 
هم‌اکنون سال‌‌هاست که بسیاری از منتقدان، سینمای ایران را سلبریتی‌زده عنوان می‌کنند. سینمایی که همواره دست معدود چهره‌های شناخته‌شده است و این چهره‌ها با اطمینان‌خاطر از این بابت که جانشین چندانی ندارند، به هر شکل که دوست دارند، می‌تازند و علاوه‌بر کسب درآمدهای هنگفت، از محبوبیت و شهرت بسیاری نیز برخوردار می‌شوند. حال آنکه تراز حرفه‌ای برخی از این هنرمندان همواره با نقدهایی جدی مواجه شده است. 
این مهم زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که می‌بینیم بخش عمده‌ای از سرمایه مالی که وارد سینما می‌شود نیز توسط این سلبریتی‌ها خورده شده و عرصه برای دیگر هنرمندان حاضر در این زیست‌بوم، بسیار سخت‌تر می‌شود. در شرایطی که 50 الی 70 درصد بودجه یک فیلم سینمایی، صرف دستمزد دو تا چهار بازیگر چهره می‌شود طبیعی است که 60 هنرمند دیگر حاضر در آن پروژه نمی‌توانند با باقی‌مانده بودجه، روند نرمالی را طی کنند. 
این یکی از مصادیقی است که دایره محدود هنرمندان موجود در سینمای کشور، در عرصه مالی رقم می‌زنند. اتفاقی که تبعات گسترده‌ای را در اقتصاد سینما و مهم‌تر از آن، در تصمیم‌گیری‌های کلان سینمایی به بار خواهد آورد و سبب خواهد شد تا این چرخه، تنها با بهره‌مندی از چند چهره تکراری، راه را برای ورود استعدادهای جدیدی که با شایسته‌سالاری می‌توانند جایگزین این سلبریتی‌ها شوند، ببندد.  سنگینی این فضا آنجا بیشتر می‌شود که اکثر این هنرمندان نمی‌توانند بازگشت سرمایه‌ای برای پروژه خود داشته باشند و به همین دلیل، سرمایه‌ای که می‌تواند در بسیاری از بخش‌های سینمای کشور آبادانی به همراه بیاورد، به‌راحتی سوخت شده و درنتیجه، تنها جیب چند سلبریتی پر شده و بیش از 90 درصد از فعالان حوزه سینما، زندگی‌های سخت و به دور از مراتب یک هنرمند را تجربه کنند.  تبعات این سونامی وقتی برای یک هنرمند تهرانی حاضر در آن پروژه، تا این حد سخت و نفس‌گیر است حال ببینید آن هنرمند شهرستانی که از استعداد و خلاقیت کافی برای حضور در این پروژه برخوردار است، تا چه اندازه نسبت به این ماجرا بیگانه بوده و طبیعی است که نتواند هیچ‌گاه تصور کند که حتی پایش به نزدیکی این پروژه‌ها نیز باز شود. 
این چرخه اگرچه پول‌های ناپاک و مشکوک در عرصه سینما را بیشتر می‌کند بلکه به فربه‌شدن صوری چند سلبریتی نیز انجامیده و عدالت در سینما را مورد استهزا قرار می‌دهد. بنابراین هموار کردن مسیر برای حضور هنرمندان شهرستانی در تولیدات حرفه‌ای سینما سبب می‌شود این انحصار در هم بشکند و علاوه‌بر نسل‌های جدیدی از هنرمند که وارد سینمای ایران می‌شود، توازن قوا و بودجه نیز تاحدودی رعایت شده و به این ترتیب، عدالت در این حوزه، به‌مراتب بهتر از آن چیزی که اکنون وجود دارد، نشو و نما داشته باشد. 

نهادهایی که مسیر را هموار می‌کنند
در این مسیر سازمان سینمایی تنها نیست و البته که تمام گره‌ها نیز با پول و بودجه باز نمی‌شود. سازمان سینمایی در هر استان، بازوهایی دارد که می‌تواند با کمک آنها، اولا زمینه شناسایی هنرمندان مستعد را به درستی فراهم آورد و ثانیا بدون کمک پایتخت، زمینه بهره‌مندی از این هنرمندان در پروژه‌های مختلف فراهم‌ آید. 
به‌عنوان مثال، تمام استان‌های کشور از امکان فعالیت حوزه هنری در شهر خود برخوردار هستند. نهادی که بی‌واسطه، می‌تواند فعالیت‌های سینمایی مستقل انجام داده و از قضا از بودجه خوبی نیز برخوردار است. دفاتر استانی حوزه هنری می‌توانند به‌مانند فعالیت‌های درخشان دهه 60 و 70 خود، انقلابی سترگ در حوزه کشف استعدادهای جدید و بهره‌مندی از آنها در پروژه‌هایی که دارند به پا کرده و به این ترتیب بخشی از این ماموریت توسط حوزه هنری که انتظار بسیاری از آن می‌رود، به انجام برسد. 
ضمن اینکه دفاتر سینمای جوان که در تمامی استان‌های کشور دایر است نیز می‌تواند برگ برنده بسیار خوبی در این زمینه باشد. این دفاتر که اساسا با سلبریتی‌ها کاری ندارند، گلوگاه بسیار مغتنمی برای کشف استعدادهای جدید و معرفی آنها به جامعه سینمای حرفه‌ای هستند و سازمان سینمایی می‌تواند از این نهاد ارزشمند، حداکثر استفاده را به عمل آورد. البته مشکل انجمن در تمامی این سال‌ها تزریق نقدینگی برای فعالیت‌های بیشتر است که این مهم می‌تواند با عنایت ویژه سازمان سینمایی در جهت رفع محرومیت و برقراری عدالت سینمایی هموار شود. 
دیگر نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط نیز می‌توانند به‌زعم خود، حمایت‌های ولو حداقلی را در جهت تقویت ناوگان هنرمندان کشور در عرصه سینما به انجام برسانند. در کنار این نهادها، جشنواره‌های دولتی نیز می‌توانند سکوی پرتاب بسیار ارزشمندی برای هنرمندان شهرستانی باشند. جشنواره‌هایی چون فیلم کوتاه، کودک، رشد، سینما حقیقت و... به خوبی می‌توانند حامی هنرمندان شهرستانی بوده و به محلی برای معرفی این استعدادها تبدیل شوند. 
درمورد جشنواره فیلم فجر اما نیاز به یک بازنگری اساسی وجود دارد؛ چراکه عمده تولیدات حاضر در این رویداد که بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور است، به پایتخت اختصاص داشته و سهم سینمای استان‌ها در این جشنواره، تقریبا صفر است. بنابراین لازم است تا در کنار تکاپوهای جدیدی که سایر جشنواره‌ها در مسیر حمایت از هنرمندان شهرستانی انجام می‌دهند، جشنواره فجر نیز با تحرکی زمینه کمک حداکثری را به این هنرمندان به انجام برساند. 

افقی که روشن است
سازمان سینمایی در نخستین سال فعالیت خود در دولت جدید، گام‌های خوبی برداشته که اثرات آن کم‌کم در حال نمودار شدن است. آنچه مسلم است اینکه این مسیر باید با قدرت بیشتری تداوم یابد؛ چراکه بدون اغراق سهم هنرمندان شهرستانی از مختصات سینمایی کشور، چیزی نزدیک به صفر است و باید تلاش کرد تا این شاخص را از کف جدا کرده و به حد نرمالی رساند. 
مهم‌تر از این هدف آنکه این سیاست باید همواره در برنامه‌های سازمان سینمایی در هر دولتی به یک تکلیف تبدیل شود وگرنه نگاه گذرا به این موضوع در حکم مسکنی موقتی است که نمی‌تواند علاج این درد بزرگ باشد. 
در چنین وضعیتی نیاز است تا دستگاه‌های ذی‌ربط اجرایی در هر استان و البته رسانه‌ها، در حرکتی هماهنگ، با سازمان سینمایی هماهنگ بوده تا این حرکت بتواند به لحاظ اجرایی و رسانه‌ای، پشتیبانی و لجستیک خوبی داشته باشد. 
اکنون باید اذعان کرد که سازمان سینمایی در شروع یک حرکت بزرگ قرار گرفته که می‌تواند تاثیرات بزرگی در آینده سینمایی کشور داشته باشد. این حرکت نباید در میان چالش‌های کوچک و بزرگ روز سینمایی کشور گم شود یا کم‌اهمیت‌تر از آنها قلمداد شود، بنابراین باید با نگاهی مستقیم به آینده، نیروی بیشتری صرف این حرکت کرد و تا احقاق نتیجه مطلوب و پیگیری همیشگی آن از پا ننشست. 
این شوخی نیست؛ پای آینده چندین نسل از جوانان کشور و البته آینده سینمای ایران در میان است. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰