ابوالفضل مظاهری، دبیرگروه دانشگاه:خیابان 16آذر وعدهگاه ماست. همان خیابان کناری دانشگاه تهران که تاریخش قرابت حداکثری با دانشجو و دانشگاه دارد. 69سال پس از آن واقعه تلخ، دانشگاه بار دیگر منتظر رخداد بزرگی است. این بار نه از جنس اسکتبارستیزی. دغدغه امروز آرمان دیگر جنبش دانشجویی است که با کلیدواژه مطالبهگری شناخته شده است. نیمساعت مانده به 8، جمعیت پشت در کوچک چندقدمی در اصلی خیابان 16آذر بیشتر میشود. دانشجویان مشکلی برای ورود ندارند اما خیلیها مثل من منتظر رسیدن کارت هستند. حراست فیزیکی دانشگاه بهدقت کارتها را بررسی میکند. کارتهای میهمانان مراسم روز دانشجو تصویر ندارد، با وجود اینکه دستنویس هستند اما باز هم کارت شناسایی از افراد میخواهد تا کد ملی و نام و نشان افراد را چک کند.
کمی بعد، چهارراه شلوغ دانشگاه که حالا میزبان چایخانه مراسم ایام فاطمیه هیات دانشگاه هم هست، و عدهای دانشجو که منتظر سایر دوستان خود ماندند. ورودی مسجد دانشگاه کنار قبور شهدا، تلفنها و وسایل اضافی از دانشجویان گرفته میشود. فضای دانشکده ادبیات از کمی بالاتر محصور شده و گیت اول اگر نگهبانی دانشگاه را حساب نکنیم همینجاست. کمی جلوتر مقابل در دانشکده هم گیت دوم با بازرسی مختصر فیزیکی دانشجویان را بهسمت ورودی سالن هدایت میکند.
ورودی دوم تالار فردوسی خاطرات 16آذر سال 95 را برایم زنده میکند. تالار فردوسی با آن نقشونگارهای شاهنامه برای دومینبار در چند سال گذشته میزبان ویژهبرنامه روز دانشجو میشود. حسن روحانی هم سال 95 در همین سالن پای گلایهها و انتقادات دانشجویان نشست. از برنامه آن روز یک نفر هست که دوباره روی تریبون میرود. امین اقرلو، مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران که میشود به روال این روزها با همین حال و هوای جامجهانی، آمار حضورش در تریبونهای دانشجویی بهعنوان سخنران و مجری را بررسی کرد!
حوالی ساعت 8 هنوز صندلیهای خالی فراوانی به چشم میآید. طبقه دوم هم خبری نیست. صدای بلند مداحی مربوط به ایام فاطمیه کیفیت صدای سالن را به رخ میکشد؛ انگار هرقدر نور سالن بیرمق نشان میداد، قرار بود کیفیت صدا جبرانش کند! هرچه به نیمههای ساعت 8 نزدیکتر میشویم هیاهوی پای سن هم بیشتر میشود. میهمانان ردیف اول هم کمکم صندلیها را تکمیل میکنند؛ وزرای علوم و بهداشت، رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها و روسای دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به همران مسئولان نهادهای رهبری در دو دانشگاه. مخبر دزفولی، دبیر سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به جمعشان اضافه شد. معاونهای وزیر علوم را هم در ابتدای ورود به سالن، ردیف نزدیک به در ورودی دیدم.
چهره سالن جز بنر روی سن، همه حالوهوای دهه 50 را یادآوری میکند. همان پارچهنویسیهای روی سن. تصویر امام و رهبری هم به همان شکل سمت راست و چپ سن نصب شده است. بالای بنر اصلی برنامه هم شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نصب شده و دوربینهای سالن هم با پوشش سفیدی اصطلاحا کور شدند! تصاویر شهدای واقعه 16آذر 32 در کنار تعدادی از شهدای وقایع اخیر کشور که قرابتی با فضای دانشگاه دارند در لبه سن خودنمایی میکنند. تصویر وسط شهید احمد صالحی، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران است که چند روز قبل در سیستانوبلوچستان به شهادت رسید. گویا در اصل، طراحی دکور مربوط به برنامه بسیج دانشجویی بود که با فاصله کوتاهی پیش از پایان مراسم روز دانشجو قرار بود در همان سالن برگزار شود. حالا این تلاقی را باید پای زرنگی بچههای بسیج گذاشت یا چیز دیگر؟ خدا داند!
یک سمت سالن خبرنگار صداوسیما مشغول تهیه گزارش است و در طرف دیگر دانشجویان بسیج دانشگاه تهران مشغول توزیع نشریهای هستند که شکل و شمایل طراحیاش متناسب با همان فضای دکور سالن یادآور مطبوعات منتشرشده در ایام دهههای 50 و 60 است. صندلیهای بقیه ردیفها هم رفتهرفته تکمیل میشود. حوالی 8:30 با شعارهای جمعیت حاضر رئیسجمهور با همراهی وزیر علوم و رئیس دانشگاه تهران وارد سالن میشود. بلافاصله سرود ملی در فضای سالن طنینانداز میشود. سرودی که بهقول مجری دیدار دانشجویان با رئیس قوهقضائیه حالا بیشتر قدرش را میدانیم. بهنظرم دانشجویان هم با توجه بیشتری میخوانند و زمزمه جمعیت بلندتر از صدای سالن شنیده میشد. برخیها دست روی سینه گذاشتند، برخی لبخند میزنند. شاید پس از مدتها دلشان برای خواندن سرود تنگ شده بود. قاری آیاتی از سوره نحل را قرائت میکند و تریبون را به مجری مراسم میسپارد. او هم با یادی از شهدای 16آذر و طلب صلواتی، تریبون را به نخستین سخنران مجلس پاس میدهد. مقیمی، رئیس دانشگاه تهران با انرژی خوبی سخنانش را آغاز میکند. مروری بر تاریخ دارد و میگوید جنس مطالبه دانشجویان دیگر مثل سال 32 استکبارستیزی نیست، شرایط فرق کرده و مطالبات امروز دانشجویان حول مسائلی نظیر اقتصاد مطرح میشود. گریزی هم به وقایع اخیر میزند و میگوید برخی میخواهند تصویری مبتذل از دانشگاه بسازند و بهجای گفتوگو و بحث علمی با اغتشاش، مرجعیت علمی دانشگاه را به چالش بکشند. همینجاها که انگار صحبتهای مقیمی گلانداخته کاغذی از سمت مسئولان تشریفات به تریبون میرسد که همه معنی آن را میدانند. رئیس دانشگاه تهران از 5 جلسه خود با رئیسجمهور یاد میکنند با تشکر از دستور قاطع رئیسی در ترمیم حقوق اعضای هیاتعلمی به سخنانش پایان میدهد.
اقرلو که به تریبون برمیگردد پیش از ادامه، حالوهوای روز دانشجوی 6 سال قبل را با خاطرهای برای جمع حاضر یادآوری میکند. از قطع شدن صدای رئیس وقت دانشگاه پیش از پایان سخنانش بهعنوان توهینی به دانشگاه و تفاوت نوع مواجهه دو دولت در برگزاری مراسم سخن میگوید. البته کمی بعد، حرفش تمام نشده کنایه مختصر هم با کلیدواژه 4 میلیون مسکن میزند و آن را بهعنوان یکی از وعدههای رئیسی در جلسه انتخاباتی مسجد دانشگاه یادآوری میکند. جلسهای که آنهم خودش اجرا میکرد.
نوبت به سخنرانی دانشجویان میشود. دبیر جهادیها نخستین نفر است که با دعوت مجری پشت تریبون میرود. دانشجوی ارشد مطالعات منطقهای دانشگاه علامه طباطبایی که اگر اشتباه نکنم اولین دبیری است که صحبت رسمی خود در تریبون را بدون جملهای از شهید بهشتی آغاز میکند!
جمعیت سالن که حالا بهجز طبقه دوم، روی زمین نشسته و کنار در ایستادند در همان بند اول که گریزی به ماجراهای اخیر دانشگاهها دارد، کولانی را تشویق میکنند. بعد از خط و نشان برای کاخسفید و باکینگهام و تلآویو و حیفا و ریاض که تشویقی دیگری میگیرد، سری به حدفاصل ولنجک و سعدآباد میزند و کنایهای به رویه رئیسجمهور سابق که صدای تشویقها بلند میشود. میخواهد نقدهایش پس از این تعریف در 9 محور ارائه دهد که وقتشناسی مجری مانعش میشود.
نفر بعدی سیدامیرحسین سیدرحیمزاده از اعضای شورای مرکزی جنبش عدالتخواه است که با زلفی پریشان پشت تریبون قرار میگیرد. خبری از تعارفات و تشکرات نیست و مستقیم سراغ اصل مطلب میرود. نقدهایش را در قالب کنایههای تند و تیزی به رئیسجمهور تقدیم میکند. از وعدههای سرخرمن برخی منتصبان او میگوید و پای معاون اول را وسط میکشد. اینجا برای سومین بار دستها او را تشویق میکنند. وسط بیان پرشور و حرارتش سرخط را گم میکند، حاضران هم هربار این اتفاق تکرار میشود با تشویقی سکوت سالن را میشکنند. رحیمزاده اما آنچنان تذکرات زمانی مجری را نمیپسندد. اقرلو محکم پای زمان ایستاده و اجازه ادامه نمیدهد. نماینده جنبش صحبتش را با کنایهای به جمع تمام میکند: «جلسهای که حاضرانش گزینشی باشند و نماینده تشکلها نمیتوانند حرفشان را تمام کنند، دانشجویی نیست!» به همین راحتی زد زیر میز بازی و برگشت ردیف نخست، در فاصلهای کوتاه از رئیسی نشست.
مجری از محمد هوشچیان نماینده انجمنهای علمی دانشجویی دعوت میکند تا روی سن حاضر شود. از حیث مرتبه علمی رتبه نخست سخنرانان به او تعلق دارد. دکتری مهندسی مکانیک بیوسیستم در دانشگاه تهران میخواند. متفاوت از دو نفر نخست، صحبتهایش سیاسی نیست. نقدش به مقالهمحوری، تشویقی از جمع میگیرد. پیشنهاد میدهد تا از ظرفیت انجمنهای علمی هم برای حل مشکلات کشور استفاده شود. تا اینجا او تنها فردی است که سر زمان مقرر صحبتش را تمام کرده است.
نفر بعدی نماینده تحکیم و نخستین سخنران دختر مراسم روز دانشجوی امسال است. پیش از شروع، فرد کناریام فرصت را مغتنم میشمارد و بلند میشود. او هم رئیسجمهور را خطاب قرار میدهد: «آقای رئیسی! ما گزینشی داخل نیامدیم! گزینشی نیستیم. میخواهم بهعنوان یک دانشجوی ساده که عضو بسیج و انجمن و کانون نیست صحبت کنم!» چند صفحهای کاغذ هم از جیبش درآورد؛ گویی آماده موقعیتی برای استفاده بود. مجری تلاش میکند تا فضا را مدیریت کند، یکی از اعضای تشریفات نهاد ریاستجمهوری میآید با او همکلام میشود، هرچند تا آخر مراسم در میان آن 5-4 نفری که بدون نوبت هم صحبت کردند نتوانست حرفی بزند اما پای ماشین آقای رئیسجمهور چند کلامی بیواسطه با رئیسی صحبت کرد.
مقدمه متنش را روی شعار «زن، زندگی، آزادی» استوار کرده، جملاتش حاضران را به وجد میآورد: «زنده باد جمهوری اسلامی ایران که معنابخش زن، زندگی و آزادی است.» از همراهی پرشور جمعیت حالا دیگر میتوان به یکدست بودن سالن پی برد. اول با اشاره به برخی نقاط قوت دولت سیزدهم، کنایههایش را به عملکرد دولت قبلی میزند و چندباره تشویق میگیرد. بعد هم میرود سراغ وزیر مریض دولت که رئیسی در سخنانش پاسخ داد: «آقا این وزیر مریض نبود! مریض شد، آخه چه بکنیم!»
زنان و خانواده حوزه دیگری است که با انتقاد از عملکرد معاونت زنان ریاستجمهوری در صحبتهای نماینده دفتر تحکیم یاد میشود. تذکر زمان را که میگیرد اما تلاش میکند تا نکته آخرش درخصوص وضعیت دانشگاهها با مثالهایی از لغو برنامههای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و لغو مجوز راهپیمایی 13 آبان در دانشگاه شریف کامل کند. درخواستش از رئیس دولت را هم در یک جمله خلاصه میکند: «کسی که نمیتواند امنیت دانشگاه را تامین کند عزل کنید!» رئیسی به این انتقاد تندوتیز هم در صحبتهایش واکنش نشان داد. یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی پیش از شروع صحبتهای او گلایهای مشابه از لغو مجوز برنامههای گفتوگو محور مطرح کرد. رئیسجمهور اما صراحتا این رفتار را نهی و غلط تلقی کرد تا لااقل دانشجویان به حمایت رئیسجمهور دلگرم شوند.
فرصت پیش آمده تا شروع صحبت نماینده بعدی که از قضا کمی هم استرس دارد، زمانی را برای دانشجوی دیگری مهیا میکند که با وجود معلولیت، ایستاده رئیسجمهور را خطاب میکند: «هفتخوان رستم را طی کردم تا به فاصله سه ردیف از شما رسیدم. بدون حاشیههای سیاسی نامهای کارشناسی آماده کردم که میخواهم بخوانم.» صحبتهایش تمامنشده اسماعیلی مسئول دفتر رئیسجمهور و زلفیگل وزیر علوم به سمتش حرکت میکنند. به زحمت سه ردیف باقی مانده را پایین میرود و کماکان بر دیدن رئیسجمهور اصرار میکند که رئیسی شخصا به سمتش میرود و گفتوگوی کوتاهی در میان تشویقهای حضار با او صورت میدهد.
زهرا کمالی، نماینده کانونها با استرسش پس از نماینده جنبش متفاوتترین چهره نشست امروز است. از ایران میگوید و فرهنگ و از اینکه پای کار کشوریم برای ساخت آینده و برای ایران. نمیدانم باید از «برای»ها برداشت خاصی هم داشت یا نه. ولی خلاصه متن دلنشینی داشت.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران نفر بعدی است. مجری از او بهعنوان میزبان میخواهد تا زمان را مورد نظر داشته باشد. واکنش نصر اما متفاوت از تعارفات معمول انتقادی و با چاشنی لهجه اصفهانی است: «برنامه برای ما نیست! برای نهاد ریاستجمهوری است.» بندهایی از وصیتنامه شهید صالحی را در مقدمه قرائت میکند. اوج صحبتهایش آنجاست که میخواهد دولت به جای جراحی اقتصادی به جیب مستضعفین از بانکها و نظام مالیاتی شروع کند.
معین رضیئی، دبیر مستقلیها آخرین نفری است که پشت تریبون حاضر میشود. ابتدا خودش را با گریزی به فعالیتهایشان در سالهای اخیر معرفی کرده و پس از آن ریشه مشکلات را عدم درایت در حکمرانی عنوان میکند. بخش آخرش سخنانش نقد صریحی به دانشجویان معترض است که به قول او نمیتوانند نماینده خوبی برای جریان دانشجویی باشند. از پیادهنظامهای جبهه مشارکت و دولت بنفش میخواهد تا ابتدا پاسخگوی جوانی تلفشده امثال او باشند.
نوبت رئیسجمهور که میشود، جلسه بیشتر به تریبون آزاد نمود پیدا میکند! دانشجویان یکییکی از میان جمعیت بلند میشوند، نقد یا سوالی مطرح میکنند. یکی از آنها از نبود نماینده دانشجویان پزشکی گلایه کرد و قول حضور رئیسی در دانشگاههای علوم پزشکی را گرفت. دیگری از بورس پرسید، فردی نبود سعید جلیلی در دولت را مورد سوال قرار داد، دیگری از بیتوجهی به وضعیت حملونقل انتقاد کرد. دانشجویی هم درخصوص وضعیت خودرو و وارداتش پرسید. تعدادشان درمجموع از سخنرانان رسمی مراسم بیشتر نشده باشد کمتر نبود. رئیسجمهور آخر صحبتهایش از دانشجویان خواست تا مواظب باشند دال از نقد نیفتد و نقدها به نق تبدیل نشود.