نظر دادن ‌درمورد ساحت فرعی شخصیتی که ساحت اصلی‌اش محرمانه بود ساده نیست. اما چند یادداشت وبلاگی او بسیار قابل تأمل و قابل بحث هستند. تا جایی که ممکن است همین کلمات را ساحت اصلی شخصیت آن بزرگ سفرکرده محسوب کنیم. 
  • ۱۴۰۱-۰۹-۱۶ - ۰۰:۰۷
  • 00
نگاهی به وبلاگ شهید فخری‌زاده

رضا کریمی، پژوهشگر:نظر دادن ‌درمورد ساحت فرعی شخصیتی که ساحت اصلی‌اش محرمانه بود ساده نیست. اما چند یادداشت وبلاگی او بسیار قابل تأمل و قابل بحث هستند. تا جایی که ممکن است همین کلمات را ساحت اصلی شخصیت آن بزرگ سفرکرده محسوب کنیم. 

1- اعتقاد شهید فخری‌زاده به زنده نبودن فلسفه اسلامی به این معنی است که باید آن را احیا کرد نه اینکه دیگر فلسفه اسلامی به کار نمی‌آید. 
منظور از احیا این است که فلسفه اولا تعامل و تاثیر بر علوم جدید داشته و ثانیا با زندگی مردم‌انطباق پیدا کند. 
این دغدغه نشان می‌دهد که او بر فلسفه تعصب نداشت ولی آن را مستعد تاثیرگذاری می‌دید. اما از نظر او این تاثیر بالقوه است نه بالفعل. 
هرچه ‌هست‌ شهید فخری‌زاده نه در گذشته درجا زده و نه کورکورانه مخالف فلسفه است. این صفت متفکران آزاداندیش است. 

2- شهید فخری‌زاده‌ ماهیت تکنیکی علم جدید را می‌شناخت. چون معتقد بود:
«ناظر و منظور یا عالِم و معلوم بر یکدیگر اثر می‌گذارند و این مانع اساسی شناخت واقع و نفس الامر است.»
البته او‌ بین نگرش تصرف‌گرایانه علم مدرن با معرفت دینی تضاد بنیادین نمی‌بیند، چون می‌نویسد:
«فیلسوفان هم با دریافت‌های فلسفی به این واقعیت رسیده‌اند که شناخت حقایق در واقع و نفس‌الامر ممکن نیست و این عدم توانایی یک امر ذاتی است، نه عارضی و ربطی به محدودیت در ابزار ندارد آنچنانکه انیشتین می‌گفت، بلکه به تاثیر ناظر (و) منظور در یکدیگر مرتبط است.» 
اکنون بحث بر سر این نکته نیست که طرز تلقی از نفس‌الامر در فلسفه و تکنیک چه تفاوتی با هم‌دارند اما گویا اصولا او نگاه خوش‌بینانه‌ای به فیزیک (به‌ویژه فیزیک کوانتوم) دارد و ‌به دنبال پیوند فیزیک و فلسفه است. به نظر او: «فیزیک عرفان از مسیر طبیعت است. من بنا ندارم از فیزیک به خدا برسم؛ چراکه به خدا رسیدن نه با فلسفه امکان‌پذیر است نه با فیزیک. بلکه با فیزیک جلوه‌های زیبای حضرت حق را می‌یابم، لذت می‌برم و ان‌شاءالله بر ایمانم افزوده می‌شود.» 
فیزیک را عرفان طبیعت دانستن به این نظریه آیت‌الله جوادی آملی نزدیک است که علوم را از آن لحاظ که موضوع آنها فعل الهی است، دراساس دینی می‌داند. فیزیک از این جهت بیشتر به صورت‌مساله نزدیک است که فیزیکدانان به مساله خدا بسیار پرداخته‌اند. 
این نوع تحلیل علم، با نگاه نقادانه برخی اندیشمندان انقلاب اسلامی مواجه شده است که همچنان هم بحث بر سر آن ادامه دارد. اما در هر حال، این مباحثه را باید نشان آزاداندیشی و ژرف‌نگری علما و دانشمندان و زنده و ‌پویا بودن جریان فلسفه علم در کشور دانست. تفکر در مسائل بنیادین علم ما را از سطحی‌نگری نجات می‌دهد. این کاری است که دانشمند شهید کشورمان آزادانه انجام‌داده و برای ما به ارث گذاشته است. 

3- شهید فخری‌زاده نگرشی که به گناه و عصمت انبیاء دارد را براساس عرفان بیان می‌کند تا قصه زندانی شدن یوسف به خاطر درخواست از ساقی پادشاه را توضیح دهد: «اتکا به غیر را از گناهان بزرگ می‌دانند و توبه را بر آن واجب می‌شمارند. به نظرم باید تعریف گناهی که اولیا از آن مبری شده‌اند با تکیه به تعریف مراتب سلوک و مراتب گناه تجدید نظر شود، تا بسیاری از سوالات بی‌پاسخ نماند.» 
شهید فخری‌زاده این یادداشت را در واکنش به نقد وارده بر سریال یوسف پیامبر می‌نویسد و وقتی سایت مربوطه منتشرش نمی‌کند آن را در وبلاگش قرار می‌دهد. 
چه اصراری هست تا تصور برخی مفسران از بازگشت ضمیر «فراموش‌کننده یادخدا» به ساقی را بر هم ‌بزنیم؟ این موضوع چه اهمیتی دارد؟ آن هم‌ در شرایطی که تصور غالب خلاف این‌ دیدگاه است. 
اگر نخواهیم این یادداشت را یک کامنت گذرا بر یک مطلب اینترنتی بدانیم، باید به دنبال پاسخ اساسی‌تری باشیم و بپرسیم باید چقدر جهان را عارفانه ببینیم؟
ذومراتب دانستن گناه لازمه ذومراتب بودن عالم است. تلقی غیرعرفانی از عصمت مانع فهم بسیاری آیات و روایات و ادعیه‌ای است که هفوات انبیا و اولیا را گزارش می‌کنند. 
در تلقی عرفانی، عالم همه در خداوند خلاصه می‌شود و نهایتا غیرت خداوند نمی‌گذارد عوام اولیا را به جای او تصور کنند. در یک روایت مهم و راهگشا، امیرالمومنین علیه السلام در پاسخ‌های خود به اشکالات یک زندیق، دلیل ذکر هفوات (لغزش‌ها) انبیا در قرآن را بیان قدرت و عزت خداوند و یادآوری تخلف انبیا از کمال ویژه خداوند می‌داند تا مردم انبیا را خدا ندانند. (الإحتجاج طبرسی، ج‏1، ص: ۲۴۹). حکمت بیان هفوات انبیا توحید است. 

4- وبلاگ بودن نوشته‌های شهید (سایت و پایگاه ویژه اینترنتی نداشتن) و وجود غلط‌های تایپی ‌برای من شیرین و معنادار بود. من ‌این‌گونه می‌فهمم: یک ‌دانشمند علمی و اجرایی در کنار همه مشغله‌ها نگذاشته چراغ دغدغه‌های فلسفی و ‌حکمی در وجودش خاموش شود (حتی اگر به‌طور متوسط سالی یک‌نوشته منتشر کرده باشد!). ظاهرا از سال ۹۲ هم دیگر فرصت به‌روزرسانی نوشته‌هایش را نداشته است. پس آتش به اختیار و بدون‌ عِده و عُده قلم زده است. گاهی با وجود کثرت مشاغل چشمه‌ای از تعلق به یک اشتغال تازه می‌جوشد که نباید آن را مسدود کرد. سیره محققان حداقل سه ‌نوع است: برخی با وسواس و حساسیت تا به اثری سنگین و وزین نرسند چیزی را منتشر نمی‌کنند. برخی پرنویس و پریشان و پرتکرار قلم می‌زنند. اما برخی جست‌وجوگرانه و گزیده‌گو و دغدغه‌مند از کم شروع می‌کنند و آینده تحقیق را به خدا واگذار می‌کنند. او‌از کتاب در دست تالیفش خبر داده است. اما راهی که او ‌در آن قدم‌ زده را باید ادامه داد. 
رهبر انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادت ایشان صادر کردند بر ضرورت پیگیری تلاش علمی و فنی آن شهید در همه بخش‌ها تاکید فرمودند. بی‌تردید تلاش علمی فقط در مسائل دفاعی و هسته‌ای خلاصه نمی‌شود. مباحث فلسفی و عرفانی در باب علم و جهان هستی هم‌ در این تلاش علمی جایگاهی ویژه دارند. 
وبلاگ شهید فخری‌زاده در حوزه عرفان و فلسفه:
http://www. mfakhrizadeh. blogfa. com/

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰