سیدمهدی طالبی، خبرنگار:برای ایرانیها سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه کشورشان موضوعی بزرگ و البته در جریان است. در این سیاست که بهطور رسمی از سوی دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا علیه ایران به کار گرفته شد، مجموعه متراکم، چندجانبه و چندلایهای از تحریمهای سنگین حقوقی، اقدام فیزیکی برای تخریب روابط تجاری، خرابکاریهای صنعتی، ترور و حمایت از گروههای تروریستی و براندازان بود.
امروز قاره سبز شاهد سیاست «حداکثری» دیگری از آمریکاست. واشنگتن آتش جنگی خانمانسوز را در اروپا برافروخته که جهان و بیش از همه قاره سبز درحال سوختن و دستوپنجه نرم کردن با آن هستند.
آمریکا از دل این آتش «سیاست سوءاستفاده حداکثری» را علیه اروپا به اجرا درآورده که میتواند این قاره را بیشتر از گذشته تحتسلطه واشنگتن قرار دهد.
مقامات واشنگتن همزمان با افزایش قیمت انرژی موفق شدهاند سهم گاز روسیه در اروپا را به دست آورده و انرژی خود را با چندبرابر قیمت داخلیشان به اروپاییهای گرفتار بفروشند. این سوءاستفاده اما تنها با قیمتهای بالای انرژی حداکثری نشده است، بلکه کاخ سفید و همکارانش در کنگره، طرحهایی پیشبینی کردهاند تا سیاست «سوءاستفاده حداکثری» را بهشکل کاملتری اجرا کنند. در ادامه دلایلی که موجب شده اروپا به چنین وضعی دچار شود، موردبررسی قرار گرفتهاند.
چرا آمریکا درحال تقویت برتری اقتصادی خود بر اروپاست؟
آمریکا با تحریک روسیه به آغاز جنگ در اوکراین به منافع بسیار زیادی دستیافته، هرچند نمیتوان توقع داشت یک اقدام بدون هزینه باشد. واشنگتن نیز هزینههایی برای جنگ اوکراین پرداخت کرده اما سودهایی که به جیب این کشور سرازیر شده و خواهند شد بیشتر از این هزینهها هستند.
باید در نظر داشت اقدامات طرفهای مقابل آمریکا مانند تصمیماتی که روسیه و اروپا اتخاذ میکنند میتواند نقشههای آمریکا را تضعیف و حتی نقش بر آب کند اما وضعیت فعلی چنین چیزی را نشان نمیدهد.
آمریکا با آغاز جنگ اوکراین با جان و مال اوکراینیها روسیه را درگیر یک جنگ باتلاقگونه کرده و اروپای ترسناک و درحال گریز را بیشتر از گذشته به آغوش خود محتاج کرده است.
در همین راستا بود که سانا مارین، نخستوزیر فنلاند روز جمعه در جریان سخنرانی برای اندیشکده موسسه لووی واقع در سیدنی، اعلام کرد: «من باید با شما بهشدت صادق باشم؛ اروپا درحالحاضر به قدر کافی قوی نیست. ما بدون آمریکا دچار مشکل میشویم.»
1 -انرژی ارزانتر
قیمتهای انرژی در اروپا دستکم چهاربرابر بیشتر از اروپاست. در این حالت قاره سبز با سهم بزرگتر انرژی در تولید کالا روبهرو است. این مساله باعث میشود هزینه تمامشده کالاهای تولیدی در اروپا بیشتر از کالاهای آمریکایی باشد؛ موضوعی که یا باعث کاهش فروششان میشود یا آنها را مجبور میسازد برای حفظ بازار به سود کمتری قانع شوند. راضی شدن به سود کمتر هرچند برای مدتی شرکتهای اروپایی را حفظ میکند اما باعث میشود توانایی آنان برای توسعه کسبوکارشان کاهش یابد، زیرا آنها درآمد خالص کمتری برای پرداختن به این امور در دست دارند. از سوی دیگر سود پایین شرکتها باعث میشود سرمایهگذاران کمتری حاضر به مشارکت مالی با این شرکتها شوند.
تمام این مصیبتها در اروپا برای شرکتهای حاضر در آمریکا برعکس است. شرکتهای حاضر در آمریکا انرژی ارزانتری مصرف میکنند، هزینه تولیدشان پایینتر است که میتواند باعث شود آنها در رقابت با رقبایشان در جذب بازار پیشرو باشند و حتی آنها را حذف کنند. شرکتهای آمریکایی با سودهای بالایشان میتوانند دفاتر و کارخانههایشان را توسعه دهند و سرمایهگذاران بیشتری را جذب کنند؛ اتفاقی که در صورت ادامه روند فعلی در میانمدت رخ میدهد و موازنه صنعتی را بهشکل سنگینی به نفع واشنگتن برقرار خواهد ساخت.
2- قوانین حمایتگر اقتصادی واشنگتن
آمریکا با تصویب «قانون کاهش تورم» در تابستان، خشم اروپا را برانگیخته است. بخشی از این قانون شامل بزرگترین سرمایهگذاریای میشود که تاکنون برای مبارزه با تغییرات اقلیمی اختصاص یافته است. این طرح 369 میلیارد دلار به ساخت توربینهای بادی، پنلهای خورشیدی و خودروهای الکتریکی اختصاص میدهد.
در بخشی از این قانون کاهش مالیات تا سقف 7500 دلار بود که برای خرید خودروی الکتریکی از تولیدکنندگان آمریکای شمالی درنظر گرفته شده است. این مساله باعث شده تا شرکتهایی که کارخانههایشان در اروپا قرار دارد از این امتیاز بیبهره باشند. از همین رو تعدادی از آنها اعلام کردهاند سرمایهگذاریهای آتی خود را در آمریکا انجام خواهند داد تا بتوانند از قوانین حمایتگرانه این کشور بهرهمند شوند.
مقامات اروپایی معتقدند قوانین حمایتی آمریکا مغایر با اصول تجارت جهانی هستند. دولتهای قاره سبز نگرانند شرکتهای صنعتی با انتقال کارخانههای خود به آن سوی آتلانتیک، ضربهای جدی به اقتصاد این قاره وارد سازند.
3- امنیت
حمله روسیه به اوکراین از سوی اروپا حمله به این قاره ادراک میشود. هرچند اروپا جنگزده نشده اما در شرایطی جنگی قرار دارد. دولتهای اروپایی همزمان باید نگران گرانی انرژی و کمبود مواد غذایی باشند و بهموازاتش برای تضعیف ماشین جنگی روسیه، اقتصادش به شمول انرژی و مواد غذایی را تحت فشار قرار دهند؛ موضوعی که مجازات خودشان نیز به حساب میآید.
با سخت شدن وضعیت معیشتی در اروپا، هجوم مهاجران اوکراینی و همچنین آسیاییها و آفریقاییها، انعکاس ناامنی در پیرامون این قاره در داخل آن پیچیده است.
این ناامنی پیامدهایی در سیاست نیز خواهد داشت. گسترش طرفداران احزاب راستگرای افراطی میتواند منجر به تقویت آنها در نهادهای سیاسی و گسترش جدلهای سیاسی شود؛ موضوعی که اقتصاد را به حاشیه خواهد برد.
4- رکود اقتصادی
شرکتهای اروپایی برای تولید کالا باید هزینههای بالای انرژی را تحمل و تولیدات گرانتری را روانه بازار کند. این کالاهای گران درحالی وارد بازار میشوند که خریداران بهدلیل هزینههای سرسامآور انرژی و مواد غذایی نقدینگی کمتری برای خرید دارند، در نتیجه خرید کمتری در بازارهای قاره سبز صورت میگیرد.
شرکتهای اروپایی اگر قصد صادرات به دیگر بازارها مانند بازار آمریکای شمالی را داشته باشند، باید هزینه عبور از اقیانوس اطلس را نیز پرداخت کنند. این مساله میتواند منجر به افزایش بیشتر هزینه کالاهای اروپایی شود که در وضعیت فعلی به اندازه کافی گران هستند.
از این رو شرکتهای جهانی بخشی از کارخانههای خود را به آمریکا منتقل خواهند کرد تا ضمن بهره گرفتن از قوانین حمایت گرانه آن، از انرژی ارزانتر و بازار فروشش نیز استفاده کنند.
5- آماده شدن آمریکا برای فروش سیل تسلیحات به اروپا
به گفته یکی از مقامات ارشد یکی از پایتختهای اروپایی، بهدلیل مشکلات در زنجیره تامین و تولید تراشهها، ذخیره مجدد برخی سلاحهای پیچیده ممکن است «سالها» طول بکشد. این نگرانیها را افزایش داده است که صنعت دفاعی ایالاتمتحده میتواند حتی بیشتر از این جنگ سود ببرد.
با افزایش فشار متحدان برای پاسخگویی به تقاضاهای بیشتر برای تسلیحات و تجهیزات، پنتاگون هماکنون درحال توسعه نقشهراه برای تسریع فروش تسلیحات است.
انبار تسلیحات اروپایی همزمان که درحال تخلیه برای ارسال به اوکراین بودند، کینه و خشم روسها را نیز از قاره سبز بیشتر کردند؛ مسالهای که حتی پایان یافتن جنگ باعث نمیشود اروپاییها از ترس دست به پرکردن انبارهای تسلیحاتیشان نزنند.
جنگ اوکراین انبارهای تسلیحاتی اروپا را تخلیه کرد، باعث افزایش بودجههای نظامی اروپا از هراس جنگ شد، با افزایش عمق کینه میان روسیه و قاره سبز اروپاییها را برای آیندهشان نگرانتر کرد، بهدلیل ارتقایی که در تسلیحات موجب شد دلایل برای بهروزرسانی تسلیحات را افزایش داد و نیاز به سلاحهای سنگین و موثررا برای ایجاد چتر نظامی تقویت کرد.
بهطرز تاسفآوری برای اروپا راهحل تمام مشکلات بالا در آمریکا قرار دارد. بهدلیل کمبود در زنجیره تامین تراشهها پرکردن مجدد انبارهای تسلیحاتی اروپایی میتواند چندین سال بهطول بینجامد و به همین دلیل تنها راهحل مناسب افزایش خرید تسلیحاتی از آمریکاست که به تراشه بیشتر و کارخانههای بیشتری مجهز است. از سوی دیگر آمریکاییها بهدلیل حضور مداوم در جنگها تسلیحات بهروزتری برای ارتقای تجهیزات جنگی اروپا مانند انواع پهپادها در اختیار دارند. همچنین واشنگتن سازنده برترین تسلیحات سنگینی است که اروپاییها قادر به بهرهگیری از آنها هستند و میتواند آنها را ارزانتر، سریعتر و با تعداد بالاتری به مشتریان تحویل دهد.
بررسی این موضوع در حوزه جنگندهها میتواند راهگشای سودی باشد که در انتظار آمریکاست. درحالحاضر قاره اروپا سهجنگنده تولید میکند که تمامی آنها از آخرین نمونههای نسل چهارم هستند. چهار کشور انگلیس، آلمان، ایتالیا و اسپانیا بهطور مشترک جنگنده یوروفایتر تایفون را تولید میکنند که 124 میلیون دلار قیمت دارد. فرانسه جنگنده رافائل را تولید میکند که 115 میلیون دلار به فروش میرسد. سوئد نیز جنگنده ساب-39 گریپن را میسازد که جنگندهای کوچک بهحساب میآید و با بهرهگیری از موتوری ساخت شرکت جنرالالکتریک آمریکا 85 میلیون دلار قیمت دارد.
در مقابل آمریکا برای بازار اروپا دو جنگنده قابل دارد. آخرین نمونههای جنگنده اف-16 که بلوک 72/70 این جنگنده هستند با قابلیتهایی تقریبا مشابه با جنگندههای اروپایی 64 میلیون دلار قیمت دارد. شگفتآورتر از این جنگنده، اف-35ای که نسل پنجم و رادارگریز است 78 میلیون دلار به فروش میرسد. قیمت جنگنده نسل پنجم اف-35 چیزی در حدود 90 درصد قیمت جنگنده کوچک ساب-39 گریپن ساخت سوئد است.
سقف قیمتی بهترین جنگنده آمریکا در مقایسه با کف قیمتی جنگندههای تولید اروپا پایینتر است. جنگندههای آمریکایی از نظر قیمت خرید، هزینه نگهداری و پرواز ارزانتر بوده و بهدلیل توانایی صنعت تسلیحاتی این کشور با سرعت بالاتری تولید میشوند.
کشورهای اروپایی بهدلیل هراس از جنگ نیازمند جنگندههای بیشتری هستند. از این رو جدیدترین نسل جنگندههای اف-16 برایشان گزینهای بیبدیل است، زیرا آنها فارغ از هزینههای پایینتر سریعتر بهدست مشتریان میرسند.
اگر تهدیدات برای کشورهای اروپایی در سطح بسیار بالایی باشد آنها مجبور خواهند شد بهجای جنگندههای اروپایی، جنگنده نسل پنجم و رادار گریز اف-35 را خریداری کنند که با دوسوم قیمت جنگنده نسل پایینتر رافائل ساخت فرانسه، قابلیتهای بیشتری در اختیار بهرهبردارانش قرار دهد.
در حوزه موشکهای دوش پرتاب، موشکهای ضدتانک، بالگردهای تهاجمی، انواع پهپادها، سامانههای راداری و پدافندی نیز آمریکاییها دست برتر را دارند. این برتری تا حدی است که در حوزه دفاع موشکی سامانه ی معتبری در اروپا قابلیافت نیست.
تنها سامانه پدافند هوایی دوربرد قاره اروپا سامانه SAMP است که از موشکهای آستر-15 با برد 30 کیلومتر و آستر-30 با برد 125 کیلومتر بهره میبرد. این درحالی است که آمریکا در این زمینه دارای دو سامانه پدافند پاتریوت با برد 160 کیلومتر و سامانه تاد با برد 200 کیلومتر است. سامانه تاد بهطور تخصصی علیه موشکهای بالستیک عمل میکند. علیرغم عملکرد تخصصی ضدموشکی سامانههای آمریکایی درباره نحوه عملکرد سامانه اروپایی دراینباره تردیدهایی وجود دارد. هرچند برخی کشورهای اروپایی پیشتر بهدنبال چنین سامانههایی نبودهاند اما با توجه به شرایط جنگ اوکراین و نگرانی از حمله روسیه چارهای جز تجهیز خود به سامانههای پدافند هوایی ندارند، بهویژه آنکه تاثیرات اساسی آن علیه نیروی هوایی ممتاز روسیه را دیدهاند.
اروپا چه راهی را در پیش گرفته است؟
مقامات اتحادیه اروپا و کشورهای عضو برای جلوگیری از زیان غیرقابلبازگشت صنعتی دو مسیر را بهصورت همزمان در پیش گرفتهاند. آنها در مسیر نخست به دنبال پیگیری فشار علیه آمریکا و در مسیر دوم به دنبال قوانین اقتصادی برای تقویت صنعت هستند.
به همین منظور رهبران اتحادیه اروپا در نشست گروه 20 اقتصاد بزرگ جهان در بالی اندونزی که ماه گذشته برگزار شد، این مساله را با رئیس جمهور آمریکا در میان گذاشتند. گفته میشود بایدن نسبت به ابراز نگرانی مقامات اروپایی اعلام کرده از مشکلات آنها بیخبر بوده است؛ مسالهای که بیشتر یک نمایش محسوب میشود تا گفتاری از روی صداقت.
مقامات اروپایی از تابستان سال جاری بر هشدارهای خود نسبت به بهرهبرداری آمریکا از جنگ اوکراین افزودهاند. برونو لومیر وزیر دارایی فرانسه و امانوئل مکرون رئیسجمهور این کشور نخستین مقامات اروپایی بودند که چنین هشدارهایی را اعلام کردند. در روزهای اخیر نیز کریستین لیندنر، وزیر دارایی فدرال آلمان نسبت به وقوع جنگ تجاری میان اروپا و آمریکا هشدار داده است. او پیشتر، تقریبا همزمان با مقامات فرانسوی تلاش کرده بود انتقادات نرمی از استفادههای اقتصادی آمریکا از اروپا داشته باشد.
اروپا در کنار تحرکاتش در سیاست خارجی از لحاظ داخلی نیز در تکاپوست تا بتواند از صنعتش حمایت کند. مقامات قاره سبز تصمیم دارند تا پیش از آنکه صنعت این قاره ضربهای سنگین را متحمل شود برای خنثیسازی اثرات قیمت بالای انرژی و قوانین حمایتگرانه آمریکا، یارانههای سنگینی در اختیار شرکتهای اروپایی قرار دهند. این مساله نمیتواند راهحل مطلوبی برای قاره سبز باشد زیرا به غیر از هزینههای بالایی که به دولتهای این قاره تحمیل میکند میتواند به جنگ تجاری با آمریکا نیز دامن بزند؛ بااینحال اصرار آمریکا بر بهرهبرداری حداکثری از جنگ اوکراین راه حل دیگری را در برابر اروپا باقی نمیگذارد.