• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۹-۱۳ - ۰۰:۱۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 2
  • 0
درباره شکست انیمیشن «دنیای عجیب»

دیزنی همجنس‌باز شد، باخت

امسال در تعطیلات ۵ روزه عید شکرگزاری آمریکایی‌ها، انیمیشن «دنیای عجیب» که از محصولات دیزنی است، با نمایش در ۴۱۷۴ سالن سینما تنها 18.6 میلیون دلار فروخت که خیلی کمتر از پیش‌بینی فروش ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلاری‌اش است.

دیزنی همجنس‌باز شد،  باخت

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار: امسال در تعطیلات ۵ روزه عید شکرگزاری آمریکایی‌ها، انیمیشن «دنیای عجیب» که از محصولات دیزنی است، با نمایش در ۴۱۷۴ سالن سینما تنها 18.6 میلیون دلار فروخت که خیلی کمتر از پیش‌بینی فروش ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلاری‌اش است. این شکست به همان دلیلی رخ داد که چندی پیش «سال نوری»، دیگر انیمیشن دیزنی در گیشه شکست خورده بود؛ وجود کاراکترهای همجنس‌باز در انیمیشنی که برای کودکان ساخته می‌شوند. چین و روسیه که پیش از این دو بازار اصلی غرب بودند، نه‌تنها به دلیل جنگ نظامی و اقتصادی این آثار را پخش نمی‌کنند، بلکه در شرایط عادی هم، چنین مضامینی اجازه انتشار در این کشورها را نداشت. خاورمیانه هم که از بازارهای پررونق سینمای آمریکا بود، اجازه اکران به همچنین اثری را نمی‌دهد. همچنین درباره بعضی کشورهای پرجمعیت مسلمان مثل اندونزی این ممنوعیت اعمال شده است. اما حالا انیمیشن «دنیای عجیب» در گیشه‌های سینمای خود آمریکا هم شکست خورده است. این انیمیشنی است که در آن برای اولین بار از یک شخصیت نوجوان همجنس‌گرا رونمایی می‌شود. شخصیتی که برخلاف مورد قبلی، یعنی «سال نوری» که یک سکانس چند ثانیه‌ای بود و می‌شد به راحتی آن را از متن داستان بیرون کشید، یکی از دو کاراکتر اصلی فیلم است. از آنجا که این فیلم با بودجه ۱۸۰ میلیون دلاری تولید شده و ده‌ها میلیون دلار هم هزینه‌های بازاریابی و توزیع جهانی آن بوده، باید حداقل ۳۶۰ میلیون دلار بفروشد تا ضرر نکند و روندی که در گیشه‌ها تا به‌ حال طی شده، نشان می‌دهد رسیدن به چنین سقفی محال است. این انیمیشن که فضای آن تقلیدی از فضای فیلم آواتار است و به یکی از بخش‌های پارک دیزنی‌لند ارجاع می‌دهد، باید می‌توانست به چرخه اقتصادی پس از اکران هم کمک کند ولی حالا نه‌تنها نمی‌تواند به سود مالی برسد، طبق پیش‌بینی‌ها اقلا صد میلیون دلار ضرر روی دست کسانی خواهد گذاشت که اصرار سرسختانه و حتی لجوجانه‌ای روی گنجاندن این مضامین در انیمیشن‌های کودکان و نوجوانان دارند. 
تا سال‌های سال والت دیزنی به‌عنوان یک کمپانی اخلاق‌مدار در حوزه سرگرمی‌سازی مشهور بود. اینکه مظهر تبلیغ رویاپردازی به سبک شانس‌باوری، همسو با سیاست‌های کلی ایالات متحده برای چهره‌سازی از خودش در سطح دنیا بود و رویای آمریکایی اسلحه آنها در نبرد تبلیغاتی به حساب می‌آمد، مانع از آن نمی‌شد که حتی خیلی از مخاطبان حرفه‌ای سینما به‌رغم آگاهی از این موارد با کارهای دیزنی ارتباط برقرار کنند. دیزنی ترس ما از زندگی را می‌ریخت و فقط قسمت‌های شاد و امیدوارانه آن را باقی می‌گذاشت. چهارپایه‌ای زیر پای مخاطبانی می‌گذاشت که گردن‌شان از دار واقعیت آویزان بود و به مقداری قد کشیدن در رویاها برای زنده ماندن نیاز داشتند. حالا دیگر در زمانه‌ای هستیم که نمی‌شود به کارهای دیزنی اعتماد کرد. دفعات اولی که اشارات باریک و در لفافه‌ای به بحث همجنس‌بازی در کارتون‌های دیزنی شد، اثبات چنین اتهامی به کمپانی محبوب و خوش‌ رنگ‌ولعاب آمریکایی، نزد بعضی از مخاطبان غیرممکن بود. حالا دیگر در زمانه‌ای هستیم که خودشان به شکل علنی و صریح از این قضیه در چند اثرشان رونمایی کرده‌اند و این فراتر از دیزنی، یک موج بزرگ را شامل می‌شود که در سراسر جهان غرب به راه افتاده است. دفاع بی‌چون‌وچرا از همجنس‌بازان به‌قدری امروز جزء مشخصه‌های جهان غرب شده که در همین توییتر فارسی کسانی که فحاشی می‌کنند یا از خشونت دم می‌زنند، برای اینکه گزارش‌های دیگران اکانت توییتری‌شان را از دسترس خارج نکند، پرچم همجنس‌بازان را در قسمت معرفی اضافه می‌کنند و بعد به زبان فارسی که کمتر در رصد مدیران توییتر است، کنارش می‌نویسند که این را برای ساسپند نشدن گذاشته‌اند. یعنی همجنس‌باز نیستند و این علامت را گذاشته‌اند تا از هر نوع ریپورت و بلاک شدن توسط مدیران توییتر در امان باشند. در توییتر هم برای آنها نسبت به تمام گروه‌های اجتماعی دیگر یک مصونیت ویژه و پولادین درنظر گرفته شده. چند تیم فوتبال اروپایی برای شرکت در جام‌جهانی اصرار می‌کنند بازوبندی که نماد همجنس‌گرایان دارد را روی بازویشان بگذارند و وقتی دولت قطر ممانعت می‌کند، کلی هیاهو به راه می‌اندازند و دست آخر تیم آلمان، موقع خواندن سرود ملی در چمن سبز، دست بر دهان می‌گذارند که به معنی نبود آزادی بیان است. در کنار اینها یکی از مقامات دولتی آلمان قانون‌شکنی می‌کند و بازوبند حمایت از همجنس‌گرایان را به‌طور مخفیانه به ورزشگاه می‌برد. این همه اصرار بر سر چیست؟ امروز دفاع بی‌چون‌وچرا و غیرقابل بحث از همجنس‌بازان در حال تبدیل شدن به برچسب و مشخصه اصلی غرب درنظر بسیاری از مردم دنیاست. حتی در بطن همین جوامع که نه‌تنها همجنس‌بازی آزاد است، بلکه یک امتیاز اجتماعی به‌حساب می‌آید، تعداد چنین افرادی در حدود دو درصد است. چرا برای به دست آوردن دل این دو درصد، اروپا و آمریکا باید خودشان را رودرروی تمام دنیا قرار دهند؟ سینمای آمریکا چیزی بود که به نظر می‌رسید حتی اگر تمام بمب‌های اتمی این کشور نم بکشند و کشتی‌هایش غرق شوند و هرچه هواپیما و تانک و انواع ادوات دارند از کار بیفتد، به‌عنوان تنها دریچه نفوذ این کشور به سایر کشورهای جهان باقی خواهد ماند. حالا اما این سینما قبل از نم کشیدن بمب‌ها و غرق شدن کشتی‌ها و از کار افتادگی سایر ادوات نظامی، دارد از کار می‌افتد و رنگ می‌بازد. فقط آمریکا این‌طور نیست. جایزه ویژه‌ای برای فیلم‌های همجنس‌بازی در جشنواره‌های کن و ونیز و برلیناله و سایر رویدادهای سینمایی اروپا و آمریکا درنظر گرفته شده، درحالی‌که چند سال پیش وقتی یک کارگردان ایرانی گفت «کن جشنواره همجنس‌بازان است» و این جمله تیتر یکی از روزنامه‌ها شد، در ایران یقه‌ دراندند که چرا اتهام می‌زنید و توهم توطئه دارید. به عبارتی خود آنها چنین چیزی را نمی‌پسندیدند و برای دفاع از کن که هوادارش بودند، این را به‌عنوان اتهامی ناروا  ارزیابی می‌کردند. این مساله چیزی نیست که با زور بشود جامعه بشری را به آن عادت داد و هرچند ممکن است عده‌ای از سر علاقه به غرب در برابر چنین موجی جا بزنند و ساکت شوند یا حتی دفاع کنند، اما نیرویی در برابر هنجارسازی از این گرایش‌های جنسی وجود دارد که بسیار غول‌آسا و بی‌اندازه بزرگ است. 
این نیرو را نه‌تنها تاریخ تکامل جوامع مختلف بشری، بلکه طبیعت بشر هم تغذیه می‌کند. طرفداران همجنس‌بازی اجازه بحث درخصوص این موضوع را نمی‌دهند. می‌گویند بی‌چون‌وچرا و بدون دلیل باید آن را کنار خودتان بپذیرید، درحالی‌که دامنه این مساله از اتاق خواب افراد و محل خلوت آنها که می‌توان نادیده‌اش گرفت، گذشته و به اینکه جامعه باید چه شکل و شمایلی داشته باشد برمی‌گردد. از رژه همجنس‌بازان در کشورهای مختلف تا جایی که در انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودکان چنین مواردی را می‌بینیم، همجنس‌بازی در حال تحمیل شدن به جامعه است. درباره اینکه چرا غرب به این سمت رفت، می‌شود بحث‌های مستوفایی کرد اما چه خودشان و طرفداران آنها این را بپذیرند و چه نه، این وضعیت زورگویانه گفتمانی که با نهاد اجتماعی و طبیعت بشر ناهمخوان است، آنها را به سمت افول سوق می‌دهد. جذابیت غرب در حال محو شدن است و حس نفرت از غربی‌ها که عمدتا به دلیل مسائل استعمارگرانه پیش آمده بود و شاید در همه ذهن‌ها رسوخ نداشت، حالا به حس چندش و مشمئزشدگی هم آمیخته می‌شود که می‌تواند افراد را از هر ایدئولوژی، قومیت، دین و دسته‌ای شامل شود. حالا دیگر حتی به والت دیزنی هم نمی‌شود اعتماد کرد. نمی‌توانید کارتون‌هایش را با خیال راحت برای کودکان‌تان پخش کنید و از اینکه چه القائاتی بهشان می‌شود واهمه نداشته باشید. شکست مالی سنگینی که دو انیمیشن «دنیای عجیب» و «سال نوری» به دلیل وجود محتوای همجنسگرایانه در گیشه خوردند را می‌شود کنار موفقیت‌های روزافزونی دید که انیمه‌های ژاپنی و آثار کره‌ای در حوزه کودک و نوجوان داشته‌اند و به‌راحتی چنین برداشت کرد که دنیا اخلاقیات را راحت‌تر می‌پذیرد. همان شرقی‌ها هم در چرخه عرضه محتواهای غربی توانستند بازاریابی کنند و معروف شوند. یعنی این گفتمان ساختارشکنانه بر خود جامعه غرب هم تحمیل شده است. اینکه در آینده چه خواهد شد و آیا جایگزینی برای محصولات فرهنگی غرب می‌آید یا این روند در خود غرب اصلاح می‌شود، چیزی نیست که حالا به‌راحتی بشود حدس دقیقی درباره‌اش زد ولی فعلا می‌شود از این مطمئن بود که با یک غروب مبتذل و یک حراج اعتبار طرف هستیم.

بازی تجارت و سیاست در زمین دیزنی

«دنیای عجیب» تازه‌ترین انیمیشن سینمایی کمپانی دیزنی است که در اکران افتتاحیه، خیلی کمتر از پیش‌بینی 40 میلیون دلاری فروش خود ظاهر شود. گفته می‌شود این فروش بدترین تجربه برای دیزنی در افتتاحیه یکی از فیلم‌هایش است. این شکست تاریخی برای دیزنی به‌دلیل شخصیتی همجنس‌گرای این فیلم رقم خورده است. این شکست تجاری زمانی تکمیل می‌شود که این انیمیشن به‌خاطر ارجاعات همجنس‌گرایانه در بازارهای خاورمیانه، اندونزی و مالزی هم نمایشی نخواهد داشت. فارغ از اینکه خیلی از کشورهای دنیا با این رویه کمپانی دیزنی مشکل دارند، به‌نظر می‌رسد جامعه آمریکا هم درحال واکنش‌های واقعی به وقایعی است که جریانات سیاسی و فرهنگی برایش رقم می‌زند. 
کمپانی دیزنی که نقش مهمی در تاثیرگذاری بر کودکان از طریق سرگرمی دارد، پیش ‌از این هم به‌دلیل محکوم کردن قانونی تحت‌عنوان «نگو همجنس‌گرا» تیتر خبرها شده بود. کارمندان فعال در این شرکت تلاش می‌کنند تا آن را به بازوی تبلیغاتی چپ افراطی تبدیل کنند.
جنجال از جایی شروع شد که مجلس فلوریدا لایحه حقوق والدین در آموزش را که منتقدانش آن را با نام «نگو همجنس‌گرا» (از گرایش جنسی حرفی نزن) می‌شناسند، با ۶۹ رای موافق در مقابل ۴۷ رای مخالف تصویب کرد. دی‌سینتس، فرماندار جمهوری‌خواه فلوریدا از این لایحه حمایت کرد. براساس این لایحه معلمان و مربیان فلوریدا از صحبت کردن با دانش‌آموزان دبستانی درمورد برخی موضوعات‌ ال‌جی‌بی‌تی‌کیو+ (+LGBTQ) که «مناسب سن یا رشد دانش‌آموزان» در نظر گرفته نمی‌شوند، منع خواهند شد. همچنین به والدین اختیارات بیشتری داده می‌شود تا علیه مدارس اقدام قانونی انجام دهند.
جو هاردینگ، نماینده جمهوری‌خواه فلوریدا و از موافقان این لایحه در جریان رای‌گیری گفت: «من به این ایده اعتقاد دارم که ایجاد حدومرزها در سنین پایین برای آنچه مناسب مدارس ماست، وقتی‌که ما بودجه مدارس خود را تامین می‌کنیم، نفرت‌پراکنی نیست. این درواقع حدومرزها را مشخص می‌کند و عادلانه است که معلمان و مدارس ما بدانند ما چه انتظاری داریم.»
براساس گزارش فاکس‌نیوز، یک نظرسنجی توسط دیلی وایر نشان می‌دهد که 67درصد از آمریکایی‌­ها موافق چنین قانونی هستند که این اقدام به‌درستی «کودکان را از موضوعات نامناسبی که باید توسط والدین موردبحث قرار گیرد محافظت می­‌کند.» یک نظرسنجی دیگر هم نشان داد که حتی دموکرات‌های فلوریدا هم با این قانون موافق هستند، وقتی‌که به‌طور دقیق توضیح داده شود.
بااین‌حال فضای رسانه‌ای در اختیار دموکرات‌ها، مخالف قانون جدید فلوریدا هستند که توسط فرمانداران دیسانتیس برای حمایت از حقوق والدین امضا شده است. کمپانی دیزنی هم به‌طور علنی علیه این لایحه لابی کرد و باعث شد جمهوری‌خواهان کنترل منحصربه‌فرد این کمپانی را روی Reedy Creek از شرکت سلب کنند و همچنین برخی مزایای مالیاتی اعطاشده به آنها را از بین ببرند. برای دی‌سینتس، فرماندار جمهوری‌خواه فلوریدا دعوا با دیزنی بر سر تصویب این قانون، بیش از آنکه یک جنگ فرهنگی باشد، یک دعوای سیاسی و اقتصادی شده بود. بااین‌حال رسانه‌های آمریکای این نبرد دی‌سینتس را یکی از روش‌های او برای کسب محبوبیت و نامزدی احتمالی ریاست‌جمهوری 2024 عنوان کرده‌اند. فرماندار فلوریدا اعلام رسمی کرده: «اگر دیزنی می‌خواهد دعوا کند، مرد اشتباهی را انتخاب کرده است. من به‌عنوان فرماندار انتخاب شدم تا مردم فلوریدا را در اولویت قرار دهم و به این شرکت اجازه نخواهم داد که ایالت ما را اداره کند.»
از بعد اقتصادی منطقه بهبود Reedy Creek که به‌عنوان دولت دیزنی شناخته می‌شود، منطقه مهمی برای فرماندار فلوریداست. دیزنی در این منطقه مجاز به ساخت جاده‌های خود، راه‌اندازی تصفیه‌خانه‌های فاضلاب خود، اداره آتش‌نشانی خود، ایجاد کدهای ساختمانی خود و بازرسی ساختمان‌های دیزنی برای ایمنی است. این منطقه در سال بودجه جاری 169 میلیون دلار درآمد و 178 میلیون دلار هزینه داشته است. ضمن اینکه دیزنی یک بازیگر اصلی سیاسی در فلوریدا و همچنین در سایر ایالات آمریکاست. شرکت والت دیزنی بیش از 20 میلیون دلار کمک سیاسی به جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها درطول چرخه مبارزات انتخاباتی 2020 کردند، آخرین سالی که ارقام مربوط به آن در دسترس است. در همان سال، نهادهای وابسته به دیزنی 10.5 میلیون دلار به کمیته اقدام اول آمریکا که از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق جمهوری‌خواه حمایت می‌کند، ارسال کردند. دیزنی همچنین 1.2 میلیون دلار برای حمایت از کمپین جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا کمک کرد.
کمپانی دیزنی در پاسخ به قانون دستورالعمل جنسیت اعلام کرد که کمک‌های مالی به ایالت را به حالت تعلیق درمی‌آورد و از سازمان‌هایی حمایت می‌کند که مخالف آن هستند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار