شروین فضلعلی زاده، منتقد: توجه به نیازهای فرهنگی و سرگرمی بین نوجوانهای امروز یکی از نکات مهم و تاثیرگذار در ساختار فرهنگی جوامع پیشرفته است. برخلاف کودکان و بزرگسالان، در این نسل شخصیت فرد در حال شکلگیری است و دقت در تربیت و ارائه محتوای مناسب و استفاده از ابزار صحیح، همراه با عوامل روانشناختی مناسب برای آنها، بسیار مهم و حیاتی است؛ ولی آیا ما این موضوع را درست رعایت کردهایم؟ آیا مدیران و متولیان این بخش برنامه اصولی و هدفمندی را دنبال کردهاند؟
یکی از ابزارها برای این نسل مدیا است و باتوجهبه اینکه آنها بهتازگی از سنین کودکی جدا شدهاند هنوز علاقه به مدیوم انیمیشن در آنها زنده است. سینمای نوجوان یا همان Teenage در صنعت سینمای جهان جدی و بااهمیت و البته پرمخاطب هستند که این موضوع را بهراحتی میتوان از گردش مالی و فروش این آثار نیز دریافت. اگر نگاهی به لیست آثار مشهور این ژانر بیندازیم با اعداد و ارقامی خیرهکننده مواجه میشویم.
اما در ایران و بدتر از وضعیت سینمای کودک (که کج دار و مریز حضوری کمرنگ دارد)، تولیداتی به اسم سینمای نوجوان و جوان، وجود خارجی ندارد. این موضوع تنها به صنعت سینما محدود نمیشود و شامل دنیای خیالانگیز انیمیشن میشود.
کمی بررسی در دنیای انیمیشن ایران و تولیدات شبکههای پویا و امید، ما را به اینجا میرساند که گویا توجهی به این قشر نشده است و نمیتوان اثری را بهطورجدی بهعنوان تولیدی برای این نسل نام برد و تنها تعداد معدودی انیمیشن و انیمه دوبله شده که از سال تولید بعضی از آنها گاهی اوقات بیش از دو دهه میگذرد را در کنداکتور این شبکهها میتوان دید که باتوجهبه تغییرات در ساختار و استانداردهای زندگی امروزی، برای دوره کنونی مناسب نیستند. تنها این موضوع که در برخی از آثار، بعضی شوخیها و داستانهای بزرگسال وجود داشته باشد، دلیلی بر اینکه اثر را مختص نوجوان و جوان بدانیم، نخواهد بود. از سوی دیگر مقاومت و مخالفتی عجیب و بعضی اوقات زیرپوستی با انتشار تولیدات بینالمللی نیز در کشور وجود دارد و هر از چندگاهی شاهد نقدهای نهچندان منصفانه درخصوص این آثار هستیم. در همین شرایط همراه با موج جهانی افزایش محبوبیت انیمیشن و انیمه، این دو ساختار در میان قشر نوجوان و جوان ما با اقبال خوبی مواجه شدهاند، حالا چه در ژانرهای کمدی و فانتزی با فیلمها و سریالهای انیمیشن و چه در ژانرهای جدی و اکشنتر با آثار انیمه ژاپنی.
جالب اینجاست در برابر این موج، تنها حرکات و تلاشهایی حداقلی برای معرفی آثار مناسب از لحاظ محتوا و کیفیت، صورت گرفته و بیشتر اقدامات در تخریب کلی این آثار بودهاند درحالیکه حتی حرکتی برای تولید محتوای جایگزین هم صورت نمیگیرد.
شاید یکی از دلایل این موضوع، دیدگاه «کارتون برای کودکان» باشد که صرفا این قشر را مخاطب و مصرفکننده آثار و محتوای این مدیوم میدانند؛ بنابراین انتظار دارند که تنها آثاری در سطح و محتوای «تام و جری»، «پلنگ صورتی» یا «باگزبانی» ببینند (هرچند که نباید از تاثیر و جایگاه این آثار برای مخاطبان اصلی آنها چشمپوشی کرد یا آنها را آثاری ضعیف و کمارزش شمرد).
اما صحبت درباره این نسل با صحبت با این نسل نتیجه بهتری خواهد داشت، بنابراین پای صحبت چند تن از آنها نشستیم و از آشنایی با انیمه و انیمیشن و انتظاراتشان از این آثار و تولیدات داخلی پرسیدیم.
نظرات این گروه جالبتوجه و تأملبرانگیز بود. یکی از نکات مشترک بین آنها این بود که همگی جدا از اینکه بهواسطه کشش و جذابیت همیشگی انیمیشن و کارتون، کموبیش با انیمه آشنا هستند و آن را نیز دنبال میکنند.
ولی کدام یک را ترجیح میدهند؟ «ثمین اسماعیلی» (11 ساله) انیمیشن را بهواسطه اینکه موضوع کمدی بیشتری دارد، تکنیک اجرای قویتری در آن (بهخصوص آثار سهبعدی) استفاده شده و این نکته که حرفش را واضح بیان میکند ترجیح میدهد، ولی خواهر او «ثنا اسماعیلی» (13 ساله) انیمه را برای مدیومی جذابتر و قابلدرکتری نسبت به انیمیشن برای همسن و سالهای خودش میداند و تکنیک ساخت و حرکات آنها را طبیعیتر و چهره آنها زیباتر قلمداد میکند. از سوی دیگر برای «اشکان مستانی» (19 ساله) بهعنوان یک مخاطب پسر، انیمه بهواسطه دیالوگها و کلمات که در آن استفاده میشود، رفرنس گرفتن از فضاهای واقعی و همینطور تنوع زیاد در ژانرها، جذابیت بیشتری دارد. این موضوع تنوع ژانرها و محتوا هرچه سن مخاطبان بالاتر میرود بااهمیتتر میشود و البته اشاره به جذابیتهای بیشتر آثار سریالی انیمه در مقایسه با تولیدات سینمایی این مدیوم، نمایش و انتقال و نزدیکی فرهنگ ایران و ژاپن و به قول «هانیه پیران» (21 ساله) خلق سرزمینها و داستانهای نو و جدیدی در انیمه و ساختن داستانهای سینمایی و پررنگ و لعابی در آثار انیمیشن که از نظر هنری و تکنیکی خیلی خاص هستند و توجه به سلیقه مخاطب که به دنبال هنر تخصصی باشد یا دنبال جهان و داستان نو، همگی سبب شدهاند تا انیمه کمی پرطرفدارتر باشد.
جالب اینجاست که اکثر این افراد موضوع «حس خوب» را هم مدنظر داشتند؛ مانند «پردیس حقیقی» (28 ساله) که بیشتر این موضوع در دنبالکردن انیمه و انیمیشن برای او اهمیت دارد.
ولی «نسل زد» ما با دیدن انیمیشن و انیمه تنها به دنبال پرکردن اوقات فراغت و سرگرمی نیستند و مفاهیم و محتوای آثار هم برای آن بااهمیت است. مفاهیمی که «رویا حقیقی» (28 ساله) از استقلال و آزادی، موفقیت و شادی نام میبرد، «پردیس» به روابط خانوادگی، خودشناسی، عشق، روابط اجتماعی، مقابله با شکست اشاره دارد. «مریم ادیب زاده» (16 ساله) عناوین عاشقانه، طنز و ترسناک را بااهمیت میداند. شاید در نگاه اول وجود و اهمیت تمامی این عناوین و مفاهیم را در آثار بزرگسال جستوجو میکنیم، اما تولیدکنندگان آثار در سطح بینالملل سالهاست به این باور رسیدهاند که سالهای نوجوانی سالهای تربیت و شکلدهی ذهن هر فرد است و درواقع انتقال مفهومهای اصلی و مهم باتوجهبه گستردگی سلیقه این نسل، نیاز به بازه بزرگی از ژانرها و موضوعات دارد تا بتوان با استفاده از ترکیب چندگانه این موارد، مخاطب را به سمتوسوی هدف اصلی تربیتی هدایت نمود.
نکته مهم و قابلتوجه اینجاست که این مخاطبان همچنان آثار ایرانی نیز (کموبیش) دنبال میکنند و حتی بعضا بهروز هم هستند. از شکرستان تا پسر دلفینی و حتی لوپتو در لیست آثار ایرانی که دیدهاند، هستند. اما تعداد زیادی از آنها از شکرستان بیشتر نام بردند. شاید درباره شکرستان بتوان گفت مجموعه انیمیشنی که با ساختارشکنی داستانها و فضای کلاسیک و سنتی ایرانی و استفاده از برخی مفاهیم و مضامین بزرگسالانه تلاش در جذب مخاطب نوجوان را نیز داشته است، ولی در ساختار اصلی نمیتوان آن را یک مجموعه انیمیشن نوجوان دانست. در آثار سینمایی هم باتوجهبه تولیدات سالهای اخیر در این بخش، مخاطب اصلی کودک و خانواده بودهاند و درواقع دیدن این آثار یک انتخاب صددرصد دلخواه برای «نسل زد» محسوب نمیشود.
این موضوع جایی بیشتر خودنمایی میکند که آنها دست روی جاهای خالی در تولیدات داخلی میگذارند. «ثنا» میگوید: «در ایران بیشتر برای کودکان انیمیشن و کارتون میسازند و به آنها میپردازند، درحالیکه به قشر نوجوان توجهی نمیشود. شاید از علایق نوجوانان شناختی ندارند و متاسفانه آثاری که برای من جالب باشد، ندیدهام. انیمیشنهای ایرانی بیشتر درمورد فرهنگ و افسانههای ایرانی هستند مانند: رستم و سهراب، ماردوش، جوانمردان و... » «اشکان» مشکل و کمبود را در فیلترهای زیاد محتوایی و گرافیک پایین میداند. «سارا سلیمانی» این موضوع اینگونه تحلیل میکند که «انیمیشنهای ایرانی خیلی سنتی هستند همیشه مدام سعی میکنند درباره گذشتهها بسازند که البته جدیدا این موضوع کمتر شده؛ اما در کل باید بیشتر به مدرنیته بپردازند تا جامعه مدرن امروزی آنها را بپذیرد. از همه اقشار با هر دین و آیین و دیدگاهی باید در این آثار باشند تا این تولیدات بتوانند کمی جهانیتر بشوند نهفقط اینکه در حد ایران بمانند.» جالب اینجاست که «فاطمه» تقریبا دیدگاهی متفاوت دارد و میگوید: «مطمئنا هر ایرانی خلأ موضوعات اسطورهای ایرانی را در آثار داخلی حس میکند. ادبیات ایران خیلی عمیق است و میشود از بین آنها آثار باکیفیت زیادی خلق کرد. همچنین آثار تاریخی ایرانی هم این خصوصیت را دارند» که «تهآ» هم نظر مشابهی دارد و جای اساطیر ایران، داستانهای کهن مانند شاهنامه، داستانهای دیگر نظیر منطقالطیر را خالی میداند. «رویا» هم نظری تقریبا مشابه دارد: «ایران منبع موضوع و داستان است به نظرم، در زمینه تاریخ، ادبیات، موسیقی، هنر و حتی داستانهای محلی و قومی، انیمیشنهایی بسیار زیبا و با شکوهی میتوان تولید کرد. آثاری از دل شاهنامه و تاریخ باستان ایران». «مریم» به این موضوع اعتقاد دارد که: «انیمیشن ایران کلا خیلی راجع به نوجوانان نیست که بخواهم راجع به آن نظر بدهم!»
کمی این نظرات را با دقت مرور کنیم. این نسل یکی از نیازهای اصلی خود را بیان کردهاند. تولید آثار با محتوایی برآمده از تاریخ و ادبیات. آشنایی و معرفی داشتههای فرهنگی و بومی محلی ایرانی. این موضوعی است که شاید سینما و آثار انیمیشن هالیوودی و غربی نگاه جدی به آن نداشتهاند؛ ولی در انیمه سابقهای طولانی دارد و یکی از دلایلی که امروز خیلی از جوانان و نوجوانان در سراسر جهان با مفاهیمی نظیر سامورایی، امپراتور، کیمونو و خیلی از اساطیر تاریخی ژاپنی آشنا هستند، استفاده و بهتصویرکشیدن این موارد در انیمهها بوده است. باید باور کنیم که انیمیشن ابزار قدرتمندی برای انتقال و آموزش مفاهیمی در سطح بینالمللی و برای نوجوانان و جوانان محسوب میشود.
پس چرا باوجوداینکه این نیازها و بایدها اینقدر مشهود و ملموس هستند، تلاش جدی برای تولید آثار انیمیشن برای نوجوانان صورت نمیگیرد؟ «ثمین» تعدد موضوعات را یکی از دلایل باز دارند در تولید میداند، «ثنا» عدم شناخت سلایق و خصوصیات نوجوانان را موثر میداند. «اشکان» و «مریم» مشکل را درد دید اشتباه درخصوص مخاطب انیمیشن و این موضوع که هنوز این عقیده وجود دارد که انیمیشن برای بچهها است میدانند که باعث شده تا اصلا نوجوانان بهعنوان قشر بزرگی از مخاطبان، در نظر گرفته نشوند. «تهآ» بیاهمیتی رشد تفکر نوجوانان را موضوع اصلی قلمداد میکند. «هانیه» توجه به مخاطب کودک برای رشد دوباره تولیدات انیمیشن را عنوان میکند. «رویا» کمتوجهی به تولید انیمیشن نوجوان را به دلیل تصور تهیهکنندگان از عدم سوددهی این آثار در مقایسه با آثار سینمایی و تلویزیونی زنده میداند، موضوعی که «پردیس» هم با آن موافق است و آن را تاثیرگذار میداند و سارا هم علاوهبر موضوع بودجه برای تولید این آثار عدم درک و شناخت علایق و سلایق نوجوانان امروزی و پیشپاافتاده بودن موضوعات انتخابی را از عوامل اصلی عنوان میکند.
با نگاهی به نظرات این نسل میتوان به این نتیجه رسید که آنها نگاهی جدی به این مقوله دارند. شاید خیلی جدیتر از آنچه حتی تولیدکنندگان و تصمیمگیرندگان در این بخش تصور میکنند. دوران نوجوانی یکی از مهمترین مراحل رشد شخصیت هر انسانی است؛ دورهای که فرد از دوران کودکی خارج شده و با نقشها و مسئولیتهای جدید در خانواده و جامعه روبهرو میشود. در فاصله بین بلوغ جسمی و روانی، جسم بیشتر از روان رشد میکند، لذا جسم بر روان تسلط دارد و به همین دلیل متخصصان سن بلوغ و دوران نوجوانی را دوران بحران میدانند.
توجه به تولیدات فرهنگی و استفاده از تمامی ابزار کاربردی در تربیت نسلی که همیشه برچسب «آیندهساز» را با خود همراه دارد، بسیار مهم و اساسی است. عملکرد منفعلانه و ضعیف در این بخش و در این دوره سنی، میتواند باعث بروز مشکلات رفتاری ناهنجار در آغاز جوانی و حتی بزرگسالی شود. جایی که دیگر شخصیت فرد شکلگرفته است و خیلی زود بزرگ شده یا همچنان در دوران کودکی سیر میکند!
و به نظر این دیدگاه درستتر باشد که به قول «فاطمه» «شاید بهخاطر این دید سنتی که انتظار میرود انسان مستقیما از دوران کودکی به جوانی و بزرگسالی پرت شود.»