مرتضی عبدالحسینی، خبرنگار:نمیدانم شما هم در روزهای اخیر چقدر دنبال پول نقد و دریافت وجه از دستگاه عابربانک دویدهاید و به در بسته خوردهاید؟ مثلا پیش آمده که از تاکسی پیاده شوید و پول درشتی به راننده تاکسی بدهید، یقینا اگر راننده از شما بخواهد که پول را خردتر کنید، باید چندین خیابان را بالا و پایین کنید تا مغازهدار یا دستگاه عابری را پیدا کنید که بتواند بهعنوان مثال چند عدد 10 هزار تومانی را به شما بدهد. پر واضح است پول نقدی که در اقتصاد و خیابانها میچرخد کمتر از قبل شده و با اینکه بسیاری از معاملات، الکترونیکی یا با استفاده از کارتهای اعتباری انجام میشود اما نیازهای حداقلی به پول نقد هم بر طرف نمیشود و عموما افراد در مراجعه به بانک یا عابربانکها به در بسته میخورند. بهطور کلی آنچه که از مشاهدات میدانی و صحبتهای باجهداران بانکی برمیآید، در حال حاضر در اکثر اوقات روز، عابر بانکها خالی از پول نقد است و شما باید یا خیلی خوششانس یا خیلی سحرخیز باشید تا بهعنوان نفر اولی که به دستگاه مراجعه میکند نهایتا 200 هزار تومان از آن دریافت کنید. اضافه بر این اگر شما برای دریافت بخشی از حساب خود به بانک مراجعه کنید، قطعا با پاسخ منفی روبهرو میشوید و در بهترین حالت میتوانید هر هفته فقط یک بار آن هم تا یک سقف مشخصی حدودا 5 تا 10 میلیون تومان (در هر بانک متفاوت است) وجه نقد دریافت کنید.
آیا این یک بحران است؟ خیر.
اما میتواند مقدمه یا پتانسیل شکلگیری یک بحران به نام «بحران نقدینگی بانکها» باشد. تقریبا اواخر شهریور ماه امسال بود که از لبنان، کشوری که حدودا دو سالی است وارد فاز بحران بدهی شده خبری عجیب مخابره شد. یک گروه مسلح که نام خود را «خشم سپردهگذاران» گذاشتند اعلام کردند از این به بعد برای دریافت پولهای خود به شکل نقد به زور متوسل خواهند شد و هر روز یکی از پنج بانک فعال لبنان را نشانه خواهند رفت. جالب است که حتی نیروی پلیس نیز برخورد سختی با این گروه نداشت و بیشتر از نظام بانکی درخواست میکرد تا حاجت آنان در اعطای پولهای حسابشان به صورت نقد را برآورده سازد. همین یورش سپردهگذاران به بانکهای لبنانی بحران مالی و بانک در این کشور را عمیقتر کرده و به از ما نباشد این کشور نیز در باتلاق نااطمینانی گیر کرده است. هرچند اقتصاد ما با اقتصاد لبنان تفاوتهای اساسی دارد و اساسا در ایران دولت آنقدر بدهی ندارد که در بازپرداخت آنها دچار نکول و ورشکستگی شود (مراقب باشیم که بحث کسری بودجه دولت در اقتصاد ایران با بدهی دولت متفاوت است) اما اگر از تجربه بحران بانکی این کشور درس بگیریم، جای دوری نمیرود. البته که در اقتصاد خودمان هم سال 96 با چنین مسالهای روبهرو شدیم اما فقط در چند موسسه کوچک اعتباری و نه بانکهای بزرگ و عریض و طویلمان. در آن سال زمانی که خبری از ورشکستگی چند موسسه اعتباری دستبهدست شد، سپردهگذاران آنها با هجوم جمعی برای دریافت حسابهایشان به صورت نقد متوجه شدند که این موسسات اصلا آنقدرها هم پولی برای پس دادن سپردهها ندارند و آنجا بود که بحران نقدینگی آن موسسات عیان شد. در اقتصاد کشور هرچند نظام بانکی امن و امان به نظر میآید و تصاویری که از لبنان مخابره شد در ایران بسیار بعید است اما در هر حال با توجه به نقدینگی موجود در نظام بانکی و همچنین تمامیت اقتصاد کشور باید مراقب بود.
فقط 8 درصد دارایی بانکها نقد است
بررسی آخرین صورتهای مالی 25 بانک مهم و بزرگ کشور نشان میدهد که تنها 8 درصد از تمامی دارایی این بانکها به صورت نقد نگهداری شده و مابقی به شکلهای دیگر دارایی مانند وامهای پرداختی (وامهایی که یک بانک دریافت میکند بهعنوان دارایی آن بانک ثبت و محاسبه میشود)، ملک، طلا، ارز و... موجود است و این موضوع یعنی اگر تنها عده کمی از سپردگذاران به هر دلیلی (افزایش نااطمینانیها و ریسکها امنیتی) برای دریافت پول از حساب خود به صورت همزمان به بانکها مراجعه کنند، سیستم بانکی با یک بحران و مشکل جدی روبهرو خواهد بود. در پنج بانک ایران زمین، آینده، سرمایه، ملل و بانک کشاورزی نسبت داراییهای نقد به کل داراییها حتی کمتر از 1 درصد هم بوده و در 3 بانک صنعت، معدن و تجارت؛ گردشگری و بانک تجارت نیز این نسبت کمتر از 3 درصد است. هرچند نسبت داراییهای نقد به کل داراییها در نظامهای بانکی دنیا متجاوز از 20 تا 30 درصد نبوده اما افزایش حتی یک درصدی در این نسبت میتواند نقطه امنیت نظام بانکی را چند پله جلو ببرد. بنابراین سیستم بانکی که کلا 8 درصد از داراییهای خود را به صورت نقد نگهداری میکند، طبیعی است که بهصورت روزانه و وسیع نمیتواند پاسخگوی نیاز مردم به پول نقد باشد. باجهداران بانکی اذعان دارند که به صورت روزانه درخواستهای زیادی به خزانه بانک خود برای دریافت پول نقد میفرستند و عموم این درخواست یکی در میان جواب داده میشود. دو دو تا چهارتای معمولی هم نشان میدهد که چرخه تورمی ایجادشده در کشور، افزایش بیش از حد نقدینگی آن هم با اتکا به شبهپول و کاهش جدی ارزش پول ملی باعث شده است تا هم نیاز به پول نقد و معاملات نقدی کم شود و هم خود پول نقد نیز نایاب شود.
براساس آخرین آمارهای منتشرشده از سوی بانک مرکزی، مجموع اسکناس و مسکوک موجود در اقتصاد ایران کمتر از 90 هزار میلیارد تومان بوده که این رقم حتی نیم درصد از کل نقدینگی کشور را نیز شامل نمیشود. بنابراین درمجموع اسکناس و مسکوک موجود در اقتصاد در مقایسه با نقدینگی بسیار پایین بوده و بخش اعظمی از این اسکناس و مسکوک در اختیار بانکهاست و جالب است که با وجود اینها بازهم نظام بانکی ذخایر نقد بسیار پایینی در قیاس با استانداردها داشته و همه اینها تهدید بالقوه برای نظام بانکی و اقتصاد کشور خواهد بود. پایین بودن این نسبت نقدینگی موجود بانکها به کل داراییهای آنها دلیلی بر خلق پول گسترده در نظام بانکی (خلق پول درونزا) است و نشان میدهد که بخش بزرگی از نقدینگی موجود در اقتصاد به پایه پولی متکی نبوده و یک جریان موازی و قدرتمندتر از آن است که درواقع بهصورت اعداد دیجیتالی و توسط بانکها خلق میشود. البته در این چرخه صرفا بانکها مقصر نبوده و به کلی این جریان اقتصاد و شاید گاها تسهیلاتی است که بهصورت دستوری به بانکها القا میشود و ترازنامه آنها را وارد بحران نقدینگی و... میکند.