سیدمهدی طالبی، خبرنگار: سه انفجار پیاپی روز چهارشنبه هفته گذشته که منطقه صهیونیستنشین شهر قدس را به خود لرزاند همچنان درحال مرتعش ساختن رژیمصهیونیستی است. عملیات قدس برای تلآویو به میزانی اهمیت داشت که آویو کوخای رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم را که برای دیدار با مقامات آمریکایی علیه ایران به واشنگتن سفر کرده بود، به بازگشت فوری وادار ساخت. مقامات و کارشناسان سیاسی به دلیل بروز این انفجارها میگویند انتفاضه بار دیگر بازگشته است و تلآویو باید شاهد سومین دوره از این درگیریها باشد.
این مساله درحالی است که عملیات قدس تنها گرفتاری رژیم نیست بلکه تحولات مشکوک دیگری نیز تلآویو را به خود مشغول ساختهاند.
عملیات قدس بر قلب رژیم نشست
وقوع عملیات در قدس قابلقیاس با حملاتی از این دست در کشورهای دیگر نیستند. این تفاوت از وضعیت ویژه رژیمصهیونیستی ناشی میشود.
از میان هفتمیلیون صهیونیست شهروند رژیمصهیونیستی شش میلیون نفر ساکن فلسطین اشغالی هستند که از این میان دستکم یکمیلیون تن بهنوعی در ساختارهای نظامی قرار دارند. نظامی بودن 15 درصد از جمیعت یک مجموعه نشاندهنده سطح بالای امنیتی بودن آن جامعه است. باید درنظر داشت این افراد آموزشهای نظامی را در ساختارهای رسمی دیدهاند و درصورت جنگ زیر پرچم ارتش رژیم خدمت میکنند، ازاینرو نباید آنان را دارای ساماندهی شبهنظامیان دید.
تلآویو درکنار تعداد بالای نظامیان از نهادهای اطلاعاتی قدرتمند و وسیعی بهره میگیرد که آنها نیز دارای یگانهای متعددی هستند. این سطح بالای حفاظتی درحالی در رژیم برقرار است که وضعیت جغرافیایی آن با وجود خطراتی که در حوزه عمق استراتژیک ایجاد میکنند، از لحاظ امنیتی میتوانند برای کنترلپذیر شدن جبهه داخلی مفید باشند.
رژیمصهیونیستی بهطور رسمی 22 هزار کیلومترمربع وسعت دارد که با در نظر گرفتن5.600 کیلومترمربع در کرانه باختری و 1.200 کیلومترمربع در بلندیهای جولان وسعت مناطق تحت کنترل رژیم به 28.800 کیلومترمربع میرسد. بدون درنظر گرفتن صحرای نقب با 13 هزار کیلومترمربع، کرانه باختری با 5.600 مربع و استان شمالی (به شمول بلندیهای جولان) با 4.700 کیلومترمربع وسعت، این مناطق که خارج از قلب جمعیتی رژیم قرار دارند 23.300 کیلومترمربع مساحت دارند. قلب رژیم که از نوار ساحلی حیفا تا تلآویو کشیده شده و عمقی تا مرزهای کرانه باختری دارد وسعتی برابر با 5.500 کیلومتر دارد که تقریبا اندکی کمتر از استان البرز (۵٬۸۳۳ وسعت) است که کوچکترین استان ایران بهشمار میرود. قدس غربی نیز که منطقهای صهیونیست نشین در شهر قدس است، بخشی از قلب رژیم بهشمار میرود. برقراری امنیت در این منطقه بسیار کوچک که قلب جمعیتی، هویتی، علمی و صنعتی رژیم است، نمیتواند چندان دشوار باشد.
مزیت امنیتی دیگری که رژیم در حوزه امنیت داخلی دارد بسته بودن مرزهای آن است. در شمال مرزهای رژیمصهیونیستی با سوریه و لبنان بهطور کامل مسدود است و هیچ گذرگاه دائمی برای عبور و مرور افراد و کالا در آن قرار ندارد. این مرزها با انواع حفاظهای فیزیکی مسدود شدهاند و بهشدت تحتکنترل نظامی قرار دارند، از سوی دیگر تنها در لبنان 10 هزار نیروی یونیفل (نیروی نظامی سازمان ملل) که در خاک این کشور مستقرشدهاند درحال حفاظت از مرزهای رژیم هستند. در شرق اردن بهدلیل ساختارهای امنیتی ایجادشده در این کشور توسط آمریکا که با همراهی دولت این کشور صورت گرفته، دارای مرزهای بهشدت حفاظتشدهای است که حتی شامل ایجاد امنیت هوایی برای تلآویو در زمینه مقابله با موشکها و پهپادها میشود. مرزهای این کشور با مصر نیز تحتکنترل معاهدات سهجانبه میان تلآویو، واشنگتن و قاهره قرار دارد.
مرزهای اغلب مسدود و تحت کنترل رژیمصهیونیستی در حوزه هوایی نیز بهشکلی مشابه تکرار شدهاند بهگونهای که این رژیم تنها یک فرودگاه بینالمللی دارد؛ مسالهای که پروازهای خارجی را نیز قابلکنترلتر میسازد.
در چنین شرایطی که هوشیاری خاص دستگاههای امنیتی رژیمصهیونیستی نیز در آن فعال بوده است، برنامهریزی سه انفجار تقریبا همزمان در قدس غربی اقدامی بهشدت پیچیده و رعبانگیز برای صهیونیستهاست.
عملیات قدس چه تفاوتی با اقدامات شهادتطلبانه دارد؟
در عملیات قدس تاکنون هیچ نشانی از اجراکنندگان پیدا نشده است. این درحالی است که در دفعات گذشته صهیونیستها برخی از عملیاتهای پیچیده را که از طریق نفوذ صورت گرفته بودند، رهگیری میکردند. مجریان این اقدامات درنهایت با فاصله زمانی چندساعته یا چندروزه به شهادت رسیده یا دستگیر میشدند.
این موضوع اما درباره عملیات قدس متفاوت است، بهگونهای که رژیم نمیداند چگونه ضربه خورده که بخواهد ریشههای آن را بهسرعت رهگیری کند. بهنظر میرسد برخلاف عملیاتهای شهادتطلبانه پیشین که با وجود پیچیدگیهایشان توسط گروههای فلسطینی صورت داده میشدند، در عملیات قدس طراحی، برنامهریزی و اجرا توسط یک سرویس اطلاعاتی قدرتمند صورت گرفته است.
عملیاتهای پیشین
عملیاتهای بمبگذاری در اتوبوسهای رژیمصهیونیستی اقدامی بیسابقه در سالهای اخیر نیست. بههمین دلیل نمیتوان آن را صرفا به انتفاضه منحصر دانست. در آخرین اقدام از این دست پیش از عملیات اخیر قدس، آوریل 2016، شهید عبدالحمید ابوسرور از شهر بیتلحم بمبی را در یک اتوبوس در نزدیکی شهرک صهیونیستنشین گیلو در جنوب قدس منفجر کرد که درپی آن 21 صهیونیست، 21 صهیونیست ازجمله چند نظامی زخمی شدند.
پیشازاین نیز در سال 2011 شهید اسحاق عرفه که جوانی اهل قدس بود بمبی را در ایستگاه اتوبوس منفجر کرد که به زخمی شدن 67 نفر انجامید. یکی از زخمیشدگان این حادثه یکسال بعد بهدلیل جراحاتش به هلاکت رسید.
اقدام شگرف فلسطینیها در ربودن جنازه یکصهیونیست
چهارشنبه هفته گذشته پس از آنکه یکی از شهرکنشینان صهیونیست پس از تصادف در نزدیکی یکی از ایست و بازرسیهای رژیم به بیمارستانی در جنین منتقل شد، گروههای فلسطینی جنازه وی را ربودند. این گروهها خواستار مبادله این جنازه با پیکرهای شهدای فلسطینی بودند.
ربوده شدن جنازه یک صهیونیست اقدام شگرف دیگری است. این درحالی است که صهیونیستها پیشتر قادر به شناسایی تک عوامل اجرای یک عملیات میشدند اما امروز قادر به شناسایی محل و عوامل ربودن جنازه یک صهیونیست نیستند.
این اتفاق با نگهداری اسرا در دستان نیروهای مقاومت در غزه متفاوت است، زیرا غزه هرچند منطقهای محاصره شده است اما با جمعیت دومیلیوننفریاش تحتکنترل گروههای مقاومت قرار دارد. این درحالی است که مناطق فلسطینینشین کرانه باختری بهشدت تحتکنترل رژیمصهیونیستی و تشکیلات خودگردان قرار دارند و از سوی دیگر یگانهای نفوذی تلآویو نیز در آن فعالیت دارند.
رژیمصهیونیستی ۳۰ ساعت پسازاین عملیات با میانجیگریهای صورتگرفته موفق شد این جنازه را فلسطینیان بازپس بگیرد. بنی گانتس، وزیر جنگ رژیمصهیونیستی به همین دلیل از تلاشهای تشکیلات خودگردان برای بازگرداندن این جنازه تشکر کرد. همچنین رفیق الحلبی رئیس شورای شهرک دالیه الکرمل محل سکونت این نظامی صهیونیست اعلام کرد قطر، اردن و مصر برای بازپسگیری این جنازه میانجیگری کردهاند.
سلسله اتفاقات مشکوک در فلسطیناشغالی
رژیمصهیونیستی در روزهای اخیر شاهد اتفاقات مشکوک بسیاری است. در یک نوبت از این اتفاقات برق پنجشهر این رژیم شامل هازور، هدرا، یاونه، رحووت و حیفا بهطور گستردهای قطع شد. این مساله چندی پیش نیز شهر یاونه را درگیر خود کرده بود، از سوی دیگر در هفتههای جاری انفجارهایی پیدرپی تاسیسات برق شهر تلآویو و مناطق مجاور آن را لرزانده است؛ اتفاقاتی که مقامات رژیم آن را مرتبط با رزمایشهای نظامی میدانند. ادعای مقامات صهیونیست درحالی صورت میگیرد که آنها پیشتر درباره این رزمایشها اطلاعرسانی نکردهاند.
تحولات روزهای اخیر اما تنها به تاسیسات برق رژیم محدود نماندهاند، بهگونهای که یکی از کارخانههای تولید و توزیع تجهیزات و زیرساختهای صنعتی رژیمصهیونیستی به نام Rych-tech نیز دچار آتشسوزیهای گستردهای شد.
آتشسوزی در شرکت داروسازی CTS رژیمصهیونیستی نیز یکی دیگر از اتفاقات مشکوک این روزهای فلسطین اشغالی است.
این آتشسوزیها حتی تا آستانه دامنگیر کردن نتانیاهو نیز پیش رفتهاند. آتشسوزی ساختمان تجاری قیصریه نزدیک به ویلای شخصی نتانیاهو بهوقوع پیوسته است.
چرا انتفاضه دیگری در کار است؟
تامیر هیمان، رئیس پیشین بخش اطلاعات رژیمصهیونیستی پس از انفجارهای قدس اعلام کرد شاخصهای واضحی وجود دارد که نشانگر آغاز انتفاضه سوم فلسطین است. وی معتقد است این شاخصها و نشانهها روشن هستند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
بر همین اساس است که این مقام پیشین رژیمصهیونیستی میگوید آغاز انتفاضه سوم محتمل است و ویژگیهای بیسابقهای نیز خواهد داشت. دو نشانه هیمان برای قریبالوقوع دانستن انتفاضه جدید عملیات قدس و همچنین ربوده شدن جسد یک صهیونیست در شهر جنین است. این مقام اطلاعاتی میگوید با این دو اتفاق اوضاع فلسطین بسیار پرتنش شده است.
اظهارنظر این کارشناس سیاسی صهیونیست نشان میدهد انبار فلسطیناشغالی تا اندازه زیادی از باروت پر شده و جرقههای کوچک و بزرگ داخل آن، انفجار بزرگ و نهایی را نزدیک ساخته است.
عوارض ویروس راستگرایان افراطی بر تن رژیم
راستگرایان افراطی رژیم با گرایشهای دینی تقریبا نیمی از بلوک راستگرایان را در بر میگیرند. درحالیکه راستگرایان افراطی بهخودیخود یکی از عوامل به آشوب کشیده شدن کشورها با تندرویهایشان هستند، شکاف میان دوطیف سکولار و دینی آنان میتواند بر شدت این آشوبها بیفزاید. روی کار آمدن افراطگرایانی چون استموتریچ و بنغفیر در شرایطی که شواهدی از بروز انتفاضه در فلسطیناشغالی وجود دارد میتواند سرعت وقوع انتفاضه سوم را افزایش دهد.
در ادامه تلاش شده به بررسی وضعیت رژیم با حضور راستگریان افراطی مذهبی پرداخته شود.
1 -فلسطیناشغالی دیگرجای صهیونیستهای سکولار نیست
یائیر لاپید، نخستوزیر موقت رژیمصهیونیستی در واکنش به قدرتگیری راستگرایان افراطی مذهبی هشدار داده است رژیمصهیونیستی کشوری یهودی و نه مذهبی است؛ موضوعی که گویای شکافی بزرگ در رژیم است.
بسیاری از ساکنان رژیمصهیونیستی خود را یهودی میدانند و نگاهشان به این یهودی بودن، قومی و فرهنگی است و نه دینی. آنها حتی برخی از ظواهر مذهبی را برای تاکید بر قومیت و فرهنگشان انجام میدهند اما اعتقادات قدرتمندی در حوزه شریعت ندارند. با این حال مذهبیها ضمن آنکه پایبندیشان به شریعت و قوانین دینی، براساس این اعتقاد، تعریفی سختگیرانه از یهودیت نیز پیدا کردهاند. آنها تعداد زیادی از صهیونیستهای ساکن فلسطین اشغالی را بر مبنای قواعد دینی و خلوص خون، یهودی نمیدانند.
این دسته در حوزه اجتماعی و سیاسی بهطور جدی خواهان اجرای عمومی قوانین مذهبی هستند. این مساله درحالی است که بسیاری از یهودیان با ریشههای غربی که خاستگاهشان کشورهای بدون چهارچوب غربی است، چندان دل در گروه شریعت ندارند؛ چه اینکه اساسا در جهان مسیحیت (غرب) شریعت قدرتمند نیست.
روی کار آمدن راستگرایان افراطی که یکچهارم جمعیت و یکچهارم کرسیهای پارلمان را شامل میشوند، حتی باعث هراس راستگرایان افراطی سکولار شده است. این مساله در کنارهگیری آویگدور لیبرمن رئیس حزب اسرائیل بیتونا نمایان است. حتی برخی از اشخاص مانند گیدئون سعر و نفتالی بنت نیز در دوره قبلی پارلمان به همین دلیل از بلوک راستگرایان جدا شده و در کنار احزاب میانه و حتی چپ قرار گرفتند.
2 -افزایش وزن شهرکهای صهیونیستی کرانه باختری نسبت به قلب رژیم
در اختیار گرفتن وزارتخانههای امنیتی توسط احزاب راستگرای مذهبی که حضور و نفوذ گستردهای در شهرکهای صهیونیستنشین کرانه باختری دارند، میتواند منجر به افزایش وزن سیاسی و جمعیتی این شهرکها نسبت به مناطق داخلی رژیم شود. این وضعیت تقریبا با وضعیت ارمنستان و منطقه سابقا اشغالی قرهباغ مشابه است. برای چندین دهه سیاستمداران قرهباغی که منطقهای متعلق به آذربایجان بود و تحت اشغال ارمنستان قرار داشت، عرصه سیاسی این کشور را در اختیار داشتند.
3- چوب نابلدی لای چرخ بروکراسی رژیم
«آلون پینکاس»، که در سالهای 2000 تا 2004 سرکنسول رژیمصهیونیستی در نیویورک بوده است درباره وضعیت این رژیم درصورت روی کارآمدن راستگرایان افراطی در روزنامه هاآرتص نوشته است: «افرادی قرار است در تلآویو قدرت بهدست گیرند که در ارتش خدمت نکردهاند، اما درمورد مسائل صلح و جنگ تصمیم خواهند گرفت. آنها مذهبیهای تندرویی هستند که در جامعه کار نمیکنند، اما میخواهند اقتصاد را مدیریت کنند. حاکمان کابینه تلآویو با نقض قوانین سابقه جنایت دارند، اما میخواهند قوه قضائیه را اصلاح کنند. این افراد هرگز تاریخ، ریاضی یا انگلیسی نخواندهاند، اما بهدنبال اداره سیستم آموزشی هستند.»
این توصیف نشان میدهد دولت نتانیاهو که خود نیز متهم به دست داشتن در چندین فساد است، با طیف وسیعی از افراد متعصبی روبهرو خواهد شد که بدون داشتن توانایی و ابزارهای لازم خواهان پیادهسازی طرحهای کلانی در دولت هستند.
4 -اخلال در سیاست خارجی تلآویو
انتصاب ایتمار بن غفیر بهعنوان وزیر امنیت داخلی رژیمصهیونیستی که اختیارات گستردهای در حوزه کرانه باختری دارد باعث پیچیدهتر شدن وضعیت وجه بینالمللی این رژیم خواهد شد. باید توجه داشت جامعه بینالملل کرانه باختری را منطقهای اشغالی میداند. از این رو سرکوب فلسطینیها در کرانه باختری توسط صهیونیستها هزینه زیادی برای تلآویو دارد.
چرا وضعیت رژیم خطرناک است؟
فارغ از قرار داشتن رژیمصهیونیستی در آستانه انتفاضه یا حضور راستگرایان افراطی در دولت، رژیم با پیچیدگیهای دیگری نیز روبهروست که هرکدام میتوانند تاثیراتی قاطع بر تلآویو داشته باشند. در ادامه به این موارد پرداخته شده است.
1- بازگشت بلوکبندیهای جهانی
در جهان بلوکبندیشده امنیت رژیمصهیونیستی بهطور کمسابقهای در خطر قرار میگیرد. در طول جنگ سرد هرچند رژیمصهیونیستی مورد تنفر شوروی نبود و برتری بیچونوچرایی بر کشورهای عربی مجاور خود از نظر نظامی داشت، با این حال تقویت ارتشهای مجاور رژیم با تسلیحات روسی موجب شد تلآویو چند جنگ را تجربه کند.
در جهان بلوکبندیشده فعلی نیز که مقامات صهیونیست به آن اذعان دارند، قرار گرفتن رژیمصهیونیستی در بلوک آمریکا که در تضاد با بلوک ضدآمریکایی متشکل از اعضایی مانند روسیه، چین و ایران قرار دارد، میتواند تبعات سنگینی برای تلآویو داشته باشد. فارغ از ایران که پیش از پررنگ شدن این جبههبندی نیز با صهیونیستها درگیر بود، چالش رژیم با روسیه که در مجاورت مرزهای فلسطین اشغالی مستقر است و تواناییهای تسلیحاتی ویژهای دارد، برای تلآویو دشواری قابلتوجهی در پی خواهد داشت.
2 -التهاب کرانه باختری و ارتقای وضعیت دیگر جبههها
التهاب در کرانه باختری تمامی اضلاع مقاومت در مجاورت سرزمینهای اشغالی را در موقعیت ارتقایافتهای قرار میدهد. رژیم درحالیکه در کرانه باختری درگیر است، درصورت ورود به زدوخوردهای نظامی در غزه یا جبهه شمالی در مخمصهای شدیدتر گرفتار میشود. فوران خشم در کرانه باختری برخلاف غزه که محیطی جداشده از مراکز جمعیتی رژیم است، به دلیل مجاورت این منطقه با مناطق صهیونیستنشین تبعاتی جدی برای تلآویو دارد. از این رو میتواند مشغله فراوانی برای مقامات صهیونیست ایجاد کرده و تمرکزشان بر دیگر جبههها را کاهش دهد.
3 -تمرکز شدید محور مقاومت بر مسیر ایران-مدیترانه
غرب قصد دارد با کشاندن محور مقاومت درگیری در خلیجفارس، کشورهای عربی حاشیه آن را دچار آسیبهای مالی و جانی کند. در وضعیتی مشابه این جبهه اگر موفق به درگیر ساختن اتحاد آذربایجان-ترکیه شود این دو کشور هزینههای جانی و مالی درگیری غرب با محور مقاومت را پرداخت میکنند. از سوی دیگر حتی درصورت موفقیت محور مقاومت در خلیج فارس و قفقاز این دو منطقه به اندازه کافی از فلسطین اشغالی دور هستند تا خطری متوجه صهیونیستها نشود.
محور مقاومت با وجود تلاشهای آمریکا و رژیمصهیونیستی برای درگیر ساختنش در خلیجفارس، قفقاز و حتی مرزهای شرقی ایران، با کنترل بحران در این مناطق بر تمرکز روی مسیر ایران-مدیترانه تاکید دارد.
این تمرکز به میزانی است که محور مقاومت درصورت لزوم اقدام در منطقهای مانند خلیج فارس یا دریای عمان اهداف صهیونیستی را برای ضربه انتخاب میکند.