میثم اکبری، خبرنگار:طی سالیان اخیر بهواسطه تحولات اقتصاد کلان، نرخ تورم بالا و تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران، قدرت خرید خانوارها خصوصا سه دهک اول جامعه دچار آسیب شده است. این موضوع تا بدانجا پیش رفته که برای مثال در موضوع مسکن، 36 درصد از درآمد یک خانوار شهری به هزینه های اجاره و فراهم آوردن ودیعه مسکن اختصاص مییابد. مطابق با داده های منتشره مرکز آمار این رقم در سال 1400 در کل کشور بهطور متوسط ماهیانه حدود 2 میلیون و 750 هزار تومان بوده البته این هزینه در استانهای تهران و البرز بهمراتب بیشتر است (متوسط هزینه ماهانه مسکن در تهران به 5.5 میلیون تومان میرسد.) از طرفی وضعیت دهک اول درآمدی که نمایانگر پایینترین سطح رفاه جامعه است نشان میدهد بیش از 55 درصد از خانوارهای این دهک، بدون فرد شاغل هستند که اثر خود را در مواردی همچون کمبود سرانه مصرف مواد غذایی لازم برای رشد خصوصا کودکان و نوجوانان نمایان میسازد. اختلاف 60درصدی مصرف این دهک در گوشت و 50درصدی هزینه شیر و فرآوردههای آن به نسبت متوسط کشوری حاکی از این اختلاف است.
46 درصد از خانوارها خودروی شخصی ندارند
بررسی خانوارهای شهری نشان میدهد 53.9درصد از جمعیت کشور دسترسی به خودروی شخصی دارند. در میان دهک اول درآمدی، بهعنوان دهکی که دارای کمترین درآمد است تنها 13 درصد از خانوارهای این دهک صاحب خودروی شخصی هستند. واضح است که با افزایش درآمد هر دهک، نرخ خانوارهای دارای خودروی شخصی افزایش مییابد بهطوریکه در دهک نهم و دهم بهعنوان دو دهک ثروتمندتر از سایرین این مقدار به ترتیب به 74 و 85 درصد میرسد. از طرف دیگر بررسی توزیع خانوارهای ساکن در استانهای مختلف کشور که صاحب خودروی شخصی هستند نشان میدهد استانهای یزد، کرمان و خراسانجنوبی به ترتیب 68.6درصد، 66.7درصد و 65 درصد دارای بالاترین میزان دارندگان خودروی شخصی هستند. در سویی دیگر استانهای اردبیل، گیلان و لرستان با 37.5، 38.4 و 39.4 درصد دارای کمترین سهم خودروی شخصی در میان خانوارهای ساکن در آن استان هستند.
55درصد از دهک اول بدون فرد شاغل
نگاهی به درصد خانوارهای شهری برحسب تعداد افراد شاغل در هر یک از دهکهای دهگانه نشان میدهد بهطور متوسط 30.1 درصد خانوارهای ده دهک بدون فرد شاغل است که این مقدار در دهک اول (کمدرآمدترین دهک) بالغ بر 55درصد است. این درصد بالا که بهنوعی میتواند نشاندهنده خانوادههایی باشد که افراد شاغل آنها ازکارافتادهاند یا فرد شاغل خود را که عمدتا سرپرست خانوار نیز بوده از دست دادهاند حاکی از کمین رخدادها و حوادث ناگواری درخصوص این خانوادهها دارد که نیاز به برنامهریزی مسئولان برای قرار گرفتن تمام این گروه آسیبپذیر در ذیل چتر برنامههای حمایتی را بیش از پیش نشان میدهد. زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست، سالمندان و گروههای آسیبپذیر عمدتا در این دهک قرار دارند. طی سه سال گذشته و با بیماری کرونا نیز بسیاری از این خانوادهها ممکن است بهتازگی فرد شاغل خود را از دست داده باشند نیز بر متزلزل شدن بیش از پیش اقتصاد این خانوادهها تاثیر گذاشته است. درصد خانوادههای بدون شاغل در دهکهای بعدی نیز با حرکت به سمت توانایی مالی کاهش یافته است اما به صفر نمیرسد. مثلا در دهک دهم همچنان بیش از 20درصد خانوارها فاقد فرد شاغل هستند. البته این نرخ بالا میتواند به دلایلی نظیر سپردهگذاری در بانکها و گذران زندگی از سود دریافتی، زنان و مردان با سن بالا و در دوره بازنشستگی یا فعالیتهای اقتصادی گزارشنشده نظیر خریدوفروش ملک و... مربوط باشد.
74درصد مناصب عالی در اختیار سه دهک ثروتمند
در میان نوع گروه شغلی سرپرستان خانوار، بررسیهای «فرهیختگان» نشان میدهد 1.7درصد از سرپرستان خانوارهای کل کشور دارای مناصبی نظیر قانونگذاری و مقامات عالیرتبه و مدیران هستند. اما سهم دهکهای اول 0.3درصد، دهک دوم 0.5درصد و دهک سوم 0.8درصد است. اما از طرفی دیگر بیش از 74درصد از قانونگذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران کشور در سه دهک ثروتمند درآمدی قرار دارند و نشاندهنده شکاف و فاصله عمیق میان مسئولان عالیرتبه و دهکهای درآمدی پایین جامعه دارد.
کارگران ساده نیز یکی از انواع مشاغل سرپرستان خانوار هستند که 10.3 از سرپرستان خانواده در این گروه قرار دارند. توزیع دهک درآمدی این قشر نیز به این صورت است که 67درصد از شاغلین این حوزه در چهار دهک پایین درآمدی قرار دارند و دهک اول و دوم بهتنهایی بیش از 36 درصد این افراد را شامل میشود.
حدود 2.3 درصد از سرپرستان خانوار نیز در گروه کارمندان اداری و دفتری قرار دارند که این گروه در دهکهای هفتم و نهم و هر کدام با 16 و 17درصد بیشترین حضور را دارند. از طرفی 0.2درصد از کارمندان اداری و دفتری در دهک اول و نزدیک به 15 درصد در چهار دهک پایین درآمدی قرار داشته و در سمت دیگر 58درصد نیز در چهار دهک ثروتمند حضور دارند.
مصرف گوشت دهک اول 60 درصد کمتر از میانگین کشوری
دسترسی کافی به مواد غذایی و پروتئینهای موردنیاز جز حداقلیترین لوازمی است که جهت جلوگیری از سوءتغذیه و حفظ رشد افراد خانواده خصوصا کودکان و نوجوانان در دسترس آنان باشد. بررسی دادههای منتشره مرکز آمار ایران از متوسط هزینه خوراکی و دخانی سالانه یک خانوار شهری نشان میدهد متوسط مصرف گوشت (اعم از گوشت دام، پرندگان و حیوانات دریایی) در کل کشور بهصورت سالانه در سال 1400 برابر 5 میلیون و 168 هزار تومان است. این مقدار در دهک اول درآمدی 2 میلیون و 27 هزار تومان است که 39درصد میانگین کشوری را شامل میشود. از طرفی آمار دهکهای بعدی نیز نشان میدهد از دهک ششم به بعد یعنی تنها دهکهای هفتم تا دهم مقدار مصرف بیش از میانگین کشوری دارند، بهطوری که سهم مصرف گوشت در دهک نهم 7 میلیون و 160 هزار تومان بوده که در دهک دهم به 9 میلیون و 600 هزار تومان میرسد.
اما مصرف مواد دخانی نیز بهعنوان یکی از سرفصلهای هزینهای خانوار نشان میدهد هزینه سالانه یک خانوار در گروه دخانی 467 هزار تومان بوده که هزینه آن در دهک اول و دوم با 345 و 378 هزار تومان زیر میانگین کشوری قرار دارد اما از دهک سوم، به بیش از میانگین کشوری میرسد و این مقدار در دهکهای نهم و دهم برابر 523 و 735 هزار تومان است.
سهم اندک تفریح و خدمات فرهنگی در سبد خانوارها
در میان کل استانهای کشور، سهم هزینه تفریحات، سرگرمی و خدمات فرهنگی بهطور متوسط یک میلیون و 800 هزار تومان است که زنجان، سیستانوبلوچستان و کهگیلویهوبویراحمد با سهم 2 میلیون و 600 هزار تومانی، سه استان با بیشترین مصرف برای خدمات تفریحی و فرهنگی هستند. در سویی دیگر نیز سهم این ردیف خدمات در استانهای قزوین، کرمانشاه، خراسانشمالی، اردبیل، کرمان و سمنان کمتر از یک میلیون تومان است.
تهرانیها در صدر هزینه های مسکن و درمان
هزینه مسکن طی سالهای اخیر بهعنوان یکی از هزینههای چالشی و سنگین خانوارها تبدیل شده بهطوری که تا 34درصد از درآمد ماهیانه یک خانوار را میبلعد. متوسط هزینه سالیانه مسکن در کل کشور به 33 میلیون تومان میرسد که تهران، البرز و فارس هر یک با 66، 41 و 34 میلیون تومان در صدر استانهای با هزینه مسکن بالا و بالاتر از متوسط کشوری قرار دارند. در استان کرمان با 13، خراسانجنوبی 14 و کهگیلویهوبویراحمد با 15 میلیون تومان کمترین سهم هزینه مسکن را در سبد هزینهای خانوار دارند.
هزینه های بهداشت و درمان نیز از آنجا که بهنوعی نشاندهنده وضعیت شاخصهای سلامتی و هزینه های اعمالی به بودجه خانوار در درجه نخست و به بودجه دولت در مرحله بعد است نشان میدهد استانهای تهران و البرز با میانگین سالانه 13 و 12 میلیون تومانی در ردههای اول و دوم قرار دارند. میانگین کشوری هزینه بهداشت و درمان نیز در کل کشور 9 میلیون تومان است و استانهای خراسانشمالی، ایلام و کرمان با سهم 3، 4 و 5 میلیون تومانی این نوع هزینه در ردههای آخر هستند.
سهم پرداختی خانوارها برای مراسمات و مناسبتهای مذهبی نیز در سبد هزینهای سالانه خانوار کشور بهطور متوسط به 238 هزار تومان میرسد که استانهای سیستانوبلوچستان، مرکزی و بوشهر با 653، 517 و 428 هزار تومان در ردههای نخست این موضوع قرار دارند.
از رتبهاولیهای مصرف دخانیات تا گوشت
در بررسی هزینه های خانوار کشور در حوزه دخانی آمار نشان میدهد متوسط مصرف سالیانه آن در مناطق شهری کل کشور حدود 467 هزار تومان بوده که بیشترین مقدار مربوط به استانهای همدان و کردستان با 770 هزار تومان و 706 هزار تومان است. نکته جالب توجه در رابطه با رتبه اول شدن استان همدان در کل کشور آن است که چندی پیش نامهای از طرف زنان یکی از روستاهای همدان منتشر شده بود که طی آن از مردان روستا بهعلت درگیری با اعتیاد به فرماندار شهر شکایت کرده بودند. فرماندار همدان درخصوص این موضوع گفته است: «معضلات بزرگی در این جامعه داریم، چندی پیش تمامی بانوان یک روستا طوماری علیه شوهرانشان امضا و برای من ارسال کردند و در آن نامه از شوهران، فرزندان و دامادهایشان به دلیل درگیری آنها به اعتیاد شکایت داشتند.» وی اصلیترین دلیل ازدیاد اعتیاد در این مناطق را معضلات فرهنگی خواند و افزود: «برای مثال عروسیهایی که در بیشتر روستاها گرفته میشود، اکثرا با مصرف مواد مخدر همراه بوده، بهطوریکه به یک رسم تبدیل شده است، مساله دیگر نبود اماکن تفریحی و همچنین عدم اشتغال اهالی است که باعث کشیده شدن افراد به سمت مواد مخدر میشود.»
همچنین متوسط آمار مصرف مواد غذایی و خصوصا گوشت در استانهای کشور نشان میدهد که متوسط کل کشور در این خصوص 5.2 میلیون تومان است که استانهای بوشهر، چهار محال و بختیاری، خوزستان و ایلام با مقدار عددی 7.4، 6.8، 6.7 و 6.6میلیون تومان در صدر هزینه های مصرف شده برای گوشت بوده و خراسان شمالی، سمنان، کرمان و گیلان با 2.7، 3.1، 3.4 و 3.8 میلیون تومان کمترین هزینه مصرف سالانه گوشت در بین خانوارهای شهری را دارند.