میلاد جلیل زاده ، خبرنگار:رفتارهای جنسی و مصرف مشروبات الکلی در محیطهای عمومی هم ممنوع است و چه غوغایی سر همین بهراه انداختند. منبع همه سروصداها از اروپایی است و بهنظر نمیرسد باقی دنیا با این مساله مشکلی داشته باشند. عدهای دیگر پاسخ میدهند که یکماه برای تماشای فوتبال و بهرهمندی از بعضی تفریحات دیگر، به کشوری عربی و اسلامی سفر میکنید و میتوانید در اتاق هتل مشروبات هم مصرف کنید و مسائل دیگر هم برایتان بیمانع است. فقط در مکانهای عمومی چند مورد ممنوعیت وجود دارد. آیا تحمل این خیلی مشکل است؟ این غوغا البته نتوانسته تابهحال فضا را علیه کیفیت میزبانی قطر جهتدهی کند، چون اینها مواردی نیست که دغدغه همه مردم دنیا باشد و صرفا مسالهای است که برای اروپاییها تا این حد اهمیت پیدا کرده است. برای باقی مخاطبان ورزشی، هرچند ممکن است با فضای فرهنگی قطر مأنوس نباشند، این مساله جا نمیافتد که اصرار بیشازحد روی مجاز بودن استفاده از نمادهای همجنسگرایی مثل بازوبند و پرچم رنگینکمانی، چه ارتباطی به اصل جامجهانی دارد که یک رویداد ورزشی است؟ از طرف دیگر، رفتار اروپاییها در این خصوص برای خیلیها یک زورگویی فرهنگی به نظر میرسد. اینکه غرب درحال تحمیل ارزشهای خودش به باقی دنیاست و خودش را ملاک ارزیابی حق و باطلهای اخلاقی قرار داده است، برای خیلیها پذیرفتنی نیست.
یکی از قطریها پاسخی به این انتقادهای اروپاییها داد که محبوبیت زیادی در فضای توییتر پیدا کرد. او نوشت: «بهعنوان یک قطری به اتفاقی که افتاده مفتخرم. نمیدانم کی غربیها میفهمند که ارزشهای آنها جهانشمول نیست. فرهنگهای دیگری با ارزشهای متفاوت وجود دارند که باید مورد احترام باشند. غرب سخنگوی بشریت نیست.»
مساله اما بهنظر میرسد فراتر از اینها باشد قبل از اینکه جامجهانی شروع شود و اصلا کسی بداند که در قطر مصرف الکل و رفتارهای جنسی در ملأعام ممنوع است، اروپاییها به بهانه دفاع از کارگرانی که برای ساخت و توسعه ورزشگاهها استخدامشده بودند، کمپینهای متعددی به راه انداختن تا حتی تماشای مسابقات فوتبال این دوره از جامجهانی را تحریم کنند. وضعیت این کارگران اگرچه دردناک است، چیز جدیدی نیست و از سالها پیش در اکثر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و البته بسیاری از کشورهای دیگر وجود داشته است. هیچگاه به چنین مسائلی اعتراض نشده بود، هرچند رویدادهایی حداقل در اندازههای جامجهانی در این کشورها برگزار میشد. آخرین باری که به یاد داریم در سطح جهانی با مظلومیت کارگران یکگوشه از دنیا همدلی میشود کی بوده است؟ اصولا در جهان تکقطبی و سرمایهداری، کی هژمونی رسانهها گذاشتهاند که چنین موجی بهراه بیفتد؟ CCN دراینباره مینویسد: «میزبانی جامجهانی توسط قطر، یک شیخنشین کوچک گازخیز و از نظر مذهبی محافظهکار گازی در خلیجفارس، از همان ابتدا زمانی که برای اولینبار در سال 2010 برنده شد، بحثبرانگیز بود. علاوهبر فقدان زیرساخت و ظرفیت کافی برای برگزاری چنین مسابقاتی در آن زمان، منتقدان زنگ خطر را درمورد سابقه حقوق بشر در این کشور، ازجمله برای کارگران مهاجر و جامعه LGBTQ بهصدا درآوردند. همجنسگرایی در قطر مانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان اسلام جرم است و مردانی که هنگام اعمال جنسی با یکدیگر گرفتار میشوند، ممکن است با چندینسال زندان یا حتی مجازات اعدام روبهرو شوند.» CCN در این مورد راست نمیگوید و آن زمان چنین چیزهایی مطرح نشده بودند. این رسانه میخواهد بدون اینکه لحن بیطرفیاش زیرسوال برود، این حرفها را زده باشد و برای همین بدون آوردن نمونه، پشت عبارت کلی «عدهای میگویند و منتقدان گفتهاند و...» مخفی میشود. CCN اضافه میکند: «فیفا که بهطور صریح از قطر در مورد این مسائل دفاع کرده است، کمپین OneLove را رد کرد و در عوض کمپین «بدون تبعیض» خود را که دارای بازوبندهای مختلف است، تبلیغ کرد.» CCN سپس به بیانیه فیفا اشاره میکند که نوشته است: «فیفا یک سازمان فراگیر است که میخواهد با حمایت از اهداف خوب و مشروع، فوتبال را بهنفع جامعه بشری برساند، اما این کار باید در چهارچوب مقررات مسابقات انجام شود که برای همه شناختهشده است.»
هم صدا شدن یک رسانه آمریکایی با اروپاییها البته به این معنا نیست که طراح اصلی این کمپینهای متوالی و منفی علیه قطر، آمریکاییها باشند. قطریها در اظهارنظرهای مختلفشان به همه میهمانان جامجهانی با هر مذهب، نژاد یا تفکری خوشامد گفتهاند و فقط خواستهاند آن میهمانان هم به فرهنگ آنها احترام بگذارند. این موارد را میشود بهپای زورگویی گفتمانی و اخلاقی غربیها گذاشت که شاذترین موارد مربوط به خودشان را میخواهند با زور، پرگویی، غوغا و حتی هوچیگری تبدیل به هنجار کنند و هنجارهای باقی ملتها را حتی اگر ضرر رساندن باشند، با برچسبهایی مثل حقوق بشر و آزادی اقلیتها به گوشه رینگ ببرند. اینها تازگی ندارد و اتفاقا برگزاری جامجهانی در قطر، سدی بود هرچند مختصر دربرابر این روند آزاردهنده و دل خیلیها را گرم کرد. مساله اما فقط همین نیست.
اساسا فوتبال ورزشی است که در اروپا اهمیت بالایی دارد و در ۱۶ سال گذشته قهرمانان جامجهانی همه اروپایی بودند اما در همین ۱۶ سال هیچگاه کشورهای اروپایی میزبان مسابقات نشدند. دوره بعدی جامجهانی هم که در سال ۲۰۲۶ برگزار خواهد شد، به قاره آمریکا میرود و ایالاتمتحده درکنار کانادا و مکزیک میزبان آن هستند. قطر در دورهای میزبان جامجهانی شده که انگلستان هم برای برگزاری آن کوششهای بسیاری کرده بود و موفق شد و پس از سال ۲۰۲۶ هم مشخص نیست چه کشوری میزبان این رویداد باشد. این البته طبیعی است که قرعه چهارسال یکبار بهسختی نصیب کشورها شود اما مساله جایی عجیب میشود که فدراسیونهای فوتبال یک قاره کوچک، وقتی تنها در این یک مورد، یعنی میزبانی جامجهانی میبینند که امکان استفاده از ابزار انحصار را ندارند، بهسمت بیاعتبار کردن میزبانی دیگران میروند.
آیا بیاعتبار کردن میزبانی قطر در جامجهانی باعث اعتبار پیدا کردن مسابقات فوتبال اروپا میشود؟ چندان بهنظر نمیرسد چنین چیزی درست باشد. آیا اروپاییها درحال گرفتن یک انتقام احساسی از بدشانسیشان در قرعهکشیها هستند؟ اگر هم چنین باشد، اصل نیست. خیلی از گروههای اجتماعی در اروپا و سایر نقاط جهان ممکن است با انگیزههای مختلف حامی این موج شوند که علیه میزبانی قطر بهراه افتاده، اما دلایل و انگیزههای آن افراد اصلی که چنین موجودی را بهراه انداختهاند، هیچگاه علنی اعلام نمیشود. مساله اصلی یک صنعت پولساز است که با اقتصاد سیاسی و اقتصاد فرهنگی سروکار دارد؛ صنعت توریسم. بسیاری از انحصارهای اروپا در صنعت و تجارت شکستهاند و تکنولوژیهای مختلف، حتی در سطوحی بالاتر، در کشورهای غیراروپایی بهراحتی یافت میشوند. امروز اروپا قدرت نظامی سابق را هم ندارد که بتواند پیماننامههای تجاری را با زور سرنیزه به این و آن تحمیل کند. تنها چیز مطمئنی که هنوز با قدرت در اروپا باقیمانده و برایشان پولسازی میکند، صنعت توریسم است. اگر الگوهای فرهنگی و اجتماعی توریسم تغییر کند و از انحصار اروپا بیرون بیاید، این ممکن است برای آنها یک فاجعه اقتصادی درست کند. در ابتدای دوران کرونا دیده میشد که دولتهای اروپایی خصوصا ایتالیا و فرانسه به چه شکل غافلگیرکنندهای دربرابر دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی مقاومت میکردند. شاید خیلیها آن مقطع اولیه کرونا را از یاد برده باشند و صرفا در حافظهشان تظاهرات افراد ضدواکسن یا کسانی که نمیخواستند فاصلهگذاری را رعایت کنند، بهجا مانده باشد. اما در ابتدا دولتهای اروپایی مقاومت عجیبی دربرابر وضع این قوانین میکردند، حتی در دورهای که خود چین ورود و خروج به این کشور را ذیل محدودیتهای گسترده قرار داده بود، جشنواره فیلم برلین در آلمان بیتوجه به موج کرونا که همه دنیا را در وحشت فروبرده بود، برگزار شد. ترس از صدمه خوردن توریسم، تنها دلیل مقاومت مرگبار اروپاییها در آن مقطع دربرابر اعمال محدودیتهای کرونایی بود. حالا برگزاری جامجهانی در قطر نشان میدهد یکسری الگوهای فرهنگی که کاملا متناظر با الگوهای اروپاگردی هستند، میتوانند در جهان جا بیفتند.
این میتواند انحصار یک چرخه بزرگ پولساز را بشکند و پس از آن ممکن است دیگر اروپا سر بلند نکند. فیلمهای هالیوود که در خیابانهای پاریس و در محیط ونیز و رم فیلمبرداری میشوند، جزئی از این چرخه تبلیغاتی توریستی هستند. موزیکها، کارتپستالها و انواع مجسمههایی که از اماکن دیدنی اروپا بهدست هنرمندان سایر کشورها منتشر و توزیع میشوند هم همینطور قابل توضیح هستند. هیچچیز اتفاقی نیست. حالا از ممنوعیت مصرف الکل و استفاده از نمادهای همجنسگرایی گرفته تا استثمار کارگران مهاجر در قطر، اروپاییها بهانههای مختلفی را برای بههم ریختن ریختوقیافه این جامجهانی در چشم مردم جهان دستاویز قرار دادهاند و سعی میکنند توریسم به سبک غیراروپایی را منفور کنند، چون این یکی از آخرین سنگرهای اقتصادی آنهاست.