براساس آمار اعلامی از سوی بنیاد هابیلیان، بیش از ۱۷ هزار شهید ترور در کشور داریم که به دست ۳۰ گروهک تروریستی به شهادت رسیدهاند که عمدتا توسط گروهک منافقین بوده است. صفحات روزنامههای سال ۱۳۶۰ مملو از اخبار مربوط به اقدام تروریستی علیه فرد یا افرادی بود که حتی ظاهر و لباسی شبیه به نیروهای انقلابی داشتهاند و این نشانه در کنار اعترافات صریح اعضای دستگیر شده گروهکهایی سازمان مجاهدین خلق بود. اعضای این سازمان در موارد متعددی اعتراف کردهاند که تنها دلیل ترور یک فرد این بوده است که بهعنوان مثال شلوار سبزرنگی شبیه لباس سپاه، اورکتی قهوهای رنگ پوشیده یا محاسنی بر صورت یک مرد بوده است یا اگر زنی ترور شده است یک زن چادر به سر بوده است. مثلا در گزارشهای ترور آمده است که برخی مغازهداران به جرم داشتن عکس امام، ترور میشدند.
ترورهای کور به شیوهای طراحی شده بودند که درنهایت منجر به گرفتن تلفات پرشمار شود. بخش مهمی از ترورها در سال 1360 رقم خورده است که در همین سال تعداد ۱۹۶۹ شهروند ایرانی در اقدامات تروریستی که توسط گروهکهای منافقین، کومله، رزگاری، دمکرات، پیکار، چریکهای فداییخلق (اقلیت) و اتحادیه کمونیستهای ایران جان خود را از دست دادند که از میان آن گروهک منافقین با اقدام به ترور ۸۴۱ تن رتبه نخست را در کشتار مردم به دست آورد.
سازمان در شهریور ۱۳۶۰ طرح «تظاهرات مسلحانه و شورشی» را به اعضا ابلاغ کرد با این تحلیل که «عملیات بزرگ بمبگذاری و عملیات ایذایی و ترورها زمینه لازم را درون مردم به وجود آورده و جامعه الان آماده قیام علیه رژیم و سرنگون کردن آن است. بنابراین لازم است ابتدا جوّ اختناق توسط پیشتاز شکسته شود تا مردم به صحنه بیایند.» یکی از مسئولان سازمان این مساله را چنین تبیین کرده بود: «تظاهرات مسلحانه را در مناطق شلوغ راه میاندازیم تا با این کار مردم کشته بشوند و انگیزه مبارزه پیدا کنند و رودرروی نظام قرار بگیرند.» بر همین مبنا سازمان چندین تظاهرات مسلحانه را در نیمه دوم شهریور در نقاط مختلف تهران ترتیب داد که نتیجه آنها کشته شدن مردم عادی حاضر در محل بود که قبل از نیروهای امنیتی اقدام به مقابله با افراد سازمان میکردند و نیز خسارت به مغازهها و اموال عمومی. از نیروهای سازمان نیز ۷۰ نفر کشته یا دستگیر شدند و این اقدام عملا هیچ دستاوردی نداشت. تابستان 1360 اوج حملات تروریستی سازمان مجاهدین بود و بهطور متوسط روزانه، سه ترور توسط سازمان گزارش میشد اما به تدریج این ترورها مهار شد. بهطوری که در آذرماه 1360، به پنج ترور در هفته و در بهمن ماه پنج ترور در ماه کاهش یافت.
مرحله دوم اقدامات تروریستی مجاهدین از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ بود. در این مرحله، سازمان به اعضا و هواداران وانمود میکرد که مرحله اول برنامه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یعنی هدف قرار دادن رأس هرم قدرت در ایران با موفقیت سپری شده است، و اکنون ضربه به بدنه نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر سازمان، «سرانگشتان رژیم» شامل پاسداران، بسیجیان و همچنین افراد طرفدار نظام از عامه مردم در دستورکار قرار دارد. در کتاب «از مجاهدین تا منافقین» که توسط موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است در مورد ترورهای سازمان منافقین در سالهای ابتدایی دهه شصت آمده: «از ابتدای تابستان 1361 واحدهای رزمنده میلیشیا براساس رهنمودهای فرماندهی عالی نظامی-سیاسی سازمان، برادر مجاهد مسعود رجوی و در اولین مرحله از مقاومت مسلحانه انقلابی خود نابودی سرانگشتان اختناق را دستور کار خود قرار دادند تا آنجا که با اوجگیری عملیات واحدهای عملیاتی سازمان و گستردگی عملیات و قدرت آتش رزمندگان سازمان، تنها در شهریور ماه 1361 حدود 600 نفر از مزدوران رژیم فقط در تهران کشته شدند.»
علی زرکش فرمانده سیاسی-نظامی وقت سازمان در ایران، به ترور بیش از هزار نفر از شهروندان ایرانی اعتراف میکند؛ «از آغاز مرحله دوم مقاومت تاکنون (16/10/1361) بیش از هزار تن از ایادی رژیم به دست واحدهای عملیاتی سازمان در استانهای تهران، گیلان، مازندران، فارس، همدان، اراک، خراسان، اصفهان، کردستان و... نابود شدهاند که 28 نفر از آنان از نیروهای سپاه پاسداران بودهاند.» وی در گزارش دیگری که در مورخه20/4/62 منتشر شد، اعلام کرد: «از 30 خرداد 1361 تا 30 خرداد 1362، حداقل 2800 تن از مزدوران رژیم بر اثر آتش رزمندگان مجاهد سازمان به هلاکت رسیدهاند که 40 تن از آنان از نیروهای پاسدار بودهاند.» آنچه که در این گزارشها بیش از هر نکته دیگری به چشم میآید، اعترافات سازمان منافقین در کشتار مردم عادی و غیرنظامی است؛ چراکه بنا به تصریح سازمان، از میان ۲۸۰۰ نفر، تنها ۴۰ تن پاسدار بودهاند و مابقی را شهروندان غیر نظامی تشکیل میدادهاند.
در نشریه مجاهد، ذیل عنوان «از سری تجربیات مجاهد خلق» و با تیتر «عملیات واحدهای موتوری» به تشریح و توضیح عملیات تروریستی با استفاده از موتورسیکلت پرداخته شده و مباحثی مانند پرتاب نارنجک و بمبهای آتشزا به مراکز دشمن، اعدام انقلابی مزدوران دشمن در مراکز حفاظتشده جاسوسی و کسب اطلاعات، اعدام انقلابی مزدوران منفرد دشمن در مسیر تردد، آموزش داده شده است... یکی از طرحهایی که واحد موتوری بعد از فراگیری و کسب آموزشهای نظامی مکفی میتواند انجام دهد، به هلاکت رساندن تکمزدور دشمن در کوچه و خیابان است... برای اعدام مزدوران خودفروختهای که تحت پوششهای مختلف شغلی در مناطق مختلف خود را با محیط همرنگ ساخته و مراکز جاسوسی و کسب اطلاعات دایر کردهاند، واحدهای موتوری براساس یک طرح مناسب عملیاتی میتواند اقدام کند.
علی زرکش نتیجه فاز پاسدارکشی را در جمعبندی سال 1362 خود اینچنین اعلام کرد که «علیرغم کلیه طرحهای نظامی-پلیسی دشمن از 30 خرداد 1361 تا 30 خرداد 1362، 2800 نفر از مزدوران در شهرستانها، کردستان و جنگل کشته شدهاند.»
نشریه مجاهد در هر شماره آمار انفجارها و ترورها و قتلهای صورتگرفته توسط اعضایش را با افتخار رسما اعلام میکرد و مسئولیت آن را برعهده میگرفت. اگر بخواهیم به همین آمار استناد کنیم بیش از 16 هزار نفر از مردم ایران طی سالهای ۶۰ تا ۶۸ توسط منافقین به شهادت رسیدهاند.