محمود زارعی، پژوهشگر اقتصادی: خشکسالی، تنش آبی، خشکشدن دریاچهها، برکهها، تالابها و رودخانهها، کاهش ذخیره سدها و کاهش بارندگی واژهها و عبارتهای هستند که بسامد تکرار آنها در اخبار روزانه حوادث کشور تشدید شده است. گاهی در قالب بازنمایی وضعیت دریاچه ارومیه گاهی بحران آب در همدان و زمانی در قالب خشکشدن زایندهرود؛ همه اینها سیگنالها و پیشلرزههای ماجرایی است که خیلی با آن فاصله نداریم.
شرایط فعلی آبی ایران که از کوههای آذربایجان در منتهیالیه شمالغرب کشور تا دشتهای سیستان در جنوبشرقی ایران را فراگرفته است نهتنها شرایط فعلی تامین آب شرب، کشاورزی و صنعت را تحتتاثیر قرار داده، بلکه تمام ابعاد زیست آتی بشری از فرهنگ، اقتصاد، توزیع جمعیتی، موضوعات سیاسی و امنیتی آینده ایران را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد.
بهصورت معمول در جغرافیای سرزمینی ایران متوسط میزان بارش سالانه، یکسوم متوسط جهانی و یکدوم متوسط بارش در آسیاست، در کنار این بارش کمتر از متوسط جهانی، کاهش نزولات جوی به نسبت متوسط چندساله اخیر در کشور حاکی از برهمخوردن شدید شرایط اقلیمی است، موضوعی که اگرچه مختص ایران نیست، اما آسیبپذیری ایران از تغییرات اقلیمی نسبت به سایر کشورها بسیار شدیدتر است.
افزایش 1.1 درجهای متوسط دمای کشور که منجر به کاهش حجم یخچالهای طبیعی و ماندگاری کمتر برف در ارتفاعات شده است در کنار افزایش حجم بارشهای پراکنده و کوتاهمدت، روند روانآبها و رودخانههای کشور را تحتتاثیر قرار داده است.
از سوی دیگر وابستگی ۵۵ درصدی تامین آب کشور به منابع آب زیرزمینی موجب کسری ۱۴۳ میلیارد مترمکعبی سفرههای زیرزمینی در طول چند دهه گذشته شده که پیامد آن فرونشست زمین، آلودگی و شوری آبهای زیرزمینی است. این وابستگی 55درصد متوسط کشوری است، در بسیاری از استانها این وابستگی به مرز اضطرار رسیده است، در حال حاضر خراسانرضوی، خراسان جنوبی، کرمان، فارس، یزد، هرمزگان، البرز و همدان حدود ۸۰ درصد از سبد تامین آب را از طریق سفرههای زیرزمینی تهیه میکنند. برداشت بیرویه آب از منابع استراتژیک زیرزمینی موجب شده است تا 277 دشت کشور در حالت بحران آبی و ۱۴۳ دشت در وضعیت فراتر از بحران یا به عبارتی ممنوعه بحرانی جای بگیرند.
مصرف بیباکانه و انباشت چندساله مشکلات مدیریتی در حالی همچنان بر آتش بحران آب میدمد که این بحران میتواند مبدل به زایشگاه بحرانهای ریزودرشت برای کشور شود. ازدیاد مشکلات اقتصادی، افزایش اعتراضات، مهاجرت، رکود در صنایع و... بخشی از آتشی است که میتواند از دل بحران آب برخیزد. در همین یک سال اخیر تجمعات صنفی کشاورزان در استانهای مختلف به وضعیت آبی کشور، پروژههای انتقال آب و عدم تخصیص سهم آبه از جمله پیامدهای بحران آب و تغییرات اقلیمی بوده است.
عدم توسعه متناسب با آمایش سرزمینی، عدم هماهنگی بینبخشی، خرد بودن اراضی کشور، بیتوجهی نسبت به برخورد با متخلفان و اتکا به سیاست مدیریت عرضه بهجای مدیریت تقاضا، بخشی از انباشت مشکلات مدیریتی است که در طول زمان موجب تعمیق مشکلات آبی کشور شده است. از سوی دیگر سوگیری شناختی مردم نسبت به فراوانی و دردسترسبودن آب، تکبعدینگری نسبت به بحران آب و عدم دخیلسازی تغییرات اقلیمی در محاسبات ذهنی خود منجر به مصرف بیباکانه آب در کشور شده است.
آنچه رخ داده حاصل سالها انباشت مشکلات مدیریتی و فرهنگی است، حل بحران فردا نیازمند تدبیر امروز است. رسیدن وضعیت آبی کشور به نقطه تعادل نیازمند کاهش ۱۱ میلیارد مترمکعبی مصرف آب سالانه در کشور است. اجرای کامل الگوی کشت محصولات کشاورزی که منجر به کاهش ۱۷ درصدی مصرف آب در بخش کشاورزی خواهد شد، فرهنگسازی آب مبنا، استفاده از فناوری فضایی برای پایش مستمر وضعیت آبی کشور، اصلاح حکمرانی آبی و تمرکز بر مدیریت تقاضا بهجای افزایش عرضه و توجه به توسعه پایدار بدون اتکا به منابع آبی همگی بخش از اقداماتی است که تمامی افرادی که در چهارچوب جغرافیایی ایران زیست میکنند از مسئولان گرفته تا مردم میبایست به دنبال اجرای آن باشند تا بتوانند نفس آتشین اژدهای سرکش بحران آب را از سر نسلهای آتی این سرزمین بزدایند.