پروژه غرب در استان‌های مرزی کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان ناکام ماند
 «بانک تجارت ایران»؛ «ایران»‌اش را بیشتر می‌کشد و پرکینه‌تر از «بانک تجارت» فریاد می‌زند. گویی چندین بار ویدئو گرفته و ایران را با همان حقد و کینه فریاد زده که صدایش گرفته است.
  • ۱۴۰۱-۰۸-۲۸ - ۰۰:۱۵
  • 00
پروژه غرب در استان‌های مرزی کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان ناکام ماند
شکست «درعاسازی» در ایران
شکست «درعاسازی» در ایران

 «بانک تجارت ایران»؛ «ایران»‌اش را بیشتر می‌کشد و پرکینه‌تر از «بانک تجارت» فریاد می‌زند. گویی چندین بار ویدئو گرفته و ایران را با همان حقد و کینه فریاد زده که صدایش گرفته است. در میانه صدای شیشه‌های شکسته‌شده و آتشی که در چند جای بانک بر پا کرده‌اند، دوباره «بانک تجارت ایران» را تکرار می‌کند؛ با همان صدای خش‌دار: «بانک تجارت ایران در اختیار مردم خاش.» عده‌ای مشغول نابود کردن باقی وسایل برجامانده بانک هستند تا او بتواند ویدئوی 23 ثانیه‌ای‌اش را به پایان برساند. این قاب 23 ثانیه‌ای در 86 هزار و 400 ثانیه شبانه‌روز، بیش از 3 هزار و 700 بار دیگر می‌تواند اتفاق بیفتد، 3 هزار و 755 بار دیگر، تنها در یک روز. این ویدئوی 23 ثانیه‌ای همان چیزی است که محمد بن‌سلمان به دنبال آن بود. او سال 2017 در گفت‌وگو با تلویزیون «ام‌بی‌سی» با اشاره به اینکه هیچ نقطه مشترکی میان ایران و عربستان نیست، گفت: «ما منتظر نمی‌مانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه تلاش می‌کنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم.» جمیله کدیور، نماینده مجلس ششم در یادداشتی که به‌تازگی منتشر شده است، جمله بن‌سلمان را «مبتنی‌بر مشورت و همکاری بخشی از اپوزیسیون ایرانی در جریان راه‌اندازی رسانه‌ای به زبان فارسی با بودجه سعودی برای مدیریت خشم و نفرت در ایران» خوانده است. در همان ایام رجزخوانی سعودی، برخی رسانه‌ها از ارسال چندین محموله سلاح طی 5 مرحله و به‌وسیله هواپیماهای C-130 برای گروه‌های تروریستی مخالف ایران به فرودگاه دالبندین در منطقه بلوچستان پاکستان خبر دادند. هفته‌ها قبل، انتشار اخبار نادرست و تحریک مردم توسط برخی شخصیت‌های سیاسی و مذهبی در استان سیستان‌وبلوچستان، زمینه‌ساز اعتراضات و آشوب‌هایی در این منطقه شد. به دنبال ناآرامی ها در این منطقه، برخی هسته‌های خاموش تروریستی نیز فرصت فعالیت پیدا کردند و تلاش کردند از این شرایط برای احیای مجدد بهره بگیرند. البته تهدید تنها مربوط به شرق نیست و حضور گروهک‌های تروریستی در مرزهای غربی این مناطق نیز پتانسیل اقدامات ناامن‌کننده علیه کشور را دارد. این موضوعی است که محمدجواد ‌حاج‌علی‌اکبری رئیس هیات اعزامی رهبر معظم انقلاب به سیستان‌و‌بلوچستان نیز تلویحا به آن اشاره کرد. او روز گذشته در همایش «میثاق مردم دارالولایه سیستان با ولایت» با اشاره به طراحی‌های دشمنان ویژه این خطه و پشت صحنه‌های آن، گفت: «دشمنان روی ملاحظات قومیتی و مبحث مذهبی و مرزی بودن و شرایط اقلیمی اینجا حساب باز کرده بودند اما کاسب نشدند. اخیرا هم تحرکاتی داشتند که موفق نبود.» در غرب ایران و مناطق هم مرز با استان کردستان با توجه به فعالیت گروهک‌های تروریستی و تلاش آنها برای توسعه ناامنی به داخل ایران از جمله انتقال سلاح به داخل کشور، سپاه پاسداران روز دوشنبه مواضع گروهک تروریستی حزب دموکرات را هدف پهپادهای رزمی و انتحاری خود قرار داد. سپاه از ادامه حملات به تروریست‌ها در اقلیم کردستان خبر داد. مجموع این شرایط نشان می‌دهد تهران توانست طراحی دشمن را در دو استان مرزی مهار کند.

  چرا سیستان و کردستان، درعا و ادلب نشدند؟
دو استان سیستان‌وبلوچستان و کردستان هرچند دارای ویژگی‌هایی بودند که باعث طمع طراحان تجزیه ایران به این مناطق شده بود، اما به نظر می‌رسد این طراحان بیش از اندازه روی شدت این عوامل حساب کرده و دیگر عوامل بازدارنده را نیز نادیده گرفته بودند. 
در ادامه عواملی مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته‌اند که جزء عوامل بازدارنده گسترش التهابات در سیستان‌وبلوچستان و کردستان هستند. 

1 -جمعیت‌های معتقد به جمهوری اسلامی 
بخش‌های بزرگی از مردم و علمای دو استان سیستان و کردستان را افراد معتقد به اسلام و انقلاب تشکیل می‌دهند. اقدام گروه‌های تروریستی وابسته به غرب و کشورهای عربی در ترور تعداد زیادی از علمای اهل سنت کشور که منادی وحدت بوده‌اند، نشان‌دهنده این موضوع است. ترور و به شهادت رساندن ماموستا برهان عالی، امام‌جمعه موقت سنندج و ماموستا محمد شیخ‌الاسلام، نماینده کردستان در مجلس خبرگان رهبرى در سال 1388 دو نمونه از این اقدامات است. 
در استان سیستان‌وبلوچستان نیز وضعیت به همین منوال است. «تیپ نبویون» به اهل سنت این استان تعلق دارد که در طول جنگ سوریه، 1000 نفر از مدافعان حرم اهل سنت بلوچ را به این کشور اعزام کرد. برخی از این افراد در راه دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام و دفاع از امنیت ایران به شهادت رسیدند. 
اگر بخش بزرگی از مردم این دو استان در ضدیت با جمهوری اسلامی و تمامیت ارضی ایران، هم‌فکر بودند، در تحولات اخیر التهاب سنگینی در آنها ایجاد می‌شد. 
2 -شباهت معترضان به دیگر استان‌ها
کردستان و سیستان‌وبلوچستان با همان عوامل تحریکی به آشوب کشیده شدند که دیگر نقاط ایران دچار التهاب شدند. معترضان و حتی اغتشاشگران این استان‌ها تفاوت زیادی با دیگر مناطق کشور نداشتند تا بتوان تمام آنها را در دسته تجزیه‌طلبان جای داد. تعداد زیادی از معترضان در این دو استان نیز با توجه به فیلم‌های منتشرشده همانند دیگر استان‌ها افراد جوانی هستند که با توجه به هیجانات سنی و بدون اهداف کلان سیاسی وارد خیابان شده‌اند. 

3 -جمعیت کم
استان کردستان و سیستان‌وبلوچستان جمعیت‌های بسیار کمی دارند. استان سیستان 2.7 میلیون نفر و کردستان نیز 1.6 میلیون نفر جمعیت دارند. جمعیت این دو استان روی هم 5 درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد. بخش‌های بزرگی از جمعیت این دو استان از شیعیان و همچنین اهل سنت معتقد به ایران هستند. 

4 -منافع سرزمین یکپارچه برای تمام ساکنانش
حضور در چهارچوب سرزمینی یکپارچه و قدرتمند تحت عنوان ایران، برای تمامی ساکنان آن هویت، امنیت و منافع اقتصادی به ارمغان می‌آورد. به‌عنوان نمونه درحالی بنزین 1500 تومانی، 3000 تومانی و حتی صحبت از بنزین 5000 تومانی با اعتراض روبه‌رو می‌شود که قیمت بنزین درکشورهایی مانند پاکستان، ترکیه و حتی آذربایجان بالاتر از 15 هزار تومان است. هرچند به دلیل ملتهب شدن وضعیت ارزی ایران به دلیل تحریم‌ها تفاوت‌هایی میان درآمدها نیز وجود دارد اما با این حال بالابودن نسبی قیمت‌های انرژی در این کشورها قابل‌چشم‌پوشی نیست. 

5- یکپارچگی طولانی‌مدت این دو منطقه در ایران
استان‌های سیستان‌ و کردستان در سخت‌ترین شرایط تاریخی ایران در قالب تمامیت سرزمینی ایران باقی مانده‌اند. این دو استان دیرپا‌ترین مناطقی هستند که در تمامیت ارضی ایران حضور داشته‌اند. کردها در زمان تعیین خطوط مرزی بین ایران و عثمانی با وجود شیطنت‌های نماینده عثمانی و پیشنهادهای اغواکننده برای جدایی برخی مناطق کردی از ایران، حاضر به همراهی با عثمانی نشدند. 

6 -هراس از تسلط گروهک‌ها
مردم هر منطقه شناخت دقیق‌تری نسبت به گروه‌های بومی منطقه‌شان دارند. از این رو مردم سیستان و کردستان اطلاع بیشتری از ماهیت گروهک‌های تروریستی دارند. بسیاری از گروهک‌های تروریستی در سیستان‌وبلوچستان و کردستان عملا از اوباش این مناطق تشکیل شده‌اند. پیشینه گروه‌های تروریستی این منطقه که امروز شعارهای جدایی‌طلبی می‌دهند، به گروه‌هایی بازمی‌گردد که در گذشته «دزدان گردنه‌بگیر» بوده‌اند. این گروه‌ها پیش‌تر در سراسر ایران همانند کشورهای دیگر حضور داشته‌اند تا اموال کاروان‌های تجاری و مسافرتی را غارت کنند. 
امروز نیز گروه‌های تروریستی مانند کومله با استقرار در مناطق مرزی با قاچاق مشروبات الکلی، مواد مخدر و همچنین گرفتن باج از کولبرها گذران زندگی می‌کنند. مردم که ریشه‌های چنین گروه‌هایی را می‌شناسند، می‌دانند درصورت مسلط شدن این گروهک‌ها بر زندگی آنها، اموال و حتی خانواده‌هایشان نیز از این افراد در امان نیستند. 

7- درس بزرگ از فریب «سوریه»
در طول بحران سوریه، جهان تحت بمباران خبری عمومی غرب قرار داشت. این مساله برای برخی از مناطق که دارای زمینه‌های بحران تلقی می‌شدند، حالتی خاص‌تر داشت. جنگ سوریه با تلاش رسانه‌ای غرب جنگی میان شیعه و سنی نمایانده شد. همزمان این جبهه تلاش داشت تا حد امکان از مناطق مختلف جهان از چچن در روسیه، اویغورستان در چین و مناطق اهل سنت ایران برای آموزش و اعزام به سوریه نیرو جذب کند. با آشکار شدن قضایای پشت‌پرده بحران سوریه و سرکوب شدید آن در کشوری به مراتب ضعیف‌تر از ایران، برای همگان آشکار شده اقدام برای ایجاد التهاب می‌تواند هزینه‌های سنگینی را به مردم تحمیل کند. 

  شرق‌وغرب از نگاه طراحان آشوب
تحلیلگران معتقدند استان سیستان‌وبلوچستان در راهبرد سوریه‌سازی ایران، منطقه‌ای برای اجرای سیاست «درعاسازی» است. 
درعا استانی مرزی در مجاورت دمشق، پایتخت سوریه نقطه کلید درگیری‌های این کشور از سال 2011 است. جرقه تحولات سوریه از این استان زده شد. با این حال درعا ویژگی‌های دیگری نیز داشت. 
درعا دارای جمعیت بالایی از اهل‌سنت مخالف نظام سوریه بود؛ در‌حالی ‌که در میان مدافعان نظام سیاسی سوریه قشر بزرگی از اهل‌سنت سکولار، شهرنشین و تاجرپیشه حضور داشتند، درعا محل زندگی اهل‌سنت با بافت قبایلی، روستایی و مذهبی‌تر بود. این شکاف موجب شد تا درعا، علیه نظام سیاسی دمشق بشورد. راهبرد درعا‌سازی در ادامه بحران در استان‌های دیگری مانند ادلب نیز پیگیری شد. درعا هم‌مرز با کشور اردن بود و جبهه غربی با استقرار پایگاه‌هایش در این کشور به ارسال تسلیحات و تزریق تروریست به داخل سوریه می‌پرداخت. درخصوص ادلب و شمال استان حلب نیز ترکیه این وظیفه را برعهده داشت. از نگاه طراحان بحران سوریه، در ایران بهترین محدوده‌ها برای ایجاد بحران، کردستان یا سیستان‌وبلوچستان هستند. به‌زعم طراحان، این دو استان برای پیاده‌سازی چنین سناریویی چند مزیت دارند که در ادامه به آنها اشاره شده است. 

1 -تفاوت قومی
کردها و بلوچ‌ها هرچند جزء اقوام ایرانی‌تبار دسته‌بندی می‌شوند اما به دلیل جمعیت بالا و عدم همگنی با جمعیت‌های پیرامونی خود، به‌طور جداگانه نیز برای خود هویتی پررنگ قائل هستند. کردهای ایران در حدود 6 میلیون نفر تخمین زده می‌شوند. این جمعیت در کنار کردهای عراق، ترکیه و سوریه که اغلب پیوستگی جغرافیایی دارند، جمعیتی 40 میلیونی می‌شوند. 
بلوچ‌های ایران نیز هرچند زیر دو میلیون نفر هستند، اما در مجاورت جمعیت بلوچ‌تبار پاکستان با 12 میلیون بلوچ و افغانستان با 2 میلیون بلوچ قرار گرفته‌اند. 

2- تفاوت مذهبی
کردهای ایران اغلب شیعه ولی دارای جمعیت قابل توجهی از اهل‌سنت در غرب استان کردستان، جنوب استان آذربایجان‌غربی و شمال استان کرمانشاه هستند. 
بلوچ‌های ایران نیز اکثرا از اهل‌سنت هستند، هرچند در کرمان و در بخش‌هایی از سیستان‌وبلوچستان بلوچ‌های شیعه حضور دارند. 

3 -موقعیت مرزی
کردهای ایران در مجاورت مرزهای ایران با عراق و ترکیه زندگی می‌کنند. بلوچ‌ها نیز در مجاورت مرزهای پاکستان و افغانستان حضور دارند. مرزی بودن این دو استان به ساکنانش اجازه می‌دهد ارتباطات گسترده‌ای با کشورهای پیرامون خود برقرار سازند. به‌طور ویژه این مساله برای کردها باعث شده آنها بتوانند با اقلیم کردستان عراق و همچنین ترکیه ارتباط برقرار کنند؛ ارتباطی که با کردهای این مناطق صورت می‌گیرد. بلوچ‌ها نیز با بلوچ‌های پاکستان و افغانستان دارای ارتباط هستند. 
مرزی بودن مناطق مزبور نکاتی در دل خود برای برجسته شدن جایگاه‌شان در اقدامات ضدامنیتی دارد. به‌عنوان نمونه درهرحال شبکه‌های بزرگ و پیچیده قاچاق در استان‌های مرزی هر کشوری حتی کشورهای ثروتمند و توسعه‌یافته وجود دارند که در دیگر استان‌ها نمی‌توان چنین گروه‌هایی را با سطح پیچیدگی بالا یافت. 

4 -توسعه‌نیافتگی
استان‌های کردستان و سیستان‌وبلوچستان در کنار تعدادی دیگر از استان‌های ایران، دچار شکاف در توسعه‌یافتگی هستند. استان کردستان به دلیل کوهستانی بودن، بافت قبیله‌ای، حضور قبایل و حتی گروه‌های شبه‌نظامی مسلح و همچنین حضور در صحنه 8 سال جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق به توسعه‌نیافتگی دچار است. سیستان‌وبلوچستان نیز به دلیل وسعت بسیار گسترده و تراکم جمعیتی کم، مجاورت با استان‌های توسعه‌نیافته دیگر مانند خراسان‌جنوبی، کرمان و هرمزگان که آنها نیز وسعت و تراکم پایین جمعیتی دارند در کنار حضور در کنار مرزهای بدنام پاکستان و افغانستان، بافت قبایلی و وفور اسلحه در دستان مردم دچار مشکل شده است. 
به‌عنوان نمونه جمعیت کم و وسعت زیاد، هزینه‌های سنگینی در حوزه انتقال انرژی مانند خطوط لوله گاز به دولت تحمیل می‌کند. از سوی دیگر به دلیل پراکندگی جمعیت و دوری از مراکز جمعیتی غرب کشور و ناامنی قبایلی، سرمایه‌گذاران را از حضور در چنین مناطقی منصرف می‌کند. 

5 -دشواری‌های جغرافیایی
وسعت استان سیستان‌وبلوچستان و وجود ناهمواری‌های گوناگون در آن باعث شده تا به‌زعم طراحان، این منطقه از لحاظ جغرافیایی گزینه قابل‌توجه برای ایجاد بحران مسلحانه باشد. از سوی دیگر کرستان نیز دارای مناطق کوهستانی است که برای گروهک‌های تروریستی مزیت به حساب می‌آید و برعکس تحرکات زرهی دولت در آن دشوار است. 

6 -پراکندگی مردمی
استان سیستان‌وبلوچستان به همراه کردستان دارای شهرها و روستاهای بسیار زیادی هستند که درصورت بروز بحران زمینه را برای پنهان شدن گروه‌های مسلح فراهم می‌کند. 
استان کردستان دارای هزار و 890 روستاست که با در نظر گرفتن 38 هزار روستا در کل ایران، 5 درصد از روستاهای ایران را در اختیار دارد. این درحالی ست که این استان 1.7 درصد وسعت و 1.8 درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد. 
استان سیستان‌وبلوچستان نیز دارای پنج هزار و۵۹۴ روستاست که 14 درصد از کل روستاهای ایران را تشکیل می‌دهد. این درحالی است که جمعیت این استان 3.17درصد از جمعیت کل کشور است. 
این پراکندگی به طراحان آشوب‌های مسلحانه اجازه می‌دهد به مناطق گسترده‌ای برای پنهان شدن و عملیات دسترسی داشته باشند. 

7 -دوری از مرکز و مراکز
استان‌های سیستان‌وبلوچستان و کردستان از مرکز (پایتخت) و مراکز (شهرهای بزرگ) دورند. این دوری به‌زعم طراحان ضمن آنکه باعث توسعه‌یافتگی کمتر آنان شده، باعث می‌شود دولت مرکزی دارای یک مرکز مدیریت قدرتمند برای مهار بحران از نزدیک نباشد. 
این مساله به‌طور ویژه‌ای درباره استان سیستان‌وبلوچستان صادق است. شهر زاهدان به‌عنوان مرکز این استان، 1400 کیلومتر با تهران فاصله دارد. فاصله چابهار به عنوان شهری در جنوب استان سیستان تا تهران نیز 1800 کیلومتر است. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰