برای بررسی ابعاد مختلف دیدار مسیح علینژاد و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با علیرضا تقوینیا، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اینکه تقریبا بهفاصله زمانی کوتاه امانوئل مکرون با مسیح علینژاد دیدار و آمریکا ایران را تهدید میکند که ایران را آزاد میکند، آیا میتوانیم اینها را ناشی از یک طراحی و هماهنگی همهجانبه بدانیم؟
اول اینکه سابقه تخاصم فرانسه با ما یک سابقه دیرینه است. بهخصوص بعد از دولت ژاک شیراک. یعنی زمانی که نیکولا سارکوزی آمد، فرانسه دیگر تخاصمش خیلی عریان شد و علنا بهصف مخالفان جمهوریاسلامی پیوست. این رفتار اخیر فرانسه هم دلایل مختلفی دارد. اولین دلیل این است که خوی استعمارگری و استثمارگری آنها ذاتی است یعنی آنها جهان را تقسیم کردهاند؛ جهان اول که خودشان هستند، جهان دوم که اقمار شوروی سابق هستند و جهان سوم کشورهای در حال توسعه هستند. بنابراین وقتی یک کشوری در جهان سوم درحال حرکت و توسعه است و دارد معادلات ژئوپلیتیکی که آنها بین خودشان برقرار کرده بودند را برهم میزند، طبیعی است که مخالفت کنند. من میخواهم شما را به قرارداد سایکسپیکو ارجاع بدهم. در سال 1916 معاهدهای بین فرانسه و انگلیس منعقد شد و طی آن متصرفات عثمانی را بین خودشان تقسیم کردند، در این تقسیمبندی سوریه و لبنان به فرانسه رسید. در این میان زمانی که انگلستان فیصل را پادشاه سوریه کرد، فرانسه بهشدت اعتراض کرد و گفت این منطقه حوزه نفوذ من است. نیروهای فرانسوی حمله کردند و در نبرد میسلون نیروهای یوسف العظمه، وزیر وقت سوریه را شکست دادند و فیصل را برکنار کردند و فیصل در عراق پادشاه شد. این نکته خیلی جالبی است. میخواهم بگویم آنقدر روی سوریه و لبنان حساسیت داشتند که جنگی ترتیب دادند. الان زبان دوم مردم لبنان فرانسوی است اما امروز در همین لبنان متحد جمهوریاسلامی قدرت اول را دارد، متحد جمهوری اسلامی در ایران تعیینکننده است و متحدان فرانسه به حاشیه رفتهاند. یعنی اگر الان متحدان فرانسه را فالانژ و کتائب و.. درنظر بگیرید، اینها به حاشیه رفتهاند. شما اگر یادتان باشد بعد از حادثه انفجار بیروت، مکرون آمد و ضربالاجل و شروطی را اعلام کرد. گفت اگر شروط ما را نپذیرید، چنان میکنیم و چنان. آن شروط را هم لبنانیها نپذیرفتند و هیچ اتفاقی نیفتاد. بنابراین میخواهم بگویم که جمهوریاسلامی بهطور ذاتی به حوزههای ژئوپلتیکی آنها نفوذ کرده و از طریق تقویت متحدان خودش باعث کاهش نفوذ این استعمارگران در منطقه شده است. این خواست آنها را بالاخره تامین نمیکند و قاعدتا با جمهوریاسلامی مخالفت میکنند.
نکته دیگر این است که در برخی از تکنولوژیها ازجمله تکنولوژی هستهای و فضایی و... ، جمهوریاسلامی درحال شکستن انحصار آنهاست و بالاخره بهعنوان یک بازیگر بزرگ حتی فرامنطقهای دارد مطرح میشود. آنها خیلی تمایل داشتند جمهوریاسلامی مولفه هستهای را بهوسیله برجام از دست بدهد اما ایران فعلا زیر بار نرفته و از نقطه گریز هم عبور کرده و این چیزی نیست که خواست فرانسه باشد. آنها دنیا را برای خودشان میخواهند. آنها پنج قدرت شورای امنیت بودند که دور یکدیگر جمع شدند و میخواستند انحصار هستهای دراختیار خودشان باشد و کشور دیگری وارد جمعشان نشود و خودشان تعیینکننده مناسبات جهانی باشند و هرکشوری که بخواهد قدرت خودش را افزایش بدهد خودبهخود برای آنها تهدید است چون از قدرت و نفوذ آنها کم میکند. نکته سوم به بحران اوکراین بازمیگردد. آنها بالاخره معتقدند که جمهوری اسلامی باید در بحران اوکراین منفعل باشد و دخالتی نکند. البته جمهوریاسلامی دخالتی نمیکند اما بالاخره آنها انتظارات دیگری داشتند. اما بههرحال جمهوریاسلامی ایران ابتکارعمل را به دست گرفته و زیر بار حرفهای آنها نرفته است. این نکته مهمی است که مطابق خواست آنها عمل نمیکند. و اما چرا مکرون در اقدامی کاملا غیرقابلانتظار با افراد شکستخورده ملاقات کرد؟ باید بگویم که به انفعال آنها برمیگردد. همه گزینههای آنها تمام شده است. یعنی دیدار مکرون با مسیح علینژاد، بهمعنای این است که گزینه و اهرم فشار دیگری روی میز ندارد تا به ایران فشار بیاورد، لذا میرود با خبرنگاری از گروههای شکستخورده دیدار میکند و همین امر بهنظرم نشاندهنده ضعف و زوال اروپاست. یعنی من معتقدم رسانههای ما باید دیدار مکرون و علینژاد را پررنگ کنند چون دومین یا سومین قدرت صنعتی اروپا، قدرت هستهای دنیا، عضو شورای امنیت سازمان ملل یعنی فرانسه میآید در سطح عالیترین رتبه خود با یک خبرنگار شکستخورده و لمپن سیاسی ملاقات میکند. اگر این نشاندهنده زوال و ضعف زبونی نیست پس نشانه چیست؟
هدف کوتاهمدت دولتهای غربی از اقدامات اخیر ضدایرانی چیست؟ به نظرتان براندازی هدف بزرگی نیست و فکر نمیکنید خود آنها هم از محقق نشدن براندازی حکومت ایران مطمئن هستند؟
بله، آنها معتقدند براندازی جمهوریاسلامی امکان ندارد. اما از طرفی آنها معتقدند میتوانیم با حرکتهای آشوبطلبانه و حمایت از لمپنهای سیاسی مانند مسیح علینژاد بیاییم و جمهوریاسلامی را تحت فشار قرار بدهیم تا در مذاکره امتیاز بگیریم. یعنی آنها معتقدند جمهوریاسلامی در شرایط تزلزل داخلی امتیاز خواهد داد و بالاخره میخواهند از همه ابزارهایشان برای تضعیف موقعیت و برتری جمهوریاسلامی استفاده کنند.
چرا رئیسجمهور فرانسه حاضر شده با مسیح علینژاد که قدرتی هم در ایران ندارد دیدار کند؟ این اقدام ناشی از جهل است یا اینکه این کشورها هزینه اقداماتشان را ندادند که تا این حد جسور شدند؟
چه کار میتوانند کنند که تا الان نکردهاند؟ دولت فرانسه دولتی بود که همواره یک شریک اقتصادی بزرگ برای دولت عراق بود و الان هم سیاست گلیسم یا سیاستی که ژنرال دوگل دنبال میکرد را دنبال میکند. حتی بعد از شوروی در زمان جنگ تامینکننده سلاح برای عراق بودند و خیلی از عراق عایدات مادی کسب میکردند. اما در سالهای بعد از جنگ کویت ضعیف شد و بعد از سقوط صدام بهطور کامل از بین رفت. مکرون بهدنبال این است که دولت عراق را باخودش همراه کند، بنابراین نمیتواند روی گروههای کردی سرمایهگذاری زیادی داشته باشد. یعنی فرانسه بهدنبال نفوذ خود در کشورهای عربی است و از آنجایی که اقلیم کردستان عراق خیلی زیربار دولت مرکزی نمیرود، دولت فرانسه دولت مرکزی عراق را انتخاب میکند و نفوذ زیادی هم روی گروههای کرد مخالف جمهوری اسلامی ندارد.
در قضایای اخیر دیدیم که اروپاییها بعضا با ادبیات شدیدتری به نسبت آمریکا علیه ما صحبت میکنند. این مشی را ناشی از چه میدانید؟
اروپا در دنیا بازی را باخته است. یعنی میتوان گفت برنده اصلی جنگ اوکراین آمریکاست. چون آمریکا واردات گاز اروپا از سوریه را قطع کرد، انگلستان لوله نفتشان را منفجر کرد، الان اروپا برای گاز روی آمریکا سرمایهگذاری کرده، یعنی اروپا بهعنوان بازنده اصلی تحولات خاورمیانه و اوکراین و شرق اروپاست. لذا طبیعی است که کشورهایی مانند فرانسه و آلمان دست به رفتارهای نابخردانه و هیستریک بزنند. آنها دارند میبینند در قضیه اوکراین ضرر میکنند و جمهوریاسلامی را هم متحد روسیه میدانند، از این جنبه دارند رفتارهای هیستریک انجام میدهند. وقتی یک کشوری تحت فشار باشد، این رفتارها از او غیرطبیعی نیست. اما آمریکا خیلی خونسرد برخورد میکند چون آمریکا یکی از کشورهای پیروز جنگ اوکراین است که بسیار سود کسب کرده، هم اروپا را از روسیه جدا کرد هم اروپا را به سمت خودش کشاند. این رفتارها، رفتارهایی است که از روی کینه و عداوت است و از روی اینکه گزینه دیگری ندارند برای اعمال فشار روی جمهوریاسلامی آنها را انجام میدهند.
ایران چگونه میتواند این کشورها را وادار کند تا هزینه اقداماتشان را بپردازند؟
ما هزینه را ایجاد کردهایم. آنها درحال پدافند هستند و ما درحال آفند در حوزه ژئوپلیتیکی کشورهای منطقه هستیم. همانطور که عرض کردم عراق حوزه نفوذ انگلستان بود. اما امروز انگلستان کمترین نفوذی در عراق ندارد. این ناشی از این است که سیاستهای منطقهای جمهوریاسلامی مبتنیبر این است که ملتهای منطقه باید از کارهای کشور خودشان بربیایند. یمن حوزه نفوذ سنتی انگلستان بوده است. امروز اکثریت یعنی 70 یا 80 درصد شهرهای اصلی یمن تحت کنترل متحد جمهوریاسلامی است. آنها قطعنامه 2216 را سال 2015 صادر کردند که متحدان جمهوریاسلامی باید از صنعا، پایتخت یمن عقبنشینی کنند و خلا سلاح بشوند و صنعا به دست دولت وابستهی سعودی بیفتد. اما الان بیش از هفت سال میگذرد و نهتنها خواست آنها محقق نشده بلکه حتی متحدان جمهوری اسلامی قدرت گرفتهاند. این نکته مهمی است. جمهوری اسلامی درحال آفند است و اینها درحال پدافند هستند. یعنی ما همین سیاستهای منطقهای خودمان را ادامه بدهیم، آنها خودبهخود ضعیف میشوند.
بهعنوان جمعبندی هم بگویم که آنها با نتایج عمل خود مواجه شدهاند. آنها بعد از خروج ترامپ از برجام مگر قرار نبود کانال اینستکس را بیاورند اما ما را چند سال فریب دادند. من معتقدم آنها میدانند جمهوریاسلامی دچار فروپاشی نمیشود، اما میخواهند تاجایی که میتوانند آن را تضعیف کنند.