سید مهدی طالبی، خبرنگار:حکومت باکو چه در زمان پدر و چه در زمان پسر، ناتوانتر از آن بوده است که روی پای خودش بایستد. تاریخ 30 سال گذشته کشور تازهتاسیس جمهوری آذربایجان نشان داده که دست «علیاف»ها همیشه بهزانوی دیگران بوده است. پدر این ضعف را با «زیرکی» خاصی که داشت پوشش میداد اما پسر که از آن زیرکی بیبهره است، گمان میکند با گندهگویی میتواند پا در راهی بگذارد که پدر گذاشته بود. درست آبانماه 29 سال پیش از آنکه الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان برای ایران خطونشان بکشد، پدرش «حیدر علیاف» که ناتوان از جنگ با ارمنستان بود، با توجه به اینکه سرزمین آذربایجان متعلق به ایران است، از تهران خواسته بود وارد جنگ با ارمنستان شود و آذربایجان را اداره کند. تهران که به ناتوانی علیاف در جنگ آگاه بود و میدانست او بهدنبال کشیدن پای یک کشور دیگر به جنگ است، این پیشنهاد را نپذیرفت، اما در بالاترین سطح برای آتشبس بین طرفین تلاش کرد و توانست علیاف را از مهلکه نجات دهد. همان زیرکی حیدر علیاف باعث شد او متوجه جایگاهش در منطقه باشد، اما محرومیت پسر از این زیرکی، او را به سمت پرتگاه هولناکی هدایت میکند. علیاف بهویژه پس از جنگ قرهباغ که بیش از ارتش آذربایجان، مرهون تروریستهای تکفیری انتقالی از سوریه توسط ترکیه و حمایتهای تسلیحاتی و لجستیکی این کشور است، واقعیتها را فراموش کرده و غافل از آن است که زانویی که به آن تکیه زده و برخاسته، زانوی دیگری است. او غافل از این است که اظهاراتش بسیار بزرگتر از ابعاد وجودیاش هستند. علیاف توان آن را دارد که وزنههای ناچیز را آن هم درکنار رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه بالای سر ببرد. رئیسجمهور آذربایجان اکنون در روزهایی که برخی مقامات آمریکایی و اروپایی با هدف تنفس مصنوعی به جریان آشوبگر در ایران، علیه تهران سخن میگویند، احساس کرده است، او نیز میتواند به بازی بزرگان ورود داشته باشد و خودی نشان دهد. تهران که هم «الهام» را دیده و هم پدرش «حیدر» را و با اندازه و وزن هر دو آشناست، تلاش میکند گندهگوییهای پسر محروم از زیرکی پدر را با کمی طمانینه پاسخ دهد اما بیپروایی بیشتر میتواند برای پسر پرهزینه تمام شود.
چرا علیاف گستاخ شد؟
اظهارات ضدایرانی الهام علیاف را باید در چهارچوبهای متفاوتی دید. اما آنچه از دیگر مسائل مشهودتر است، نقش اتاق عملیات غربی در تخریب روابط میان دو کشور است. با اینحال باکو خود نیز اهدافی در سر دارد که هرچند مستقل از غرب پیگیری میشوند اما زمینه سوءاستفاده این جبهه از آذربایجان را فراهم ساختهاند. در ادامه برخی از دلایل و اهداف مدنظر اتاق عملیات غربی و همچنین دولت باکو از اظهارات و اقدامات ضد ایرانی الهام علیاف مورد شناسایی و بررسی قرار گرفتهاند.
1- اتاق عملیات «اغتشاشات ایران» بهدنبال دمیدن به آتش التهاب
آمریکا در سالهای اخیر اهدافش در منطقه را بهصورت پروژههایی درآورده است که توسط کارگزاران منطقهای این کشور پیگیری میشوند. در جریان اغتشاشات اخیر در ایران، یکی از ستادهای مرکزی اقدام علیه ایران در عربستانسعودی قرار داشت. ریاض هرچند خود فاقد توانایی لازم برای ترتیب دادن اغتشاشات بود اما در هرحال نقش یک ستاد مرکزی را برای اینکار بازی کرد. با اینحال تنها ریاض در این اقدام حضور نداشت بلکه در کنار عربستانسعودی، رژیمصهیونیستی و اقلیم کردستان بههمراه تعداد دیگری از بازیگران منطقهای نقش ایفا کردند. بیشک آذربایجان نیز یکی از این اضلاع است. بنابر اعلام رسمی وزارت اطلاعات ایران هماهنگکننده عملیات تروریستی حرم شاهچراغ شیراز از باکو به تهران وارد شده بود و ماموریت داشت عملیاتهای متعددی را در داخل کشور طرحریزی و به اجرا درآورد. این اتفاق برای سوءاستفاده از آشوبهای کشور طراحی شده بود.
با ناکام ماندن تلاشها برای تحریک بخش بزرگی از زنان، سیستم آموزشی کشور و همچنین برانگیختن گروههای جداییطلب در استانهای «کردستان» و «سیستانوبلوچستان»، باکو بهعنوان یکی از اضلاع آشوبساز، بهدنبال «تحریک» و «تهدید به تحریک» جمعیت آذریتبار ایران است تا بهزعم خود کمکی به گشودن جبههای دیگر برای مشتعل نگاه داشتن آشوب در کشور کرده باشد.
2 -درگیری محدود مرزی و گرفتاری ایران با تخریب روابط با همسایگان
اتاق عملیات ضدایران بهدنبال کشاندن کشور به یک جنگ یا حتی درگیری محدود مرزی است. نقشهای که بهنوعی روسیه را طی چند ماه گذشته درگیر خود ساخته است. غرب در اوکراین با آماده شدن برای حمله به مناطق روستبار این کشور و شبهجزیره کریمه که به خاک روسیه الحاق شده است، کوشید مسکو را در یک جنگ فراگیر درگیر کند؛ در چنین شرایطی هرچند جنگ زیانبار بود اما مسکو ناگزیر شد در حملهای پیشدستانه به ساختارهای ناتو در خاک اوکراین تهاجم کند. غرب هماکنون نیز تلاش دارد الهام علیاف را تحریک کند تا همانند مقامات اوکراین کشورش را به نقطهای برساند تا سرنوشتی جز جنگ با ایران برایش باقی نماند. آمریکا فارغ از آنکه این جنگ چه تبعاتی برای منطقه و آذربایجان دارد صرفا تلاش میکند ایران را در جنگی منطقهای گرفتار سازد. در برنامهریزی واشنگتن هدف منعطفتری نیز وجود دارد. اگر التهابات میان ایران و آذربایجان به یک جنگ فراگیر منجر نگردد، یک درگیری محدود مرزی نیز میتواند فرصتی برای تخریب روابط ایران با همسایگانش ایجاد کند.
درگیری مرزی ایران با کشور کوچکی در همسایگیاش با تبلیغات وسیع میتواند به هراس دیگر کشورهای همسایه از تهران بینجامد.
3- ایجاد زمینه و بهانه برای استقرار نظامی ناتو در مرزهای ایران
غرب قصد دارد از طریق تحریک به جنگ یا درگیری محدود نظامی میان تهران و باکو، زمینه و بهانهای برای حضور نظامی خود در مرزهای ایران ایجاد کند. این زمینه حتی میتواند منجر به استقرار ناتو در دیگر مرزهای ایران شود.
جمعه گذشته پس از مواضع ضدایرانی رئیسجمهور آذربایجان «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری خود درباره تنشها میان تهران و باکو اعلام کرد از دولت علیاف حمایت میکند. او در همین زمینه به دیدار هفته گذشته آنتونی بلینکن وزیرخارجه آمریکا با جیحون بایراموف همتای آذربایجانیاش اشاره کرد.
«وزیر خارجه آمریکا اوایل هفته جاری فرصتی برای دیدار با همتای جمهوری آذربایجانی خود داشت. ما بهوضوح گفتهایم که ایران تهدیدی برای منطقه است. ما به ایستادن کنار شرکای خود، حمایت از آنها و درنهایت ایستادگی برابر نوع نفوذ بیثباتکننده ایران در منطقه و شاید فراتر از آن ادامه خواهیم داد.» بلینکن در ماههای شهریور و مهر سال جاری نیز گفتوگوی تلفنی با الهام علیاف داشته است؛ موضوعی که نشاندهنده افزایش هماهنگیها میان دو طرف است.
از سویی دیگر رژیمصهیونیستی که با تبلیغات و حمایت آمریکا تلاش کرده خود را بهعنوان نیرویی در مقابل ایران تصویر کند، بهدنبال ایجاد زخمهای متعدد در منطقه است تا به بهانه حمایت از کشورهای منطقه در برابر ایران، به آنها ورود کند.
4 -ناکامی در سیاست «درعا سازی» و حرکت بهسمت جنگ خارجی
اتاق عملیات غرب در اغتشاشات اخیر بهدنبال ایجاد درگیریهای نظامی از سمت استان کردستان و سپس سیستانوبلوچستان بود که ناکام ماند. ایران بهسرعت مراکز استقرار و فرماندهی تروریستها را در خاک اقلیم کردستان عراق هدف قرار داد و در سیستان نیز اقدامات تامینی مانع از گسترش درگیریها شد.
غرب تلاش داشت با اشغال بخشهایی از این دو استان سیاست «درعاسازی» را درپیش گیرد. در بحران سوریه، بخشی از تروریستها با اشغال نواحی جنوبی استان درعا که هممرز با اردن بود توانستند سرپلی در داخل کشور ایجاد کنند تا از طریق آن سیل تسلیحات و تروریستهای خارجی به داخل این کشور سرازیر شوند.
با مرتفع شدن تهدیدات در این دو نقطه بهویژه با عدم همراهی مردم کرد و بلوچ از یکسو و در سوی دیگر مدیریت روابط با طرفهای عراقی، اقلیم کردستان و پاکستان، اتاق عملیات آشوبها دریافت تنها مسیر کشاندن درگیری نظامی با ایران تمرکز بر دولت الهام علیاف است.
در این صورت بهجای آنکه اقلیم کردستان عراق و پاکستان بهعنوان دولتهای خارجی تنها بهعنوان محل تامین تدارکات و نفوذ بهشمار روند، خود آذربایجان بهعنوان عامل اصلی جنگ نقش ایفا میکند و از سوی دیگر نیاز چندانی به پشتیبانی اقوام داخل ایران برای آغاز درگیری مسلحانه نیست زیرا اقدام باکو به جنگ، هدف را محقق میکند.
5 -تلاش برای استفاده از لحظه حیاتی «گرفتاری روسیه در اوکراین»
علیاف برای پیگیری سیاستهایش در قفقاز با دو عامل بازدارنده روسیه و ایران مواجه است؛ هرچند او در مرحله نخست که جنگ 2020 قرهباغ بود چراغ سبز مسکو را در اختیار داشت اما بهنظر میرسد گرفتاری روسها در جنگ اوکراین، باکو را به فکر دیگری انداخته است تا مستقلانه اهدافش را پیگیری کند. وضعیت جنگ در اوکراین نشان میدهد مسکو در شرایط فعلی قادر به اعمال فشار موثری علیه باکو نیست، از اینرو آذربایجان بهدنبال بهرهبرداری سریع از این فرصت است و میکوشد با تجمیع توان خود، به روشهای گوناگون تهران را راضی به سکوت جهت پیگیری اهدافش در تغییر ژئوپلیتیک قفقاز سازد.
6 -جایگاهپردازی ملی برای خاندان علیاف
علیاف از طریق جنگ قرهباغ 2020 تلاش کرد پیروزی در یک جنگ را به کارنامهاش بیفزاید تا از آن برای حفظ و تحکیم حکومت خانوادهاش بهره گیرد. او ضمن تقویت دولت خود، ایجاد شرایط مناسب برای جانشینش را نیز درنظر دارد. بهنظر میرسد علیاف قصد دارد با بزرگنمایی از تهدید ایران، جایگاه بزرگتری برای خود در اذهان ایجاد کند تا تصویری از او بهعنوان یک فرد قدرتمند ملیگرا بازنمایی شود.
علیاف خیالاتیتر از زلنسکی
رئیسجمهور آذربایجان با تحریک طرفهای خارجی درحال قدم گذاشتن به جادهای است که ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور کمدینپیشه اوکراین اصرار بیش از اندازه آذربایجان به سیاستهای مناقشهبرانگیزش میتواند درنهایت به یک جنگ منجر شود. باکو باید بداند این وضعیت هرچند برای ایران نیز تبعاتی خواهد داشت اما همزمان فرصتهایی نیز خواهد آفرید، فرصتهایی که درگیریهای چند سال اخیر منطقه موفقیتهای محور مقاومت را در استفاده از آنها اثبات کرده است. با این وجود آذربایجان بازنده قطعی خواهد بود بهویژه آنکه با اوکراین چند تفاوت دارد. در ادامه به این تفاوتها پرداخته شده است.
1- شکاف شدید جمعیتی
روسیه 143 میلیون و اوکراین 43 میلیون نفر جمعیت دارند. به این ترتیب جمعیت اوکراین تقریبا یکسوم روسیه است. در مقابل ایران 85 میلیون و آذربایجان 10 میلیون جمعیت دارند که نشان میدهد جمعیت این کشور یکنهم جمعیت همسایهاش است. ورود به جنگ حتی در شرایطی عادی نیز نمیتواند منجر به موفقیت باکو شود.
تعداد نیروهای مسلح فعال ایران به 600 هزار نفر میرسد و از سوی دیگر میلیونها تن نیز درحال فعالیتهای مداوم نظامی هستند، بدون آنکه حضوری رسمی در نیروهای مسلح داشته باشند، تعداد این افراد تا 5 میلیون تن تخمین زده میشود.
درمقابل آذربایجان مدعی است که تعداد نظامیان فعالش 120 هزار نفر هستند، موضوعی که ابهامی جدی درباره آن وجود دارد. با این حال تعداد نظامیان باکو یکپنجم تهران است.
2- عمق کم جغرافیای آذربایجان
اوکراین با 603 هزار کیلومتر مربع وسعت دومین کشور بزرگ اروپا پس از روسیه است. با این حال وسعت آذربایجان با 86 هزار کیلومتر مربع یکهفتم اوکراین است. این مساله نشان میدهد آذربایجان در صورت درگیری با هرکشوری، قابل هدفگیری شدید از سوی آن است. در مقابل ایران با یکمیلیون و 600 هزار کیلومتر مربع وسعت 18 برابر بزرگتر از آذربایجان است.
3- وضعیت شبهمحاصره آذربایجان
اوکراین در جنگ با روسیه به کریدورهای بزرگی در مرزهای خود با لهستان و رومانی دسترسی دارد، اما آذربایجان درصورت ماجراجویی در قفقاز و بروز درگیری درحالتی شبهمحاصره قرار خواهد گرفت.
4- آسیبپذیری انرژی بهعنوان تنها منبع درآمدی باکو
دولت اوکراین به منابع درآمدی گوناگونی دسترسی دارد، اما دولت آذربایجان به شکلی موثر متکی به منابع انرژیای است که فاصله چندانی با ایران ندارند. ماجراجویی علیاف میتواند شاهرگ حیاتی حکومت او را قطع کند.
5- نیروهای مسلح رزمی ایران
نیروهای نظامی ایران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه دارای سطح بالایی در حوزه نیروی انسانی هستند. تهران با صرف بودجهای بسیار کمتر از رقبای منطقهای و دشمنان فرامنطقهای خود موفق به ایجاد بازدارندگی در برابر آنها و حتی برهم زدن موازنه در منطقه شده است. این مساله نشاندهنده کیفیت بالای نیروی انسانی ایران است که در نیروهای مسلح نمود دارد.
پیشدستی و هوشمندی این نیرو در جنگ با رژیم بعث عراق و نقش مستشاری برای کشورهای دوست نشان میدهد نیروهای مسلح ایران، نیروهایی صرفا آموزش دیدهای نیستند که رنگ میدان نبرد را ندیده باشند بلکه در حالت رزمی قرار دارند.
6 -سیل موشکهای و پهپادهای نقطهزن
غرب هرچند بهمنظور تحت فشار قرار دادن ایران درحال تبلیغ این موضوع است که ایران موشکهای نقطهزن و پهپادهای خود را به روسیه صادر میکند، اما این موضوع فارغ از درستی یا نادرستیاش منطبق با واقعیتهایی است که جبهه غربی در نبردهای سالهای اخیر خود با محور مقاومت تجربه کرده است.
علیاف هرچند امروز شاهد مدارای ایران است اما درصورت اصرار او به از بین رفتن احترام فیمابین، سیل گسترده پهپادها و موشکهای ایران راهی اهداف حساس خواهند شد. رئیسجمهور آذربایجان باید بداند اگر سامانههای پدافندی غرب قادر به واکنش موثر بودند، عربستانسعودی و رژیمصهیونیستی پول و دسترسیهای بیشتری به تسلیحات این جبهه داشتند ولی نتوانستند در برابر حملات یا احتمال حملات پهپادی و موشکی مقاومت کنند.
7 -چشم ایران و آذریهایش به سرزمین جدا شده
برخلاف آنچه علیاف میپندارد، آذریهای ایران خواهان الحاق به کشوری کوچکتر نیستند، بلکه به هیچ عنوان از آذربایجان چشم نپوشیده و انگیزهای بالا برای دستیابی به این منطقه دارند. درحقیقت اگر کار به نقطه نهایی برسد تبریز زیر کنترل باکو نخواهد رفت بلکه باکو از تبریز اداره میشود.
8 -قابلیت مدیریت میدانهای مختلف توسط تهران
ایران قابلیت مدیریت نبرد در جهات مختلف را داراست. در اغتشاشات اخیر ایران توانایی نظامی-امنیتی خود را در اقدامات همزمانی مانند رزمایش ارس، سرکوب جداییطلبان در اقلیم کردستان و استقرار در مرزهای شرقی کشور و آزمایش تسلیحات جدید به نمایش گذاشت. از سوی دیگر تهران در دهه گذشته حضور همزمانی را در درگیریهای سنگین منطقه داشته است. از این رو آذربایجان نمیتواند به متحدانش دل ببندد تا با گشودن جبههای دیگر بخواهند باکو را از فشار رها سازند.
دیدید تروریستها به آذربایجان آمده بودند!
مهرســـال 1399 در جریان درگیریهای نظامی ارمنســـتان و جمهوری آذربایجان، خبرهایی از حضور تروریستهای تکفیری در این نبرد به گوش میخورد. منابع امنیتی معتقد بودند ترکیه که ارتباط مستحکمی با تروریستهای تکفیری در سوریه دارد، این تروریستها را به آذربایجان منتقل کرده اســـت تا با اســـتفاده از تجارب نظامی آنها، بتوانند ارمنستان را شکست دهد. انتشار اخبار و تصاویر تروریســـتهای تکفیری در آذربایجان، صحت گفتههای منابع امنیتی را تایید میکرد. همین مساله زمینهساز طرح سوال خبرنگاران از الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان شد. او با رد موضوع، به این نکته استناد کرد که تاکنون سازمانهای اطالعاتی و امنیتی دولتهای نگران از حضور تروریســـتها در قرهباغ سندی دال بر حضور این نیروها در این منطقه بهطور رسمی به باکو ارسال نکردهاند! دوســـال بعد از تکذیب حضور تروریستهای تکفیری در باکو، یک عملیات تروریستی در شیراز، واقعیتهایی که علیاف و فرقه تروریستی همسو با آن درتالش برای مخفی کردن آن بودند، افشا شد. براساس اطالعیهای که وزارت اطالعات منتشر کرده بود، عنصر اصلی هدایت و هماهنگکننده عملیات تروریســـتی شـــاهچراغ در داخل کشـــور، تبعه جمهوری آذربایجان بوده که از فرودگاه بینالمللی حیدر علیاف در باکو پرواز کرده و از مرز هوایی فرودگاه امام خمینی)ره( وارد کشور شده است. عالوه بر این فرد، ایران بیش از 20نفر دیگر را دستگیر کرد که بهدنبال عملیات مشابه در کشور بودند. این افراد دستگیرشده همگی تبعه کشورهای جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان بودند. حاال و پس از این اقدام تروریستی و دستگیری سایر تروریستهای تکفیری تبعه آذربایجان، ایران باید هشـــدار دوسال قبل خود مبنیبر اینکه »اجازه النهگزینی به تروریستها؛ چه از جنس تکفیری و چه از جنس صهیونیستی را در اطراف مرزهایش نخواهد داد« عملی کند و باکو را از تبعات تکفیریپروری آگاه سازد.