هومن جعفری، خبرنگار:وقتی با رضا امیرخانی نشستیم به صحبت، هیچ ایدهای نداشتم که قرار است چه بگوید و چه بشنویم. فقط میدانستم نشستی است که او یک سمتش ایستاده. از سمت دیگر خبر نداشتم. در جریان چند و چون ماجرا نبودم و نمیدانستم با مخاطبانش دیدار دارد. وقتم برای رسیدن به محل ملاقات کم بود و کارهای دیگری هم داشتم و وقت نبود فکر کنم یا ببینم که ماجرا چیست و قرار است با چه ماجرایی روبهرو شوم. فقط وقتی بازی آغاز شد، فهمیدم کجا آمدهام و چه جایی ایستادهام. رضا امیرخانی لابهلای صحبتهایش این نکتهها را گفت. نکتههایی که باید به آن توجه کرد.
گفتوگو شانسی دارد؟
آیا گفتوگو شانسی دارد؟ رضا امیرخانی در ابتدای صحبتهایش به این اشاره کرد که بخت و اقبالی برای گفتوگو نمیبیند و مردم دیگر قائل به گفتوگو نیستند. با این همه او در ادامه صحبتهایش کوشید راهی برای صحبت کردن باز کند. دستکم تاکیدش بر این بود که با وجود اینکه میداند دیگر زمان گفتوگو نیست و گوش شنوایی هم برای شنیدن صحبتهای مردم وجود ندارد، با این همه وظیفه خودش میداند به اندازه خودش برای این امر تلاش کند. او در نشست هم به سوالات مخاطبان پاسخ داد و باب صحبت با آنها را باز کرد. تاکید داشت که میخواهد بشنود و نظرات دیگران را شنید و به آنها پاسخ داد. با بعضی حرفها موافقت کرد، بعضیها را شنید و اصلاح کرد و در مورد بعضی صحبتها هم بحث را بهخوبی باز کرد تا همه بتوانند از گفتوگویی که درحال شکل گرفتن است بهره ببرند و درصورت لزوم در بحثهای یکدیگر شرکت کنند. تلاش کرد متکلموحده نباشد، کوشید نقش سخنگوی دولت و نظام را برعهده نگیرد و مثل مجریهای تلویزیونی سر و ته بحثها را با جملات بیسر و ته هم نیاورد.
صداقت جواب میدهد
تلاشهای او برای صحبتهای بیطرفانه و حتی نقدهای ساختاری، باعث ایجاد همدلی در مخاطبان شد. آنها با نویسندهای طرف شدند که نیامده بود سرپوش بگذارد، دروغ بگوید، اخبار بیستوسی را تکرار کند و در یک کلام سر بقیه را کلاه بگذارد. آنها با آدمی طرف شدند که نیامده بود خود را چیز دیگری جا بزند. میگفت طرفدار نظام است اما نقد دارد و اداره کشور را به این شیوه صلاح نمیداند. ایرادات ساختاریاش به سیستم بلهقربانگو، حرف دل دیگران بود. امیرخانی آمد و حرفهایی زد که شاید حتی از حرف بقیه هم تندتر بود، اما حرفی بود که باید بیان میشد. اینکه بعضی ساختارها در کشور ایرادات اساسی دارد و ماجرا اینگونه نیست که رسانههای دولتی القا میکنند. اینکه باید به وضع مردم رسیدگی بشود و تنها راه نیز اصلاح شیوه حکمرانی است. صحبتهای صادقانه امیرخانی را نمیشود و نباید نشنیده گرفت.
بحث طول و عرض
سوالی پرسیده شد در رابطه با اینکه این گفتوگوهای عرضی ما با خود ما، راهی به طول یعنی مقامات بالای نظام پیدا میکند؟ آرزو کرد که راهی پیدا بکند اگرچه بر این باور بود که این صحبتها، بیتوجه به اینکه به طول راه یابد یا نه باید در بین آدمهای همعرض بیان شود. اینکه مردم نیاز دارند با هم حرف بزنند و مسائل خود را بیان کنند و این حرفها راهی به بالا خواهد جست. او حتی از این صحبت کرد که بعد از نامه سرگشاده چند هفته قبلش تا امروز جلسات متعددی را با آدمهای مختلف و نهادهای مختلف انجام داده و این ارزشی بالا دارد؛ چراکه راهی است برای انتقال صحبتها به مدارهای بالاتر.
کشور نیاز به سیستم شبکهای دارد
مهمترین بحثی که امیرخانی مطرح کرد و من دوست داشتم، بحث سیستم شبکهای برای اداره کشور بود. اینکه کشور نیاز دارد اداره خود را به شبکهای از جوانهای باسواد بسپارد که برای حل مسائل از اختیار لازم برخوردار باشند نه اینکه همیشه منتظر باشند مقام بالادست دستورات لازم را صادر کند. اینکه آدمها بدون نیاز به دستورات، بتوانند ابتکار عمل لازم برای حل کردن مشکلات را داشته باشند. اینکه همیشه برای حل هرچیزی نیازمند دستور تهران نباشیم که تازه آن هم معلوم نیست دستوری درست و کارشناسی باشد. امیدوارم آنچه امیرخانی به صدق گفت، با دقت شنیده شود. حیف است وقتی آدمها در چنین شرایطی، آبروی خود را وسط میگذارند، مورد بیتوجهی یا کجفهمی قرار بگیرند.