حرف زدن از زنان اتفاق تازه‌ای نیست. به جنسیت هم برنمی‌گردد. امروز و دیروز و امسال و پارسال هم ندارد. این قصه سر دراز دارد. اما اینکه از چه زاویه‌ای و با چه ابزاری بتوانی حرف را به مخاطب انتقال دهی جایگاه مورد بحثی دارد، که کم‌اهمیت هم نیست. 
  • ۱۴۰۱-۰۸-۱۹ - ۰۰:۱۵
  • 00
جهان‌بانو از نگاه نسل زِد
جهان‌بانو از نگاه نسل زِد

محدث تک فلاح، پژوهشگر حوزه زنان :حرف زدن از زنان اتفاق تازه‌ای نیست. به جنسیت هم برنمی‌گردد. امروز و دیروز و امسال و پارسال هم ندارد. این قصه سر دراز دارد. اما اینکه از چه زاویه‌ای و با چه ابزاری بتوانی حرف را به مخاطب انتقال دهی جایگاه مورد بحثی دارد، که کم‌اهمیت هم نیست. 
 «جهان‌بانو» با هدف ارائه فهرستی از زنان تاثیرگذار تاریخ بشریت و ارائه چهره واضحی از تلاشگرانی که در این عرصه چیزی جز افول بشر را نمی‌خواهند، تلاش کرده که از تصویر و صدا و هیجان ناشی از تلفیق این دو استفاده کند و در تعامل با مخاطب آن هم در قالب یک نمایش میدانی این مهم را به سرانجام برساند. 
البته که نمایش صحنه‌های منتسب به شیطان‌پرستی و نقش منفی داستان، مناسب تماشای کودکان نیست و در این نقطه‌نظر باید تذکری در پوستر تبلیغاتی و صفحه وب‌سایتی که جهت تهیه بلیت آماده بود داده می‌شد، اما در کنار اینها از نکات مثبت هم نمی‌توان گذشت.
 طراحی صحنه و لباس قابل‌قبول و اجرای جلوه‌های ویژه مورد توجه تماشاگران از دید من بیننده ثابت نمایش‌های میدانی نمره قبولی را گرفته است. اما موضوع مورد بررسی اینجا در این یادداشت چیز دیگری است. 
در روزهای پرالتهابی که جرقه مساله‌ای مربوط به جنسیت زن (به‌ظاهر) باعث به آشوب کشیده شدن و شلوغی خیابان‌های ایران شده است و برای ارائه بحث‌های مورد توجه نسل زِد و ازجمله مهم‌ترین آنها «آزادی» مجال گفت‌وگو و تعاملی بین خود نسل‌ها، خود مردم و حتی گفت‌وگوهای بین نسلی و کرسی‌های آزاداندیشی یافت نمی‌شود و شاید بهتر است بگوییم کم یافت می‌شود، سازمان اوج سناریوی اصلی این نمایش یا شاید بتوان گفت «سینمایش» را «زنان» قرار داده است. 
موضوعاتی همچون موفقیت زنان در عرصه‌های مختلف، زنان و حضور در اجتماع، زنان در زندگی شخصی، اهمیت حضور زن در خلقت و... که با گذشتن از آغاز نمایش و ورود سناریو به بخش تاریخ معاصر ایران پررنگ‌تر شده و ورق را کمی برمی‌گرداند. 
تاریخ‌دان‌ها و تاریخ‌خوان‌‌ها و تاریخ‌دوستان می‌دانند که حضور پررنگ زنان در تاریخ ادیان و از آغاز روزهای خلقت بشر در همه عرصه‌ها انکارناپذیر است. اما سخن آن است تا جایی که داستان روایت تاریخ را می‌کند، می‌توان ادعا کرد که تماشاگران متحدند و بدون نظر با نویسنده و کارگردان همراه می‌شوند. اما جهان‌بانو را از جایی ببینیم که به عصر رضاشاه و اجرای دستور «کشف حجاب»کلید می‌خورد! 
نگاه سیاسی نویسنده و کارگردان از اینجا به بعد به چشم می‌آید. هر چقدر هم تحت لوای تفکرات و منش و روال انقلاب اسلامی بوده باشد، این سوال مطرح می‌شود که:
برای روشن کردن موضوعاتی همچون توانمندی زنان و کارآمدی آنان در نظام جمهوری اسلامی در این 43 سال، آیا لازم است با این شفافیت محتوا به مخاطب ارائه شود؟ 
در این اثر هنری که انصاف حکم می‌کند از مشخصات فنی آن ذکر و تحسین و تقدیر شود، طراحی لباس و طراحی صحنه و جلوه‌های ویژه و... حتی نظم اجرا و ورود و خروج و هماهنگی‌ها، که با در نظر گرفتن رایگان بودن نمایش که در ازای هزینه‌های بالای آن کاملا چشمگیر است، نگاه نویسنده سناریو که سوژه‌ای زنانه دارد، یک دید مردانه است. خوب است در نظر داشته باشیم که هر چقدر هم تلاش کنیم که زندگی و حضور زن را در عرصه‌ها به چشم بیاوریم، درست‌تر این است که روایت زنان را از زبان یک زن بشنویم و ببینیم. حال آنکه نگاه مردانه حاکم بر سناریو کاملا محسوس بوده و این را که در کنار سوگیری سیاسی سناریو می‌گذاریم نقدهایی به آن وارد می‌شود. 
واقعیت‌هایی کاملا صحیح که در روزگار انقلاب و جمهوری اسلامی ایران رخ داده است و چه بسا اگر این حکومت نبود بخش قابل‌توجهی از این شکوفایی حضور زنان در اجتماع همراه با اجتناب از استفاده ابزاری زن، حاصل نمی‌شد، ساده‌ترین سوژه ارائه‌شده در نمایش است. کارنامه حکومت طاغوت این نگاه ابزاری به زن را به‌خوبی نمایان می‌کند و انکار آن از مطلعان و مسلطان به تاریخ و جزئیات آن امری بعید است اما حقیقت آن است که دو موضوع را باید در لیست توجهات مسئولان حاکمیتی و نمایندگان مردم در این تصمیم‌گیری‌ها در نظر گرفت:
اول آنکه مخاطبان این پروژه‌ها و پیام‌ها نسل جوانی هستند که در دوران تحصیل در مدارس، با روش مناسبی آموزش ندیده‌اند و این روش‌های نامطلوب باعث مقاومت آنان در برابر پذیرش محتوای درست و مطلوب و نمادهای دین و حاکمیت شده است. حتی اگر در نگاه تربیتی بخشی از جامعه این امر جبران شده باشد و خانواده‌هایی باشند که این خلا جامعه را برای فرزندش به‌خوبی پر کرده باشد، ما با نسلی روبه‌رو هستیم که به نوع نگاه آماده به قورت دادن محتوا منتقدند. 
نسل زِد یا شاید دهه‌هشتادی‌ها گروهی هستند که به دلیل مواجهه ممتد با تکنولوژی و داده‌های پردازش‌شده رسانه‌های داخلی و خارجی، به‌خوبی تحلیل می‌کند. حال آنکه ارائه محتوای تحلیل‌شده به این نسل موجبات ناخوشایندی برای او دارد. جهان‌بانو در ارائه محتوای تاریخ معاصر ایران زمین دارد محتوای تحلیل‌شده را به نسل تحلیلگر می‌دهد. پس تاثیر مورد نظر را نخواهد داشت. 
دومین نکته آنکه شرایط سیاسی و جو غالب جامعه در این روزها که جهان‌بانو در بوستان ولایت در حال اجراست ملتهب است و یکی از مطالبات مطروحه به مخاطب بیرونی، نبود جایگاه ارائه مطالبه و اعتراض است. در حالی که طراحان پروژه جهان‌بانو می‌توانستند با دعوت از مخاطبان حاضر به گفت‌وگو و تعبیه مکانی برای اجرای کرسی تریبون آزاد یا میز گفت‌وگو، بعد از نمایش محتوای خام را جانمایی درستی کنند و با این کار ذکاوت به خرج دهند. به نظر می‌رسد که مقاومت مخاطب در دریافت این مطالب به دلیل خام و یک‌سو بودن آن بیشتر از پذیرش او باشد. این موضوع هم مرهون زحمات رسانه‌های سعودی و غربی است که ذهن آماده مخاطب جوان را با داده‌های ناقص و اشتباه آماده سوگیری و واکنش مخالف چنین محتواهایی کرده است. 
امید است رسانه‌های داخلی از خواب عمیق خود بیدار شوند و برای تغذیه مردم ایران و جهان و ارائه حقیقت در متن و صدا و تصویر، تکانی به خود دهند که همزمان با تلاش‌های تحسین‌برانگیز هنرمندان انقلابی در سازمان اوج، بتوان اثرات فرهنگی، تاریخی، عقیدتی و کارهای مشابه را در بین مردم صدچندان دید. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰