مرتضی عبدالحسینی، خبرنگار:15ماه از آغاز به کار دولت و تیم جدید بانک مرکزی میگذرد و در این مدت بلاشک «کنترل تورم» آمال اصلی این تیم و تمام مردم بوده است. اینکه کنترل تورم را آمال خطاب میکنم نه اشتباه لپی است و نه قصد تیکهپرانی وجود دارد، بلکه صریحا بعید میدانم کمتر کارشناسی دسترسی به کنترل تورم را مُیسر و مسیر آن را روشن و هموار ببیند. «تورم» خانهخرابترین شاخص اقتصاد است که در کتابها آن را سرعت افزایش سطح عمومی قیمتها تعریف میکنند و وظیفه اصلی آن را تضعیف رفاه، آسایش و قدرت خرید مردم میدانند. جامعه ما که با پدیده تورم بیش از جوامع دیگر آشنا و قرین است، به همان اندازه با مهار و کاهش آن غریبه بوده و بهنظر میرسد یکبار دیگر این مهم درحال اثبات است. برخلاف آن چیزی که در آمارها از روند کاهشی تورم میبینیم، کف بازار و خیابانها آن را قبول ندارند و اصلا مردم کاهش تورم ادعایی از سوی مرکز آمار و دولت را لمس هم نکردهاند، چه رسد آن را قبول کرده باشند.
با این اوصاف آیا مرکز آمار دروغ میگوید؟ خیر.
متاسفانه دو عامل مردم را در این مورد سردرگم کرده است، اولا در کشور ما و رسانههای آن مرسوم بوده و احتمالا خواهد بود که نرخ تورم را بهصورت نقطهبهنقطه گزارش کنند که صرفا نسبت شاخص قیمتها (CPI) در یک ماه معین به همان ماه در سال گذشته است. بهعنوان مثال نرخ تورم (نقطهبهنقطه) مهرماه 48.6 درصد بوده که یکدرصد از نرخ تورم شهریورماه کمتر است. طبق تعریفی که مرکز آمار ارائه میدهد، تورم نقطهبهنقطه یعنی خانوارها بهطور میانگین 48.6 درصد بیشتر از مهر 1400 برای خرید یک مجموعه کالای مشخص هزینه کردهاند. این نوع توضیح تورم و انتشار از سوی رسانهها در واقعیت و روی زمین مورد قبول جامعه نیست. مردم در برخورد با قیمتها و سطح عمومی آن مانند یک پلیس برخورد میکنند، چطور پلیس سرعت خودروها را بهطور میانگین حساب نمیکند و سرعت لحظهای آنها را برای جریمه و برخورد مدنظر قرار میدهد، مردم نیز همین کار را میکنند. بنابراین سرعت قیمتها بهصورت ماهانه است که اهمیت دارد و اصلا با آن برخورد روزانه داریم و کاهش تورم نقطهبهنقطه هیچ تاثیری در روند زندگی ما نخواهد داشت. بسیاری از اوقات پیشآمده که نرخ تورم نقطهبهنقطه درحال کاهش بوده، اما نرخ ماهانه آن افزایش پیدا کرده است، اتفاقی که در مهرماه افتاد و نرخ تورم نقطهبهنقطه که رسانهها روی آن تاکید ویژه دارند، کاهش پیدا کرد اما نرخ ماهانه تورم بالاتر رفت. نرخ تورم ماهانه که در مهرماه 3 درصد بوده نشان میدهد سطح قیمتها، ماهبهماه خانه خرابتر کن میشود و مسیرهای تورمزا همچنان فعال هستند. در چنین موقعیتی صحبت از مهار تورم و کنترل تورم برای مردم بیمعنی و احتمالا با بد و بیراه آنها مواجه خواهد بود.
دومین عامل که سردرگمی را بیشتر و عدملمس کاهش تورم از سوی مردم را توضیح میدهد، تعادل تورم با تولید و اشتغال است. درواقع وجود تورم بهخودیخود نمیتواند خبر بد یا خوب اقتصادی باشد، کمااینکه کشورهای اروپایی مدتی است بهاندازه ما تورم ماهانه دارند، اما تا زمانی که تولید و اشتغال کمتر از تورم است یعنی پول زیاد دنبال کالاهای کمتر است. این موضوع همین الان هم بهصورت میدانی قابل لمس است و نیازی به آمارهای بانک مرکزی از تولیدات نداریم. این دو عامل نمودی در ذهنیت جامعه خواهد داشت که در زندگی واقعی با افزایش قیمتها دسته و پنجه نرم میکند و در برخی رسانهها از کنترل و افت آنها میشنود. برآیند اینها چیزی جز سردرگمی و بیاعتمادی فزاینده به سیاستگذار نیست و از این جهت باید در برخورد مسئولان با آمارهای تورم صرفنظرهای جدی صورت پذیرد.