در نمایشگاه جیتکس چه گذشت؟
«نمایشگاه جیتکس یکی از تاثیرگذارترین رویدادها در صنعت فناوری به‌حساب می‌آید؛ این رویداد ایده‌پردازان، نوآوران، مبتکران و رهبران حوزه فناوری از سراسر جهان را گردهم می‌آورد تا درخصوص ایده‌های جدید به بحث و گفت‌وگو پرداخته، محصولات جدید خود را به معرض نمایش گذاشته و فرصت‌های پیش رو در این حوزه را شناسایی نمایند.»
  • ۱۴۰۱-۰۸-۱۷ - ۰۰:۱۵
  • 00
در نمایشگاه جیتکس چه گذشت؟
دانشگاه آزاد در کنار قله‌های فناوری دنیا
دانشگاه آزاد در کنار  قله‌های فناوری دنیا

«نمایشگاه جیتکس یکی از تاثیرگذارترین رویدادها در صنعت فناوری به‌حساب می‌آید؛ این رویداد ایده‌پردازان، نوآوران، مبتکران و رهبران حوزه فناوری از سراسر جهان را گردهم می‌آورد تا درخصوص ایده‌های جدید به بحث و گفت‌وگو پرداخته، محصولات جدید خود را به معرض نمایش گذاشته و فرصت‌های پیش رو در این حوزه را شناسایی نمایند.» این چند خط، خلاصه‌ای از میلیون‌ها کلمه و هزاران جمله در وصف و معرفی نمایشگاه جیتکس دبی است که ماقبل سفر به دبی و حضور در این نمایشگاه، جایی دیده و ذخیره کرده بودم برای امروز و زمانی که می‌خواهم گزارش این سفر و این حضور را بنویسم تا مطلع باشد و ورودی کوتاه اما کامل.
راستش را بخواهید، برای من، به‌عنوان یک ایرانی که هنوز و در سال 2022 دسترسی باکیفیت به بسیاری از خدمات دنیای فناوری و تکنولوژی یا میسر نیست و یا با موانع زیادی روبه‌روست، حضور در این نمایشگاه و مشاهده به‌روزترین فناوری‌ها، بیش از بقیه‌ای که آنجا بودند، خاص‌تر و عجیب‌تر بود. اصلا همان لحظه ورود به فرودگاه دبی، همان‌جایی که مهر ورود به کشور امارات در گذرنامه‌ام ثبت شد و یک سیم‌کارت هدیه به ما داده شد و اینترنت 5G را تجربه کردم، تمام معادلاتم به هم‌ریخت و همین باعث شد تا خودم را برای مشاهده هر اتفاق و محصولی آماده کنم. قبل از سفر مطالعه خوبی داشتم و اطلاعات زیادی را از این نمایشگاه کسب کردم. اطلاعاتی که شاید برای شما هم درحد روخوانی از چند تیتر و عدد جالب و شنیدنی باشد.
نمایشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات جیتکس از سال ۱۹۸۱ میلادی هرساله در کشور امارات متحده عربی و در شهر دبی برگزار می‌شود و سال‌به‌سال، تا حدی پیشرفت کرده است که به‌جرات می‌توان گفت امروز و حالا که چهل‌و‌دومین دوره آن هم به پایان رسیده است، از اصلی‌ترین نمایشگاه‌های دنیا در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. محفلی برای یک دورهمی جذاب، کارآمد و به‌روز که خیلی‌ها، حتی آنهایی که اطلاع زیادی از دنیای فناوری ندارند، آرزوی حضور در آن را دارند. چرا آرزو؟ راستش را بخواهید تا کجاها باید رفت و چه میزان هزینه کرد تا در یک مساحت مشخص و در یک محدوده نه خیلی بزرگ، آخرین دستاوردها و تولیدات و تکنولوژی‌های بزرگ‌ترین شرکت‌های فعال در حوزه فناوری را بی‌واسطه و باکیفیت بالا ببینی؟ جیتکس این قابلیت را داشت و این فرصت را فراهم کرده بود و من و تمام حاضران در این نمایشگاه، حظش را بردیم.
نمایشگاه جیتکس 2022 دبی، 18 مهرماه شروع شد و تا 22 مهرماه 1401 ادامه داشت. حالا یک روز از نمایشگاه گذشته بود و ما به دبی رسیدیم. البته روز اول آنقدرها اتفاق خاصی نیفتاده بود، خیلی از غرفه‌ها مثل ما ایرانی‌ها دقیقه 90ای بودند. هنوز کارهای ابتدایی درحال انجام بود تا با یک افتتاحیه درخور و پرسروصدا، زنگ آغاز نمایشگاه به صدا دربیاید و همین‌طور هم شد. پای ما هم به همت دانشگاه آزاد و غرفه‌داری این دانشگاه در نمایشگاه به جیتکس باز شده بود و اولین مقصد و پایگاه هم غرفه دانشگاه آزاد اسلامی بود. بار و بنه را جمع‌وجور کردیم، در هتل محل اقامت جاگیر شدیم و قرار اول شد حوالی ساعت هشت‌ صبح جلوی هتل و بعد هم حرکت به سمت نمایشگاه جیتکس 2022.
ساعت هشت صبح جلوی هتل؛ تجهیزات آماده بود، دوربین، صدا و حالا حرکت. مرکز تجارت جهانی دبی محل برگزاری این نمایشگاه بزرگ بود. اتوبان‌های بزرگ و مسیر نسبتا طولانی تا محل برگزاری نمایشگاه طی می‌شد و من هم نظاره‌گر اطراف بودم، برای ثبت جزئیات سفر که بالاخره یک‌چیز مشترک بین تهران و دبی پیدا کردم. ترافیک! مسیرهای منتهی به نمایشگاه در روز دوم برگزاری آن، عجیب و سرسام‌آور بود. راننده که از روز اول نمایشگاه اینجا بود و مسئولیت حمل‌ونقل غرفه‌داران و البته مهمانان را داشت، در توصیف وضعیت روز اول، مدام می‌گفت امروز وضعیت به‌مراتب بهتر از قبل شده و ترافیک روز اول، بسیار بدتر از اینها بود. حدودا یک‌ساعتی در ترافیک به قیاس روز اول و دوم و ترافیکی گوش دادیم که روز گذشته‌اش راننده را حسابی کلافه کرده بود تا اینکه بالاخره مسیر پارکینگ باز شد و ما هم قدم‌زنان به‌سمت نمایشگاه راه افتادیم. جز همین ترافیک و معطلی‌هایی که هر روز داشتیم، هیچ‌چیزی بد نبود، حتی کمی هم بد نبود. مدام به این فکر می‌کردم، در تهران برای یک نمایشگاه در قواره‌های نمایشگاه کتاب که چند ناشر داخلی و کمتر ناشر خارجی در آن حضور دارند برای مدتی همه‌چیز قفل می‌شود و زمان زیادی صرف رفع کاستی‌هاست، اینجا اما بیش از 170 کشور دنیا حضور دارند و کلی آدم از این‌طرف و آن‌طرف دنیا خودشان را به دبی رسانده‌اند، اما هیچ‌چیز بی‌نظم نیست و جز همان ترافیکی که حداقل فعلا راه گریزی از آن نیست به‌علاوه مشکل اینترنت وای‌فای نمایشگاه آن هم فقط در روز اول، جای هیچ گلایه و شکایتی نیست و نبود.
طبق معمول اگر گیر و گرفتی هم بود، از خودمان بود. مثل همین عدم صدور کارت ورود! باز شکر خدا که دقت بررسی کارت‌ها و آنهایی که وارد می‌شوند، آنقدر بالا نبود که همه جزئیات را وارسی کنند اگرنه، ما که هر روز با کارت یک‌نفری که نیامده بود یا کارتش را لازم نداشت، گیت‌ها را رد می‌کردیم و به غرفه می‌رسیدیم.
همان‌طور که گفتم، اولین مقصد غرفه دانشگاه آزاد در نمایشگاه بود؛ غرفه‌ای که شاید از ابتدای مسیر در چنین نمایشگاه بزرگی با این همه غرفه و راهرو و... پیداشدنی نبود، اما به‌محض قرار گرفتن در راهروی مدنظر، می‌شد حدس زد که غرفه دانشگاه آزاد کدام یکی است. طراحی شبیه به غرفه‌های نمایشگاه‌های داخلی و رنگ‌ولعاب آبی و فیروزه‌ای که عشق ما ایرانی‌هاست. البته جا داشت بهتر از اینها هم باشد اما خب همین هم باعث شده بود تا بین آن انبوه غرفه‌هایی که بود، راحت پیدا کنیم و به غرفه خودمان برسیم.
روز اول، بیشتر در همان غرفه دانشگاه آزاد اسلامی بودیم و با شرکت‌های دانش‌بنیانی که به همت و حمایت دانشگاه در این نمایشگاه حاضرشده بودند آشنا شدیم و گپ‌وگفت‌هایی داشتیم. کمتر فرصت شد برای گشت‌وگذار و مشاهده، سری به بقیه سالن‌ها بزنیم و جز برای صرف ناهار و بادی که به سروکله‌مان بخورد، حتی خیلی هم بیرون از سالن و غرفه خودمان نبودیم.
در این گردهمایی غول‌های فناوری، چرا دانشگاه آزاد هم غرفه‌داری می‌کرد، سوالی بود که هم مراجعان می‌پرسیدند و هم برای خودمان معما بود؛ معمایی که البته برای شرح اقدامات و علت حضور دانشگاه آزاد در جیتکس 2022 طرح کردیم و در ادامه هم به آن پاسخ خواهیم داد.
مراجعان یکی‌یکی در جریان بازدید از سایر غرفه‌ها، از این غرفه هم بازدید می‌کردند و ضمن آشنایی با مسئولان حاضر در غرفه و همچنین شرکت‌هایی که آنجا بودند و محصولاتی که ارائه می‌دادند، از آینده می‌گفتند و می‌شنیدند. البته لابه‌لای اینها بودند عده‌ای که از احوال و شلوغی‌های کشور هم سوال داشتند و جواب‌هایی می‌گرفتند. اما خب آنجا، تنها چیزی که مخاطب داشت و طلبه، علم بود و فناوری و تکنولوژی. مجموعا سه شرکت در غرفه حاضر بودند، شرکت‌های دانش‌بنیانی که با همت و مساعدت دانشگاه آزاد، می‌توانستند محصولات، ایده‌ها و چشم‌اندازهای آینده کاری خود در این حوزه را ارائه کنند.
اولین شرکت دانش‌بنیانی که فرصت گفت‌وگو با مسئولان آن فراهم شد از فعالان حوزه بازی‌های موبایلی بودند. یک بازی مبارزه‌ای برای سیستم‌عامل اندروید که امکانات خاص و احوال جذابی را برای مخاطبان و آنهایی که اهل بازی‌های موبایلی هستند، فراهم می‌کرد. البته کشور ما در این حوزه سابقه چندان طولانی ندارد، بااین‌حال این شرکت دانش‌بنیان توانسته بود با برخی به‌روزرسانی‌ها، نسخه اولیه را تا حد زیادی بهبود ببخشد و نسخه دوم را به نمایشگاه جیتکس 2022 برساند که همین موردتوجه بسیاری از بازدیدکنندگان قرار گرفته بود.
شرکت بعدی، یک دستگاه تصفیه و ضدعفونی هوا تولید کرده بود که با استفاده از فناوری‌های به‌روز، می‌توانست محیط‌های خاص و اغلب آلوده، مثل محیط‌های بیمارستانی و... را ضدعفونی کند. البته موارد مشابه زیادی از این دستگاه در دنیا وجود داشت که مزیت رقابتی این دستگاه در مقایسه با آن موارد مشابه، قیمت پایین‌تر و به‌صرفه بودن آن بود. این شرکت هم موردتوجه بسیاری از مراجعه‌کنندگان بود و اتفاقا پیشنهاد‌های زیادی از مراجعان و سرمایه‌گذاران سایر کشورها برای عقد قرارداد و فروش داشت که علت اصلی آن همین مساله قیمت و کارایی بالای آن بود.
سومین شرکت که با مسئولیت یک جوان مشهدی اداره می‌شد در زمینه دکل‌های مخابراتی فعال بود. جوان خوش‌صحبت مشهدی می‌گفت هم در زمینه خود دکل‌های مخابراتی و هم در زمینه بهبود وضعیت دکل‌های فعلی اقدامات و تولیداتی داشته‌اند. تعدد نصب و ایجاد دکل‌ها در شهرها خصوصا کلانشهرها و چهره نازیبایی که به شهرها و خیابان‌ها و ساختمان‌های بلند داده بود، مساله این شرکت و مسئولان آن بود که برای برطرف کردن این نقیصه ابداعات و اختراعاتی داشتند. یکی از آنها تجمیع دکل‌های مخابراتی و کم کردن از تعداد آنها بود و دیگری هم ساخت نوعی قاب و پوشش دور دکل‌ها و محفوظ و مخفی نگه داشتن آن سازه‌های بی‌شکل و بی‌ریخت بود.
البته تعداد شرکت‌هایی که قرار بود در این نمایشگاه و غرفه دانشگاه آزاد اسلامی حضور داشته باشند، بیشتر از اینها بود که متاسفانه به هر دلیلی بسیاری از آنها امکان حضور نداشتند یا به بیان بهتر نیامدند و این فرصت بکر و ناب را از دست دادند. گفت‌وگو با این شرکت‌ها و مسئولان و متولیان آنها به پایان رسید و دوست داشتم قبل از اینکه گفت‌وگو با مسئولان دانشگاه آزاد و متولیان برقراری این غرفه و باقی مدیران حاضر در این نمایشگاه را شروع کنم، حداقل دوری در همین سالنی که غرفه دانشگاه آزاد اسلامی قرار داشت بزنم. واقعا از بهترین ماموریت‌ها و مشاهداتم بود. البته شاید خیلی‌ها ارتباطی با چنین احوالی نداشته باشند و چنین چیزهایی آنها را سر ذوق و کیف نیاورد، اما برای کسی که عاشق تکنولوژی است، جیتکس، همان بهشت وعده داده شده بود.
در همین گشت‌وگذارها، از این و آن می‌شنیدم که در فلان سالن و بهمان راهرو، این برند و آن یکی برند آمده‌اند و محصولات عجیب‌وغریبی برای عرضه دارند. طوری همه پچ‌پچ می‌کردند و از دستاوردهای شرکت‌های مختلف می‌گفتند که آدم مدام احساس می‌کرد چیزی را از دست داده و ولعی ایجاد می‌کرد برای سرکشی به تمام نمایشگاه و ریزبه‌ریز دیدن و ثبت کردن این همه پیشرفت و علم و فناوری.
به غرفه دانشگاه برگشتم و چندساعتی پای صحبت مسئولان دانشگاه آزاد از معاونت بین‌الملل تا رئیس واحد دانشگاه آزاد دبی و بقیه نشستم. صحبت‌ها همگی حول یک‌مساله بود، همان چیزی که دانشگاه آزاد اسلامی، با همه سختی‌ها و به همت معاونت بین‌الملل زیر بارش رفت و این بار سنگین را بلند کرد و به هر طریق به انجامش رساند و آن چیز هم، حضور به‌عنوان نماینده ایران در نمایشگاه جیتکس 2022 در جمع بزرگ‌ترین شرکت‌ها و کشورهای فناور بود.
راستش را بخواهید، به نظر من با اینکه تماشای این فناوری‌ها، محصولات، قراردادهای فروش و ترسیم آینده، همه‌اش از مهم‌ترین چیزهایی بود که در این نمایشگاه وجود داشت، مهم‌ترین مساله، همین همزیستی حدودا پنج‌روزه شرکت‌ها و برندها و کشورهای مطرح در حوزه فناوری با شرکت‌ها و برندها و کشورهای تازه‌کار و تازه به بلوغ رسیده بود. این نمایشگاه در اصل فرصتی را فراهم کرده بود برای اینکه شرکت‌های مختلف بتوانند از تجربیات و اندوخته‌های سایر شرکت‌ها و کشورها برای پنج‌روز بهره‌برداری کنند و این تجربیات را در مسیر خودشان پیش بگیرند.
هوا کم‌کم به‌سمت تاریک شدن می‌رفت و ساعت نمایشگاه هم تقریبا به‌پایان رسیده بود و باید روز اول خودمان و روز دوم نمایشگاه را تمام می‌کردیم و به محل اسکان برمی‌گشتیم. صحبت‌هایمان هم گل ‌انداخته بود و مسئولان دانشگاه آزاد از سختی‌های حضور به‌علاوه اهمیت جدی آن در چنین نمایشگاه و نمایشگاه‌هایی می‌گفتند و من مدام در ذهنم چیزهایی را مرور می‌کردم که شاید از نوشتنش هم متاسفم. اینکه چقدر شرکت، چقدر جوان بااستعداد و باسواد و چقدر محصولات و خدمات خاص در کشور در همین حوزه‌ها داریم و چقدر جای آنها اینجا خالی است. در این شرایط تحریم‌ها، در این وضعیت اینترنت داخل کشور و محدودیت‌ها و هزار جور سنگ جلوی پا، چقدر جوانان ما بااستعداد و توانمندند و متاسفانه جایشان اینجا خالی است که موجب انگشت‌به‌دهان ماندن حاضران و مدعوین و غرفه‌داران باشند. اینها البته همه‌اش محدود به افکار من نبود. همه همین را می‌گفتند، حتی مراجعان و بازدیدکنندگان، خیلی‌ها بودند که از توانایی متخصصان ایرانی مطلع بودند و آن را می‌شناختند و متعجب بودند که چرا حضور ایران در این نمایشگاه آن‌طور که باید پررنگ نیست. البته روز اول حضور ما بود و من هنوز خیلی خوب این گلایه را نمی‌فهمیدم که چرا حضور ما کمرنگ است. شنیده بودم حتی شرکت‌های دیگری هم به دبی آمده بودند جهت حضور در جیتکس، اما گویا فرصت خوبی را از دست داده بودیم.
مدیران دانشگاه آزاد و مسئولان غرفه مدام از اهمیت حضور در چنین محافلی می‌گفتند و من واقعا خوشحال بودم از اینکه سوای تمام کاستی‌ها، سوای اینکه می‌شد دست پرتر از حالا و خیلی بهتر از چیزی که هست، در چنین جمعی حاضر باشیم، دانشگاه آزاد این فرصت را برای شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در حوزه فناوری فراهم کرد تا حضور در این‌چنین نمایشگاهی را تجربه کنند.
همان‌طور که گفتم روز اول حضور ما و روز دوم برگزاری نمایشگاه رو به اتمام بود و ما هم بخشی از وسایل را داخل غرفه گذاشتیم و بخش دیگر را با خودمان به هتل برگرداندیم. شلوغ، واقعا شلوغ بود، این شلوغی البته در داخل نمایشگاه نه‌تنها آزاردهنده نبود که مایه خوشحالی همه شده بود؛ چه غرفه‌داران و چه بازدیدکنندگان؛ چراکه می‌توانستند خودشان را برای افراد بیشتری معرفی و شبکه ارتباطات‌شان را گسترده‌تر و در این بین سرمایه‌گذاری هم پیدا کنند. از در نمایشگاه خارج شدیم و به‌سمت ماشین راه افتادیم. دوباره همان راننده، دوباره همان ماجرای ترافیک و شرح وضعیت روز قبل و چندساعتی که فقط در پارکینگ معطل‌مانده بودند. شکر خدا امروز از این خبرها نبود، شلوغی بود اما نه شبیه به اتفاقی که روز گذشته برای همه افتاده بود و چندساعتی همه ماشین‌ها را خاموش کرده بودند و غصه ترافیک را می‌خوردند.
چشمانم از پشت شیشه دودی ماشین، خیره به آسمانخراش‌هایی بود که یکی‌یکی از پس هم درآمده بودند و نه انتهایشان مشخص بود و نه معلوم بود فشارشان را به کجا تحمیل می‌کنند. همه‌چیز در منظم‌ترین حالت ممکن بود. ماشین‌ها بین خطوط حرکت می‌کردند (البته به قول راننده، اماراتی‌ها راننده‌های خوبی نیستند. تصادفات اینجا هم بسیار سنگین و هولناک است). راننده مدام از رانندگی ایرانی‌ها تعریف می‌کرد و ما هم انگشت به دهان مانده بودیم که اگر رانندگی ما خوب است، اینها چه بد راننده‌هایی هستند در امارات. دوباره نگاهم را به خیابان‌ها، به آسمانخراش‌ها و سازه‌های عجیبی که در این‌طرف و آن‌طرف خیابان‌ها بود می‌انداختم و مثل هر ایرانی دیگری که به‌محض ورود به کشورهای دیگر، مبهوت اتومبیل‌ها می‌شود، من هم با خودم می‌گفتم مردم ما چه گناهی کرده‌اند که جای بنز و تویوتا، پراید و تیبا سوار می‌شوند و خلاصه غرق در این‌طور افکار بودم و ته ماجرا هم یاس فسلفی عجیبی همه وجودم را می‌گرفت و به اصالت می‌رسیدم. واقعا انگار همه‌چیز فیک و بی‌اصالت بود. این البته نه اینکه به سر چیزی بکوبم، نه، اما همه‌چیز خلاصه می‌شد در همه‌چیز! یعنی چی؟ یعنی همه‌چیز مثل یک فضای رباتیک پیش می‌رفت. آدم‌ها تمام طول روز مشغول کار بودند، کار سنگین برای اینکه امکان زندگی در شهر گرانی مثل دبی را داشته باشند و شب‌ها هم در رستوران‌ها وقت می‌گذراندند و سفت و زمخت بودند. ساختمان‌ها آسمان را گرفته بود، هرجایی سر بلند می‌کردی، برج بود برج و برج. همه‌اش هم پر از پنجره‌هایی که پشت هرکدام حتما قصه‌های زیادی وجود داشت. منتظر هیچ‌چیزی نمی‌ماندی، اینها همه‌اش رفاه بود؟ شاید، اما وقتی به ایران برگشتم دلتنگ چیزی نبودم، نمی‌دانم به سختی عادت کرده‌ایم؟ شاید. 
خلاصه به قول حسین صفا، «گمونم واژه‌ها مغز منو میدون مین کردن» از هر دری، برای هرچیزی به‌فکر فرو می‌رفتم طوری که اصلا نفهمیدم کی به هتل رسیدیم و خسته و کوفته از روز اول حضور خودمان و روز دوم نمایشگاه، روی تخت ولو شدم. با سید، همسفر عکاس و تصویربردار عزیزم، چند دقیقه گپ زدیم و بعدتر هم چند قدمی در خیابان گز کردیم و دوباره به هتل برگشتیم برای استراحت و آمادگی جهت تهیه گزارش از نمایشگاه جیتکس 2022 دبی در روز سوم خودش. 
همان ساعت قبلی، این‌بار با راننده باصفاتر و خوش مشرب‌تر. محسن، جوان خوش‌قلب و باصفای ایرانی‌الاصل که از بدو تولد در دبی بوده و در دانشگاه آزاد اسلامی دبی تحصیل کرده و حالا هم کارمند دانشگاه آزاد واحد دبی است. دوباره به‌سمت نمایشگاه به‌راه افتادیم. دوباره همان افکار همیشگی با دیدن همان ساختمان‌ها، خیابان‌ها و همان نظمی که حداقل من به آن عادت نداشتم. به نمایشگاه رسیدیم، این‌بار هم با کارت یک نفر دیگر از گیت ورودی گذشتیم و به غرفه دانشگاه آزاد سری زدیم. برنامه امروز این بود که به بقیه سالن‌ها سرکشی کنیم، از بقیه غرفه‌ها دیدن کنیم و بیش از روز قبل با دنیای فناوری آشنا باشیم. حقیقتش همان‌طور که در ابتدا هم نوشتم، دیدن این همه پیشرفت، این میزان از دسترسی و این راحتی، در شرایطی که اینترنت در ایران در همین روزها قطع و وصلی‌های زیادی داشت، ناراحتم می‌کرد و اصلا همین مانعی بود تا از آنجا فیلم و گزارشی نفرستم و نمک به زخم مردم نپاشم. 
یکی‌یکی سالن‌ها را مشخص کردیم، برخی را سید رفت و برخی دیگر را هم من قدم زنان بررسی کردم و یکی‌یکی جلوی غرفه‌ها ایستادم. برخورد غرفه‌داران که هرکدام برای یک کشوری بودند بسیار محترمانه و جالب بود. سوای شرکت‌های بزرگ، دوست داشتم غرفه‌هایی که دولت‌های مختلف برای شرکت‌های کشورشان راه‌اندازی کردند ببینم. اولین غرفه‌ای که توجهم را جلب کرد، غرفه پاکستان بود، بعد هم روسیه و بعد از آن هم عربستان. درباره آخری عده‌ای می‌گفتند عربستان مدتی است بسیار جدی در حوزه فناوری مشغول هزینه کردن است و چه‌بسا به‌زودی چنین نمایشگاهی را هم در این کشور داشته باشیم. اما خب غرفه پاکستان، به‌خاطر پاکستان بودنش و اینکه شاید کمتر کسی توقع چنین ریخت‌وپاشی را از آنها داشت، چیز دیگری بود. طراحی غرفه جذاب و هماهنگی غرفه‌داران و برنامه‌ریزی صورت گرفته عالی بود. دقیقا همان چیزی که انتظار می‌رفت ما داشته باشیم ولی نبود و مدام فکر می‌کردم اگر دانشگاه آزاد دست همین چند شرکت را هم نمی‌گرفت یا مثل همراه اول فقط خودش را پرزنت می‌کرد، چه فرصتی سوخت می‌شد و ازدست می‌رفت. 
در همین گشت‌وگذارها و قدم‌زدن‌ها، جلوی یکی از غرفه‌ها، چند پسر جوان ایرانی را دیدم که درحال گفت‌وگو با هم بودند. من هم که برای گزارشم، می‌خواستم چند اظهارنظر و تحلیل از غیر از مسئولان و غرفه‌داران ایرانی داشته باشم، فرصت را غنیمت شمردم و به آنها نزدیک شدم و گپ‌وگفت دوستانه‌ای را با آنها شروع کردم. گفت‌وگوها جالب بود، بازدیدکننده و البته فعال در همین حوزه‌های فناوری بودند و گلایه‌های زیادی هم داشتند. حرف اولشان این بود که بسیاری از شرکت‌های حاضر در همین نمایشگاه، حتی همین‌هایی که حسابی هم پرزرق‌وبرق ظاهر شده‌اند، محصول خاصی را ارائه نمی‌کنند و ایده‌های خاصی ندارند. چندین برابر بهترش را در ایران داریم ولی خب اینها امکان حضور در این مراسم را دارند و ایرانی‌ها نمی‌دانم چرا نه. خب این بسیار تلخ بود. کشورهایی که نه ادعایی و نه موجودیت جدی در دنیای فناوری دارند، پررنگ حاضر شدند و چشم همه را به خود دوختند، آن‌وقت کشور ما با این همه نیروی توانمند و جوان با استعداد و شرکت‌های خوب و توانا، نه جایی برای عرض‌اندام داشت و نه عزمی برای حضور جدی‌تر، آن هم در نمایشگاهی که همه هستند، همه غول‌های دنیای فناوری. 
بعد از این توضیحات دیگری هم می‌داد و می‌گفت خودش در این حوزه فعال است و خیلی از دوستان و همکارانش، در همین چند سال اخیر به دلایل زیادی مثل تحریم، مثل بی‌توجهی مسئولان، مثل محدودیت‌های اینترنتی و... از کشور رفته‌اند. به نکته جالب‌تری هم اشاره کرد و ماجرای طرح صیانت را وسط کشید و گفت، خیلی از دوستان من، بعد از داغ شدن ماجرای طرح صیانت و احتمال بروز محدودیت‌های جدی، بسیاری از پروژه‌های خود را اصلا شروع نکردند و از ایران رفتند و به کشورهای دیگر فروختند. ما هم که الان اینجا هستیم دنبال سرمایه‌گذار برای پروژهای خودمانیم و ارتباط گرفتن با شرکت‌های مطرح. سی‌وچند ساله بود، از آرزوهایی که داشت می‌گفت و مدام هم گلایه می‌کرد اما در این بین، همین که برای پیدا کردن بستری برای پیش‌برد اهدافش می‌گشت، نشانی از امیدواری داشت. غصه دوستانش را می‌خورد و اینکه چه فکرهایی در حوزه فناوری داشتند و در ایران نماندند و استفاده‌اش را بقیه کشورها می‌برند. لابه‌لای صحبت‌هایش یاد دوستان خودم افتادم، دوستانی که خیلی از آنها هم عزم رفتن کرده‌اند و هرچیزی هم برای گرفتن این تصمیم مصمم‌ترشان می‌کرد. یکی دیگر از دوستانش هم جلو آمد و شروع کرد به حرف زدن و درددل کردن. او هم همین‌ها را می‌گفت و با دست غرفه کشورهای دیگر را نشان می‌داد. کشورهایی که حقیقتا من اسم خیلی از آنها را نشنیده بودم یا حداقل فکر نمی‌کردم کار با کامپیوتر را بلد باشند چه برسد به اینکه در یک نمایشگاه به این بزرگی و اهمیت، غرفه‌داری کنند و به ارائه محصولات بپردازند. می‌گفت چطور پاکستان، روسیه، عربستان و الباقی کشورهایی که من هم اسم‌شان را نمی‌دانم این‌طور پرشور و رنگ در این نمایشگاه حاضر می‌شوند و خود، کشور و تکنولوژی‌هایشان را به رخ می‌کشند، آن وقت ایران تا این میزان محدود، وابسته و بی‌رمق و به‌زور حاضر می‌شود؟ ایجاد تسهیلات برای حضور شرکت‌های دانش‌بنیان در چنین رویدادهایی توقع زیادی است؟ من به‌عنوان کارشناس این حوزه می‌دانم و می‌فهمم اکثریت حاضرین در این نمایشگاه، نه محصول خاصی برای ارائه دارند و نه علمش را، فقط آمده‌اند کنار بزرگان دنیای فناوری نفس بکشند و از تجربیات آنها استفاده کنند و آنها را بشنوند. خب این برای شرکت‌های ایرانی نمی‌توانست فراهم شود؟ می‌شد، اما نکردند. مثل همیشه. یک خاطراتی هم داشت و شروع کرد به تعریف کردن خاطره‌اش. می گفت چند سال پیش برای استخدام در یک شرکت دولتی اقدام کرده، در جلسه گزینش و بعد از جواب دادن به سوالات عجیب‌وغریبی که از او پرسیده‌اند خودش به این نکته اشاره می‌کند که از فلان برند و شرکت مطرح خارجی هم ایمیلی دریافت کرده است جهت همکاری اما می‌خواهد در ایران بماند اما آنها همین را دستمایه‌ای کردند برای نپذیرفتنش! حرف در سینه‌اش موج می‌زد و افسوس مدام بر چشم و لبانش جاری بود، اما دریغ از اینکه نه من و نه خیلی‌های دیگر، به قول یکی از مدیران دانشگاه آزاد که داشت از مشقت‌های حضور در چنین نمایشگاهی می‌گفت، کاری از دستمان برنمی‌آید. 
صحبت‌ها که نه، درددل‌های زیادی داشتند و همه‌اش را هم حداقل من می‌فهمیدم و هم حق می‌دانستم. منتهی دو صفحه، کشش نوشتن از اینها را ندارد. بعد از اینجا، یک‌دفعه خبر دادند که باید سری به پارک علم و فناوری شارجه بزنیم و آنجا یک مراسم رونمایی است و این‌طور چیزها. خلاصه اینکه باروبنه جمع کردیم و راهی شارجه شدیم و این بازدید ما از نمایشگاه هم نیمه ماند. اما تا قبل از روایت شارجه این را بنویسم که در تمام سالن‌ها و در بین هر چند غرفه، جایی را درنظر گرفته بودند برای برگزاری جلسات و میتینگ‌ها. جلسات پشت سر هم و با استقبال زیاد برگزار می‌شد. سخنرانان هم یا از مدیران برند‌های مطرح یا از چهره‌های شناخته‌شده و با دانش حوزه فناوری بودند که مخاطبان زیادی برای شنیدن تجربیات آنها و گرفتن ایده‌های جدید، حسابی مشتاق بودند. 
از دبی به‌سمت شارجه رفتیم. هوا گرم، خیلی گرم‌تر از تصور با شرجی زیاد. سوار یکی از همان ماشین‌های خوبی بودیم که در ایران فقط برای بچه پولدارهاست و آنجا زیر پای هرکسی با هرسطح درآمدی، یکی از بهترین‌هایش است. به پارک علم و فناوری رسیدیم و بازهم نظم و ترتیب و برنامه‌ریزی، اولین و مهم‌ترین مولفه‌ای بود که به‌چشم می‌خورد. با هماهنگی‌هایی که از قبل شده بود وارد شدیم و داخل محدوده جلوی ساختمان اصلی پارک، یک سکوی چمنی بود که روی آن یک ماشین گذاشته بودند و روی ماشین را هم با پارچه پوشانده بودند. همان چیزی بود که می‌خواستند رونمایی کنند و ما هم به خیال خودمان داشتیم حدس می‌زدیم این چه ماشینی و از چه برندی است. غافل از اینکه زیر این پارچه، یک خودروی تمام‌خورشیدی است. خودرویی که گویا ساخت اماراتی‌ها بود اما همانجا یک نفر در نمایشگاه می‌گفت امارات اینها را سفارش می‌دهد و برایش می‌سازند ولی به‌هرحال هرچیزی که بود، به‌نام امارات تمام شد و واقعا هم خودروی زیبایی بود. ماجراهای پارک خودش فصل دیگری می‌طلبد و صفحات دیگری برای روایت، منتهی همین‌جا بد نیست به احوال فناوری در امارات اشاره کنیم. برگزاری نمایشگاه‌های متعدد و برنامه‌ریزی‌های عجیب و جذاب برای آینده و حضور فعال در دنیای فناوری. در همین پارک شرکت‌های متعددی بودند که برای آینده فناوری در امارات مشغول فعالیت بودند و بی‌وقفه به جلو حرکت می‌کردند. نمایشگاه جیتکس هم که یک شهر آن طرف‌تر درحال برگزاری بود و غول‌های فناوری دنیا در این کشور بودند و به این پارک هم سری می‌زدند و خود اماراتی‌ها هم که در نمایشگاه با دست پر ظاهر شده بودند. چیزی که ما هم از مسئولان، هم از محافل علمی و هم از همین پارک‌های علم و فناوری می‌خواهیم و البته نمونه‌اش را هم کم نداریم. 
بعد از مراسم رونمایی و سخنرانی‌ها و عکس‌های یادگاری، مسئولان دانشگاه آزاد یک جلسه گرم و صمیمانه با مدیر پارک علم و فناوری شارجه در محیط پارک داشتند. جلسه‌ای مفصل و نسبتا طولانی که منتج به نتایج خوبی هم شد و توافقات و رایزنی‌های زیادی بین مسئولان دانشگاه آزاد با مدیران و مسئولان پارک علم و فناوری شارجه امارات صورت گرفت. بعد از این ما هم گپ‌وگفتی با مسئولان دانشگاه آزاد و مدیران این دانشگاه داشتیم و آنها هم برآیند این جلسات را مثبت ارزیابی کردند. برخی از اساتید دانشگاه آزاد هم که به دبی آمده بودند در این مراسم حاضر بودند. با آنها درباره جیتکس و البته همین مراسم و این پارک و کلا دنیای فناوری و جایگاه ایران و... گپ‌و‌گفتی داشتیم و ضمن تشریح و تعریف از اقدام دانشگاه آزاد و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در حوزه فناوری برای حضور در جیتکس، به استمرار این مدل اقدامات و حمایتگری‌ها هم اشاراتی شد و معاونت بین‌الملل هم قرار شد تا من‌بعد از این جدی‌تر و با توجه به مسیر جدید دانشگاه، چنین رویه‌هایی را تقویت کند. 
از شارجه به سمت دبی برگشتیم و من خسته از روز پرکار به هتل برگشتم و بقیه برای گشتی در شهر و جاهای دیدنی‌تر دبی راهی شدند. آن چیزهایی که دیده و شنیده بودم، جمع می‌کردم و نت‌ها را گوشه‌ای مرتب می‌کردم و وسایل را جمع‌وجور. بعد از اینها، سری هم به ساختمان دانشگاه زدیم که تا از خاطرم نرفته، از آن هم می‌نویسم؛ محیط امن و آرام، هم‌چیز مرتب، کمتر شبیه تصویری که از دانشگاه در تهران داریم و پایگاهی برای ایرانیان و دانشگاهیان در دبی. مختصر توصیفی است از واحد دبی دانشگاه آزاد. 
بلیت هفت صبح روز بعد، کمی برنامه‌هایمان را به‌هم ریخت و فرصت بیشتری برای بازدید از باقیمانده‌های نمایشگاه را نداشتیم و حتی فرصتی برای قدم‌زدن بیشتر و جدی‌تر در شهر فراهم نشد. دستمریزادی به مدیران دانشگاه آزاد برای این اقدام ارزشمند گفتم و تشکر از میزبانی آنها برای حضور در این نمایشگاه و روایت آن چیزی که دنیا از فناوری خواسته و می‌خواهد. فرصتی که فراهم شد و از این به بعد بیش از همیشه باید مورد توجه مقامات و مدیران ایرانی باشد تا شرکت‌های شاخص و مطرح کشور در حوزه فناوری بتوانند با تسهیلاتی که برایشان ایجاد می‌شود، در چنین محافلی حاضر باشند و حضور ایران را پررنگ‌تر از قبل به‌نمایش بگذارند.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰