سیدمهدی طالبی، خبرنگار:رئیسجمهور آمریکا میگوید ایران را خواهد گشود. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا شامگاه پنجشنبه به وقت محلی (بامداد جمعه به وقت ایران) در جریان تبلیغات انتخابات میاندورهای کنگره در میان هواداران حزب دموکرات این موضعگیری جنجالی را اتخاذ کرد.
بایدن که در گردهمایی تبلیغاتی «مایک لوین» نماینده دموکرات در شهر «اوشن ساید» در ایالت «کالیفرنیا» سخنرانی میکرد گفت: «نگران نباشید، ما ایران را آزاد میکنیم. آنان [اغتشاشگران] خودشان را بهزودی آزاد خواهند کرد.»
این اظهارات در شرایطی از سوی رئیسجمهور آمریکا گفته شد که پیشتر مقامات این کشور با چنین صراحتی از ایده نهاییشان درباره ایران صحبت نمیکردند.
مواضع ضدایرانی بایدن در شرایطی اتخاذ شد که تنها چند ساعت پس از آن قرار بود خیابانهای دهها شهر ایران شاهد برگزاری تظاهرات ضدآمریکایی به مناسبت «13 آبان» باشد.
این واقعه مربوط به تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358، تقریبا 10 ماه پس از انقلاب بهمن سال 57 است. در آن سال انقلابیون معتقدند بودند سفارت واشنگتن در تهران مرکز مدیریت میدانی و هماهنگی التهابات در ایران بهویژه اقدامات جداییطلبانه است؛ موضوعی که پس از تصرف سفارت و دستیابی به اسناد آن برملا شد.
سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران که سخنران اصلی مراسم 13 آبان در تهران بود، تلاش کرد با استفاده از این موقعیت زمانی مهم که نشانگر یکی از صحنههای تقابل تهران-واشنگتن است، به مواضع آشکار آمریکا، پاسخ دهد.
رئیسی در جریان سخنرانی خود اعلام کرد: «چند ساعت قبل مطلع شدم که رئیسجمهور آمریکا سخنانی را شاید از روی حواسپرتی که دارد بر زبان آورده است. شاید اولین باری بود که این سخنان پشت تریبون رسمی بیان شد، به من خبر دادند که او گفته است بنا داریم ایران را آزاد کنیم. به او میگویم آقای رئیسجمهور، ایران ۴۳ سال قبل آزاد شد و مصمم است به اسارت شما درنیاید و ما هرگز گاو شیرده شما نخواهیم شد.»
مقامات تهران همواره میگویند مسئولان آمریکایی نقشههای مخربی در ارتباط با ایران در سر دارند که کمتر به صورت علنی به آن اشاره میکنند. اشاره رئیسجمهور ایران به مواضع ضدایرانی آشکار بایدن و توصیف این موضعگیری به اقدامی که برای اولین بار پشت تریبون رسمی صورت گرفته است، حکایت از برداشت منفی و تردیدآمیز مقامات تهران از نیات سران آمریکا دارد.
تقریبا همزمان با سخنان رئیسی درباره اقدام کمسابقه واشنگتن در تهدید به سرنگونی نظام ایران و اشغال کشور، علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوای نیروهای مسلح ایران بخش دیگری از تردیدهای سران تهران نسبت به واشنگتن را بهنمایش گذاشت.
سعیدی که در مراسم مشترک بزرگداشت شهدای حرم مطهر شاهچراغ(ع)، که ایران این واقعه تروریستی را منتسب به آمریکا و داعش میداند و همچنین یومالله ۱۳ آبان در شاهرود اعلام کرد: «گزارش مجامع اندیشهپردازی آمریکا به پنتاگون این است که ایران از دسترس آمریکا خارج شده و بازگشت به دامان آمریکا در شرایط عادی ممکن نیست و تنها راه، باید براندازی جمهوری اسلامی ایران باشد.»
او با اشاره به این نشست در این خصوص ادامه داد: «در این گزارشها آمده که شرایط برای آشوب در داخل ایران فراهم است و برای براندازی در تیرماه امسال، نشستی بین آمریکا و نمایندگانی از اروپا و برخی کشورها با گروههای تجزیهطلب، سلطنتطلبان و منافقان برگزار شد. در این نشست، زمان آشوبها اول مهرماه و همزمان با شروع مدارس و دانشگاهها تعیین میشود اما مرگ یک خانم در تهران قضیه را جلو انداخت.»
سعیدی با بیان اینکه در جبهه دشمنان ما، سه کشور نقش تعیینکننده داشتند که آمریکا، انگلیس و عربستان هستند و پول زیادی در زمینههای مختلف هزینه کردند، افزود: «آنها تلاش داشتند تا با یک حرکت گازانبری در نقاط مرزی، کار را تمام کنند، اما نتوانستند.» سعیدی پیش از این رئیس حفاظت اطلاعات سپاه و همچنین نماینده رهبری در سپاه بوده است.
پیشتر نیز رهبر ایران چنین روایتی را برای توضیح اغتشاشات اخیر ارائه کرده بود. آیتالله خامنهای روز 11 مهر در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح، که نخستین اشاره ایشان به اغتشاشات در آن صورت گرفت، اعلام کردند: «این حرکات [حملات منظم به مردم و نهادها] عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی داشت، این اغتشاش برنامهریزیشده بود. اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، یک بهانه دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اول مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامهریزی کرده؟ بنده بهصراحت میگویم این برنامهریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنبالهروهای آنها است؛ نشستهاند برنامهریزی کردهاند. عمله و مزدوران و حقوقبگیران آنها، بعضی از ایرانیهای خائن هم که در بیرون از کشور هستند، به اینها کمک کردند.»
اشاره صریح رئیسجمهور آمریکا به موضوع تلاش کشورش برای آزادسازی یا درحقیقت گشودن ایران، روشن میسازد روایت مقامات ایرانی که براساس گزارشهای اطلاعاتی دقیق بهدست آمده، صحیح است.
8 آبان نیز در اقدامی بیسابقه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دست به انتشار گزارش مشترکی زدند که در آن تاکید شده بود تحولات اخیر در راستای «پروژه ویرانسازی ایران» بود تا بتوان از طریق ایجاد انشقاق در داخل کشور، ایران را نیز به لیبی، سوریه، عراق یا یمنی دیگر تبدیل کرد.
در این میان برخی از مخالفان، مقامات و نهادهای مسئول ایرانی را متهم میسازند که اگر واقعا تهران دارای اشرافیت اطلاعاتی نسبت به این اقدامات بود، چگونه آنها درنهایت موفق به اجرای این نقشه شدند. این ادعای مخالفان هرچند برای نشان دادن ضعف ساختارهای امنیتی کشور ابراز میشود اما بهطور همزمان نشانگر شدت گسترده برنامهریزیها و هماهنگیها برای ضربه به ایران به جهت گشودن آن است. در حقیقت التهابات 1401 نه برای وارد آوردن ضربهای کوچک به ایران، بلکه برای نهایی کردن کار کشور از درون و همچنین تجزیه آن طراحی شده بود. صفآرایی بینالمللی صورت گرفته شامل آمریکا، اروپا و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که بهطور کامل از لحاظ مالی، رسانهای، اطلاعاتی و حتی نظامی وارد میدان شدهاند و همراهی گروهکهای جداییطلب کرد و بلوچ نشان میدهد اقدام کلان و گستردهای برای فتح ایران برنامهریزی شده بود که خنثیسازی کامل آن با توجه به ابعاد بزرگ آن امکانپذیر نبود. طبق گفتههای مقامات ایران، براساس برنامهریزیها قرار بود در مهرماه و همزمان با فرورفتن کشور در التهابات داخلی، گروههای تجزیهطلب از سمت کردستان عراق بهسمت مناطق کردنشین ایران حملهآورده و گروهکهای تجزیهطلب بلوچ نیز با ایجاد ناآرامی کنترل شهرهای استان سیستانوبلوچستان را از دست دولت مرکزی خارج کنند.
سخنان جنگطلبانه نماینده مذاکراتی آمریکا
دولتها سخنان و مواضعشان درباره رقبا و دشمنانشان را از راههای مختلفی ابراز میدارند. آنها بهطور معمول در صورت مذاکره با طرفهای مقابل، یا سطح لفاظیهای خود علیه آنها را کاهش داده یا در حداقلیترین شرایط، مواضع خصمانهشان را به سخنان مقامات نظامی محدود میسازند.
درخصوص رابطه ایران و آمریکا، درحالی که دو کشور طی ماههای اخیر درگیر مذاکرات موسوم به احیای برجام بودهاند و براساس قواعد نانوشته، مقامات آمریکایی حاضر در مذاکرات نبایستی ایران را بهصورت علنی تهدید کنند، آنها دست به اینکار زدهاند. رابرت مالی مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا که ریاست تیم مذاکرهکننده آمریکا در گفتوگوهای برجامی را برعهده دارد، برای نخستین بار هفته گذشته بهطور علنی ایران را به حمله نظامی تهدید کرد. رابرت مالی روز دوشنبه هفته گذشته ( ۹ آبان) در جریان سخنرانی در «موسسه کارنگی» مدعی شد کشورش در وضعیت فعلی دیگر بر احیای برجام متمرکز نیست بلکه روی دو موضوع «اعتراضات در ایران» و «استفاده تسلیحات نظامی ایران در جنگ اوکراین» تمرکز دارد. او در این سخنرانی ضمن ادعا درباره جریان داشتن دیپلماسی درخصوص برنامه هستهای ایران گفته بود دولت آمریکا درحال آمادهسازی گزینه نظامی است تا بهعنوان آخرین راه بر علیه تهران از آن بهره گیرد.
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران روز پنجشنبه هفته گذشته نیز در مصاحبه با شبکه العربیه وابسته به عربستانسعودی گفته بود: «گزینههاى نظامى را براى مقابله با حمله احتمالى ایران به بایدن ارائه کردهایم.»
چرا آمریکا در میانه اغتشاشات صحبت از گزینه نظامی میکند؟
آمریکاییها برای دستکم سه دهه پس از جنگ جهانی اول، از سلاح هستهای بهعنوان یک «جبرانی» بهره میبردند. این جبرانی واشنگتن را قادر میساخت درصورت بروز بنبست در جنگ یا ابزارهای جنگی، از آن خارج شود.
آمریکا پس از آن با توجه به مسلح شدن دیگر کشورها به تسلیحات هستهای و همچنین نبود شرایط لازم جهت استفاده از این تسلیحات، در جبرانی دوم به سمت تسلیحات دقیق حرکت کرد. واشنگتن درصورت بنبست در جنگها از طریق تسلیحات دقیق خود سامانههای پدافند هوایی، مراکز فرماندهی و ذخایر مهمات دشمن را در مدتی کوتاه به شکلی دقیق نابود میساخت و آن را به تسلیم وادار میساخت.
با تغییر این راهبرد و شکلگیری جبرانی سوم، آمریکاییها به دنبال اقدامی ترکیبی حرکت کردند. در این ترکیب ابتدا تلاش میشد در میان جبهه دشمن بیثباتی ایجاد شده و سپس با تسلیحات دقیق به آن حمله شود.
این راهبرد علیه ایران یکبار در معرض اجرا درآمده است. سعدالله زارعی، کارشناس مسائل بینالملل در مصاحبه خود با روزنامه «فرهیختگان» با عنوان «از همه ابزارهای قدرتمان در برابر آمریکا استفاده میکنیم» که در روز 25 خرداد 1398 به چاپ رسید، برای اولین بار به چنین موضوعی اشاره کرد. در این مصاحبه آمده بود: «حداقل 20 سال است که آمریکاییها معادله جنگ را کنار گذاشتهاند. در این میان آمریکاییها تنها یکبار در سال 1388 مختصری وسوسه شدند. در تیر ماه 1388 بعد از آغاز فتنه و زمانی که تهران شلوغ شد، آمریکاییها خیال کردند زیرپای حکومت خالی شده و یک حمله نظامی میتواند کار را تمام کند. برای همین به سمت مرزهای ایران آمدند. در آن زمان غربیها 170 هزار نیرو در عراق داشتند، با این نیروها به سمت مرزهای شرقی عراق حرکت کردند، ولی هنگامی که نیروهای نظامی ما سریع به سمت مرز با عراق رفتند، متوجه شدند قضایا آنگونه که فکر میکردند، نیست و آن وسوسه را نیز کنار گذاشتند. آمریکاییها لااقل از20 سال گذشته، فکر درگیری نظامی با ایران را کنار گذاشتهاند و این یک طرف معادله است.»
با این وجود به نظر میرسد پس از اتفاقات زودگذر سالهای 96 و 98، حالا با فرورفتن کشور در التهاباتی که تقریبا 50 روز از آغاز آن میگذرد، بار دیگر آمریکاییها در لفاظیهای خود درحال احیای گزینه نظامی هستند.
باید توجه داشت برنامهریزان این اقدام در طراحیهای خود اهداف منعطفتری را نیز در نظر گرفتهاند. واشنگتن به زعم خود قصد دارد در کمترین سطح، با تهدید نظامی علیه ایران و ایجاد سایه جنگ یا درگیری، در توافق هستهای امتیازات بزرگی از ایران اخذ کند.
در همین راستا روزنامه واشنگتنپست در گزارشی تحت عنوان ادعایی «سرکوب ایران دریچهای برای بایدن ایجاد میکند» که در تاریخ 4 نوامبر (13 آبان) منتشر ساخته است، بهطور واضحی به این هدف اشاره میکند.
نویسنده این گزارش میگوید هرچه برخوردها با معترضان در ایران شدیدتر باشد این موضوع یک کمک برای بایدن است تا بتواند از طریق آن جامعه بینالمللی را علیه ایران متحد سازد. براساس این گزارش مقامات اروپایی و افکار عمومی در دوران ترامپ به دلیل خروج یکجانبه وی از توافق هستهای، واشنگتن را مقصر میدانستند ولی در حال حاضر میتوان ایران را بهعنوان مقصر معرفی کرد.
کارکردهای اغتشاشات برای آمریکا
آمریکا در تلاش است اگر اغتشاشات به براندازی نظام سیاسی ایران و تسلط واشنگتن بر تهران منجر نشد، از اثرات آن برای ادامه مواجهه با محور مقاومت بهره گیرد. به همین دلیل در این بخش تلاش شده تا ظرفیتهای آمریکا برای استفاده از اغتشاشات جهت ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران مورد بررسی مختصری قرار گیرد.
1- کشورها و جناحهای اروپا
به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال 2018 و سپس بیتوجهی آمریکا به تلاشهای اتحادیه اروپایی جهت احیای توافق آن هم در میانه بحران انرژی، قاره سبز نگاه مثبتی به اقدامات واشنگتن ندارد تا بخواهد همراه این کشور وارد یک اجماع علیه تهران شود. باید توجه داشت در این میان باید اروپا به صورت مجموعهای دیده شود زیرا تروئیکای اروپا شامل آلمان، فرانسه و انگلیس دیدگاههای متفاوتی نسبت به دیگر کشورهای اروپایی درباره ایران دارند.
آمریکا از طریق مساله حقوقبشر به دنبال کسب رضایت تمام کشورهای اروپایی برای همراهی علیه برنامههای ضدایرانی این کشور است.
2 -کشورهای عربی منطقه
از نگاه آمریکا کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس با وجود قرار داشتن در یک درگیری شدید با ایران، به دلیل زیانهایی که یک برخورد جدی میتواند داشته باشد، از رویاروییهای بزرگ با تهران دوری میکنند.
آمریکا از طریق تبلیغ روی مساله ادعایی تهدیدات ایران علیه مراکز نفتی عربستان و حتی امارات به دنبال ایجاد هراس در این کشورهاست تا برداشتهای آنان نسبت به سیاست همسایگی ایران را دچار تغییر کند.
3 -قدرتهای نوظهور
آمریکا با تحریک ایران به انجام حملاتی در داخل منطقه به دنبال نگرانی کشورهایی است که بهصورت مستقیم با بحرانهای غرب آسیا درگیر نیستند و از طرفی در امور داخلی ایران نیز دخالت ندارند. برای کشورهایی مانند چین، هند و تعداد دیگری از کشورهای مشابه، حملات به مراکز نفتی از اینجهت مهم است که میتواند به افزایش شدید قیمت نفت، برای این کشورهای واردکننده انرژی انجامیده و سال سختی را در آستانه سرما برای آنها رقم بزند.
آمریکا به این دلیل که نمیتواند قدرتهای مزبور را به داخل درگیریهای سنگین منطقه بکشاند یا از مسیر بهانههای حقوق بشری آنها را وارد معادلات ضدایرانی سازد، در آستانه فصل زمستان و در میانه گرانی سوخت میکوشد از طریق تبلیغات درباره امنیت انرژی، برداشت این دسته از کشورها درباره ایران را نیز دستخوش تغییر کند.
راهکار چیست؟
مقامات نظامی ایران ازجمله سردار محمد باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح و سردار حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران در نوبتهای مختلف نسبت به پاسخ علیه کشورهای حاضر در برنامهریزی اغتشاشات ایران موضعگیری کردهاند.
با این حال هرچند به زعم بسیاری، این تهدیدات متوجه متحدان منطقهای آمریکا بوده اما به نظر میرسد مقامات ایران در پشت تهدیدات مبهم خود، واشنگتن را هدف گرفتهاند.
دستگاههای اطلاعاتی ایران معتقدند آمریکا در سالهای گذشته اقدامات خود در منطقه را برونسپاری کرده و هرکشور را به ستاد عملیاتی اقدامی خاص مامور ساخته است. در اغتشاشات اخیر ایران نیز هرچند ستاد عملیاتی آن در عربستان سعودی حاضر است و باید ضربهای متوجه آن شود اما ریاض تمام ماجرا نیست و حتی نمیتوان طراحی گسترده و پیچیده اقدامات صورتگرفته را در حد و اندازه سعودیها دید.
بر همین اساس و با توجه به برنامهریزی آمریکا برای ایجاد جبهه بینالمللی علیه ایران به نظر میرسد تهران بهدنبال ضربه به واشنگتن در مسیر دیگری است، مسیری که در آن ایران و آمریکا بهطور مستقیمتری بدون حضور دیگران با یکدیگر درگیر شوند.
این مسیر جایی نیست جز مسیر ایران-مدیترانه؛ جایی که محور مقاومت در عراق و سوریه میتواند ضرباتی جدی به حضور نظامی آمریکا وارد ساخته و پس از فرار مفتضحانه سال 2021 آمریکا از افغانستان، صفحات تاریک دیگری در تاریخ این کشور ایجاد کند.
آمریکا و بهطور ویژه رژیمصهیونیستی برای کاهش تمرکز ایران بر مسیر ایران-مدیترانه که برای محور مقاومت حیاتی است، میکوشند با صرف هزینههای کلان علیرغم زیانبار بودن جنگ در خلیجفارس، جنگ را از محور ایران-مدیترانه به خلیجفارس بکشانند.
جنگ در محور مدیترانه بازی را برای غرب و متحدان صهیونیستشان در منطقه تمام میکند، اما در خلیجفارس علیرغم زیان، آنها برای ادامه بازی یک نیمه دیگر وقت خواهند داشت. از سوی دیگر درصورت بروز درگیری در خلیج فارس، ایران با جبههای بینالمللی نیز مواجه خواهد شد که از حملات به مراکز نفتی آسیب میبینند. در سوی دیگر جنگ در خلیجفارس از جیب و خون کشورهای عربی است اما درصورت بروز نبرد در محور ایران-مدیترانه، بازی برای صهیونیستها در منطقه تمام میشود، جبههای بینالمللی تشکیل نمیشود و هزینههای مستقیم آن را چه از نظر مالی، جانی و حیثیتی آمریکا متحمل میشود.