مجید نوروزی: نهادهای مختلفی در عرصه تئاتر کشور ردیف بودجه دارند و برای آن نسبت به فراخور ماموریتها و برنامههایشان هزینه میکنند. از بین این نهادهای فرهنگی، آنهایی که داعیه مردمی بودن دارند، محل این پرسش خواهند بود که آیا جریان مستمر دو سویه تئاتری برایشان مهم است یا صرفا اقدامات خردتئاتری با پروپاگاندای رسانهای در دستورکارشان قرار گرفته است. فارغ از اینکه پاسخ به چنین پرسشی نیازمند بررسی سطح کیفی آثار نمایشی است که در این چندماهه در کشور برگزار شده است، در گزارش پیش رو فقط «منابع مالی تئاتر» را با نگاهی به شرح اقدامات سه نهاد مهم فرهنگی امروز کشور یعنی سازمان هنری رسانه اوج، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و بنیاد فرهنگی روایت فتح سازمان بسیج مستضعفین بررسی کردیم. این گزارش برآیندی از چندده میلیارد بودجه تئاتر است که اگر استراتژی و نگاه منطقگرایانهای پشت آن بود وضعیت تئاتر کشورمان چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ معیشت هنرمندان تئاتر بهتر که نه، خیلی بهتر از وضعیت فعلی میشد.
بودجه میلیاردی در بادهای برج میلاد
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از ماه گذشته یک تصمیم بزرگ گرفته است و مبلغ 4 میلیارد و 700 میلیون تومان را هزینه اجرای سینمایش «410» کرده است.
حوزه هنری در روزهای سخت تئاتر کشور بهویژه در سال جاری که تقریبا غالب کمکهای مالی قطع شده است و دولت نیز نتوانسته حمایتی از هنرمندان این حوزه داشته باشد، میتوانست در نقش ناجی تئاتر کشور با تولیدات مختص به ماموریت خود ورودی جدی کند، اما تمام توان مالی خود را خرج اجرای نمایشی کرده است که در شیوه اجرا، ابداع خاصی نداشته است. این در حالی است که با صرف هزینه حداقل 100 میلیون تومان برای هر گروه نمایشی در سطح کشور میتوان شاهد آثاری باکیفیت و قابل قبول و در بسیاری از آثار با قابلیت بازگشت مالی بود، اما حوزه هنری تصمیم گرفت به جای تولید حداقل 40 نمایش با کیفیت بالا و یاری رساندن به حداقل 400 هنرمندان تئاتر کشور، بودجه خود را صرف تولید نمایشی به کارگردانی مدیر مرکز هنرهای نمایشی خود یعنی کوروش زارعی و عواملش کند. نمایشی که به لطف بودجه ازقبلپرداختشدهاش، از ابتدا مقرر شد که به مدت 15 شب بهصورت رایگان روی صحنه برود.
از طرف دیگر مبحث فنی این نمایش است که همه را شگفتزده میکند و نشان از هزینهکرد بودجهای میلیاردی حوزه هنری برای گروه تولیدی غیرحرفهای است که نمیداند فصل پاییز، بدترین زمان برای این است که روی تپههای برج میلاد اجرای نمایشی حتی خیابانی داشته باشید، چه برسد به نمایش میدانی که هر شب یا تماشاگران را منصرف به آمدن پای نمایش میکند یا به دلیل سرما از دیدن کامل اثر منصرف میشوند. به هر شکل حوزه هنری در یک بدسلیقگی راهبردی، نزدیک به 5 میلیارد بودجه تئاتر کشور را در تپههای برج میلاد به باد سپرد.
هزینههای میلیاردی نمایشهای میدانی
رقم دقیقی از اجرای نمایشهای مورد حمایت سازمان اوج اعلام نشده است و در برآیندهای رسانهای هم نمیتوان به هزینهها رسید اما اگر حداقل برآوردی که برای اجرای نمایشهای میدانی در نظر گرفته میشود را حدود 4میلیارد تومان در نظر بگیریم، میتوان گفت که این مجموعه از ابتدای امسال در کمترین حالت رقمی حدود 20 میلیارد تومان هزینه تئاتر کرده است. بودجه کلانی که مساوی بودجه حمایت تولید تئاتر دو سال دولت است.
«روشنای شب تار»، «تنهاتر از مسیح»، «محشر»، «فصل شیدایی» و «جهانبانو» عنوان پنج نمایش میدانی اوج در هشتماه ابتدایی امسال هستند. البته براساس آماری که این موسسه منتشر کرده است: «روشنای شب تار» اولین نمایش میدانی اوج در سال جاری بود که هر شب ۲ هزار نفر به تماشای آن نشستند و مجموع مخاطبان آن از ۶۰ هزار نفر عبور کرد. با پایان این نمایش در بوستان ولایت تهران، نوبت به اجرای «تنهاتر از مسیح» رسید که هر شب میزبان ۴۵۰۰ نفر بود و پس از پایان اجرا، رکورد ۲۵۰ هزار مخاطب برای آن به ثبت رسید. «محشر» سومین نمایش میدانی اوج در سال جاری است که در شهر شیراز روی صحنه رفت و در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار نفر به تماشای آن نشستند. بیستویکمین فصل از نمایش میدانی «فصل شیدایی» در شهر مقدس قم اجرا شد که درنهایت پس از ۱۸ شب اجرا، بیش از ۱۳۰ هزار مخاطب از آن استقبال کردند. درمجموع ۵۵۰ هزار نفر، مخاطب نمایشهای میدانی سازمان اوج در هشتماه ابتدایی سال ۱۴۰۱ بودهاند که با پایان اجرای «جهانبانو» این رقم بیشتر هم خواهد شد.
سازمان اوج امسال هزینه کلان دیگری بر ماموریت اعلامی خود ترتیب داده است و برای درآمدزایی سراغ تئاتر صحنهای رفته است. این سازمان بودجهای میلیاردی را در اختیار حسین پارسایی گذاشته است تا نمایش «هفت خوان اسفندیار» را روی صحنه ببرد که البته این نمایش هم فعلا منتفی است و گفته میشود که کنارهگیری برخی از بازیگران مانع از اجرای آن شده است. شنیدهها حاکی از آن است که نزدیک به نیمی از این بودجه به گروه حسین پارسایی اهدا شده است؛ آن هم برای اجرایی که فعلا نمایشش معلق است.
2 میلیارد بودجه تئاتر در گاوصندوق
بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی تخصصی تئاتر انقلاب و دفاع مقدس است. این مجموعه در تقابلی متضاد با حوزه هنری و سازمان اوج تصمیم گرفته است که اصلا هزینهای برای تئاتر نکند، بلکه آن چیزهایی را هم که دارد از دست بدهد. در رابطه با این بنیاد زیاد نمیتوان سخن گفت؛ چراکه از ابتدای امسال استفادهای از بودجه بیش از 2 میلیاردی تولید تئاتر آن در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس در گاوصندوق است و تازه دو هفته پس از 10 ماه متوجه شدند که اصلا انجمن تئاترشان مدیر ندارد، پس مدیر انجمن هنرهای تجسمی را با حفظ سمت مدیر تئاتر کردهاند تا شاید در همین چند ماه آخر سال به روش حوزه هنری بودجه تئاتر این بنیاد را نیز بر فراز یکی از تپههای تهران بر باد دهند. البته این را هم باید اشاره کنیم که شنیدهها حاکی از آن است که بنیاد فرهنگی روایت فتح تماشاخانه سرو را تخلیه کرده و آن را به سازمان بسیج دانشجویی جهت برگزاری کلاسهای دانشجویی و... واگذار کرده است که این هم از اتفاقات تلخ تئاتر است. در نتیجه این بنیاد از یک طرف پولهایش را هزینه نمیکند تا حرف برایش در نیاورند و از طرف دیگر داشتههای خود را که سالن تئاتر است را تعطیل و تحویل داده است.
مساله ما چیست؟
فضای تئاتر کشور همواره از کمبود بودجه رنج میبرده است و آنچه برای جریان فرهنگی هنری انقلاب اهمیت داشته و دارد، مسئله توجه به عموم هنرمندان در سراسر کشور است. هنرمندانی که همواره با محرومیتهای فراوان خلاقانهترین آثار را بدون کپیبرداری یا فضاسازیهای پوچ برای مخاطبانشان به ارمغان می آورند. بدون شک حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان هنری رسانهای اوج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بنیاد فرهنگی روایت فتح وابسته به سازمان بسیج مستضعفین باید در تحقق شعار عدالت فرهنگی و هنری پیشقدم باشند و به جای هزینهکردهای سوالبرانگیز، بخش مهمی از بودجه خود را صرف شبکهسازی و کادرسازی هنرمندان در سراسر کشور کنند. آثاری که برآمده از جریان فرهنگی و هنری در سراسر کشور هستند و آثارشان مخاطبان وسیعی را پوشش میدهد و این با رویهای که صرفا بودجههای میلیاردی را به چند فرد خاص و مشهور حوزه تئاتر میدهد، تفاوت دارد. از طرف دیگر این روا نیست که کل هزینه حمایت از تئاتر ایران صرفا بر دوش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد. در همین راستا کاظم نظری، مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی بهتازگی عنوان کرد: «امسال بودجه هنرهای نمایشی نسبت به سالهای گذشته با کاهش مواجه بوده اما ما همه تلاش خود را در راستای افزایش بودجه و کمک به استانها میکنیم اما جشنواره تئاتر استانی که مقدمه جشنواره فجر است نیاز به حمایت ویژهای در استانها دارد.»
مسئله دقیقا اینجاست که آیا حوزه هنری با دارا بودن شعب استانی خود آیا توانسته است حمایت ویژهای از هنرمندان سراسر کشور داشته باشد یا اینکه فقط این بودجههای کلان در تهران قرار است توسط مدیران حوزه هنری خرج شود و هنرمندان استانی برای حمایت چندمیلیونی باید دنبال استاندار، شهردار و... باشند؟ سازمان هنری رسانهای اوج در تمام سالهایی که بودجه های میلیاردی را صرف چند فرد محدود کرد، آیا نمیتوانست جریانسازی و سکانداری امروز تئاتر ایران را به دست بگیرد تا سالنهای نمایشی تعطیل نشوند؟ وقتی بنیاد فرهنگی روایت فتح توان نگهداشتن یک تماشاخانه را ندارد و نمیتواند پس از 8 ماه از بودجه تئاتر خود درست استفاده کند، آیا میتوان امیدی به دیگر فعالیتهای آن داشت؟ همه این سوالات چراهایی است که منتقدان، هنرمندان و مخاطبان تئاتر کشور از نهادهای فرهنگی که بودجههای بیشتری از دولت در حوزه نمایش و تئاتر دارند، میپرسند. سوالاتی که اگر بیپاسخ بماند و راهحل عاجلی نداشته باشد، زمینهساز نارضایتی بیشتر بین هنرمندان میشود.