جعفر علیان نژادی، پژوهشگر سیاسی:بیانات مهم مقاممعظمرهبری در دیدار با نوجوانان، انگیزه نگارش این یادداشت شد. این نوشته برداشت و برگفتهای از منطق اندیشه رهبری است که نگارنده در پی تبیین آن است. نوجوانان امروزی عناصری خردمند، بالغ و عاقل هستند. این خصوصیات آنان را اهل تفکر، فهم و تحلیل حوادث میکند و با همین قدرت، به تحلیل درست میرسند. این قدرت مرهون فضای انقلاب اسلامی است که جریان سیال آگاهی را به سمت جمعیتهای مردمی روان کرد. روان شدن همین آگاهی، زمینه آزادی در تحلیل و فهم حوادث را برای مردم و علیالخصوص نسلهای جدید فراهم کرد. از قِبل آگاهی انقلابی، آزادی فکری و تحلیلی حاصل شده است. نوجوانان امروز در چنین فضایی بالیدهاند و رشد کردهاند.
تفاوت فهم نوجوان امروزی با نوجوانان سابق، تبدیل به مسالهای مهم برای دشمن شده است. فهم عاقلانه پدیدهها و عبور خردمندانه از آن، در یک فضای آگاهی صادق امکانپذیر است. یعنی همان فضای آزادی که جریان ساری و جاری آگاهی را ممکن میکند. از نظر نگارنده دشمن برای خنثیسازی توان فهم و تحلیل نوجوانان، همین نقطه را هدف قرار داده است. میخواهد فضای آزاد آگاهی را مخدوش کند. در این یادداشت قصد دارم نشان دهم چرا دشمن در این خصوص نیز، دچار اشتباه محاسباتی شده یا میشود.
آگاهی اول. با تسخیر لانه جاسوسی، افسانه شکستناپذیری و بازدارندگی آمریکا در رخداد تاریخی 13آبان 1358 از بین رفت و تبدیل به تجربهای زنده و فراموشنشدنی شد. تجربهای که منجر به ایجاد فهم امکان ضربهپذیری و مغلوب شدن دشمن نزد مردم و علیالخصوص نوجوانان شد. رخداد سقوط سفارت که در فضای انقلاب اسلامی بهوجود آمد، این آگاهی واقعی را تولید کرد. آگاهیای که منجر به خروج از موضع انفعال به موضع فعال دربرابر دشمن شد.
تلاش آمریکا برای شکستن این آگاهی کارساز، تفکیک بین مردم و انقلاب بود. آمریکا از طریق دروغ دشمنی با انقلاب و نه مردم، میخواست نشان دهد، هدف فشارها یا توطئههای چهلوچندساله، وجود نظام جمهوری اسلامی است و این کشور اساسا دشمنی ذاتی با مردم ایران ندارد. دروغی که هم در تجربه دشمنی چهلوچند ساله آمریکا،1 با ملت متجلی شد و هم در سابقه تاریخی کودتای علیه دولت ملی در 28 مرداد 1332 وجود داشت. ضمن اینکه در همان رخداد 13آبان اسناد فراوانی از خیانتها، دخالتها و غارت منابع ایران بهدست آمد.
آگاهی دوم. تداوم دشمنی آمریکا با ایران در طول چهلوچندسال گذشته نشان میداد که بین آمریکای 28 مرداد، آمریکای حامی صدام و آمریکای جنگ اقتصادی با آمریکای امروز تفاوت ماهوی وجود ندارد. دشمنی آمریکا با مردم ایران ذاتی بود، تنها تغییر، تفاوت در نوع روشهای دشمنی است. درواقع این تداوم حیات قدرتمند انقلاب اسلامی بود که آگاهی از تغییر روش دشمنی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی را در میان مردم ایجاد کرده بود. همین آگاهی از تغییر روشهای دشمنی در میان جوانان، مردم و مسئولان است که شکست این روشهای پیچیده را تبدیل به امری مقدر و حتمی میکرد.
آگاهی سوم. اگر درخصوص دشمنی ذاتی آمریکای دیروز با آمریکای امروز تفاوت ماهوی وجود ندارد، درخصوص قدرت دیروز و امروز آمریکا تفاوت ماهوی بهوجود آمده است. در نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا، دلیل این تفاوت افول قدرت آمریکا است. آگاهی از افول قدرت آمریکا برای مردمی که در فضای انقلاب اسلامی زیست میکنند، عمیقتر و وجودیتر از ملتهای کشورهای دیگر است. دلیل آن هم قدرتیابی روزافزون انقلاب اسلامی است که دشمن را مجبور به تغییر پیاپی روشهای دشمنی از نوع سخت به نرم کرده است. بارزترین نشانهای افول قدرت آمریکا، در توالی و تکثر اشتباهات محاسباتی این کشور در دنیا و ازجمله ایران، قابل ردیابی است. حمله به افغانستان و عراق و نرسیدن به اهداف، یا شکست توطئههای آمریکا در سوریه و لبنان، نمونههایی از این اشتباهات است. آگاهی سوم دقیقا از اینجا ناشی میشود که افول قدرت، موجب بدفهمی مسائل و اشتباه محاسباتی میشود. همین امر دقیقا در مورد ایران نیز صادق است. کاهش قدرت اثرگذاری، مداخله و نفوذ آمریکا در جمهوری اسلامی، این کشور را در نوع دشمنی خود به تناوب دچار اشتباه محاسباتی و شکست سخت میکند. در مقابل قدرتیابی انقلاب اسلامی، به مردم و جوانان آن امکان فهم درست مسائل و رسیدن به تحلیل درست را مهیا میکند.
آگاهی چهارم. افول قدرت هژمونیک آمریکا منجر به انحطاط تمدن غربی در دیگر حوزهها نیز میشود. نمونه بارز آن انحطاط اخلاقی در ترویج خشونت، آموزش تخریب و اغتشاش، توسط کشورهای غربی است. یعنی همان خط قرمزهای اخلاقی مدرن در زمانی که قدرت رو به کاستی میرود به ضد خود تبدیل میشود. رابطهای بین انفعال و بیاخلاقی وجود دارد که در آثار اخیر متفکران ملحد و ماتریالیست غربی علیالخصوص جریان منتسب به اسپینوزا یا چپ فرهنگی تئوریزه میشود. آگاهی چهارم از این جا ناشی میشود که هرگاه قدرتی در موضع ضعف قرار گرفت، دیگر روشهای دشمنی یا هجمههایش را در پوشش گزارههای اخلاقی پیاده نمیکند. همانها که سالها در قالب ترویج دموکراسی یا مبارزه با تروریسم یا مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی توجیه حملات به کشورهای منطقه غرب آسیا شده بود. اکنون بیاخلاقی را عیان ترویج و توصیه میکند، چون قدرت توجیه خود را از دست داده است.
جمعبندی
چهار آگاهی دشمنی ذاتی آمریکا، شکستپذیری دشمن، افول قدرت آمریکا و انحطاط تمدن غربی، در فضای انقلاب اسلامی موجود و زنده است. همین آگاهی منجر به تحلیل و فهم درست مسائل توسط مردم و نوجوانان و درمقابل اشتباه محاسباتی آمریکا در سرمایهسوزی ترکیبی علیه این جریان سیال آگاهی شده است. این چهار مولفه، زمینه ایجاد یک ابرآگاهی کارساز را فراهم میکند که تبدیل به کنش و منش مردم در جمهوری اسلامی شده است. مقاومت ثمره همین شناخت فضامحور از دشمن است که در دوران انقلاب اسلامی هم فهم شده و هم تجربه میشود. مقاومتی که نیاز به ابراز، بیان و زبان دارد. این مقاومت که زمینه مسئولیتپذیری عملی را در مردم ایجاد کرده و منجر به حضور میدانی آنها شده، اکنون نیاز به دو افزونه جدید دارد؛ اول جدیت کارگزاران در مسئولیتهای محوله برای خدمترسانی بیشتر به مردم مقاوم، دوم ارسال پیام روشن و واضح مقاومت به دشمن در آینه رفتار و گفتار جوانان و مردم.
پینوشت
1 - حمایت واشنگتن از گروههای تجزیهطلب در اوایل انقلاب، کودتای پایگاه شهید نوژه همدان، حمایت از تروریسم کور منافقین که منجر به هزاران شهید در گوشه و کنار کشور شد، حمایت همهجانبه از صدام وحشی در جنگ تحمیلی، حمله موشکی و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیجفارس و شهادت حدود ۳۰۰ نفر، بیحیایی در تجلیل از ژنرال فرمانده ناوی که به این هواپیمای مسافربری شلیک کرد، تحریم ملت ایران از سال اول پیروزی انقلاب، اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ در سالهای اخیر و حمایت از آشوب و فتنه در ایران، شهادت رساندن سردار و قهرمان ملی ایرانیان و قهرمان منطقه حاجقاسم سلیمانی و افتخار کردن به این جنایت (دیدار دانشآموزان با رهبر انقلاب ۱۴۰۱/۰۸/۱۱)