«لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا» نماد چپگرایی در آمریکای لاتین بازگشت شگفتانگیزی به قدرت داشت. او روز یکشنبه در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری برزیل توانست با 50.8 درصد آرا در برابر 49.1 درصد آرا «ژایر بولسونارو» رئیسجمهور مستقر، برای سومینبار رئیسجمهور برزیل شود. با این پیروزی، نمودار سینوسی حیات سیاسی او یکبار دیگر در اوج قرار گرفت. احتمالا داسیلوا در 77 سالگی به تقدیری که برایش نوشته شده است، خو کرده باشد. او کارگر سابق کارخانه فلزکاری بود که 20 سال پیش توانست بهعنوان نخستین رئیسجمهور طبقه کارگر وارد کاخ ریاستجمهوری برزیل شد. داسیلو از سال 2003 تا 2011 رئیسجمهور برزیل و در اوج قدرت بود. رئیسجمهور محبوب برزیل که گفته میشود در دوره ریاستجمهوری خود توانست 40 میلیون برزیلی را از فقر نجات دهد، در سال 2018 به اتهام فساد، محکوم به حبس شد. با این حکم، نمودار زندگی سیاسی او در پایینترین نقطهای که امکان داشت قرار گرفت. همین محکومیت بزرگترین مانع داسیلوا برای کاندیداتوری در انتخابات سال 2018 شد. اما وضع به همین منوال باقی نماند و یکسال و نیم بعد با رای قضات دیوان عالی برزیل، داسیلوا از زندان آزاد شد تا اصلیترین رقیب بولسونارو در انتخابات 2022 شود. حالا دوباره او به اوج رسیده است. این را انتخابات روز یکشنبه نشان میدهد. داسیلوا در این انتخابات توانست ۶۰ میلیون و ۳۴۱ هزار و ۱۹۸ رأی به دست آورد. در مقابل بولسونارو تنها توانست ۵۸ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۶۲۰ رأی کسب کند و از مقام ریاست جمهوری بزرگترین کشور قاره آمریکایجنوبی باز بماند. در این انتخابات حدود ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار و ۱۸۸ رأی نیز باطله بوده است.
داسیلوا در این انتخابات با تعهد به دفاع از دموکراسی، بازگرداندن عدالت اجتماعی و نجات جنگلهای بارانی آمازون به قدرت بازگشت. او در سخنرانی پیروزی خود با حضور هزاران نفر از هوادارانش در سائوپائولو گفت: «بولسونارو هنوز با من تماس نگرفته است و نمیدانم آیا تماس خواهد گرفت و پیروزیم را خواهد پذیرفت یا خیر.» او خطاب به مردم برزیل گفت رئیسجمهور 215 میلیون برزیلی خواهد بود نهتنها کسانی که به او رای دادهاند. او گفت «دو برزیل وجود ندارد. ما یک ملت، یک ملت بزرگ هستیم.» رئیسجمهور منتخب برزیل در توییتر نیز نوشت: «میخواستند مرا زنده دفن کنند، اما من اکنون برای اداره کشور اینجا هستیم.»
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، با انتشار بیانیهای پیروزی داسیلوا را در انتخاباتی «آزاد، عادلانه و معتبر» تبریک گفت و از اشتیاقش برای ادامه همکاری بین دو کشور در ماهها و سالهای آینده گفت. داسیلوا همچنین پیامهای تبریک مشابهی از رهبران دیگر کشورها دریافت کرده است. او هشتیمن رهبر چپگرایی است که در آمریکای لاتین قدرت را بهدست میگیرد. پیش از او در کلمبیا کشوری که دو قرن حکومت بر چپگراها حرام شده بود و نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری چپگرا به شیوهای عجیب ترور میشدند، «گوستاوو پترو»، چریک سابق پیروز انتخابات ریاستجمهوری شد. بهجز این دو کشور، در شیلی، آرژانتین، ونزوئلا، بولیوی، کوبا و نیکاراگوئه دولتهای چپگرا قدرت را در دست دارند.
درحالیکه انتخابات به پایان رسیده است، نگرانی برای پذیرش نتایج یکی از بزرگترین دموکراسیهای جهان وجود دارد. بولسونارو سالها را صرف حمله به نهادهای دموکراتیک برزیل کرده است، از جمله تلاش مستمر برای تضعیف سیستم رأیدهی این کشور که باعثشده میلیونها برزیلی اعتماد خود را به یکپارچگی انتخابات کشورشان از دست بدهند. اکنون بسیاری از کشور در این فکر هستند که آیا او شکست خود را میپذیرد؟ رای روز یکشنبه این کشور با جمعیت 217 میلیون نفری را تقریبا به دو تکه تقسیم کرد. رقابت نزدیک، مخاطرات بالا و قطبیشدن عمیق منجر به یک کارزار انتخاباتی غیرعادی در برزیل شد. در هفتههای اخیر اطلاعات نادرست افزایش یافته بود و حامیان داسیلوا، بولسونارو را به آدمخواری و کودک آزاری متهم میکردند و حامیان بولسونارو، داسیلوا را رهبر باند، کمونیست و شیطانپرست میخوانند که میخواهد کلیساهای کشور تعطیل شود. مقامات انتخاباتی سعی کردند مداخله کنند و پستها و ویدئوهایی را که به گفته آنها دروغ است، را از اینترنت حذف کنند. این تلاشها سیل اطلاعات گمراهکننده را کند کرد، اما به جنجال خودشان نیز تبدیل شد و موجی از شکایت از داوری ناعادلانه، بهویژه از سوی بولسونارو و متحدانش را بههمراه داشت.
با این حال، پس از رایگیری که بولسونارو را تنها پس از یک دوره ریاستجمهوری برکنار کرد، او هنوز پذیرش شکست در انتخابات را اعلام نکرده است. سال گذشته، بولسونارو به هوادارانش گفته بود که انتخابات فقط سه نتیجه داشت: او پیروز میشود، کشته میشود یا دستگیر میشود. او سپس افزود: «به حرامزادهها بگویید من هرگز دستگیر نمیشوم.» این ادبیات نشان میدهد که احتمالا بولسونارو نتایج را نمیپذیرد. او یکی از آخرین رهبران جهان بود که پیروزی پرزیدنت بایدن در سال 2020 را به رسمیت شناخت و ادعاهای نادرست دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا مبنیبر تقلب در انتخابات را تکرار کرد.
تهدیدی به نام اوانجلیستها
بژایر بولسونارو را ترامپِ برزیل میگویند. لقبی که صرفا به دلایل ساده و محدود به او داده نشده است. شباهتهای آمریکا و برزیل در حوزه سیاسی بیشتر از شباهت سیاستهای دو رئیسجمهور است.
اگر ترامپ در آمریکا از حمایت «مسیحیت انجیلی» و پیروانش موسوم به اوانجلیستها بهره میبرد، نمونه مشابه برزیلیاش نیز همینگونه است. بسیاری پیروزی بولسونارو در انتخابات 2018 برزیل را مدیون حمایت 70 درصدی اوانجلیستها از او در انتخابات میدانند. گروهی که در حال حاضر 70 میلیون نفر از جمعیت 215 میلیونی این کشور را شامل می شوند.
این گروه به دلیل عقاید مذهبی خود بیشتر به سمت محافظهکاری متمایل هستند. به همین دلیل گروههای چپگرا که وجهه دموکراتیک برای خود قائلاند، اوانجلیستها را تهدیدی برای جوامع دموکراتیک غربی میدانند.
پروتستانها، کاتولیکها و ارتدکسها سه شاخه بزرگ مسیحیت بهشمار میروند که اوانجلیستها در زیر مجموعه دسته نخست یعنی پروتستانها قرار میگیرند.
اوانجلیستها بر اساس عقاید پروتستانها در حوزه شخصی خود چندان دین را معتبر نمیدانند، اما در دهههای اخیر این گروه به شکل برجستهای دین را وارد حوزه عمومی ساخته است.
این مساله در آمریکا و برزیل به شکلی اساسی در حکومتهای ترامپ و بولسونارو در برابر دیدگان جهان قرار گرفت.
اوانجلیستها بر همین اساس است که در حال تبدیل شدن به یک تهدید برای کشورهای بزرگ در جهان فرهنگی غرب هستند وضعیت این جهان را به سمت دوقطبی شدن در امور مختلف سیاسی و اجتماعی پیش بردهاند.
آنچه بر خطر این گروه در برزیل افزوده است، روند شدید روبه رشد آنهاست. در حال حاضر 51 درصد از مردم برزیل کاتولیک و 31 درصد نیز اوانجلیست هستند اما بررسی آمار چند دهه گذشته حکایت از انتشار سریع مسیحیت انجیلی در این کشور دارد. اوانجلیستها تا دهه 1960 کمتر از 5 درصد جمعیت برزیل را تشکیل میداد ولی در سال 1980 خود را به 6.6 درصد جامعه رسانده و در سال 2000 نیز 15.4 درصد از جمعیت را تشکیل میدادند. یک دهه بعد روند رو به رشد اوانجلیستها شکل خطرناکتری به خود گرفت. آنها در سال 2010، جمعیت خود را به 22.2 درصد رساندند. در فاصله زمانی 2010 تا 2020 درحالی که سالانه 1.2 درصد از جمعیت کاتولیکهای برزیل کاسته میشد، اوانجلیستها هرساله 0.8 درصد رشد داشتند.
در چند دهه اخیر جایگاه کاتولیکها و موقعیتشان در برزیل با ضرباتی جدی مواجه شده است. این روند به ویژه از دهه هفتاد میلادی، شدت بیشتری به خود گرفت. در سال 1970 تقریبا 90 درصد از جمعیت برزیل را کاتولیکها تشکیل میدادند و در سال 1980 نیز با اندکی کاهش همچنان 88.9 درصد را دارا بودند. سهم جمعیت کاتولیکهای برزیل در سال 2022 تقریبا 57 این میزان در سال 1980 است.
پیشبینیها نشان میدهد اگر اوانجلیستها همچنان به روند رشد فعلی خود ادامه دهند، تا سال 2032، از کاتولیکها پیشی خواهند گرفت.
این اتفاق درحالی در دورنمای برزیل قرار دارد که این کشور هم اکنون از لحاظ جمعیتی، با 150 میلیون کاتولیک، بزرگترین کشور کاتولیک در سراسر جهان به حساب میآید.
نکته مهم در صورت اکثریت یافتن اوانجلیستها، تبدیل شدن کشوری کاتولیک به کشوری پروتستان نیست، بلکه تقویت دیدگاههای به شدت محافظهکارانه در کشوری است که طی سه دهه اخیر با فرمان متفاوتی در حرکت بوده است.
با مسلط شدن اوانجلیستها برزیل بار دیگر در آستانه هراس از بازگشت دیکتاتوری پیشین این کشور قرار خواهد گرفت. این کشور طی سالهای 1964 تا 1985 در مدتی تقریبا 20 ساله تحت حکومت نظامیان قرار داشت.
در دوره ریاست جمهوری بولسونارو آنچه بر شدت نگرانی از حکومت او افزود، پیشینه خدمت نظامی وی بود. هشداری بزرگ درباره احیای دیکتاتوری دهه 1960 تا 1980.
بولسونارو در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل برای نخستین بار رای خود را در یک پایگاه نظامی در شهر ریودوژانیرو به صندوق انداخت تا دیگران به خوبی متوجه دیدگاه او در پیوند ارتش و سیاست شوند.
علیرغم وجود چنین مسائلی اما بولسونارو خود را کاتولیک معرفی کرده است گرچه حمایتهای سنگین اوانجلیستها از او، گرایشات متفاوتی را در وی نشان میدهد. ازدواج او با یک زن انجیلی و غسل تعمیدش در سال 2016 در رودخانه اردن در فلسطین اشغالی نشانههای دیگری از پیوندهای شدید شخصی او با اوانجلیستهاست.
چنین مسائلی به خوبی نشانگر جامعه درحال تغییر برزیل است. کاتولیکها به شکل نرمی درحال اوانجلیست شدن هستند. برخلاف برداشتهای ظاهری روند جامعه برزیل شکافی مذهبی را میان مردم نشان نمیدهد بلکه حکایت از یک تغییر نرم مذهبی و البته سیاسی دارد به گونهای که شاید بتوان گفت این تغییر بیشتر از مذهب ریشه در گرایشات سیاسی دارد. شاید به همین دلیل است که کاتولیکهای برزیل واکنشی بازدارنده در برابر رشد پروتستانها نداشتهاند. این مساله به معنای مناقشهبرانگیز نبودن چنین تغییری در مذهب نیست بلکه تنشهای این تغییر از ساحت مذهبی به سطح سیاسی کشیده شده است و درگیری در فضای سیاست بالفعل میگردد.
ریشههای این تغییر نرم در برزیل البته در مسابقه در جذب اقشار ضعیف قرار دارد. اوانجلیستها از همان زمان ورود خود تبلیغات خود را متوجه این قشر ساختهاند و در ابتدا صرفا با کارگران در ارتباط بودند.
در حال حاضر شبکهای از کلیساها و خیریههای مذهبی اوانجلیست با برگزاری دورههای سوادآموزی، آموز کودکان و حمایت مالی از خانوادههاست که در حال رقم زدن رشد جمعیتی به نفع خود است. اثرات شبکههای انجیلی در برزیل در سطحی است که این شبکهها را ستون فقرات برخی از مناطق فقیرنشین این کشور میدانند.
چرا برزیل و رئیسجمهورش مهم است؟
برزیل پنجمین کشور جهان از لحاظ وسعت و ششمین کشور از لحاظ جمعیت است.
این کشور همچنین جز 15 اقتصاد بزرگ جهان قرار دارد. بزرگترین کالاهای صادراتی برزیل شامل مواردی مانند مواد غذایی، سنگآهن، انرژی و هواپیما میشود. این کشور به دلیل وسعت بالا و آب کافی دارای زمینهای کشاورزی بسیاری است که باعث شده برزیل ضمن تبدیل شدن به یکی از صادرکنندگان بزرگ مواد غذایی در جهان، یکی از محبوبترین کشورها برای کشت فراسرزمینی باشد.
در سال 2021، ارزش صادرات کشاورزی برزیل با افزایشی 19.7 درصدی نسبت به سال قبل از آن، به 120.4 میلیارد دلار رسید. محصولاتی مانند سویا، گوشت گوساله، شکر، مرغ، خمیر چوب، قهوه، چوب، ذرت و پنبه مهمترین محصولاتی هستند که از برزیل به بازارهای جهانی صادر شدهاند.
در حوزه صنایع هوایی نیز برزیل با شرکت هواپیماسازی امبرائر در حوزه صادرات جتهای منطقهای و همچنین هواپیماهای آموزشی-تهاجمی سبکی جایگاهی مهم را در اختیار دارد.
در حوزه انرژی نیز برزیلیها دارای قدرت هستند. این کشور در حال حاضر قادر به تولید 3.3 میلیون بشکه نفت است اما برازیلیا اعلام کرده قصد دارد با افزایش تولید، وارد جمع صادرکنندگان بزرگ نفت شود.
بنتو آلبوکرکی، وزیر انرژی برزیل سال گذشته گفته بود کشورش تا سال 2030 به ظرفیت تولید 5.3 میلیون بشکه نفت در روز خواهد رسید و به پنجمین صادرکننده بزرگ جهان تبدیل خواهد شد.
بر همین اساس کشوری وسیع، پرجمعیت با منابع معدنی و نیروی انسانی کافی در محیط کمتلاطمی مانند آمریکای لاتین، نمیتواند در چشم ناظران جهانی کوچک دیده شود. با این حال برزیل به دلیل سیاست تاکنون به جز در دوره داسیلوا، نقشی مهم در جهان ایفا نکرده است. از اینرو داسیلوا بهصراحت اعلام کرده با بازگشتش به قدرت، برزیل نیز بار دیگر به عرصه جهانی باز خواهد گشت.
چرا داسیلوا پیروز شد؟
۱۱ سال پس از پایان ریاستجمهوری، داسیلوا دوباره رئیسجمهور شد. یورونیوز 7 دلیل اینکه او توانست بر رقیب راستگرای خود غلبه کند را بر شمرده است.
1. ترس از دیکتاتوری نظامیان
ترسی فراگیر در میان مردم وجود داشت که بولسونارو، از فرماندهان سابق ارتش، کشور را به سمت دیکتاتوری میبرد. بولسونارو در دوره ریاستجمهوری خود، اعضای نیروهای مسلح برزیل را بهسمتهای کلیدی دولتی منصوب کرد.
2. اهمالکاری در خرید واکسن کرونا
بولسونارو در مدیریت همهگیری ویروس کرونا و بیماری کووید-۱۹ با تعلل در خرید واکسن، تمسخر علنی واکسیناسیون، مقصر اصلی کشته شدن نزدیک به ۷۰۰ هزار برزیلی شناخته میشود.
3. ائتلاف فراگیر لولا
لولا همانطور که در دو پیروزی قبلی خود در انتخابات انجام داده بود، پایگاه رای خود را گسترش داد و با عبور از حلقه احزاب چپ بهسمت جلب میانهروها و حتی برخی احزاب راستگرا حرکت کرد.
4. نوستالژی کاهش فقر
رای منطقه شمالشرقی برزیل که متشکل از ۹ ایالت فقیر و دارای تنوع نژادی است، نقش مهمی در پیروزی لولا داشت.
5. اثر جفرسون
رابطه نزدیک بولسونارو با روبرتو جفرسون، نماینده سابق کنگره که یکشنبه گذشته، هنگامی که ماموران پلیس برای دستگیری او آمدند بهسمت آنها شلیک کرد و نارنجک پرتاب کرد، موجب ریزش بخشی از آرای رئیسجمهوری فعلی برزیل شد.
6. توانایی سازش
لولا پس از ادای سوگند در سال آینده میلادی، باید با کنگرهای که تحت سلطه احزاب محافظهکار است، همکاری کند. حزب لیبرال بولسونارو ۹۹ کرسی معادل یکپنجم آنها را در اختیار خواهد داشت. این فرضیه مطرح است که بسیاری از برزیلیها پس از نمایش قدرتمند جناح راست در دور اول انتخابات، به این نتیجه رسیدهاند که کشور برای ایجاد یک اکثریت کارآمد در کنگره نیازمند یک رئیسجمهوری آشتیجو است.
7. همسویی با مسیحیان انجیلی
لولا روزهای پایانی تبلیغات خود را در دور دوم انتخابات، صرف تبلیغ میان انجیلیها کرد. او نامهای به مسیحیان نوشت و با افشای دروغهای مطرح شده از سوی بولسونارو علیه خود، قول داد که هرگز آزادی مذهبی را در برزیل محدود نکند.
نجات موقت از راستگرایان افراطی
رحمان قهرمانپور، کارشناس سیاستخارجی در رشته توئیتی به بررسی انتخابات برزیل پرداخته است:
برزیل مثل آمریکا بهسختی و موقتا از مهلکه راستگرایان افراطی جان سالم بهدر برد. مخالفان دموکراسی را نباید دستکم گرفت. تنها نهادهای قدرتمند و کارآمد میتوانند دربرابر زیادهخواهیهای آنها بایستند. راز نفرت افرادی مثل ترامپ و بولسونارو از نهادها از جمله نهاد انتخابات همین است.
بولسونارو برای ماندن در قدرت به سهگانه «کلیسا» و «پول» و «جنگ رسانهای» متوسل شده بود، اما درنهایت به اشتباهات خودش باخت. در انتخابات، رئیسجمهور مستقر با اشتباهات فاحش بازنده میشود وگرنه شرایط معمولا بهنفع او است. بولسونارو بهجای کمپین مثبت به کمپین منفی متوسل شد. جامعه را دوپاره کرد به این امید که هواداران ثروتمند و مسلح او در این فضای دوقطبی، مردم عادی را بترسانند و مشارکت آنها را کاهش دهند. این استراتژی از ابتدا اشتباه بود. کسی که در قدرت است برای انتخاب شدن مجدد باید امیدواری و آرامش به جامعه بدهد. اما بولسونارو مثل ترامپ دچار خطای شناختی شد. تصور کرد با قطبیکردن جامعه میتواند برنده شود و چاره دیگری ندارد. بهجای امید دادن، به ترساندن مردم عادی متوسل شد، بهجای جذب بیطرفها از تروریسم انتخاباتی و کنار نکشیدن از قدرت سخن گفت. لذا بیطرفها را ترساند و آرای استراتژیک را بهسمت لولا هل داد و درنهایت بازی را باخت. آنچه به چالش کشیده شده، سیاستهای هویتی وحدتگراست که عوض وحدت به سلطه یک هویت بر هویتهای دیگر منجر شده است. درنتیجه بازتعریف و بازتولید سیاست هویتی وحدتگرا حتی بر محور ناسیونالیسم کار بسیار دشوار و چالش برانگیزی در آینده خواهد بود. توسل به امنیت برای موجهسازی سیاست هویتی وحدتگرا در آینده هم کارآمدی لازم را نخواهد داشت. از طرف دیگر ما الگوی عملی از سیاست هویتی کثرتگرا در تاریخ معاصر خود نداشتهایم. اما حداقل تا الان میتوان گفت سیاست هویتی وحدتگرا الزاما مولد امنیت در بلندمدت نیست، ضمن اینکه میدانیم موفقیت کثرتگرایی هم امری بدیهی نیست. لذا از منظر سیاست هویتی چالش جدی است. ایجاد وحدت هویتی با ترساندن از ناامنی یا ترسیم یک آرمانشهر، کارآمدی لازم را ندارد؛ هرچند ممکن است در کوتاهمدت به نتایجی منجر شود. نقطه آغاز سیاست هویتی کثرتگرا بهرسمیت شناختن هویتهای متکثر در عمل است.