تنش، شلوغی و حمله به نیروهای تامین امنیت در کف خیابان همگی رفتارهایی است که به هر بهانهای بروز یابد درنهایت نمیتوان امیدوار بود به اصلاح رویهای منتج شود. به هرحال ماجرای فوت مهسا امینی بهانهای شد تا در دو ماه اخیر شاهد حداکثر خشونت در خیابان باشیم. خشونتی که داعش نیز سهم خود را با حمله به حرم شاهچراغ در شیراز از آن برداشت کرد. خارج از این میدان تنش حداکثری برخی با نگاهی اصلاحگرایانه به اتفاقات مینگریستند و به دنبال پاسخهایی برای این سوالات خود بودند که اساسا به چه چیزی باید اعتراض کرد، چگونه اعتراض کرد، چگونه با اعتراض مواجه شد و سازوکارهای حل مساله چیست؟ طبعا پاسخ این سوالات را نمیشود در سطلهای زباله سوخته در وسط خیابان جست. در چنین موقعیتی است که نگاهها به سمت نهادهای فکری و گفتمانی از جمله دانشگاه معطوف میشود تا بلکه از قلم و زبان نخبگان راهکاری برای حل مسائل بجوشد. در این دو ماه اما پاسخ دانشگاه چه بوده است؟ مردم شاید مشت و لگد شدیدتری به نسبت خیابان در دانشگاه ندیده باشند اما گاها الفاظ رکیکتری را شنیدهاند. درحالی که امید میرفت درهای اندیشه دانشگاهیان به روی جامعه گشوده شود کمپینهای رادیکالی برای بستن روزنه امید و درهای دانشگاه به راه افتاد. حال اگرچه هنوز فضای گفتمانسازی و اصلاح به دانشگاه بازنگشته و سطح مطالبات اجتماعی نیز به سلف سرویس مختلط تنزل یافته است اما ورود مسئولان مختلف به دانشگاه برای شنیدن صدای دانشجویان این امید را به وجود آورده که شدت رفتارهای احساسی و خشن کم شده و مسیر گفتوگو رفع انسداد شود. بعد از آنکه رئیسجمهور وارد دانشگاه الزهرا شده و از جانب گروهی از دانشجویان با برخوردهای تند مواجه شد کمتر کسی تصور میکرد یک مقام دولتی دیگر برای ارتباط رودررو با دانشجویان قدم در حیاط دانشگاهها بگذارد. برخلاف این تصور اما علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت پا را از پشت تریبون رسانهها فراتر نهاده و برای گفتوگوی مستقیم با دانشجویان ابتدا به دانشگاه خواجهنصیر و سپس به دانشگاه قم رفت. در هردو دانشگاه نیز با توهین برخی از دانشجویان مواجه شد. علیرغم بازنشر تصویری غیرآکادمیک از رفتار برخی افراد با سخنگوی دولت، ملاقات وی با دانشجویان ضمن اینکه در مورد بازگشت فضای گفتوگو به دانشگاه امیدواری ایجاد کرد حاوی این پیام بود که دولت گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضات دارد. برخی اما ترجیح دادند این پیام را نشنیده گرفته و با رفتاری غیرمنطقی مسیر تنش غیرسازنده را در دانشگاه ادامه دهند. اگرچه شاید بدون حضور سخنگوی دولت نیز در نهایت اعتراضات دانشگاهی برای مدتی فروکش میکرد اما نمیتوان گفت پایان هم مییافت چراکه عدم پاسخگویی به مطالبات باعث سرکوب آن شده و خشم سرکوبشده را به آتش زیر خاکستری تبدیل میکند. آتشی که هر آن بیم شعلهور شدن آن وجود دارد. ماندگاری فضای تنش باعث میشود که استدلالهای طرفین بیان نشده و چیزی برای ارزیابی وجود نداشته باشد. حال آنکه این گفتوگو و به بحث گذاشتن نظرات است که عیار منطق هرکس را مشخص میکند. باید توجه داشت که حضور در دانشگاهها و چندین جلسه گفتوگو مستقیم اگرچه اقدام مثبتی محسوب میشود اما چیزی که برای حل مساله اهمیت دارد تداوم مسیر گفتوگو و تبدیل این نظرات سازنده به خروجی عملیاتی و نمود عینی است. تاکنون علاوهبر نمایندگان دولت، روسای قوه قضائیه و مقننه نیز برای شنیدن نظرات کارشناسان جهت رفع ایرادات ساختاری اعلام آمادگی کردهاند و باید قبل از اینکه زمان بیشتری برای کاهش تنشهای اجتماعی ازدست برود ساز وکارهای تحقق این وعده را نیز فراهم آورند. سازوکاری که استفاده از ظرفیت افراد دارای سعهصدر، منطق و فن بیان مناسب برای شنیدن نظرات منتقدان مهمترین شرط کارآمد بودن آن است.